ابن نجا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'جمال الدین' به 'جمالالدین') |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام | ||
! | !زین الدین علی بن نجا الدمشقی الحنبلی | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
</div> | </div> | ||
''' | '''زین الدین علی بن نجا الدمشقی الحنبلی''' فقیه، واعظ و معروف به ابن نجا (508هـ-599هـ)، که در زمان وزارت صلاحالدین برای خلیفه العاضد [[فاطمیان|فاطمی]] وارد [[قاهره]] شد<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D9%86%D8%AC%D8%A7#cite_note-4 ابن نجا]</ref>. | ||
=زندگی= | =زندگی= | ||
زین الدین علی بن نجا الدمشقی الحنبلی فقیه، واعظ و معروف بابن نجا (508هـ-599هـ)<ref>هکذا ظهر جیل صلاحالدین وهکذا عادت القدس، تألیف: ماجد الکیلانی، ص184</ref> که در زمان وزارت صلاحالدین برای خلیفه العاضد فاطمی در اواخر دولت عبیدیه وارد قاهره شد. | |||
از آنجایی که ابن ناجیه از علمای مشهور [[اهل سنت]] بود و به سبب فصاحت و کیفیت تبلیغش در عامه نفوذ زیادی داشت; عماره یمانی که مشتاق حذف | از آنجایی که ابن ناجیه از علمای مشهور [[اهل سنت]] بود و به سبب فصاحت و کیفیت تبلیغش در عامه نفوذ زیادی داشت; عماره یمانی که مشتاق حذف صلاحالدین و کشورش بود. | ||
بر اساس هوای نفس از ابن نجا خواست که این عالم واعظ را به سوی خود جذب کند و سپس او را در نقشه شیطانی خود درگیر کند، به این امید که یکی از بزرگان در دولت جدید حضور داشته باشد. پس ابن نجا وانمود کرد که با نظر او همراه و با او موافق است. ولی نهایتا ابن نجا در مقابل عقیده توطئه گران و بدخواهانه در مقابل نقشه آنها ایستادگی نمود<ref> | بر اساس هوای نفس از ابن نجا خواست که این عالم واعظ را به سوی خود جذب کند و سپس او را در نقشه شیطانی خود درگیر کند، به این امید که یکی از بزرگان در دولت جدید حضور داشته باشد. پس ابن نجا وانمود کرد که با نظر او همراه و با او موافق است. ولی نهایتا ابن نجا در مقابل عقیده توطئه گران و بدخواهانه در مقابل نقشه آنها ایستادگی نمود<ref>کتاب بهجة الاسرار ومعدن الانوار فی مناقب الباز الاشهب الشیخ عبدالقادر الکیلانی، تألیف علی بن یوسف الشطنوفی المنوفی 713هـ، { نسخة جدیدة تحتوی ما رجح نسبته له } دراسة وتحقیق الدکتور/ جمالالدین فالح الکیلانی، المنظمة المغربیة للتربیة والثقافة والفنون، المغرب، فاس، 2014، ص 131</ref>. | ||
پس از آن که در جستجوی ابن نجا بودند، و او را نیافتند. و چون موضوع بحث دین و سرنگونی یک رژیم سیاسی و ایجاد رژیم سیاسی دیگری جایگزین آن نبود. ابن نجا پیشقدم شد تا نزد | پس از آن که در جستجوی ابن نجا بودند، و او را نیافتند. و چون موضوع بحث دین و سرنگونی یک رژیم سیاسی و ایجاد رژیم سیاسی دیگری جایگزین آن نبود. ابن نجا پیشقدم شد تا نزد صلاحالدین برود و توطئه آنها و تلاش آنها برای براندازی دولت را برای او فاش کند، بنابراین صلاحالدین از او خواست که با آنها همگام شود و به همکاری با آنها ادامه دهد. پس ابن ناجیه آنچه را که صلاحالدین به او دستور داد انجام داد و در نتیجه صلاحالدین نیز در این هنگام در موضوع فرستاده شاهزاده فرانک و هدف از آمدن او به نزدش را مورد تردید قرار داد. | ||
از این رو، مردی مسیحی از قبطیان [[مصر]] که به او اعتماد داشت، همه اخبار فرستاده پادشاه فرانک را برای پادشاه برد<ref> | از این رو، مردی مسیحی از قبطیان [[مصر]] که به او اعتماد داشت، همه اخبار فرستاده پادشاه فرانک را برای پادشاه برد<ref>کتاب: جغرافیة الباز الاشهب، تحقیق مکان ولادة الشیخ عبدالقادر الکیلانی، د. جمالالدین فالح الکیلانی، مکتبة الجلیس -بیروت، طبعة عام 2012، صفحة 14</ref>. | ||
پس از آنکه | پس از آنکه صلاحالدین این توطئه را خنثی کرد و توطئه گران را به صلیب کشید، قدر و منزلت ابن نجا و به همجواری با او افتخار نمود و در فتح [[بیتالمقدس]] حضور یافت و در روز جمعه بر کرسی تبلیغ نشست و این روز در تاریخ [[اسلام]] شهرت یافت. پس از مرگ صلاحالدین، ابن نجا به پسرش ملک عزیز عثمان (595-589ق) سلطان [[مصر]] نزدیک شد و او دومین پسر صلاحالدین بود. | ||
ابن ناجیه پیش از این به پادشاه عادل نورالدین محمود بن زنگی نزدیک | ابن ناجیه پیش از این به پادشاه عادل نورالدین محمود بن زنگی نزدیک و از [[باطنیه]] نیز بیزار بود و آنها را تحقیر میکرد و آنها را با شنیعترین القاب میخواند. | ||
باطنیه نیز به نوبه خود از او بیزاری | باطنیه نیز به نوبه خود از او بیزاری میجستند و به همین دلیل و به خاطر حساسیت او نسبت به آنها، از او متنفر بودند<ref>کتاب الشیخ عبدالقادرالکیلانی رؤیة تاریخیة معاصرة، د/جمالالدین فالح الکیلانی، ص28</ref>. | ||
=پانویس= | == پانویس == | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
[[رده: تصوف]] | [[رده:تصوف]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۰۸
زین الدین علی بن نجا الدمشقی الحنبلی فقیه، واعظ و معروف به ابن نجا (508هـ-599هـ)، که در زمان وزارت صلاحالدین برای خلیفه العاضد فاطمی وارد قاهره شد[۱].
زندگی
زین الدین علی بن نجا الدمشقی الحنبلی فقیه، واعظ و معروف بابن نجا (508هـ-599هـ)[۲] که در زمان وزارت صلاحالدین برای خلیفه العاضد فاطمی در اواخر دولت عبیدیه وارد قاهره شد.
از آنجایی که ابن ناجیه از علمای مشهور اهل سنت بود و به سبب فصاحت و کیفیت تبلیغش در عامه نفوذ زیادی داشت; عماره یمانی که مشتاق حذف صلاحالدین و کشورش بود. بر اساس هوای نفس از ابن نجا خواست که این عالم واعظ را به سوی خود جذب کند و سپس او را در نقشه شیطانی خود درگیر کند، به این امید که یکی از بزرگان در دولت جدید حضور داشته باشد. پس ابن نجا وانمود کرد که با نظر او همراه و با او موافق است. ولی نهایتا ابن نجا در مقابل عقیده توطئه گران و بدخواهانه در مقابل نقشه آنها ایستادگی نمود[۳].
پس از آن که در جستجوی ابن نجا بودند، و او را نیافتند. و چون موضوع بحث دین و سرنگونی یک رژیم سیاسی و ایجاد رژیم سیاسی دیگری جایگزین آن نبود. ابن نجا پیشقدم شد تا نزد صلاحالدین برود و توطئه آنها و تلاش آنها برای براندازی دولت را برای او فاش کند، بنابراین صلاحالدین از او خواست که با آنها همگام شود و به همکاری با آنها ادامه دهد. پس ابن ناجیه آنچه را که صلاحالدین به او دستور داد انجام داد و در نتیجه صلاحالدین نیز در این هنگام در موضوع فرستاده شاهزاده فرانک و هدف از آمدن او به نزدش را مورد تردید قرار داد. از این رو، مردی مسیحی از قبطیان مصر که به او اعتماد داشت، همه اخبار فرستاده پادشاه فرانک را برای پادشاه برد[۴].
پس از آنکه صلاحالدین این توطئه را خنثی کرد و توطئه گران را به صلیب کشید، قدر و منزلت ابن نجا و به همجواری با او افتخار نمود و در فتح بیتالمقدس حضور یافت و در روز جمعه بر کرسی تبلیغ نشست و این روز در تاریخ اسلام شهرت یافت. پس از مرگ صلاحالدین، ابن نجا به پسرش ملک عزیز عثمان (595-589ق) سلطان مصر نزدیک شد و او دومین پسر صلاحالدین بود.
ابن ناجیه پیش از این به پادشاه عادل نورالدین محمود بن زنگی نزدیک و از باطنیه نیز بیزار بود و آنها را تحقیر میکرد و آنها را با شنیعترین القاب میخواند. باطنیه نیز به نوبه خود از او بیزاری میجستند و به همین دلیل و به خاطر حساسیت او نسبت به آنها، از او متنفر بودند[۵].
پانویس
- ↑ ابن نجا
- ↑ هکذا ظهر جیل صلاحالدین وهکذا عادت القدس، تألیف: ماجد الکیلانی، ص184
- ↑ کتاب بهجة الاسرار ومعدن الانوار فی مناقب الباز الاشهب الشیخ عبدالقادر الکیلانی، تألیف علی بن یوسف الشطنوفی المنوفی 713هـ، { نسخة جدیدة تحتوی ما رجح نسبته له } دراسة وتحقیق الدکتور/ جمالالدین فالح الکیلانی، المنظمة المغربیة للتربیة والثقافة والفنون، المغرب، فاس، 2014، ص 131
- ↑ کتاب: جغرافیة الباز الاشهب، تحقیق مکان ولادة الشیخ عبدالقادر الکیلانی، د. جمالالدین فالح الکیلانی، مکتبة الجلیس -بیروت، طبعة عام 2012، صفحة 14
- ↑ کتاب الشیخ عبدالقادرالکیلانی رؤیة تاریخیة معاصرة، د/جمالالدین فالح الکیلانی، ص28