ضرورت تشکیل حکومت در اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخهها
(صفحه را خالی کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
از مباحث کلیدی در بررسی [[نظام سیاسی اسلام]]، مساله حاکمیت و [[حکومت دینی|حکومت دینی]] است. در این مقاله دلائل عقلی و نقلی ضرورت تشکیل حکومت در [[اسلام]] مطرح گردیده است. | |||
== دلائل لزوم تشکیل حکومت در اسلام == | |||
براساس براهین ذیل ضرورت تشکیل حکومت دینی امری قطعی و غیر قابل تردید است: | |||
==1- تشکیل حکومت دینی، مقتضای حکمت الهی == | |||
الف - اساسا غرض اصلی از تشریع دین، تامین هر چه بهتر نیازهای فردی و اجتماعی مردم و هدایت آنان در تحصیل سعادت دنیا و آخرت میباشد. | |||
ب- یکی از اساسیترین نیازهای مردم، برقراری نظام سیاسی اجتماعی عادلانه است که در پرتو آن بتوانند به اهداف عالی که دین برای آنان ترسیم نموده است نائل آیند. | |||
بنابراین حکمت الهی مقتضی است که زمینه وصول مردم به اهداف عالیه شان را از طریق مطمئنترین شیوه در سیستم حکومتی در اختیار مردم بگذارد؛ در غیر این صورت غرض شارع مقدس در تشریع دین تحقق نیافته و این امر بر خلاف حکمت الهی خواهد بود. | |||
بااین بیان توهم کسانی که حوزه دین را محصور در امورات فردی و شخصی نموده و به تفکیک دین از حکومت تن دادهاند دفع میگردد. | |||
==2-قرآن: وجوه استدلال به قرآن در زمینه ضرورت حکومت در اسلام == | |||
=== الف – جامعیت و جاودانگی :=== | |||
بر اساس آیات قرآنی اسلام مکتبی است که پاسخگوی تمامی نیازهای فردی و اجتماعی جامعه بوده و قادر است در همه اعصار نقش خویش را در هدایت و سعادت آفرینی انسان ایفا کند. برخی از ایاتی که بیانگر چنین اندیشههایی هستند عبارتند از : | |||
وَنَزَّلْنَاعَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًی وَرَحْمَةً وَبُشْرَیٰ لِلْمُسْلِمِینَ <ref>نحل /89</ref>: و ما بر تو این کتاب (قرآن عظیم) را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند و برای مسلمین هدایت و رحمت و بشارت باشد. | |||
الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا <ref>مائده/3</ref>امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم. | |||
امام رضا علیهالسلام در تفسیر آیه فوق- آیه اکمال - فرمود :...وما ترک شیئا مما تحتاج إلیه الأمة إلا وقد بینه. فمن زعم أن الله لم یکمل دینه فقد رد کتاب الله، ومن رد کتاب الله فقد کفر <ref>تحف العقول 437</ref> : خداوند هیچ چیزی را که امت بدان نیازمندند فروگذار ننموده است بلکه آن را بیان کرده است هر کسی گمان کند خداوند دینش را کامل ننموده است کتاب خدارا انکار نموده و هر کس کتاب را انکار کند کافر گشته است. | |||
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ <ref>روم/30</ref> پس تو مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور در حالی که از همه کیشها روی به خدا آری، و پیوسته از طریقه دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد، این است آیین استوار حق، و لیکن اکثر مردم (از حقیقت آن) آگاه نیستند. | |||
با وجود چنین ایاتی چگونه میتوان پذیرفت که اسلام نسبت به مساله حکومت و حاکمیت، بیتفاوت است. شکی نیست که کلماتی نظیر "تبیانا لکل شئی" اکملت لکم دینکم " ذالک الدین القیم" و...چنین تصوری را نفی میکند. | |||
=== ب- آیات جهاد و مبارزه با طاغوت:=== | |||
در این زمینه آیات و روایات فراوانی است که از جمله وظائف مسلمین را جهاد در برابر کسانی میداند که در برابر اجراء و تبلیغ احکام الهی سرسختی نشان میدهند. مسلمین موظفند با طواغیت عصر خویش مبارزه نموده و تا مرز شهادت نیز پیش روند. ایا وجود چنین ایاتی را نمیتوان دلیل بر لزوم تشکیل عادلانه دینی دانست؟ | |||
برخی از ایاتی که بیانگر مطلب ذکر شده میباشد عبارتند از : | |||
وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ <ref>انفال /60</ref>: و شما (ای مؤمنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری زین کرده برای تهدید و تخویف دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید و نیز برای قوم دیگری که شما بر (دشمنی) آنان مطلع نیستید | |||
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتَالِ ۚ <ref>انفال /65</ref> ای رسول، مؤمنان را بر جنگ ترغیب کن | |||
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّیٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ <ref>بقره /193</ref>و با کفار جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود و دین خدا حاکم باشد و بس | |||
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ <ref>نحل /36</ref> و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم که خدای یکتا را پرستید و از بتان و فرعونان دوری کنید. | |||
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ <ref>تحریم /9</ref>الا ای رسول گرامی، اینک با کفار و منافقان به جهاد و کارزار پرداز و بر آنها (تا ایمان نیاوردهاند) سختگیر | |||
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ <ref>فتح /29</ref> محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند، | |||
=== ج – آیات نفی سلطه بیگانگان بر مسلمین و لزوم تبری از آنان :=== | |||
وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا <ref>نساء/141</ref> و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود. | |||
وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ <ref>منافقون /8</ref> عزّت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است (و ذلّت خاصّ کافران) ولیکن منافقان از این معنی آگاه نیستند. | |||
"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَیٰ أَوْلِیَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ"<ref>مائده /51</ref> | |||
"ایا جامه عمل پوشاندن به این آیات که عزت و افتخار را در تمامی زمینهها از آن مومنین دانسته و اجازه هیچ نوع سلطه پذیری از بیگانگان را به مسلمانان نمیدهد جز از طریق حکومتی مقتدر در پرتو دین ممکن است؟ " | |||
=== د- آیات امر بمعروف و نهی از منکر === | |||
از اصول اجتماعی اسلام که مورد اتفاق تمامی مسلمانان است دو اصل بنیادین امر بمعروف و نهی از منکر است. این دو در راس تمامی احکام الهی بوده بگونهای که میتوان بوسیله آنها تمامی احکام الهی را در جامعه اجرا نمود چنانکه در روایات میخوانیم: إن الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر سبیل الأنبیاء ومنهاج الصلحاء، فریضة عظیمة تقام بها الفرائض | |||
مفاد این اصول آن است که باید تمامی مسلمین نسبت به احیاءو اشاعه نیکی ها و نفی و زدودن پلیدیها در جامعه مشارکت کنند یکدیگر را به معروف ترغیب نموده و از منکرات باز دارند. | |||
از طرفی اجراء این اصول، تکلیفی عمومی و همگانی بوده و هیچ حد و مرزی نسبت به افرادی که مورد امر و نهی قرار میگیرند وجود ندارد. از اینرو هر فردی در جامعه اسلامی مکلف است نسبت به رفتارهای مسولین اجرائی جامعه اش حساس بوده و در صورت مشاهده منکر، آنان را نهی از منکر نماید. حاکمان نیز موظفند در برابر امر بمعروف و نهی از منکر، رعیت – مردم مومن – خودشان را اصلاح نموده و از آنان بابت چنین حساسیتی تقدیر کنند. | |||
در اهمیت این دواصل بزرگ اسلامی همین بس که سالار شهیدان فلسفه قیامش را احیاء ان میداند: أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ <ref>موسوعه کلمات الام الحسین علیهالسلام ص 354</ref> | |||
و در زیارت آن بزرگوار میخوانیم: أشهد أنک قد أقمت الصلاة وآتیت الزکاة وأمرت بالمعروف ونهیت عن المنکر <ref>اللهوف فی قتلی الطفوف ص 6</ref> | |||
لا تترکوا الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم <ref>نهجالبلاغه ج 3ص 77 </ref> | |||
قال أمیر المؤمنین علیهالسلام: | |||
من ترک انکار المنکر بقلبه ولسانه " ویده " فهو میت بین الاحیاء <ref>وسائل الشیعه ج 16ص 132</ref> | |||
عن النبی صلّی الله علیه وآله وسلّم أنه قال «لا یزال الناس بخیر ما أمروا بالمعروف ونهوا عن المنکر وتعاونوا علی البر فإذا لم یفعلوا ذلک نزعت منهم البرکات وسلط بعضهم علی بعض ولم یکن لهم ناصر فی الأرض ولا فی السماء» <ref>الوافی ج 15ص 176</ref> | |||
قال صلَّی اللَّه علیه وآله وسلَّم: «ما أعمال البرّ عند الجهاد فی سبیل اللَّه إلا کنفثة فی بحر لجّیّ، وما جمیع أعمال البرّ والجهاد فی سبیل اللَّه عند الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر إلا کنفثة فی بحر لجّیّ» | |||
<ref>المحجه البیضاُء ج44 ص 99</ref> | |||
نتیجه ای که از این آیات و روایات گرفته میشود این است که اقامه امر بمعروف و نهی از منکر مستلزم لزوم تشکیل حکومت است چون رفع بسیاری از منکرات اجتماعی و سیاسی جز در پرتو حکومت ضمانت اجرا نخواهد داشت و همینطور اجرای صحیح اصل امر بمعروف در پرتو حکومت معنی واقعی اش را باز خواهد یافت. | |||
=== ذ – آیات اجرای حدود قصاص و دیات === | |||
:وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ <ref>مائده /38</ref> | |||
الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ <ref>نور/2</ref> | |||
إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ <ref>مائده/33</ref> | |||
و...چگونه میتوان پذیرفت که بدون یک حکومت مقتدر اجرای چنین احکامی ممکن است. | |||
==3-سیره عملی پیامبرص و امام علی علیهما السلام :== | |||
تاسیس حکومت اسلامی در مدینه توسط پیامبر ص و اجرای احکام شریعت در پرتو آن و نیز حکومت پنج ساله حضرت امیر علیهالسلام برترین دلیل بر تشکیل حکومت اسلامی میباشد. | |||
== نتایج == | |||
از تمامی این براهین بدست میآید که: | |||
1-لزوم تشکیل نظام سیاسی – حکومت اسلامی – ازاحکام قطعی اسلامی میباشد. | |||
2-اندیشه علمانیت یا تز جدائی دین از سیاست – سکولاریزم – با روح اسلام و قرآن منافات دارد. | |||
== پاسخ برخی از شبهات:== | |||
1-دین امری ثابت است در حالی که نیازهای فردی و اجتماعی مردم در زمانهای گوناگون متفاوت است پس چگونه ممکن است حکومتی که مبتنی بر دین ثابت است پاسخگوی نیازهای متغیر جوامع بشری باشد؟ | |||
پاسخ: اصول کلی دین گرچه ثابت هستند اما احکام متغیر نیز که بر اساس اجتهاد شکل نمیگیرد در اسلام فراوان است نظیر اصل نفی سبیل یا قاعده لاضرر یا ضرورت امادگی دفاعی در برابر دشمن یا حرمت اکل مال بباطل و ... | |||
بعلاوه آنکه دین بر پایه فطرت انسانها بنا شده است و فطرت هیچگاه متغیر نیست بنابراین هر چند نیازهای انسانها در هر عصر با اعصار دیگر متفاوت است اما در واقع نیازهای اصلی شان ثابت است و تنها شکل نیاز خواهی شان تغییر مییابد. | |||
2- از برخی آیات استفاده میشود که هدف پیامبران تنها انذار وتبشیر بوده و حق تشکیل حکومت را دارا نیستند نظیر: | |||
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ الْمُبِینُ <ref>نحل /82</ref> | |||
فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ <ref>رعد/40</ref> | |||
فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌلَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ <ref>غاشیه /21-22</ref> | |||
حْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَقُولُونَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِجَبَّارٍ ۖ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن یَخَافُ وَعِیدِ <ref>ق /45</ref> | |||
پاسخ :قبل از پاسخ این سوال لازم است توجه کنیم که در هنگام مطالعه و تدبر در قرآن هیچگاه نباید آیات را جدا از یکدیگر نگریست چون بر اساس روایاتی که وارد شده است آیات قرآن بوسیله یکدیگر تفسیر میشوند :یفسر بعضه بعضا | |||
بر این اساس میگوئیم: | |||
اولا آیات متعددی که در زمینه لزوم تشکیل حکومت در قرآن وجود دارد با برداشت مذکور از آیات فوق مخالفت دارد. | |||
ثانیا مفاداین آیات آن است که انسانها در پذیرش دین مجبور نیستند و پیامبرص نمیتواند آنها را با اکراه مومن گرداند. مردم در پذیرش حق مختارند و این غیر از مساله رهبری سیاسی و اجتماع پیامبر ص است که به حکم عقل و نقل امری ضروری است. | |||
ثالثا اگرایات فوق بیانگر نفی تشکیل حکومت است در اینصورت با سیره انبیاءالهی از جمله سیره نبی اکرم ص که تشکیل حکومت دادند منافات خواهد داشت – و نیز حکومت موسی علیهالسلام بعد از مبارزه با فرعون حکومت سلیمان علیهالسلام و .... | |||
رابعا اگر رسالت انبیاءفقط پیام رسانی بود پس چگونه در قرآن امده است که : | |||
وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ <ref>ال عمران /146</ref>: | |||
چه بسیار رخ داده که پیغمبری جمعیت بسیار (از پیروانش) همراه او جنگیدند و با این حال، اهل ایمان با سختیهایی که در راه خدا به آنها رسید هرگز بیمناک و زبون نشدند و سر زیر بار دشمن فرو نیاوردند و (صبر و ثبات پیش گرفتند، که) خدا صابران را دوست میدارد. | |||
وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ <ref>صافات /171/173</ref> | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}}<br /> | |||
[[رده:مقالهها]] | |||
[[رده:علوم سیاسی]] | |||
[[رده:حکومت اسلامی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۰۱
از مباحث کلیدی در بررسی نظام سیاسی اسلام، مساله حاکمیت و حکومت دینی است. در این مقاله دلائل عقلی و نقلی ضرورت تشکیل حکومت در اسلام مطرح گردیده است.
دلائل لزوم تشکیل حکومت در اسلام
براساس براهین ذیل ضرورت تشکیل حکومت دینی امری قطعی و غیر قابل تردید است:
1- تشکیل حکومت دینی، مقتضای حکمت الهی
الف - اساسا غرض اصلی از تشریع دین، تامین هر چه بهتر نیازهای فردی و اجتماعی مردم و هدایت آنان در تحصیل سعادت دنیا و آخرت میباشد.
ب- یکی از اساسیترین نیازهای مردم، برقراری نظام سیاسی اجتماعی عادلانه است که در پرتو آن بتوانند به اهداف عالی که دین برای آنان ترسیم نموده است نائل آیند.
بنابراین حکمت الهی مقتضی است که زمینه وصول مردم به اهداف عالیه شان را از طریق مطمئنترین شیوه در سیستم حکومتی در اختیار مردم بگذارد؛ در غیر این صورت غرض شارع مقدس در تشریع دین تحقق نیافته و این امر بر خلاف حکمت الهی خواهد بود.
بااین بیان توهم کسانی که حوزه دین را محصور در امورات فردی و شخصی نموده و به تفکیک دین از حکومت تن دادهاند دفع میگردد.
2-قرآن: وجوه استدلال به قرآن در زمینه ضرورت حکومت در اسلام
الف – جامعیت و جاودانگی :
بر اساس آیات قرآنی اسلام مکتبی است که پاسخگوی تمامی نیازهای فردی و اجتماعی جامعه بوده و قادر است در همه اعصار نقش خویش را در هدایت و سعادت آفرینی انسان ایفا کند. برخی از ایاتی که بیانگر چنین اندیشههایی هستند عبارتند از :
وَنَزَّلْنَاعَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًی وَرَحْمَةً وَبُشْرَیٰ لِلْمُسْلِمِینَ [۱]: و ما بر تو این کتاب (قرآن عظیم) را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند و برای مسلمین هدایت و رحمت و بشارت باشد.
الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا [۲]امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم.
امام رضا علیهالسلام در تفسیر آیه فوق- آیه اکمال - فرمود :...وما ترک شیئا مما تحتاج إلیه الأمة إلا وقد بینه. فمن زعم أن الله لم یکمل دینه فقد رد کتاب الله، ومن رد کتاب الله فقد کفر [۳] : خداوند هیچ چیزی را که امت بدان نیازمندند فروگذار ننموده است بلکه آن را بیان کرده است هر کسی گمان کند خداوند دینش را کامل ننموده است کتاب خدارا انکار نموده و هر کس کتاب را انکار کند کافر گشته است.
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ [۴] پس تو مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور در حالی که از همه کیشها روی به خدا آری، و پیوسته از طریقه دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد، این است آیین استوار حق، و لیکن اکثر مردم (از حقیقت آن) آگاه نیستند.
با وجود چنین ایاتی چگونه میتوان پذیرفت که اسلام نسبت به مساله حکومت و حاکمیت، بیتفاوت است. شکی نیست که کلماتی نظیر "تبیانا لکل شئی" اکملت لکم دینکم " ذالک الدین القیم" و...چنین تصوری را نفی میکند.
ب- آیات جهاد و مبارزه با طاغوت:
در این زمینه آیات و روایات فراوانی است که از جمله وظائف مسلمین را جهاد در برابر کسانی میداند که در برابر اجراء و تبلیغ احکام الهی سرسختی نشان میدهند. مسلمین موظفند با طواغیت عصر خویش مبارزه نموده و تا مرز شهادت نیز پیش روند. ایا وجود چنین ایاتی را نمیتوان دلیل بر لزوم تشکیل عادلانه دینی دانست؟
برخی از ایاتی که بیانگر مطلب ذکر شده میباشد عبارتند از : وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ [۵]: و شما (ای مؤمنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری زین کرده برای تهدید و تخویف دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید و نیز برای قوم دیگری که شما بر (دشمنی) آنان مطلع نیستید
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتَالِ ۚ [۶] ای رسول، مؤمنان را بر جنگ ترغیب کن
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّیٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ [۷]و با کفار جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود و دین خدا حاکم باشد و بس
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ [۸] و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم که خدای یکتا را پرستید و از بتان و فرعونان دوری کنید.
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ [۹]الا ای رسول گرامی، اینک با کفار و منافقان به جهاد و کارزار پرداز و بر آنها (تا ایمان نیاوردهاند) سختگیر
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ [۱۰] محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند،
ج – آیات نفی سلطه بیگانگان بر مسلمین و لزوم تبری از آنان :
وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا [۱۱] و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.
وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ [۱۲] عزّت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است (و ذلّت خاصّ کافران) ولیکن منافقان از این معنی آگاه نیستند.
"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَیٰ أَوْلِیَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ"[۱۳]
"ایا جامه عمل پوشاندن به این آیات که عزت و افتخار را در تمامی زمینهها از آن مومنین دانسته و اجازه هیچ نوع سلطه پذیری از بیگانگان را به مسلمانان نمیدهد جز از طریق حکومتی مقتدر در پرتو دین ممکن است؟ "
د- آیات امر بمعروف و نهی از منکر
از اصول اجتماعی اسلام که مورد اتفاق تمامی مسلمانان است دو اصل بنیادین امر بمعروف و نهی از منکر است. این دو در راس تمامی احکام الهی بوده بگونهای که میتوان بوسیله آنها تمامی احکام الهی را در جامعه اجرا نمود چنانکه در روایات میخوانیم: إن الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر سبیل الأنبیاء ومنهاج الصلحاء، فریضة عظیمة تقام بها الفرائض
مفاد این اصول آن است که باید تمامی مسلمین نسبت به احیاءو اشاعه نیکی ها و نفی و زدودن پلیدیها در جامعه مشارکت کنند یکدیگر را به معروف ترغیب نموده و از منکرات باز دارند.
از طرفی اجراء این اصول، تکلیفی عمومی و همگانی بوده و هیچ حد و مرزی نسبت به افرادی که مورد امر و نهی قرار میگیرند وجود ندارد. از اینرو هر فردی در جامعه اسلامی مکلف است نسبت به رفتارهای مسولین اجرائی جامعه اش حساس بوده و در صورت مشاهده منکر، آنان را نهی از منکر نماید. حاکمان نیز موظفند در برابر امر بمعروف و نهی از منکر، رعیت – مردم مومن – خودشان را اصلاح نموده و از آنان بابت چنین حساسیتی تقدیر کنند.
در اهمیت این دواصل بزرگ اسلامی همین بس که سالار شهیدان فلسفه قیامش را احیاء ان میداند: أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ [۱۴]
و در زیارت آن بزرگوار میخوانیم: أشهد أنک قد أقمت الصلاة وآتیت الزکاة وأمرت بالمعروف ونهیت عن المنکر [۱۵]
لا تترکوا الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم [۱۶]
قال أمیر المؤمنین علیهالسلام: من ترک انکار المنکر بقلبه ولسانه " ویده " فهو میت بین الاحیاء [۱۷]
عن النبی صلّی الله علیه وآله وسلّم أنه قال «لا یزال الناس بخیر ما أمروا بالمعروف ونهوا عن المنکر وتعاونوا علی البر فإذا لم یفعلوا ذلک نزعت منهم البرکات وسلط بعضهم علی بعض ولم یکن لهم ناصر فی الأرض ولا فی السماء» [۱۸]
قال صلَّی اللَّه علیه وآله وسلَّم: «ما أعمال البرّ عند الجهاد فی سبیل اللَّه إلا کنفثة فی بحر لجّیّ، وما جمیع أعمال البرّ والجهاد فی سبیل اللَّه عند الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر إلا کنفثة فی بحر لجّیّ» [۱۹]
نتیجه ای که از این آیات و روایات گرفته میشود این است که اقامه امر بمعروف و نهی از منکر مستلزم لزوم تشکیل حکومت است چون رفع بسیاری از منکرات اجتماعی و سیاسی جز در پرتو حکومت ضمانت اجرا نخواهد داشت و همینطور اجرای صحیح اصل امر بمعروف در پرتو حکومت معنی واقعی اش را باز خواهد یافت.
ذ – آیات اجرای حدود قصاص و دیات
- وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ [۲۰]
الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ [۲۱]
إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ [۲۲]
و...چگونه میتوان پذیرفت که بدون یک حکومت مقتدر اجرای چنین احکامی ممکن است.
3-سیره عملی پیامبرص و امام علی علیهما السلام :
تاسیس حکومت اسلامی در مدینه توسط پیامبر ص و اجرای احکام شریعت در پرتو آن و نیز حکومت پنج ساله حضرت امیر علیهالسلام برترین دلیل بر تشکیل حکومت اسلامی میباشد.
نتایج
از تمامی این براهین بدست میآید که:
1-لزوم تشکیل نظام سیاسی – حکومت اسلامی – ازاحکام قطعی اسلامی میباشد.
2-اندیشه علمانیت یا تز جدائی دین از سیاست – سکولاریزم – با روح اسلام و قرآن منافات دارد.
پاسخ برخی از شبهات:
1-دین امری ثابت است در حالی که نیازهای فردی و اجتماعی مردم در زمانهای گوناگون متفاوت است پس چگونه ممکن است حکومتی که مبتنی بر دین ثابت است پاسخگوی نیازهای متغیر جوامع بشری باشد؟
پاسخ: اصول کلی دین گرچه ثابت هستند اما احکام متغیر نیز که بر اساس اجتهاد شکل نمیگیرد در اسلام فراوان است نظیر اصل نفی سبیل یا قاعده لاضرر یا ضرورت امادگی دفاعی در برابر دشمن یا حرمت اکل مال بباطل و ...
بعلاوه آنکه دین بر پایه فطرت انسانها بنا شده است و فطرت هیچگاه متغیر نیست بنابراین هر چند نیازهای انسانها در هر عصر با اعصار دیگر متفاوت است اما در واقع نیازهای اصلی شان ثابت است و تنها شکل نیاز خواهی شان تغییر مییابد.
2- از برخی آیات استفاده میشود که هدف پیامبران تنها انذار وتبشیر بوده و حق تشکیل حکومت را دارا نیستند نظیر:
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ الْمُبِینُ [۲۳]
فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ [۲۴]
فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌلَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ [۲۵]
حْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَقُولُونَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِجَبَّارٍ ۖ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن یَخَافُ وَعِیدِ [۲۶]
پاسخ :قبل از پاسخ این سوال لازم است توجه کنیم که در هنگام مطالعه و تدبر در قرآن هیچگاه نباید آیات را جدا از یکدیگر نگریست چون بر اساس روایاتی که وارد شده است آیات قرآن بوسیله یکدیگر تفسیر میشوند :یفسر بعضه بعضا
بر این اساس میگوئیم:
اولا آیات متعددی که در زمینه لزوم تشکیل حکومت در قرآن وجود دارد با برداشت مذکور از آیات فوق مخالفت دارد.
ثانیا مفاداین آیات آن است که انسانها در پذیرش دین مجبور نیستند و پیامبرص نمیتواند آنها را با اکراه مومن گرداند. مردم در پذیرش حق مختارند و این غیر از مساله رهبری سیاسی و اجتماع پیامبر ص است که به حکم عقل و نقل امری ضروری است.
ثالثا اگرایات فوق بیانگر نفی تشکیل حکومت است در اینصورت با سیره انبیاءالهی از جمله سیره نبی اکرم ص که تشکیل حکومت دادند منافات خواهد داشت – و نیز حکومت موسی علیهالسلام بعد از مبارزه با فرعون حکومت سلیمان علیهالسلام و ....
رابعا اگر رسالت انبیاءفقط پیام رسانی بود پس چگونه در قرآن امده است که :
وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ [۲۷]:
چه بسیار رخ داده که پیغمبری جمعیت بسیار (از پیروانش) همراه او جنگیدند و با این حال، اهل ایمان با سختیهایی که در راه خدا به آنها رسید هرگز بیمناک و زبون نشدند و سر زیر بار دشمن فرو نیاوردند و (صبر و ثبات پیش گرفتند، که) خدا صابران را دوست میدارد.
وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ [۲۸]
پانویس
- ↑ نحل /89
- ↑ مائده/3
- ↑ تحف العقول 437
- ↑ روم/30
- ↑ انفال /60
- ↑ انفال /65
- ↑ بقره /193
- ↑ نحل /36
- ↑ تحریم /9
- ↑ فتح /29
- ↑ نساء/141
- ↑ منافقون /8
- ↑ مائده /51
- ↑ موسوعه کلمات الام الحسین علیهالسلام ص 354
- ↑ اللهوف فی قتلی الطفوف ص 6
- ↑ نهجالبلاغه ج 3ص 77
- ↑ وسائل الشیعه ج 16ص 132
- ↑ الوافی ج 15ص 176
- ↑ المحجه البیضاُء ج44 ص 99
- ↑ مائده /38
- ↑ نور/2
- ↑ مائده/33
- ↑ نحل /82
- ↑ رعد/40
- ↑ غاشیه /21-22
- ↑ ق /45
- ↑ ال عمران /146
- ↑ صافات /171/173