سعید العمودی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'می دانست' به 'مىدانست') |
جز (جایگزینی متن - 'روشها' به 'روشها') |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام | ||
!سعید بن | !سعید بن عیسی بن أحمد بن شعبان بن سعید بن أحمد بن سعید عمود الدین | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|سعید بن | |سعید بن عیسی العمودی | ||
|- | |- | ||
|درگذشت | |درگذشت | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
</div> | </div> | ||
'''سعید بن | '''سعید بن عیسی العمودی''' (متوفی 671 هـ) یکی از شیوخ و علمای ارشد حضرموت و مشایخ آل عمودی در حضرموت به او منتسب است. | ||
او برای خانوادهاش نفوذ معنوی و رهبری مذهبی را در دره دوعن ایجاد کرد که به یک دولت سیاسی تبدیل شد که برای مدتی بر دوعن حکومت کرد. شهر قیدون به خاطر آن شهرت داشت. او راه اهل [[تصوف]] را در پیش گرفت و در قرن هفتم هجری یکی از بزرگان این [[طریقت]] بود. | او برای خانوادهاش نفوذ معنوی و رهبری مذهبی را در دره دوعن ایجاد کرد که به یک دولت سیاسی تبدیل شد که برای مدتی بر دوعن حکومت کرد. شهر قیدون به خاطر آن شهرت داشت. او راه اهل [[تصوف]] را در پیش گرفت و در قرن هفتم هجری یکی از بزرگان این [[طریقت]] بود. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
=نسب= | =نسب= | ||
سعید بن | سعید بن عیسی بن أحمد بن شعبان بن سعید بن أحمد بن سعید عمود الدین بن عیسی بن شعبان بن عیسی بن داوود بن محمد بن نوح بن طلحة بن عبدالله بن عبدالرحمن بن أبوبکر. او با 15 واسطه به [[خلیفه اول]] منتسب است. | ||
=تولد و تربیت= | =تولد و تربیت= | ||
او در روستای قیدون از منطقه دوعن حضرموت متولد شد.او تحت سرپرستی والدینش با زندگی زاهدانه و با علاقه به تعلیمات دینی و امور خیریه پرورش یافت. او با حضور در درس علمای عصر خود پیگیر و مشتاق آموختن از آنان و نقل | او در روستای قیدون از منطقه دوعن حضرموت متولد شد. او تحت سرپرستی والدینش با زندگی زاهدانه و با علاقه به تعلیمات دینی و امور خیریه پرورش یافت. او با حضور در درس علمای عصر خود پیگیر و مشتاق آموختن از آنان و نقل علوم از ایشان بود. | ||
=تصوف= | =تصوف= | ||
شیخ سعید طریقه شعیب أبو مدین المغربیة را آموخت. یکی از | شیخ سعید طریقه شعیب أبو مدین المغربیة را آموخت. یکی از راههای صوفیه از فرستاده شیخ شعیب ابی مدین تلمسانی به حضرموت یعنی شیخ عبدالله الصالح مغربی گرفته شده است و او از کسانی شد که سلسله سند منسوب به رسول خدا صلی الله علیه و آله را از او اخذ میکردند و روش علمی اخذ شده از او که (روش عمودی) شهرت داشت یکی از روشهای معروف حضرمی است که به بیست و سه روشی که عبدالرحمن بن عبدالله بلفقیه در کتاب «رفع الأستار» از آن یاد کرده است او نیز مؤسس (المنصبة العمودیة) است که ظاهر و قداست خود را دارد و تا امروز باقی است<ref>باکثیر, عبدالله بن محمد (1405 هـ). رحلة الأشواق القویة إلی مواطن السادة العلویة. صفحة 134 - 136</ref> و از کسانی که از شیخ الصالح مراکشی طریقت را آموختند سید محمد بن علی بعلوی، «فقیه المقدم» مؤلف «الطریقة العلویه» در شهر تریم بود. | ||
وی از معاصران شیخ سعید بود که در شهر تریم نزد وی رفت و با وی در تصمیم شکستن شمشیر به عنوان نمادی از دگرگونی از | وی از معاصران شیخ سعید بود که در شهر تریم نزد وی رفت و با وی در تصمیم شکستن شمشیر به عنوان نمادی از دگرگونی از جنبههای زندگی اجتماعی حاکم بر آن عصر موافقت کرد. | ||
و به راه زهد و ترک سیاست جایی که شمشیر در آن زمان نماد غارت، دزدی، جنایت، قضاوت جویی و انتقام بود رفتند. | و به راه زهد و ترک سیاست جایی که شمشیر در آن زمان نماد غارت، دزدی، جنایت، قضاوت جویی و انتقام بود رفتند. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
شیخ احمد بن ابی جعد از طریق تصوف از او پرسید و او پاسخ داد: | شیخ احمد بن ابی جعد از طریق تصوف از او پرسید و او پاسخ داد: | ||
«راه تصوف راه محققین و مجتهدین است و اما راه محققین، دوری از مخلوقان و قطع علایق است و همت در خدمت | «راه تصوف راه محققین و مجتهدین است و اما راه محققین، دوری از مخلوقان و قطع علایق است و همت در خدمت راه خدا. راه مجاهدان روزه گرفتن، نماز و ترک گناهان است.» | ||
هنگامی که از او در مورد خصوصیات فقیر صابر سؤال کردند، او گفت: | هنگامی که از او در مورد خصوصیات فقیر صابر سؤال کردند، او گفت: | ||
«به پوشیدن مصیبت زرهی و گوشه گیری و ردای حرمت و شلوار عفت و حیا، مشاهده و عصای امانت و چراغ پایداری و | «به پوشیدن مصیبت زرهی و گوشه گیری و ردای حرمت و شلوار عفت و حیا، مشاهده و عصای امانت و چراغ پایداری و صبر و عصای یقین را بگیر و گوشه ای را بگیر و از علم بنوش، در پایان به درگاه پادشاه قدوس میرسی او دارای صفاتی است که با آن شناخته میشود، اگر میدانستند که از آب نازکتر است و از آسمان بالاتر. او از تابستان بارورتر و نیتش از شمشیر زیباتر است. | ||
گفتار او از ظلم و ستم دوری میکند، مانند دریایی که فرد خود را در آن میشوید و از ماهی آن | گفتار او از ظلم و ستم دوری میکند، مانند دریایی که فرد خود را در آن میشوید و از ماهی آن میخورد. درونش از خستگی دوری مسافت آرام نمیگیرد | ||
اگر راست بگوید او را از ترس نجات میدهد، و اگر راست گو باشد، عدالت را در حق خود به جا | اگر راست بگوید او را از ترس نجات میدهد، و اگر راست گو باشد، عدالت را در حق خود به جا میآورد و حق خود را از او ننمیگیرد (کنایه از لطف). | ||
هر چه خداوند به او نعمت داده است راضی و خشنود است و به هیچ یک از مخلوقات خدا ستم | هر چه خداوند به او نعمت داده است راضی و خشنود است و به هیچ یک از مخلوقات خدا ستم نمیکند و اگر به او ستم شود صبر و گذشت دارد.» | ||
سپس از او درباره صفات شیخ و اینکه او شایسته شیخیت است پرسیدند و او پاسخ داد: | سپس از او درباره صفات شیخ و اینکه او شایسته شیخیت است پرسیدند و او پاسخ داد: | ||
«فکر متحرک بودن، تفکر بنیادی، دعوای زیبا، کرم همیشگی، آرزوی بزرگ، علم بسیار، سینه گشاد، نفس مطیع، صحبت با تبسم و | «فکر متحرک بودن، تفکر بنیادی، دعوای زیبا، کرم همیشگی، آرزوی بزرگ، علم بسیار، سینه گشاد، نفس مطیع، صحبت با تبسم و کسی را ذکر نکند بغبه، به دور از خیانت، نه غافل از جهل او، خشنود از آنان که نزد او آمدند، کمک به مسلمانان در هر امر خوار کننده، پدر یتیم. برای ضعیفان، محزون دلش، خوش به خدایش، دریغ نکن و شتاب مکن، پیروز نمیشود و از کسی که او را آزار میدهد، عصبانی نمیشود، بلکه چشم میپوشد و عفو میکند و به چیزی که مربوط به او نیست نمیپردازد، اگر به او دشنام داده شود، دشنام نمیدهد، و اگر از او خواسته شود، مانع نمیشود، و اگر مانع شود، اذیت نمیشود، و کسی که نزد من مهجور است، شر و اهلش خشمگین نمیشوند، مگر به عدالت خود و علم به اصول و فروع دین». | ||
=خانواده= | =خانواده= | ||
وی با دختر شیخ احمد بن سعید بلوعار العفیفی ازدواج کرد و صاحب دو پسر به | وی با دختر شیخ احمد بن سعید بلوعار العفیفی ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نامهای محمد و علی شد. | ||
=وفات= | =وفات= | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
وی در سال 671 هجری قمری وفات یافت و در قیدون حضرموت به خاک سپرده شد و مزارش در کنار مسجدش، مسجد شیخ سعید العمودی مشهور است<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B9%D9%8A%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%85%D9%88%D8%AF%D9%8A#cite_note-:1-3 سعید العمودی]</ref>. | وی در سال 671 هجری قمری وفات یافت و در قیدون حضرموت به خاک سپرده شد و مزارش در کنار مسجدش، مسجد شیخ سعید العمودی مشهور است<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B9%D9%8A%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%85%D9%88%D8%AF%D9%8A#cite_note-:1-3 سعید العمودی]</ref>. | ||
=پانویس= | == پانویس == | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
[[رده: تصوف]] | [[رده:تصوف]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۵
نام | سعید بن عیسی بن أحمد بن شعبان بن سعید بن أحمد بن سعید عمود الدین |
---|---|
نامهای دیگر | سعید بن عیسی العمودی |
درگذشت | 671ق |
سعید بن عیسی العمودی (متوفی 671 هـ) یکی از شیوخ و علمای ارشد حضرموت و مشایخ آل عمودی در حضرموت به او منتسب است.
او برای خانوادهاش نفوذ معنوی و رهبری مذهبی را در دره دوعن ایجاد کرد که به یک دولت سیاسی تبدیل شد که برای مدتی بر دوعن حکومت کرد. شهر قیدون به خاطر آن شهرت داشت. او راه اهل تصوف را در پیش گرفت و در قرن هفتم هجری یکی از بزرگان این طریقت بود.
نسب
سعید بن عیسی بن أحمد بن شعبان بن سعید بن أحمد بن سعید عمود الدین بن عیسی بن شعبان بن عیسی بن داوود بن محمد بن نوح بن طلحة بن عبدالله بن عبدالرحمن بن أبوبکر. او با 15 واسطه به خلیفه اول منتسب است.
تولد و تربیت
او در روستای قیدون از منطقه دوعن حضرموت متولد شد. او تحت سرپرستی والدینش با زندگی زاهدانه و با علاقه به تعلیمات دینی و امور خیریه پرورش یافت. او با حضور در درس علمای عصر خود پیگیر و مشتاق آموختن از آنان و نقل علوم از ایشان بود.
تصوف
شیخ سعید طریقه شعیب أبو مدین المغربیة را آموخت. یکی از راههای صوفیه از فرستاده شیخ شعیب ابی مدین تلمسانی به حضرموت یعنی شیخ عبدالله الصالح مغربی گرفته شده است و او از کسانی شد که سلسله سند منسوب به رسول خدا صلی الله علیه و آله را از او اخذ میکردند و روش علمی اخذ شده از او که (روش عمودی) شهرت داشت یکی از روشهای معروف حضرمی است که به بیست و سه روشی که عبدالرحمن بن عبدالله بلفقیه در کتاب «رفع الأستار» از آن یاد کرده است او نیز مؤسس (المنصبة العمودیة) است که ظاهر و قداست خود را دارد و تا امروز باقی است[۱] و از کسانی که از شیخ الصالح مراکشی طریقت را آموختند سید محمد بن علی بعلوی، «فقیه المقدم» مؤلف «الطریقة العلویه» در شهر تریم بود. وی از معاصران شیخ سعید بود که در شهر تریم نزد وی رفت و با وی در تصمیم شکستن شمشیر به عنوان نمادی از دگرگونی از جنبههای زندگی اجتماعی حاکم بر آن عصر موافقت کرد. و به راه زهد و ترک سیاست جایی که شمشیر در آن زمان نماد غارت، دزدی، جنایت، قضاوت جویی و انتقام بود رفتند.
گفتار
شیخ احمد بن ابی جعد از طریق تصوف از او پرسید و او پاسخ داد:
«راه تصوف راه محققین و مجتهدین است و اما راه محققین، دوری از مخلوقان و قطع علایق است و همت در خدمت راه خدا. راه مجاهدان روزه گرفتن، نماز و ترک گناهان است.»
هنگامی که از او در مورد خصوصیات فقیر صابر سؤال کردند، او گفت:
«به پوشیدن مصیبت زرهی و گوشه گیری و ردای حرمت و شلوار عفت و حیا، مشاهده و عصای امانت و چراغ پایداری و صبر و عصای یقین را بگیر و گوشه ای را بگیر و از علم بنوش، در پایان به درگاه پادشاه قدوس میرسی او دارای صفاتی است که با آن شناخته میشود، اگر میدانستند که از آب نازکتر است و از آسمان بالاتر. او از تابستان بارورتر و نیتش از شمشیر زیباتر است. گفتار او از ظلم و ستم دوری میکند، مانند دریایی که فرد خود را در آن میشوید و از ماهی آن میخورد. درونش از خستگی دوری مسافت آرام نمیگیرد اگر راست بگوید او را از ترس نجات میدهد، و اگر راست گو باشد، عدالت را در حق خود به جا میآورد و حق خود را از او ننمیگیرد (کنایه از لطف). هر چه خداوند به او نعمت داده است راضی و خشنود است و به هیچ یک از مخلوقات خدا ستم نمیکند و اگر به او ستم شود صبر و گذشت دارد.»
سپس از او درباره صفات شیخ و اینکه او شایسته شیخیت است پرسیدند و او پاسخ داد:
«فکر متحرک بودن، تفکر بنیادی، دعوای زیبا، کرم همیشگی، آرزوی بزرگ، علم بسیار، سینه گشاد، نفس مطیع، صحبت با تبسم و کسی را ذکر نکند بغبه، به دور از خیانت، نه غافل از جهل او، خشنود از آنان که نزد او آمدند، کمک به مسلمانان در هر امر خوار کننده، پدر یتیم. برای ضعیفان، محزون دلش، خوش به خدایش، دریغ نکن و شتاب مکن، پیروز نمیشود و از کسی که او را آزار میدهد، عصبانی نمیشود، بلکه چشم میپوشد و عفو میکند و به چیزی که مربوط به او نیست نمیپردازد، اگر به او دشنام داده شود، دشنام نمیدهد، و اگر از او خواسته شود، مانع نمیشود، و اگر مانع شود، اذیت نمیشود، و کسی که نزد من مهجور است، شر و اهلش خشمگین نمیشوند، مگر به عدالت خود و علم به اصول و فروع دین».
خانواده
وی با دختر شیخ احمد بن سعید بلوعار العفیفی ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نامهای محمد و علی شد.
وفات
وی در سال 671 هجری قمری وفات یافت و در قیدون حضرموت به خاک سپرده شد و مزارش در کنار مسجدش، مسجد شیخ سعید العمودی مشهور است[۲].
پانویس
- ↑ باکثیر, عبدالله بن محمد (1405 هـ). رحلة الأشواق القویة إلی مواطن السادة العلویة. صفحة 134 - 136
- ↑ سعید العمودی