ابعاد تمدنى میانه‌روى اسلامى (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'رده: مجله های' به 'رده: مجله ها')
جز (جایگزینی متن - '[[آیت‌الله تسخیری' به '[[محمد علی تسخیری ')
 
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۹: خط ۹:
|-
|-
|عنوان مقاله
|عنوان مقاله
|ابعاد تمدنى میانه‌روى اسلامى
|ابعاد تمدنی میانه‌روی اسلامی
|-
|-
|نویسنده
|نویسنده
|[[تسخیری|آیت‌الله محمد علی تسخیری]]
|[[محمد علی تسخیری
|آیت‌الله محمد علی تسخیری]]
|-
|-
|تعداد صفحات
|تعداد صفحات
خط ۲۵: خط ۲۶:
|}
|}
</div>
</div>
{{پانویس رنگی}}
'''ابعاد تمدنی میانه‌روی اسلامی''' عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره سوم می‌باشد که به قلم [[محمد علی تسخیری
'''ابعاد تمدنى میانه‌روى اسلامى''' عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره سوم می‌باشد که به قلم [[آیت‌الله تسخیری]] <ref>دبيركل سابق مجمع تقريب مذاهب اسلامى </ref>و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1384 منتشر شده است.</div>
]] <ref>دبيركل سابق مجمع تقريب مذاهب اسلامی </ref>و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1384 منتشر شده است.</div>
=چکیده=
هدف از خلقت انسان بندگى حق تعالى است و اسلام با طاغوت و هر آن چه از اعتدال خارج باشد، مخالفت مى‌کند. بى ایمانى یا ایمان به خدایان ساختگى دو عامل مهم طغیان‌گرى و تهدید علیه امنیت انسانى اند که اسلام در صدد است با ترویج ایمان، صلح عادلانه را براى همه بشریت به ارمغان آورد.<br>


جامعه اى که اسلام ترسیم مى‌کند جامعه اى است برخوردار از امنیت و در آن عبادت خدا و دورى از طاغوت محسوس است.<br>
== چکیده ==
در این راستا سازمان ملل متحد نیز خواهان جلوگیرى از تروریسم و مرجع جهانى براى برقرارى صلح عادلانه در زمین است که در این مقاله راه کارهایى براى موفقیت سازمان در این مبارزه ارائه مى‌شود.<br>
هدف از خلقت انسان بندگی حق تعالی است و اسلام با طاغوت و هر آن چه از اعتدال خارج باشد، مخالفت می‌کند. بی ایمانی یا ایمان به خدایان ساختگی دو عامل مهم طغیان‌گری و تهدید علیه امنیت انسانی اند که اسلام در صدد است با ترویج ایمان، صلح عادلانه را برای همه بشریت به ارمغان آورد.<br>


کلید واژه‌ها: خلقت انسان، امنیت، صلح جهانى، عدالت، سازمان ملل.<br>
جامعه‌ای که اسلام ترسیم می‌کند جامعه‌ای است برخوردار از امنیت و در آن عبادت خدا و دوری از طاغوت محسوس است.<br>
در این راستا سازمان ملل متحد نیز خواهان جلوگیری از تروریسم و مرجع جهانی برای برقراری صلح عادلانه در زمین است که در این مقاله راه کارهایی برای موفقیت سازمان در این مبارزه ارائه می‌شود.<br>


=مقدمه=
کلید واژه‌ها: خلقت انسان، امنیت، صلح جهانی، عدالت، سازمان ملل.<br>
براى همه کسانى که اسلام را بررسى و مطالعه کرده‌اند روشن است که هدف خداوند متعال از آفریدن، به کمال رسیدن آفریده‌هاست و مى‌خواهد استعدادهاى ذاتى نهفته و بالقوه آنها به فعلیت برسند؛ این همان چیزى است که وجدان فطرى انسان هنگامى‌که طراحى هستى و هماهنگى و هدفدار بودن خلقت را ملاحظه مى‌کند، درک مى‌نماید.<br>
در مورد آفرینش انسان، قرآن کریم هدف از خلقت او را روشن‌تر مشخص مى‌نماید و مى‌فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإِْنْسَ إِلاّ لِیعْبُدُونِ <ref>(ذاریات: 56)</ref>؛ جن و انس را نیافریدم مگر براى پرستش خودم». چنین چیزى نشان مى‌دهد که تکامل انسان زمانى صورت مى‌پذیرد که ویژگى بندگى خداوند متعال در او به عنوان یک فرد ریشه بدواند. اوج کمال فرد در شخص پیامبر تجلى مى‌یابد و بالاترین صفتى که به پیامبر داده مى‌شود «نعم العبد» است، یعنى او بهترین بنده خداست.<br>
خداوند تبارک و تعالى مى‌فرماید: «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ<ref>(ص: 30)</ref>؛ ما سلیمان را که بهترین بنده و توبه کننده بود به داوود بخشیدیم».<br>
هنگامى‌که شخص مؤمن براى رسول خدا و سرور کائنات به پیامبرى شهادت مى‌دهد، بندگى او را بر پیامبرى اش مقدم مى‌شمارد و مى‌گوید: «اشهد أن محمداً عبده و رسوله؛ گواهى مى‌دهم که محمد بنده و پیامبر او است». این موضوع بر جامعه انسانى نیز صدق مى‌کند. بندگان صالح و شایسته خدا و در سرلوحه آنها پیامبران، براى برپایى جامعه اى تلاش مى‌کنند که در آن مردم بنده خدا باشند:<br>
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِى کلِّ أُمَّة رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ <ref>(نحل: 3)</ref>؛ ما در هر امتى پیامبرى مبعوث کرده ایم که خداوند را پرستش کنند و از طاغوت بپرهیزند». بنابراین راه و روش صحیح، متوازن و تکامل بخش، پیروى کردن از دو خط است: خط بندگى خداوند و خط پرهیز و دورى جستن از طاغوت و این دو دستاورد عمده بندگى مطلق براى خداوند متعال است.<br>
بنابراین ما در این جا با جزئیات بیشترى براى بندگى روبه رو هستیم و آن بندگى خدا و مخالفت با طاغوت است.<br>


=مفهوم عبادت و طاغوت=
== مقدمه ==
عبادت در مفهوم اسلامى ‌به طور خلاصه به معناى هموار ساختن زندگى براى اطاعت خداوند متعال و اجراى دستورها و نهى‌هاى اوست:<br>
برای همه کسانی که اسلام را بررسی و مطالعه کرده‌اند روشن است که هدف خداوند متعال از آفریدن، به کمال رسیدن آفریده‌هاست و می‌خواهد استعدادهای ذاتی نهفته و بالقوه آنها به فعلیت برسند؛ این همان چیزی است که وجدان فطری انسان هنگامی‌که طراحی هستی و هماهنگی و هدفدار بودن خلقت را ملاحظه می‌کند، درک می‌نماید.<br>
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکمْ لِما یحْییکمْ<ref>(انفال: 24)</ref>؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید پاسخ مثبت دهید به خدا و پیامبر او زمانى که شما را به چیزى که ضامن حیات شما است دعوت مى‌نمایند».<br>
در مورد آفرینش انسان، قرآن کریم هدف از خلقت او را روشن‌تر مشخص می‌نماید و می‌فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإِْنْسَ إِلاّ لِیعْبُدُونِ <ref>(ذاریات: 56)</ref>؛ جن و انس را نیافریدم مگر برای پرستش خودم». چنین چیزی نشان می‌دهد که تکامل انسان زمانی صورت می‌پذیرد که ویژگی بندگی خداوند متعال در او به عنوان یک فرد ریشه بدواند. اوج کمال فرد در شخص پیامبر تجلی می‌یابد و بالاترین صفتی که به پیامبر داده می‌شود «نعم العبد» است، یعنی او بهترین بنده خداست.<br>
این معنا در برگیرنده بندگى به معناى اخص همچون نماز و روزه است که زندگى در آن خلاصه نمى‌شود بلکه همه زندگى به مسجد و نماز تبدیل مى‌شود.
خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ<ref>(ص: 30)</ref>؛ ما سلیمان را که بهترین بنده و توبه‌کننده بود به داوود بخشیدیم».<br>
طاغوت یعنى از حد اعتدال و میانه روى مورد نظر اسلام، چنان که راغب در تفسیر آیه شریفه «إِنّا لَمّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناکمْ فِى الْجارِیةِ» (الحاقه: 11) طغیان را عبارت از فرا رفتن از حد مى‌داند <ref>(مفردات: 305)</ref>.
هنگامی‌که شخص مؤمن برای رسول خدا و سرور کائنات به پیامبری شهادت می‌دهد، بندگی او را بر پیامبری اش مقدم می‌شمارد و می‌گوید: «اشهد أن محمداً عبده و رسوله؛ گواهی می‌دهم که محمد بنده و پیامبر او است». این موضوع بر جامعه انسانی نیز صدق می‌کند. بندگان صالح و شایسته خدا و در سرلوحه آنها پیامبران، برای برپایی جامعه‌ای تلاش می‌کنند که در آن مردم بنده خدا باشند:<br>
اعتدال و میانه روى اسلامى ‌به معناى عدل، توازن، حکمت، خرد و قرار دادن هر چیزى در جاى خود است به گونه اى که هدف از آن تحقق یابد، البته مقیاس و سنجش در این جا کمى ‌نیست. چنان چه امت اسلامى ‌امت وسط و معتدل باشد (وَ کذلِک جَعَلْناکمْ أُمَّةً وَسَطاً ) <ref>(بقره: 143)</ref> به خاطر پیروى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که اسوه همگان است، الگو و اسوه تمدنى براى دیگر امت‌ها خواهد بود. <br>
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کلِّ أُمَّة رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ <ref>(نحل: 3)</ref>؛ ما در هر امتی پیامبری مبعوث کرده‌ ایم که خداوند را پرستش کنند و از طاغوت بپرهیزند». بنابراین راه و روش صحیح، متوازن و تکامل بخش، پیروی کردن از دو خط است: خط بندگی خداوند و خط پرهیز و دوری جستن از طاغوت و این دو دستاورد عمده بندگی مطلق برای خداوند متعال است.<br>
رجوع به مفهوم‌هایى که اسلام از آن‌ها نفرت دارد نشان مى‌دهد که آن مفهوم‌ها از حد اعتدال و میانه روى بیرون‌اند؛ نظیر الحاد، شرک، فاحشه، تهور، اسراف و حتى رهبانیت، بخل، ترس و عدم احساس مسئولیت، همگى نوعى تجاوز و عدم پایبندى به حد شرعى است.<br>
بنابراین ما در این جا با جزئیات بیشتری برای بندگی روبه رو هستیم و آن بندگی خدا و مخالفت با طاغوت است.<br>
بنابراین معیار آن حد انسانى است که خداوند متعال براى بندگان خود قرار داده است و شاید به خاطر آشکار بودن آن با وجدان انسانى قابل درک باشد مثل طیبات و خبائث. دیدگاه الهى تصویر کاملى از حد اعتدال و یا حد طبیعى به ما مى‌دهد که خارج شدن از آن به معناى خارج شدن از خود و فراموش کردن آن است. در این جا است که این تعبیر زیباى الهى خود را نشان مى‌دهد: «نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ <ref>(الحشر: 19)</ref>؛ خدا را فراموش کردند خدا نیز خودشان را از یادشان برد، آنان از جمله فاسقان‌اند».<br>
امنیت بشریت نیز در طول تاریخ در معرض تهدید سرکشان و فاسقان بوده است. چنان چه به جوى‌هاى خون و اشک‌ها و تجاوز به نسل و ناموس و انسانیت‌ها نگاه کنیم به آسانى مى‌توانیم به تعبیر شهید محمد باقر صدر آن را ناشى از دو مظهر از مظاهر سرکشى بدانیم:<br>
اول: گمراهى و وابستگى، دوم: غلو در هوادارى و متحول نمودن حقیقت‌هاى نسبى به حقیقت‌هاى مطلق که اسلام از آن به «الحاد» و «شرک» یاد کرده است. این دو در یک نقطه اساسى به هم مى‌رسند و آن جلوگیرى از انسان در مسیر تکامل و استمرار خلاّقیت و شایستگى است <ref>(الفتاوى الواضحة: 595)</ref> و علاج آن همان ایمان به خداوند یکتا و احساس مسئولیت در برابر اوست.<br>
بى ایمانى یا ایمان به خدایان ساختگى نمودهایى از طغیان گرى و به عبارت دیگر دو عامل بزرگ طیغان گرى اند که موجب گریز از مسئولیت یا تشدید پرستش ذات یا حاکم، اسطوره، مقام، مال، قدرت و شهوت مى‌شوند. این امور که همه نسبى اند در اثر جهل و نادانى به امورى مطلق تبدیل شده و درنتیجه ویرانى و ویرانگرى و تهدید امنیت انسانى را در عرصه‌هاى مختلف به دنبال خواهند داشت.
ما مى‌توانیم گونه‌هاى فراوانى از امنیت انسانى را تصور نماییم: امنیت فکرى، اجتماعى، اخلاقى، انسانى، خانوادگى، بهداشتى، زیست محیطى، سیاسى، اقتصادى و... که سرکشى و فرا رفتن از حد و مرز و افراط و تفریط همه این امنیت‌ها را تهدید مى‌کند.
فرعون نمونه اى از سرکشى است که قرآن از او چنین یاد مى‌کند:
«اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى <ref>(طه: 23)</ref>؛ نزد فرعون بروید که او سرکشى کرده است».
«وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعال فِى الأَْرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ<ref>(یونس: 83)</ref>؛ و به درستى که فرعون در زمین برترى جویى مى‌کند و از اسراف کاران است».<br>
حتى ایمان هم نیاز به اجازه گرفتن از او داشت: «قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکمْ <ref>(اعراف: 123)</ref>؛ فرعون گفت شما پیش از آن که من به شما اجازه بدهم به او ایمان آورده‌اید؟»<br>
او سمبل تهدید حضور مردم و نسل و خلق بود: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِى الأَْرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیعاً یسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یسْتَحْیى نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ<ref>(قصص: 13)</ref>؛ به راستى که فرعون در زمین برترى جست و مردمان آن را گروه گروه کرد و گروهى از آنها را ناتوان کرد، پسران آنها را سر مى‌برید و زنانشان را زنده نگه مى‌داشت به راستى که او از مفسدان بود».<br>
فرعون سمبل سبک شماردن امت بود: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ <ref>(زخرف: 14)</ref>؛ او قوم خود را سبک شمرد آنها نیز از او پیروى کردند. به درستى که آنها قوم فاسقى بودند».<br>


=نقش اسلام در تحقق امنیت انسان‌ها=
== مفهوم عبادت و طاغوت ==
اسلام با نظام اخلاقى و تربیتى خود براى فراهم کردن امنیت اخلاقى تلاش مى‌نماید: <br>
عبادت در مفهوم اسلامی ‌به طور خلاصه به معنای هموار ساختن زندگی برای اطاعت خداوند متعال و اجرای دستورها و نهی‌های اوست:<br>
«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِى الأُْمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ <ref>(جمعه: 15)</ref>؛ او در میان مردم بى سواد پیامبرى از خودشان مبعوث کرد که آیاتش را برایشان بخواند و آنها را تزکیه و پاک کند».<br>
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکمْ لِما یحْییکمْ<ref>(انفال: 24)</ref>؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید پاسخ مثبت دهید به خدا و پیامبر او زمانی که شما را به چیزی که ضامن حیات شما است دعوت می‌نمایند».<br>
این دین آسمانى با تحریم مفاسد اخلاقى که انسانیت انسان را مى‌کشد، هر چیزى که فضاى انسانى اخلاقى را به لوث مى‌کشد نفى مى‌نماید؛ با تشکیل ساختار خانواده و نفى همه عواملى که باعث سوق دادن غریزه‌ها به سوى بى بندوبارى یا ارضاى نادرست گردد، امنیت اجتماعى را فراهم مى‌نماید؛ و با ارائه نظامى ‌اجتماعى و متعالى، معیارهاى مادى همچون رنگ، زبان، نژاد، قبیله و جغرافیا را که باعث چند دستگى مردم مى‌شود، محکوم مى‌نماید.<br>
این معنا در برگیرنده بندگی به معنای اخص همچون نماز و روزه است که زندگی در آن خلاصه نمی‌شود بلکه همه زندگی به مسجد و نماز تبدیل می‌شود.
هم چنین با تضمین کامل حقوق، کرامت و آزادى انسان‌ها و تأمین اجتماعى و اقتصادى آنان و نیز مخالفت با عوامل تخریب همچون بخل، غصب، حرام خوارى، تمرکز ثروت، اسراف، بى دینى، فحشا، آدم کشى و... در تحقق اهدافش تلاش مى‌نماید. و با عمل کردن به اصل شورا و ولایت و تعمیم مسئولیت در تضمین مشارکت مردمى ‌و سیاسى تلاش مى‌کند. این مسائل آن قدر بدیهى و روشن است که نیاز به توضیح بیشتر ندارد.<br>
طاغوت یعنی از حد اعتدال و میانه‌روی مورد نظر اسلام، چنان که راغب در تفسیر آیه شریفه «إِنّا لَمّا طَغَی الْماءُ حَمَلْناکمْ فِی الْجارِیةِ» (الحاقه: 11) طغیان را عبارت از فرا رفتن از حد می‌داند <ref>(مفردات: 305)</ref>.
اسلام در راستاى اصول انسانى و در سطح تمدنى خود، در صدد تحقق امنیت و صلح عادلانه براى همه بشریت است و حتى اگر ناچار به جنگ شود این جنگ تنها به پاسخ دادن به متجاوزان محدود خواهد بود و چیزى متوجه بى گناهان نخواهد شد و حتى طبیعت نیز در امان و سالم خواهد ماند. [[رسول اکرم (ص)|رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)]] به اصحاب خود توصیه مى‌کند:<br>
اعتدال و میانه‌روی اسلامی ‌به معنای عدل، توازن، حکمت، خرد و قرار دادن هر چیزی در جای خود است به گونه‌ای که هدف از آن تحقق یابد، البته مقیاس و سنجش در این جا کمی ‌نیست. چنان چه امت اسلامی ‌امت وسط و معتدل باشد (وَ کذلِک جَعَلْناکمْ أُمَّةً وَسَطاً) <ref>(بقره: 143)</ref> به خاطر پیروی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) که اسوه همگان است، الگو و اسوه تمدنی برای دیگر امت‌ها خواهد بود. <br>
«سیروا باسم الله و بالله و فى سبیل الله و على ملة رسول الله، لا تغلوا، لا تمثلوا، و لا تغدروا، ولا تقتلوا شیخاً فانیاً، و لا صبیاً و لا امراة، و لا تقطعوا شجراً الا أن تضطروا الیها... <ref>(کنز العمال: 4/223 و الکافى: 5/27)</ref>؛ به نام خدا و با یاد خدا و در راه خدا و بر آیین رسول خدا حرکت کنید. غلو و مثله نکنید، از پشت حمله نکنید، پیرمردان فرتوت، کودکان و زنان را نکشید و درختى را از جا نکنید مگر این که ناچار شوید».<br>
رجوع به مفهوم‌هایی که اسلام از آنها نفرت دارد نشان می‌دهد که آن مفهوم‌ها از حد اعتدال و میانه‌روی بیرون‌اند؛ نظیر الحاد، شرک، فاحشه، تهور، اسراف و حتی رهبانیت، بخل، ترس و عدم احساس مسئولیت، همگی نوعی تجاوز و عدم پایبندی به حد شرعی است.<br>
امنیت محیط زیست، طبیعت و حیوانات از نظر اسلام تأمین است. قاعده «لاضرر و لا ضرار فى الاسلام» یک قاعده عمومى ‌است که از آسیب رساندن به محیط زیست که آسیب به همه بشریت است، منع مى‌کند.<br>
بنابراین معیار آن حد انسانی است که خداوند متعال برای بندگان خود قرار داده است و شاید به خاطر آشکار بودن آن با وجدان انسانی قابل درک باشد مثل طیبات و خبائث. دیدگاه الهی تصویر کاملی از حد اعتدال و یا حد طبیعی به ما می‌دهد که خارج شدن از آن به معنای خارج شدن از خود و فراموش کردن آن است. در این جا است که این تعبیر زیبای الهی خود را نشان می‌دهد: «نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ <ref>(الحشر: 19)</ref>؛ خدا را فراموش کردند خدا نیز خودشان را از یادشان برد، آنان از جمله فاسقان‌اند».<br>
امنیت بشریت نیز در طول تاریخ در معرض تهدید سرکشان و فاسقان بوده است. چنان چه به جوی‌های خون و اشک‌ها و تجاوز به نسل و ناموس و انسانیت‌ها نگاه کنیم به آسانی می‌توانیم به تعبیر شهید محمد باقر صدر آن را ناشی از دو مظهر از مظاهر سرکشی بدانیم:<br>
اول: گمراهی و وابستگی، دوم: غلو در هواداری و متحول نمودن حقیقت‌های نسبی به حقیقت‌های مطلق که اسلام از آن به «الحاد» و «شرک» یاد کرده است. این دو در یک نقطه اساسی به هم می‌رسند و آن جلوگیری از انسان در مسیر تکامل و استمرار خلاّقیت و شایستگی است <ref>(الفتاوی الواضحة: 595)</ref> و علاج آن همان ایمان به خداوند یکتا و احساس مسئولیت در برابر اوست.<br>
بی ایمانی یا ایمان به خدایان ساختگی نمودهایی از طغیان‌گری و به عبارت دیگر دو عامل بزرگ طغیان‌گری‌اند که موجب گریز از مسئولیت یا تشدید پرستش ذات یا حاکم، اسطوره، مقام، مال، قدرت و شهوت می‌شوند. این امور که همه نسبی اند در اثر جهل و نادانی به اموری مطلق تبدیل شده و درنتیجه ویرانی و ویران‌گری و تهدید امنیت انسانی را در عرصه‌های مختلف به دنبال خواهند داشت.
ما می‌توانیم گونه‌های فراوانی از امنیت انسانی را تصور نماییم: امنیت فکری، اجتماعی، اخلاقی، انسانی، خانوادگی، بهداشتی، زیست محیطی، سیاسی، اقتصادی و... که سرکشی و فرا رفتن از حد و مرز و افراط و تفریط همه این امنیت‌ها را تهدید می‌کند.
فرعون نمونه‌ای از سرکشی است که قرآن از او چنین یاد می‌کند:
«اذْهَبا إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی <ref>(طه: 23)</ref>؛ نزد فرعون بروید که او سرکشی کرده است».
«وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعال فِی الأَْرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ<ref>(یونس: 83)</ref>؛ و به درستی که فرعون در زمین برتری جویی می‌کند و از اسراف کاران است».<br>
حتی ایمان هم نیاز به اجازه گرفتن از او داشت: «قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکمْ <ref>(اعراف: 123)</ref>؛ فرعون گفت شما پیش از آن که من به شما اجازه بدهم به او ایمان آورده‌اید؟»<br>
او سمبل تهدید حضور مردم و نسل و خلق بود: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الأَْرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیعاً یسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یسْتَحْیی نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ<ref>(قصص: 13)</ref>؛ به راستی که فرعون در زمین برتری جست و مردمان آن را گروه گروه کرد و گروهی از آنها را ناتوان کرد، پسران آنها را سر می‌برید و زنانشان را زنده نگه می‌داشت به راستی که او از مفسدان بود».<br>
فرعون سمبل سبک شماردن امت بود: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ <ref>(زخرف: 14)</ref>؛ او قوم خود را سبک شمرد آنها نیز از او پیروی کردند. به درستی که آنها قوم فاسقی بودند».<br>
 
== نقش اسلام در تحقق امنیت انسان‌ها ==
اسلام با نظام اخلاقی و تربیتی خود برای فراهم کردن امنیت اخلاقی تلاش می‌نماید: <br>
«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأُْمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ <ref>(جمعه: 15)</ref>؛ او در میان مردم بی سواد پیامبری از خودشان مبعوث کرد که آیاتش را برایشان بخواند و آنها را تزکیه و پاک کند».<br>
این دین آسمانی با تحریم مفاسد اخلاقی که انسانیت انسان را می‌کشد، هر چیزی که فضای انسانی اخلاقی را به لوث می‌کشد نفی می‌نماید؛ با تشکیل ساختار خانواده و نفی همه عواملی که باعث سوق دادن غریزه‌ها به سوی بی بندوباری یا ارضای نادرست گردد، امنیت اجتماعی را فراهم می‌نماید؛ و با ارائه نظامی ‌اجتماعی و متعالی، معیارهای مادی همچون رنگ، زبان، نژاد، قبیله و جغرافیا را که باعث چند دستگی مردم می‌شود، محکوم می‌نماید.<br>
هم چنین با تضمین کامل حقوق، کرامت و آزادی انسان‌ها و تأمین اجتماعی و اقتصادی آنان و نیز مخالفت با عوامل تخریب همچون بخل، غصب، حرام خواری، تمرکز ثروت، اسراف، بی دینی، فحشا، آدم کشی و... در تحقق اهدافش تلاش می‌نماید. و با عمل کردن به اصل شورا و ولایت و تعمیم مسئولیت در تضمین مشارکت مردمی ‌و سیاسی تلاش می‌کند. این مسائل آن قدر بدیهی و روشن است که نیاز به توضیح بیشتر ندارد.<br>
اسلام در راستای اصول انسانی و در سطح تمدنی خود، در صدد تحقق امنیت و صلح عادلانه برای همه بشریت است و حتی اگر ناچار به جنگ شود این جنگ تنها به پاسخ دادن به متجاوزان محدود خواهد بود و چیزی متوجه بی‌گناهان نخواهد شد و حتی طبیعت نیز در امان و سالم خواهد ماند. [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)]] به اصحاب خود توصیه می‌کند:<br>
«سیروا باسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله، لا تغلوا، لا تمثلوا، و لا تغدروا، ولا تقتلوا شیخاً فانیاً، و لا صبیاً و لا امراة، و لا تقطعوا شجراً الا أن تضطروا الیها... <ref>(کنز العمال: 4/223 و الکافی: 5/27)</ref>؛ به نام خدا و با یاد خدا و در راه خدا و بر آیین رسول خدا حرکت کنید. غلو و مثله نکنید، از پشت حمله نکنید، پیرمردان فرتوت، کودکان و زنان را نکشید و درختی را از جا نکنید مگر این که ناچار شوید».<br>
امنیت محیط زیست، طبیعت و حیوانات از نظر اسلام تأمین است. قاعده «لاضرر و لا ضرار فی الاسلام» یک قاعده عمومی ‌است که از آسیب رساندن به محیط زیست که آسیب به همه بشریت است، منع می‌کند.<br>
اسلام طبیعت را در اختیار بشر قرار داده است تا شکرگذار نعمت خدا باشد و کفران نعمت نکند: <br>
اسلام طبیعت را در اختیار بشر قرار داده است تا شکرگذار نعمت خدا باشد و کفران نعمت نکند: <br>
«وَ آتاکمْ مِنْ کلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الإِْنْسانَ لَظَلُومٌ کفّارٌ <ref>(ابراهیم: 34)</ref>؛ خداوند هرچه از او خواسته‌اید به شما داده است و چنان‌چه بخواهید نعمت‌هاى او را بشمارید نمى‌توانید و به راستى که انسان ستمگر است و کفران نعمت مى‌کند».<br>
«وَ آتاکمْ مِنْ کلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الإِْنْسانَ لَظَلُومٌ کفّارٌ <ref>(ابراهیم: 34)</ref>؛ خداوند هرچه از او خواسته‌اید به شما داده است و چنان‌چه بخواهید نعمت‌های او را بشمارید نمی‌توانید و به راستی که انسان ستمگر است و کفران نعمت می‌کند».<br>
حتى روابط دوستى و عاطفى مى‌تواند میان شخص مسلمان و طبیعت بر قرار شود. [[پیامبر اکرم (ص)|پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)]] هنگامى ‌که از کنار احد گذر مى‌کرد مى‌فرمود: «هذا جبل احد یحبنا و نحبه (الصحاح)؛ این کوه احد است که ما را دوست دارد و ما نیز آن را دوست داریم».<br>
حتی روابط دوستی و عاطفی می‌تواند میان شخص مسلمان و طبیعت بر قرار شود. [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)
این وعده الهى همچنان در اندیشه مسلمان به عنوان یک هدف که پیوسته به سوى آن حرکت مى‌کند، باقى مى‌ماند:<br>
|پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)]] هنگامی ‌که از کنار احد گذر می‌کرد می‌فرمود: «هذا جبل احد یحبنا و نحبه (الصحاح)؛ این کوه احد است که ما را دوست دارد و ما نیز آن را دوست داریم».<br>
«وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الأَْرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنِى لا یشْرِکونَ بِى شَیئاً وَ مَنْ کفَرَ بَعْدَ ذلِک فَأُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ؛ خداوند به کسانى که ایمان آورده و عملشان شایسته باشد وعده داده است که آنها را در زمین جانشین خود قرار دهد همان گونه که پیشینیان را جانشین خود قرار داد و دین آنها را که مورد رضایت او است حاکم خواهد کرد و ترس آنها را به امنیت تبدیل خواهد نمود تا مرا بندگى کنند و چیزى را شریک من قرار ندهند و کسانى که پس از آن کفر بورزند به درستى در زمره فاسقان هستند».<br>
این وعده الهی همچنان در اندیشه مسلمان به عنوان یک هدف که پیوسته به سوی آن حرکت می‌کند، باقی می‌ماند:<br>
جامعه اسلامى ‌جامعه اى جانشین و عبادت کننده پروردگار و در امان از دشمنان خارجى و داخلى است. برقرارى چنین جامعه اى که در آن عبادت خدا و دورى از طاغوت تحقق مى‌یابد، هدف پیامبران است.<br>
«وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَْرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنِی لا یشْرِکونَ بِی شَیئاً وَ مَنْ کفَرَ بَعْدَ ذلِک فَأُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ؛ خداوند به کسانی که ایمان آورده و عملشان شایسته باشد وعده داده است که آنها را در زمین جانشین خود قرار دهد همان گونه که پیشینیان را جانشین خود قرار داد و دین آنها را که مورد رضایت او است حاکم خواهد کرد و ترس آنها را به امنیت تبدیل خواهد نمود تا مرا بندگی کنند و چیزی را شریک من قرار ندهند و کسانی که پس از آن کفر بورزند به درستی در زمره فاسقان هستند».<br>
اگر با نگاهى واقع بینانه و با منطق کلى انسانى، تروریسم را به «هر کارى که از نظر وسیله یا هدف با وجدان انسانى هماهنگ نباشد و امنیت را به شیوه‌هاى مختلف به خطر اندازد» تفسیر نماییم، خواهیم دید که اسلام با تمام توان در مقابلش مى‌ایستد و براى ریشه کن کردن آن تلاش و کوشش مى‌نماید.<br>
جامعه اسلامی ‌جامعه‌ای جانشین و عبادت کننده پروردگار و در امان از دشمنان خارجی و داخلی است. برقراری چنین جامعه‌ای که در آن عبادت خدا و دوری از طاغوت تحقق می‌یابد، هدف پیامبران است.<br>
البته با پا بر جا بودن علت‌ها نمى‌توان معلول را از بین برد و امروزه بیشتر مظاهر تروریسم به علل زیادى مربوط است که از آن جمله است:
اگر با نگاهی واقع بینانه و با منطق کلی انسانی، تروریسم را به «هر کاری که از نظر وسیله یا هدف با وجدان انسانی هماهنگ نباشد و امنیت را به شیوه‌های مختلف به خطر اندازد» تفسیر نماییم، خواهیم دید که اسلام با تمام توان در مقابلش می‌ایستد و برای ریشه کن کردن آن تلاش و کوشش می‌نماید.<br>
الف) گسترش نادانى، تعصبات کور و نگرش تاریک به جهان؛<br>
البته با پا بر جا بودن علت‌ها نمی‌توان معلول را از بین برد و امروزه بیشتر مظاهر تروریسم به علل زیادی مربوط است که از آن جمله است:
ب) گسترش فقر و گرسنگى و محرومیت: «کاد الفقر ان یکون کفراً»؛<br>
الف) گسترش نادانی، تعصبات کور و نگرش تاریک به جهان؛<br>
ج) گسترش ستم، استبداد، قهر، خشونت و سلب حقوق و آزادى‌هاى مشروع انسان‌ها؛<br>
ب) گسترش فقر و گرسنگی و محرومیت: «کاد الفقر ان یکون کفراً»؛<br>
د) نبودن انگیزه معنوى، افت سطح ارزشى و گسترش روحیه حریص و کور حیوانى؛<br>
ج) گسترش ستم، استبداد، قهر، خشونت و سلب حقوق و آزادی‌های مشروع انسان‌ها؛<br>
تا زمانى که طرح‌ها و برنامه‌هاى جهانى و دلسوزانه براى از بین بردن این علت‌ها و کاهش تأثیرات آن وجود نداشته باشد، تروریسم هم چنان ادامه خواهد یافت.<br>
د) نبودن انگیزه معنوی، افت سطح ارزشی و گسترش روحیه حریص و کور حیوانی؛<br>
فراتر از همه این مسائل، برخى از کشورهاى بزرگ که تاریخ آنها با جنگ، ویرانى و تروریسم گره خورده است، خود را سرآمد مبارزه با تروریسم مى‌دانند؛ در حالى که در جنگ تحمیلى خود علیه تروریسم کثیف ترین شیوه‌هاى آن را به کار مى‌گیرند و رژیم‌هاى تروریستى و فاشیستى به تمام معناى این کلمه، همچون رژیم صهیونیستى را پشتیبانى مى‌نمایند.
تا زمانی که طرح‌ها و برنامه‌های جهانی و دلسوزانه برای از بین بردن این علت‌ها و کاهش تأثیرات آن وجود نداشته باشد، تروریسم هم چنان ادامه خواهد یافت.<br>
از این رو ما در دیدارهاى خود خواستار انجام تلاش‌هاى زیر در سطح جهانى و اسلامى ‌هستیم:<br>
فراتر از همه این مسائل، برخی از کشورهای بزرگ که تاریخ آنها با جنگ، ویرانی و تروریسم گره خورده است، خود را سرآمد مبارزه با تروریسم می‌دانند؛ در حالی که در جنگ تحمیلی خود علیه تروریسم کثیف‌ترین شیوه‌های آن را به کار می‌گیرند و رژیم‌های تروریستی و فاشیستی به تمام معنای این کلمه، همچون رژیم صهیونیستی را پشتیبانی می‌نمایند.
از این رو ما در دیدارهای خود خواستار انجام تلاش‌های زیر در سطح جهانی و اسلامی ‌هستیم:<br>


=موضع پیشنهادى در سطح بین‌المللى=
== موضع پیشنهادی در سطح بین‌المللی ==
به عنوان یک گام راهبردى براى بازدارندگى از همه اشکال تروریسم، محتوا و منابع آن، اقدام سازمان ملل متحد را براى به عهده گرفتن این برنامه لازم مى‌دانیم، با این شرط که با فراهم آوردن ساز و کارهاى تازه مانع اقدام کشورهاى بزرگ به منحرف کردن این طرح در جهت منافع ویژه آنها شود، و براى تأمین هدف‌هاى استکبارى فشارهاى خود را متوجه سازمان ملل متحد نماید. از این رو سازمان ملل متحد مى‌تواند مرجع جهانى در مبارزه فراگیر علیه تروریسم و بر قرارى صلح عادلانه در زمین شود.<br>
به عنوان یک گام راهبردی برای بازدارندگی از همه اشکال تروریسم، محتوا و منابع آن، اقدام سازمان ملل متحد را برای به عهده گرفتن این برنامه لازم می‌دانیم، با این شرط که با فراهم آوردن ساز و کارهای تازه مانع اقدام کشورهای بزرگ به منحرف کردن این طرح در جهت منافع ویژه آنها شود، و برای تأمین هدف‌های استکباری فشارهای خود را متوجه سازمان ملل متحد نماید. از این رو سازمان ملل متحد می‌تواند مرجع جهانی در مبارزه فراگیر علیه تروریسم و بر قراری صلح عادلانه در زمین شود.<br>
ما موفقیت این مبارزه را در گرو تحقق موارد ذیل مى‌دانیم:<br>
ما موفقیت این مبارزه را در گرو تحقق موارد ذیل می‌دانیم:<br>
1ـ برابر بودن حقوق و وظایف کشورهاى عضو در سازمان ملل متحد و جلوگیرى از سلطه یک یا چند کشور بر تصمیمات این سازمان، به ویژه آن چه به مکانیزم غیر عادلانه آن ارتباط دارد و شوراى امنیت تصمیمات خود را از طریق آن اعمال مى‌نماید. این مکانیزم براى مثال باعث ادامه تروریسم در بسیارى از کشورهاى جهان از جمله در فلسطین شده است. چنان که ایالات متحده آمریکا با استفاده از حق وتو در این شورا ده‌ها بار از صدور قطعنامه شوراى امنیت علیه تروریسم صهیونیستى جلوگیرى کرده است. <br>
1ـ برابر بودن حقوق و وظایف کشورهای عضو در سازمان ملل متحد و جلوگیری از سلطه یک یا چند کشور بر تصمیمات این سازمان، به ویژه آن چه به مکانیزم غیر عادلانه آن ارتباط دارد و شورای امنیت تصمیمات خود را از طریق آن اعمال می‌نماید. این مکانیزم برای مثال باعث ادامه تروریسم در بسیاری از کشورهای جهان از جمله در فلسطین شده است. چنان که ایالات متحده آمریکا با استفاده از حق وتو در این شورا ده‌ها بار از صدور قطعنامه شورای امنیت علیه تروریسم صهیونیستی جلوگیری کرده است. <br>
2ـ بر طرف کردن ستم از ملت فلسطین و دیگر ملل مجاور ملت فلسطین که در معرض تروریسم و نقض حقوق بشر از سوى رژیم صهیونیستى قرار دارند.<br>
2ـ بر طرف کردن ستم از ملت فلسطین و دیگر ملل مجاور ملت فلسطین که در معرض تروریسم و نقض حقوق بشر از سوی رژیم صهیونیستی قرار دارند.<br>
3ـ ایجاد یک مکانیزم بین المللى براى جلوگیرى از پشتیبانى کشورهاى بزرگ از رژیم‌هاى خودکامه و نژادپرست و نیز از سازمان‌ها و گروه‌هاى تروریستى.<br>
3ـ ایجاد یک مکانیزم بین‌المللی برای جلوگیری از پشتیبانی کشورهای بزرگ از رژیم‌های خودکامه و نژادپرست و نیز از سازمان‌ها و گروه‌های تروریستی.<br>
4ـ مبارزه با فقر، نادانى، تعصب کور، بیمارى و هر گونه مظاهر عقب ماندگى و بیمارى‌هاى ناشى از تمدن امروزى و نیز مبارزه با رسانه‌هایى که خشونت و نژاد پرستى را تشویق و معنویت‌ها و ارزش‌هاى اخلاقى را در سطح جهان تضعیف مى‌نمایند، زیرا این امور زمینه مناسبى را براى پرورش گرایش‌هاى تروریستى ایجاد مى‌نماید.<br>
4ـ مبارزه با فقر، نادانی، تعصب کور، بیماری و هر گونه مظاهر عقب ماندگی و بیماری‌های ناشی از تمدن امروزی و نیز مبارزه با رسانه‌هایی که خشونت و نژاد پرستی را تشویق و معنویت‌ها و ارزش‌های اخلاقی را در سطح جهان تضعیف می‌نمایند، زیرا این امور زمینه مناسبی را برای پرورش گرایش‌های تروریستی ایجاد می‌نماید.<br>
براى رسیدن به این اهداف از راه کارهاى زیر مى‌توان بهره جست:<br>
برای رسیدن به این اهداف از راه کارهای زیر می‌توان بهره جست:<br>
الف) تعمیم منطق گفت‌وگو میان تمدن‌ها و ادیان؛<br>
الف) تعمیم منطق گفت‌وگو میان تمدن‌ها و ادیان؛<br>
ب)تشویق دموکراسى سازگار با ارزش‌ها؛<br>
ب)تشویق دموکراسی سازگار با ارزش‌ها؛<br>
ج) کمک به اجراى برنامه‌هاى توسعه در جهان؛<br>
ج) کمک به اجرای برنامه‌های توسعه در جهان؛<br>
د) تقویت سازمان‌هاى بین المللى و زدودن عناصر سلطه گرى از آن؛<br>
د) تقویت سازمان‌های بین‌المللی و زدودن عناصر سلطه‌گری از آن؛<br>
ه) بالا بردن سطح معنوى و ارزش‌هاى اخلاقى، تضمین نقش دین و احترام به نقش خانواده در روند سازندگى جامعه؛<br>
ه) بالا بردن سطح معنوی و ارزش‌های اخلاقی، تضمین نقش دین و احترام به نقش خانواده در روند سازندگی جامعه؛<br>
و) به خدمت گرفتن فن آورى اطلاعات به نفع بشریت؛<br>
و) به خدمت گرفتن فن آوری اطلاعات به نفع بشریت؛<br>
ز) تقویت جنبه‌هاى انسانى هنر و به کارگیرى آن به نفع هدف‌هاى والا؛<br>
ز) تقویت جنبه‌های انسانی هنر و به کارگیری آن به نفع هدف‌های والا؛<br>
جلوگیرى از سوء استفاده کشورهاى غربى از رویدادها در راه ایجاد کشمکش میان تمدن‌ها و ادیان و انتقام گیرى از برخى رژیم‌ها به زیان ملت‌ها؛<br>
جلوگیری از سوء‌استفاده کشورهای غربی از رویدادها در راه ایجاد کشمکش میان تمدن‌ها و ادیان و انتقام گیری از برخی رژیم‌ها به زیان ملت‌ها؛<br>
6ـ کاهش رنج‌هاى ملت‌هاى [[فلسطین]] و [[عراق]]، ارائه کمک‌هاى غذایى، لباس، سر پناه، دارو و دیگر ابزار زندگى به آنان، تلاش براى عقب نشینى کامل نیروهاى آمریکایى و دیگر نیروها از کشور عراق و بازگشت حاکمیت به مردم آن؛<br>
6ـ کاهش رنج‌های ملت‌های [[فلسطین]] و [[عراق]]، ارائه کمک‌های غذایی، لباس، سر پناه، دارو و دیگر ابزار زندگی به آنان، تلاش برای عقب‌نشینی کامل نیروهای آمریکایی و دیگر نیروها از کشور عراق و بازگشت حاکمیت به مردم آن؛<br>
7ـ ادامه گفت‌وگو میان نخبگان بشریت و پیروان ادیان، تمدن‌ها و مذاهب و گسترش و تعمیق آن به منظور ایجاد افکار عمومى ‌جهانى که بتواند نقش خود را در گسترش عدالت، صلح و دوستى میان ملل جهان ایفا نماید.<br>
7ـ ادامه گفت‌وگو میان نخبگان بشریت و پیروان ادیان، تمدن‌ها و مذاهب و گسترش و تعمیق آن به منظور ایجاد افکار عمومی ‌جهانی که بتواند نقش خود را در گسترش عدالت، صلح و دوستی میان ملل جهان ایفا نماید.<br>
صلحى که ما و بشریت خواهان آن هستیم، صلح عادلانه‌اى است که فرصت‌ها در آن براى همگان برابر باشد، هر صاحب حقى به حق خود برسد، با ستمدیده عادلانه برخورد شود و متجاوز مجازات گردد. به اعتقاد ما برقرارى صلح عادلانه تنها تضمین کننده ریشه کنى خشونت و تروریسم است، اما صلح تحمیلى و غیر عادلانه بیشتر به مشکلات دامن زده، آن را مثل آتش زیر خاکستر بر جاى خواهد گذاشت، زیرا جنایت کار و قربانى در آن برابر، حقوق مردم تضییع و سیاست عمل انجام شده حاکم خواهد ماند و سرانجام اقدام‌هاى خشونت بار قبلى و شاید شدید‌تر از آن باز خواهد گشت. بدین سان صلح غیر عادلانه عاملى براى ادامه مشکلات و کانونى براى بحران‌ها خواهد بود؛ چیزى که ما امروز در بسیارى از کشورهاى جهان شاهد آن هستیم.<br>
صلحی که ما و بشریت خواهان آن هستیم، صلح عادلانه‌ای است که فرصت‌ها در آن برای همگان برابر باشد، هر صاحب حقی به حق خود برسد، با ستمدیده عادلانه برخورد شود و متجاوز مجازات گردد. به اعتقاد ما برقراری صلح عادلانه تنها تضمین کننده ریشه کنی خشونت و تروریسم است، اما صلح تحمیلی و غیر عادلانه بیشتر به مشکلات دامن زده، آن را مثل آتش زیر خاکستر بر جای خواهد گذاشت، زیرا جنایت کار و قربانی در آن برابر، حقوق مردم تضییع و سیاست عمل انجام شده حاکم خواهد ماند و سرانجام اقدام‌های خشونت بار قبلی و شاید شدید‌تر از آن باز خواهد گشت. بدین سان صلح غیر عادلانه عاملی برای ادامه مشکلات و کانونی برای بحران‌ها خواهد بود؛ چیزی که ما امروز در بسیاری از کشورهای جهان شاهد آن هستیم.<br>
راه برون رفت از مشکلات در گستره جهان اسلام خیلى آشکار است و تحقق آن در موارد ذیل تأمین مى‌شود:<br>
راه برون رفت از مشکلات در گستره جهان اسلام خیلی آشکار است و تحقق آن در موارد ذیل تأمین می‌شود:<br>
یک: بالا بردن سطح شناخت و آگاهى توده‌هاى مردم در زمینه‌هاى گوناگون (شناخت اسلام و هدف‌هاى آن، درک صحیح از اوضاع موجود و شناخت تکلیف و وظیفه خود)؛<br>
یک: بالا بردن سطح شناخت و آگاهی توده‌های مردم در زمینه‌های گوناگون (شناخت اسلام و هدف‌های آن، درک صحیح از اوضاع موجود و شناخت تکلیف و وظیفه خود)؛<br>
دو: تلاش براى اجراى شریعت اسلامى ‌در همه امور زندگى؛<br>
دو: تلاش برای اجرای شریعت اسلامی ‌در همه امور زندگی؛<br>
سه: به اجرا در آوردن روندى تربیتى و فراگیر براى قشرهاى گوناگون مردم بر اساس ارزش‌هاى اسلامى؛<br>
سه: به اجرا در آوردن روندی تربیتی و فراگیر برای قشرهای گوناگون مردم بر اساس ارزش‌های اسلامی؛<br>
چهار: تلاش در ایجاد اتحاد و یک پارچه سازى موضع [[امت اسلامى]] ‌به طور عملى به دور از خیال بافى و سازش پذیرى، با پیروى از برنامه‌هاى معتدل و واقع‌گرایانه و با توجه به هدف‌هاى از پیش تعیین شده؛<br>
چهار: تلاش در ایجاد اتحاد و یک پارچه سازی موضع [[امت اسلامی|امت اسلامی]] ‌به طور عملی به دور از خیال بافی و سازش پذیری، با پیروی از برنامه‌های معتدل و واقع‌گرایانه و با توجه به هدف‌های از پیش تعیین شده؛<br>
پنج: تلاش براى تقویت نهادهاى فراملیتى اسلامى ‌و فراهم نمودن امکانات و آزادى عمل براى استفاده بیشتر از مکانیزم‌هاى جدید، فعّال و مفید؛<br>
پنج: تلاش برای تقویت نهادهای فراملیتی اسلامی ‌و فراهم نمودن امکانات و آزادی عمل برای استفاده بیشتر از مکانیزم‌های جدید، فعّال و مفید؛<br>
شش: برنامه‌ریزى فراگیر براى بهره گیرى بهتر از امکانات سیاسى، اقتصادى، تبلیغاتى جغرافیایى و مادى و امکانات مردمى ، علمى ‌و فرهنگى و بسیج نمودن آن در روند رویارویى؛<br>
شش: برنامه‌ریزی فراگیر برای بهره گیری بهتر از امکانات سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی جغرافیایی و مادی و امکانات مردمی، علمی ‌و فرهنگی و بسیج نمودن آن در روند رویارویی؛<br>
هفت: تلاش براى حل برخى کشمکش‌هاى جانبى یا کنار گذاشتن و به تعلیق درآوردن آن به منظور رسیدن به اهداف مهم تر و پاسخ‌گویى به اولویت‌ها؛<br>
هفت: تلاش برای حل برخی کشمکش‌های جانبی یا کنار گذاشتن و به تعلیق درآوردن آن به منظور رسیدن به اهداف مهم‌تر و پاسخ‌گویی به اولویت‌ها؛<br>
هشت: پشتیبانى از اقلیت‌هاى مسلمانان موجود در کشورهاى جهان که جمعیت آنها بالغ بر یک سوم کل جمعیت مسلمان‌ها مى‌شود و تاکید بر:<br>
هشت: پشتیبانی از اقلیت‌های مسلمانان موجود در کشورهای جهان که جمعیت آنها بالغ بر یک سوم کل جمعیت مسلمان‌ها می‌شود و تاکید بر:<br>
 
# موجودیت؛<br>
# [[وحدت]]؛<br>
# هویت آنها و تقویت زمینه‌های همبستگی آنان با امت اسلامی؛ <br>
 
نه: تاکید بر حمایت از نهادهای خیریه، امدادی و تبلیغاتی و رها نکردن آنها به حال خود و جلوگیری از گرفتارشدن شان در اختلافات جانبی، مذهبی و سیاسی؛<br>
ده: حفظ اصالت آموزش، استقلال نهادهای آموزشی و عدم پذیرش فشارهای خارجی به منظور ایفای نقش خود به بهترین وجه؛<br>
یازده: استفاده بهینه از نهادها و سازمان‌های بین‌المللی غیر دولتی در راه تأمین منافع عادلانه خود؛<br>
دوازده: ایستادگی قاطعانه در راه مسائل سرنوشت‌ساز خود که مهمترین آن مسئله فلسطین است و برنامه‌ریزی برای آن.<br>
در این زمینه موارد ذیل را پیشنهاد می‌کنیم:


#موجودیت؛<br>
# بسیج کردن همه ملل اسلامی ‌جهت ناکام‌سازی طرح شارون برای به زانو در آوردن ملت فلسطین و پایان دادن به انتفاضه قهرمان با پشتیبانی از پایداری و مقاومت شجاعانه این ملت؛<br>
#[[وحدت]]؛<br>
# بسیج امکانات برای کمک به آوارگان فلسطین و بازسازی خرابی‌ها و درخواست از کشورهای ثروتمند برای تأمین هزینه‌ها؛<br>
#هویت آن‌ها و تقویت زمینه‌هاى همبستگى آنان با امت اسلامى؛ <br>
# تأکید بر اسلامی ‌بودن مسئله فلسطین و به کارگیری امکانات جهان اسلام به نفع آن؛<br>
# استفاده از همه امکانات قانونی و محافل بین‌المللی در راه افشای جنایات صهیونیستی؛<br>
# اجازه ندادن به آمریکا برای تکروی در مسئله فلسطین و نظایر آن و عدم اعتماد به راه حل‌های آمریکایی؛<br>
# برنامه‌ریزی جدّی برای بازگشت به سیستم تحریم همه‌جانبه علیه رژیم غاصب صهیونیستی و حمایت کنندگان آن و اجرای فوری تحریم‌های مردمی؛<br>
# فعال نمودن نقش سیاسی [[سازمان کنفرانس اسلامی|سازمان کنفرانس اسلامی]] ‌در این زمینه و به ویژه به اجرا در آوردن قطعنامه‌های بین‌المللی برای مطالبه حقوق فلسطینیان؛<br>
# تلاش بین‌المللی در راه ارائه تعریفی فراگیر برای تروریسم و تفاوت قائل شدن میان آن و مقاومت مشروع؛<br>
# اعطای پوشش حقوقی به مقاومت ملت فلسطین؛<br>
# لزوم استفاده فعال از امکانات سازمان‌های غیر دولتی همانند اقدام '''کنفرانس «دوربان»''' در آفریقای جنوبی؛<br>


نه: تاکید بر حمایت از نهادهاى خیریه، امدادى و تبلیغاتى و رها نکردن آنها به حال خود و جلوگیرى از گرفتارشدن شان در اختلافات جانبى، مذهبى و سیاسى؛<br>
سر انجام تأکید می‌کنیم که:<br>
ده: حفظ اصالت آموزش، استقلال نهادهاى آموزشى و عدم پذیرش فشارهاى خارجى به منظور ایفاى نقش خود به بهترین وجه؛<br>
تمدن اسلامی ‌که قرآن کریم و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) آن را به ارمغان آورده، نمونه‌هایی از تمدن انسانی و والا در زمینه‌های زیر ارائه نموده است:<br>
یازده: استفاده بهینه از نهادها و سازمان‌هاى بین المللى غیر دولتى در راه تأمین منافع عادلانه خود؛<br>
دوازده: ایستادگى قاطعانه در راه مسائل سرنوشت ساز خود که مهمترین آن مسئله فلسطین است و برنامه‌ریزى براى آن.<br>
در این زمینه موارد ذیل را پیشنهاد مى‌کنیم:


#بسیج کردن همه ملل اسلامى ‌جهت ناکام‌سازى طرح شارون براى به زانو در آوردن ملت فلسطین و پایان دادن به انتفاضه قهرمان با پشتیبانى از پایدارى و مقاومت شجاعانه این ملت؛<br>
# گفت‌وگو با پیروان سایر ادیان بلکه همه غیر مسلمانان حتی مشرکان و حفظ احترام آنان؛<br>
#بسیج امکانات براى کمک به آوارگان فلسطین و بازسازى خرابى‌ها و درخواست از کشورهاى ثروتمند براى تأمین هزینه‌ها؛<br>
# ـ پذیرش تکثر دینی، مذهبی و فرهنگی؛<br>
#تأکید بر اسلامى ‌بودن مسئله فلسطین و به کارگیرى امکانات جهان اسلام به نفع آن؛<br>
# ـ جنگ عاری از ویران‌گری و کشتار جمعی؛<br>
#استفاده از همه امکانات قانونى و محافل بین‌المللى در راه افشاى جنایات صهیونیستى؛<br>
# ـ پذیرش عهدنامه‌ها و اجرای کنوانسیون‌های داخلی و بین‌المللی؛<br>
#اجازه ندادن به آمریکا براى تکروى در مسئله فلسطین و نظایر آن و عدم اعتماد به راه حل‌هاى آمریکایى؛<br>
# ـ احترام به حقوق انسان‌ها بلکه حیوانات و محیط زیست؛<br>
#برنامه‌ریزى جدّى براى بازگشت به سیستم تحریم همه جانبه علیه رژیم غاصب صهیونیستى و حمایت کنندگان آن و اجراى فورى تحریم‌هاى مردمى؛<br>
# ـ احترام به اماکن عبادی و مذهبی دیگران؛<br>
#فعال نمودن نقش سیاسى [[سازمان کنفرانس اسلامى]] ‌در این زمینه و به ویژه به اجرا در آوردن قطعنامه‌هاى بین‌المللى براى مطالبه حقوق فلسطینیان؛<br>
# ـ تلاش برای حمایت از عدالت و دفاع از مستضعفان، محرومان و گرسنگان؛<br>
#تلاش بین‌المللى در راه ارائه تعریفى فراگیر براى تروریسم و تفاوت قائل شدن میان آن و مقاومت مشروع؛<br>
# ـ تلاش برای اشاعه روح گفت‌وگوی اصولی، انسانی و سالم با تعیین محل نزاع، وپیروی از شیوه‌های علمی، حفظ تناسب میان گفت‌وگو کنندگان، احترام به طرف مقابل، رد روش‌های جنجالی و اعمال روش‌های شایسته؛<br>
#اعطاى پوشش حقوقى به مقاومت ملت فلسطین؛<br>
# ـ آزادی امت در انتخاب رهبران و سرنوشت خود و مسئولیت حاکم در برابر همه افراد جامعه حتی اگر پیرو دین دیگری باشند؛<br>
#لزوم استفاده فعال از امکانات سازمان‌هاى غیر دولتى همانند اقدام '''کنفرانس «دوربان»''' در آفریقاى جنوبى؛<br>
# ـ پیشبرد صلح و تأیید راه حل‌های مسالمت‌آمیز حتی با فرض وجود توطئه؛<br>
# ـ تبادل تمدنی با همه ملت‌ها و در همه حال و همه جا به دنبال علم و دانش بودن؛<br>
# ـ کشش و انگیزش به سوی بخشش، تسامح، تعاون، ایثار و سایر ارزش‌ها؛<br>


سر انجام تأکید مى‌کنیم که:<br>
چنین تمدنی شایسته متهم شدن به افراط‌گری، خشونت، تروریسم و اشاعه ترس از آن (اسلاموفوبیا)، راه‌اندازی جنگ صلیبی علیه آن، برنامه‌ریزی برای ایجاد تردید در ارزش‌های آن و دست زدن به تهاجم فرهنگی علیه آن نیست.
تمدن اسلامى ‌که قرآن کریم و سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را به ارمغان آورده، نمونه‌هایى از تمدن انسانى و والا در زمینه‌هاى زیر ارائه نموده است:<br>
ـ


#گفت‌وگو با پیروان سایر ادیان بلکه همه غیر مسلمانان حتى مشرکان و حفظ احترام آنان؛<br>
== پانویس ==
#ـ پذیرش تکثر دینى، مذهبى و فرهنگى؛<br>
{{پانویس}}
#ـ جنگ عارى از ویرانگرى و کشتار جمعى؛<br>
#ـ پذیرش عهدنامه‌ها و اجراى کنوانسیون‌هاى داخلى و بین‌المللى ؛<br>
#ـ احترام به حقوق انسان‌ها بلکه حیوانات و محیط زیست؛<br>
#ـ احترام به اماکن عبادى و مذهبى دیگران؛<br>
#ـ تلاش براى حمایت از عدالت و دفاع از مستضعفان، محرومان و گرسنگان؛<br>
#ـ تلاش براى اشاعه روح گفت‌وگوى اصولى، انسانى و سالم با تعیین محل نزاع، وپیروى از شیوه‌هاى علمى، حفظ تناسب میان گفت‌وگو کنندگان، احترام به طرف مقابل، رد روش‌هاى جنجالى و اعمال روش‌هاى شایسته؛<br>
#ـ آزادى امت در انتخاب رهبران و سرنوشت خود و مسئولیت حاکم در برابر همه افراد جامعه حتى اگر پیرو دین دیگرى باشند؛<br>
#ـ پیشبرد صلح و تأیید راه حل‌هاى مسالمت آمیز حتى با فرض وجود توطئه؛<br>
#ـ تبادل تمدنى با همه ملت‌ها و در همه حال و همه جا به دنبال علم و دانش بودن؛<br>
#ـ کشش و انگیزش به سوى بخشش، تسامح، تعاون، ایثار و سایر ارزش‌ها؛<br>


چنین تمدنى شایسته متهم شدن به افراط‌گرى، خشونت، تروریسم و اشاعه ترس از آن (اسلاموفوبیا)، راه‌اندازى جنگ صلیبى علیه آن، برنامه‌ریزى براى ایجاد تردید در ارزش‌هاى آن و دست زدن به تهاجم فرهنگى علیه آن نیست.
[[رده:مقاله‌ها]]
=پانویس=
[[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]]
[[رده: مقالات]]
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
[[رده: مجله ها]]
[[رده: فصلنامه اندیشه تقریب]]
[[رده: کتاب‌های تقریبی]]
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۲

فصلنامه اندیشه تقریب (شماره سوم)
فصلنامه اندیشه تقریب
اطلاعات نشر سال اول/ شماره سوم/تابستان 1384
عنوان مقاله ابعاد تمدنی میانه‌روی اسلامی
نویسنده [[محمد علی تسخیری آیت‌الله محمد علی تسخیری]]
تعداد صفحات 11
بخش اندیشه
زبان فارسی

ابعاد تمدنی میانه‌روی اسلامی عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه فصلنامه اندیشه تقریب شماره سوم می‌باشد که به قلم [[محمد علی تسخیری

]] [۱]و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1384 منتشر شده است.

چکیده

هدف از خلقت انسان بندگی حق تعالی است و اسلام با طاغوت و هر آن چه از اعتدال خارج باشد، مخالفت می‌کند. بی ایمانی یا ایمان به خدایان ساختگی دو عامل مهم طغیان‌گری و تهدید علیه امنیت انسانی اند که اسلام در صدد است با ترویج ایمان، صلح عادلانه را برای همه بشریت به ارمغان آورد.

جامعه‌ای که اسلام ترسیم می‌کند جامعه‌ای است برخوردار از امنیت و در آن عبادت خدا و دوری از طاغوت محسوس است.
در این راستا سازمان ملل متحد نیز خواهان جلوگیری از تروریسم و مرجع جهانی برای برقراری صلح عادلانه در زمین است که در این مقاله راه کارهایی برای موفقیت سازمان در این مبارزه ارائه می‌شود.

کلید واژه‌ها: خلقت انسان، امنیت، صلح جهانی، عدالت، سازمان ملل.

مقدمه

برای همه کسانی که اسلام را بررسی و مطالعه کرده‌اند روشن است که هدف خداوند متعال از آفریدن، به کمال رسیدن آفریده‌هاست و می‌خواهد استعدادهای ذاتی نهفته و بالقوه آنها به فعلیت برسند؛ این همان چیزی است که وجدان فطری انسان هنگامی‌که طراحی هستی و هماهنگی و هدفدار بودن خلقت را ملاحظه می‌کند، درک می‌نماید.
در مورد آفرینش انسان، قرآن کریم هدف از خلقت او را روشن‌تر مشخص می‌نماید و می‌فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإِْنْسَ إِلاّ لِیعْبُدُونِ [۲]؛ جن و انس را نیافریدم مگر برای پرستش خودم». چنین چیزی نشان می‌دهد که تکامل انسان زمانی صورت می‌پذیرد که ویژگی بندگی خداوند متعال در او به عنوان یک فرد ریشه بدواند. اوج کمال فرد در شخص پیامبر تجلی می‌یابد و بالاترین صفتی که به پیامبر داده می‌شود «نعم العبد» است، یعنی او بهترین بنده خداست.
خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ[۳]؛ ما سلیمان را که بهترین بنده و توبه‌کننده بود به داوود بخشیدیم».
هنگامی‌که شخص مؤمن برای رسول خدا و سرور کائنات به پیامبری شهادت می‌دهد، بندگی او را بر پیامبری اش مقدم می‌شمارد و می‌گوید: «اشهد أن محمداً عبده و رسوله؛ گواهی می‌دهم که محمد بنده و پیامبر او است». این موضوع بر جامعه انسانی نیز صدق می‌کند. بندگان صالح و شایسته خدا و در سرلوحه آنها پیامبران، برای برپایی جامعه‌ای تلاش می‌کنند که در آن مردم بنده خدا باشند:
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کلِّ أُمَّة رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ [۴]؛ ما در هر امتی پیامبری مبعوث کرده‌ ایم که خداوند را پرستش کنند و از طاغوت بپرهیزند». بنابراین راه و روش صحیح، متوازن و تکامل بخش، پیروی کردن از دو خط است: خط بندگی خداوند و خط پرهیز و دوری جستن از طاغوت و این دو دستاورد عمده بندگی مطلق برای خداوند متعال است.
بنابراین ما در این جا با جزئیات بیشتری برای بندگی روبه رو هستیم و آن بندگی خدا و مخالفت با طاغوت است.

مفهوم عبادت و طاغوت

عبادت در مفهوم اسلامی ‌به طور خلاصه به معنای هموار ساختن زندگی برای اطاعت خداوند متعال و اجرای دستورها و نهی‌های اوست:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکمْ لِما یحْییکمْ[۵]؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید پاسخ مثبت دهید به خدا و پیامبر او زمانی که شما را به چیزی که ضامن حیات شما است دعوت می‌نمایند».
این معنا در برگیرنده بندگی به معنای اخص همچون نماز و روزه است که زندگی در آن خلاصه نمی‌شود بلکه همه زندگی به مسجد و نماز تبدیل می‌شود. طاغوت یعنی از حد اعتدال و میانه‌روی مورد نظر اسلام، چنان که راغب در تفسیر آیه شریفه «إِنّا لَمّا طَغَی الْماءُ حَمَلْناکمْ فِی الْجارِیةِ» (الحاقه: 11) طغیان را عبارت از فرا رفتن از حد می‌داند [۶]. اعتدال و میانه‌روی اسلامی ‌به معنای عدل، توازن، حکمت، خرد و قرار دادن هر چیزی در جای خود است به گونه‌ای که هدف از آن تحقق یابد، البته مقیاس و سنجش در این جا کمی ‌نیست. چنان چه امت اسلامی ‌امت وسط و معتدل باشد (وَ کذلِک جَعَلْناکمْ أُمَّةً وَسَطاً) [۷] به خاطر پیروی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) که اسوه همگان است، الگو و اسوه تمدنی برای دیگر امت‌ها خواهد بود.
رجوع به مفهوم‌هایی که اسلام از آنها نفرت دارد نشان می‌دهد که آن مفهوم‌ها از حد اعتدال و میانه‌روی بیرون‌اند؛ نظیر الحاد، شرک، فاحشه، تهور، اسراف و حتی رهبانیت، بخل، ترس و عدم احساس مسئولیت، همگی نوعی تجاوز و عدم پایبندی به حد شرعی است.
بنابراین معیار آن حد انسانی است که خداوند متعال برای بندگان خود قرار داده است و شاید به خاطر آشکار بودن آن با وجدان انسانی قابل درک باشد مثل طیبات و خبائث. دیدگاه الهی تصویر کاملی از حد اعتدال و یا حد طبیعی به ما می‌دهد که خارج شدن از آن به معنای خارج شدن از خود و فراموش کردن آن است. در این جا است که این تعبیر زیبای الهی خود را نشان می‌دهد: «نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ [۸]؛ خدا را فراموش کردند خدا نیز خودشان را از یادشان برد، آنان از جمله فاسقان‌اند».
امنیت بشریت نیز در طول تاریخ در معرض تهدید سرکشان و فاسقان بوده است. چنان چه به جوی‌های خون و اشک‌ها و تجاوز به نسل و ناموس و انسانیت‌ها نگاه کنیم به آسانی می‌توانیم به تعبیر شهید محمد باقر صدر آن را ناشی از دو مظهر از مظاهر سرکشی بدانیم:
اول: گمراهی و وابستگی، دوم: غلو در هواداری و متحول نمودن حقیقت‌های نسبی به حقیقت‌های مطلق که اسلام از آن به «الحاد» و «شرک» یاد کرده است. این دو در یک نقطه اساسی به هم می‌رسند و آن جلوگیری از انسان در مسیر تکامل و استمرار خلاّقیت و شایستگی است [۹] و علاج آن همان ایمان به خداوند یکتا و احساس مسئولیت در برابر اوست.
بی ایمانی یا ایمان به خدایان ساختگی نمودهایی از طغیان‌گری و به عبارت دیگر دو عامل بزرگ طغیان‌گری‌اند که موجب گریز از مسئولیت یا تشدید پرستش ذات یا حاکم، اسطوره، مقام، مال، قدرت و شهوت می‌شوند. این امور که همه نسبی اند در اثر جهل و نادانی به اموری مطلق تبدیل شده و درنتیجه ویرانی و ویران‌گری و تهدید امنیت انسانی را در عرصه‌های مختلف به دنبال خواهند داشت. ما می‌توانیم گونه‌های فراوانی از امنیت انسانی را تصور نماییم: امنیت فکری، اجتماعی، اخلاقی، انسانی، خانوادگی، بهداشتی، زیست محیطی، سیاسی، اقتصادی و... که سرکشی و فرا رفتن از حد و مرز و افراط و تفریط همه این امنیت‌ها را تهدید می‌کند. فرعون نمونه‌ای از سرکشی است که قرآن از او چنین یاد می‌کند: «اذْهَبا إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی [۱۰]؛ نزد فرعون بروید که او سرکشی کرده است». «وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعال فِی الأَْرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ[۱۱]؛ و به درستی که فرعون در زمین برتری جویی می‌کند و از اسراف کاران است».
حتی ایمان هم نیاز به اجازه گرفتن از او داشت: «قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکمْ [۱۲]؛ فرعون گفت شما پیش از آن که من به شما اجازه بدهم به او ایمان آورده‌اید؟»
او سمبل تهدید حضور مردم و نسل و خلق بود: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الأَْرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیعاً یسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یسْتَحْیی نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ[۱۳]؛ به راستی که فرعون در زمین برتری جست و مردمان آن را گروه گروه کرد و گروهی از آنها را ناتوان کرد، پسران آنها را سر می‌برید و زنانشان را زنده نگه می‌داشت به راستی که او از مفسدان بود».
فرعون سمبل سبک شماردن امت بود: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ [۱۴]؛ او قوم خود را سبک شمرد آنها نیز از او پیروی کردند. به درستی که آنها قوم فاسقی بودند».

نقش اسلام در تحقق امنیت انسان‌ها

اسلام با نظام اخلاقی و تربیتی خود برای فراهم کردن امنیت اخلاقی تلاش می‌نماید:
«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأُْمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ [۱۵]؛ او در میان مردم بی سواد پیامبری از خودشان مبعوث کرد که آیاتش را برایشان بخواند و آنها را تزکیه و پاک کند».
این دین آسمانی با تحریم مفاسد اخلاقی که انسانیت انسان را می‌کشد، هر چیزی که فضای انسانی اخلاقی را به لوث می‌کشد نفی می‌نماید؛ با تشکیل ساختار خانواده و نفی همه عواملی که باعث سوق دادن غریزه‌ها به سوی بی بندوباری یا ارضای نادرست گردد، امنیت اجتماعی را فراهم می‌نماید؛ و با ارائه نظامی ‌اجتماعی و متعالی، معیارهای مادی همچون رنگ، زبان، نژاد، قبیله و جغرافیا را که باعث چند دستگی مردم می‌شود، محکوم می‌نماید.
هم چنین با تضمین کامل حقوق، کرامت و آزادی انسان‌ها و تأمین اجتماعی و اقتصادی آنان و نیز مخالفت با عوامل تخریب همچون بخل، غصب، حرام خواری، تمرکز ثروت، اسراف، بی دینی، فحشا، آدم کشی و... در تحقق اهدافش تلاش می‌نماید. و با عمل کردن به اصل شورا و ولایت و تعمیم مسئولیت در تضمین مشارکت مردمی ‌و سیاسی تلاش می‌کند. این مسائل آن قدر بدیهی و روشن است که نیاز به توضیح بیشتر ندارد.
اسلام در راستای اصول انسانی و در سطح تمدنی خود، در صدد تحقق امنیت و صلح عادلانه برای همه بشریت است و حتی اگر ناچار به جنگ شود این جنگ تنها به پاسخ دادن به متجاوزان محدود خواهد بود و چیزی متوجه بی‌گناهان نخواهد شد و حتی طبیعت نیز در امان و سالم خواهد ماند. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) به اصحاب خود توصیه می‌کند:
«سیروا باسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله، لا تغلوا، لا تمثلوا، و لا تغدروا، ولا تقتلوا شیخاً فانیاً، و لا صبیاً و لا امراة، و لا تقطعوا شجراً الا أن تضطروا الیها... [۱۶]؛ به نام خدا و با یاد خدا و در راه خدا و بر آیین رسول خدا حرکت کنید. غلو و مثله نکنید، از پشت حمله نکنید، پیرمردان فرتوت، کودکان و زنان را نکشید و درختی را از جا نکنید مگر این که ناچار شوید».
امنیت محیط زیست، طبیعت و حیوانات از نظر اسلام تأمین است. قاعده «لاضرر و لا ضرار فی الاسلام» یک قاعده عمومی ‌است که از آسیب رساندن به محیط زیست که آسیب به همه بشریت است، منع می‌کند.
اسلام طبیعت را در اختیار بشر قرار داده است تا شکرگذار نعمت خدا باشد و کفران نعمت نکند:
«وَ آتاکمْ مِنْ کلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الإِْنْسانَ لَظَلُومٌ کفّارٌ [۱۷]؛ خداوند هرچه از او خواسته‌اید به شما داده است و چنان‌چه بخواهید نعمت‌های او را بشمارید نمی‌توانید و به راستی که انسان ستمگر است و کفران نعمت می‌کند».
حتی روابط دوستی و عاطفی می‌تواند میان شخص مسلمان و طبیعت بر قرار شود. [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) |پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)]] هنگامی ‌که از کنار احد گذر می‌کرد می‌فرمود: «هذا جبل احد یحبنا و نحبه (الصحاح)؛ این کوه احد است که ما را دوست دارد و ما نیز آن را دوست داریم».
این وعده الهی همچنان در اندیشه مسلمان به عنوان یک هدف که پیوسته به سوی آن حرکت می‌کند، باقی می‌ماند:
«وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَْرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنِی لا یشْرِکونَ بِی شَیئاً وَ مَنْ کفَرَ بَعْدَ ذلِک فَأُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ؛ خداوند به کسانی که ایمان آورده و عملشان شایسته باشد وعده داده است که آنها را در زمین جانشین خود قرار دهد همان گونه که پیشینیان را جانشین خود قرار داد و دین آنها را که مورد رضایت او است حاکم خواهد کرد و ترس آنها را به امنیت تبدیل خواهد نمود تا مرا بندگی کنند و چیزی را شریک من قرار ندهند و کسانی که پس از آن کفر بورزند به درستی در زمره فاسقان هستند».
جامعه اسلامی ‌جامعه‌ای جانشین و عبادت کننده پروردگار و در امان از دشمنان خارجی و داخلی است. برقراری چنین جامعه‌ای که در آن عبادت خدا و دوری از طاغوت تحقق می‌یابد، هدف پیامبران است.
اگر با نگاهی واقع بینانه و با منطق کلی انسانی، تروریسم را به «هر کاری که از نظر وسیله یا هدف با وجدان انسانی هماهنگ نباشد و امنیت را به شیوه‌های مختلف به خطر اندازد» تفسیر نماییم، خواهیم دید که اسلام با تمام توان در مقابلش می‌ایستد و برای ریشه کن کردن آن تلاش و کوشش می‌نماید.
البته با پا بر جا بودن علت‌ها نمی‌توان معلول را از بین برد و امروزه بیشتر مظاهر تروریسم به علل زیادی مربوط است که از آن جمله است: الف) گسترش نادانی، تعصبات کور و نگرش تاریک به جهان؛
ب) گسترش فقر و گرسنگی و محرومیت: «کاد الفقر ان یکون کفراً»؛
ج) گسترش ستم، استبداد، قهر، خشونت و سلب حقوق و آزادی‌های مشروع انسان‌ها؛
د) نبودن انگیزه معنوی، افت سطح ارزشی و گسترش روحیه حریص و کور حیوانی؛
تا زمانی که طرح‌ها و برنامه‌های جهانی و دلسوزانه برای از بین بردن این علت‌ها و کاهش تأثیرات آن وجود نداشته باشد، تروریسم هم چنان ادامه خواهد یافت.
فراتر از همه این مسائل، برخی از کشورهای بزرگ که تاریخ آنها با جنگ، ویرانی و تروریسم گره خورده است، خود را سرآمد مبارزه با تروریسم می‌دانند؛ در حالی که در جنگ تحمیلی خود علیه تروریسم کثیف‌ترین شیوه‌های آن را به کار می‌گیرند و رژیم‌های تروریستی و فاشیستی به تمام معنای این کلمه، همچون رژیم صهیونیستی را پشتیبانی می‌نمایند. از این رو ما در دیدارهای خود خواستار انجام تلاش‌های زیر در سطح جهانی و اسلامی ‌هستیم:

موضع پیشنهادی در سطح بین‌المللی

به عنوان یک گام راهبردی برای بازدارندگی از همه اشکال تروریسم، محتوا و منابع آن، اقدام سازمان ملل متحد را برای به عهده گرفتن این برنامه لازم می‌دانیم، با این شرط که با فراهم آوردن ساز و کارهای تازه مانع اقدام کشورهای بزرگ به منحرف کردن این طرح در جهت منافع ویژه آنها شود، و برای تأمین هدف‌های استکباری فشارهای خود را متوجه سازمان ملل متحد نماید. از این رو سازمان ملل متحد می‌تواند مرجع جهانی در مبارزه فراگیر علیه تروریسم و بر قراری صلح عادلانه در زمین شود.
ما موفقیت این مبارزه را در گرو تحقق موارد ذیل می‌دانیم:
1ـ برابر بودن حقوق و وظایف کشورهای عضو در سازمان ملل متحد و جلوگیری از سلطه یک یا چند کشور بر تصمیمات این سازمان، به ویژه آن چه به مکانیزم غیر عادلانه آن ارتباط دارد و شورای امنیت تصمیمات خود را از طریق آن اعمال می‌نماید. این مکانیزم برای مثال باعث ادامه تروریسم در بسیاری از کشورهای جهان از جمله در فلسطین شده است. چنان که ایالات متحده آمریکا با استفاده از حق وتو در این شورا ده‌ها بار از صدور قطعنامه شورای امنیت علیه تروریسم صهیونیستی جلوگیری کرده است.
2ـ بر طرف کردن ستم از ملت فلسطین و دیگر ملل مجاور ملت فلسطین که در معرض تروریسم و نقض حقوق بشر از سوی رژیم صهیونیستی قرار دارند.
3ـ ایجاد یک مکانیزم بین‌المللی برای جلوگیری از پشتیبانی کشورهای بزرگ از رژیم‌های خودکامه و نژادپرست و نیز از سازمان‌ها و گروه‌های تروریستی.
4ـ مبارزه با فقر، نادانی، تعصب کور، بیماری و هر گونه مظاهر عقب ماندگی و بیماری‌های ناشی از تمدن امروزی و نیز مبارزه با رسانه‌هایی که خشونت و نژاد پرستی را تشویق و معنویت‌ها و ارزش‌های اخلاقی را در سطح جهان تضعیف می‌نمایند، زیرا این امور زمینه مناسبی را برای پرورش گرایش‌های تروریستی ایجاد می‌نماید.
برای رسیدن به این اهداف از راه کارهای زیر می‌توان بهره جست:
الف) تعمیم منطق گفت‌وگو میان تمدن‌ها و ادیان؛
ب)تشویق دموکراسی سازگار با ارزش‌ها؛
ج) کمک به اجرای برنامه‌های توسعه در جهان؛
د) تقویت سازمان‌های بین‌المللی و زدودن عناصر سلطه‌گری از آن؛
ه) بالا بردن سطح معنوی و ارزش‌های اخلاقی، تضمین نقش دین و احترام به نقش خانواده در روند سازندگی جامعه؛
و) به خدمت گرفتن فن آوری اطلاعات به نفع بشریت؛
ز) تقویت جنبه‌های انسانی هنر و به کارگیری آن به نفع هدف‌های والا؛
5ـ جلوگیری از سوء‌استفاده کشورهای غربی از رویدادها در راه ایجاد کشمکش میان تمدن‌ها و ادیان و انتقام گیری از برخی رژیم‌ها به زیان ملت‌ها؛
6ـ کاهش رنج‌های ملت‌های فلسطین و عراق، ارائه کمک‌های غذایی، لباس، سر پناه، دارو و دیگر ابزار زندگی به آنان، تلاش برای عقب‌نشینی کامل نیروهای آمریکایی و دیگر نیروها از کشور عراق و بازگشت حاکمیت به مردم آن؛
7ـ ادامه گفت‌وگو میان نخبگان بشریت و پیروان ادیان، تمدن‌ها و مذاهب و گسترش و تعمیق آن به منظور ایجاد افکار عمومی ‌جهانی که بتواند نقش خود را در گسترش عدالت، صلح و دوستی میان ملل جهان ایفا نماید.
صلحی که ما و بشریت خواهان آن هستیم، صلح عادلانه‌ای است که فرصت‌ها در آن برای همگان برابر باشد، هر صاحب حقی به حق خود برسد، با ستمدیده عادلانه برخورد شود و متجاوز مجازات گردد. به اعتقاد ما برقراری صلح عادلانه تنها تضمین کننده ریشه کنی خشونت و تروریسم است، اما صلح تحمیلی و غیر عادلانه بیشتر به مشکلات دامن زده، آن را مثل آتش زیر خاکستر بر جای خواهد گذاشت، زیرا جنایت کار و قربانی در آن برابر، حقوق مردم تضییع و سیاست عمل انجام شده حاکم خواهد ماند و سرانجام اقدام‌های خشونت بار قبلی و شاید شدید‌تر از آن باز خواهد گشت. بدین سان صلح غیر عادلانه عاملی برای ادامه مشکلات و کانونی برای بحران‌ها خواهد بود؛ چیزی که ما امروز در بسیاری از کشورهای جهان شاهد آن هستیم.
راه برون رفت از مشکلات در گستره جهان اسلام خیلی آشکار است و تحقق آن در موارد ذیل تأمین می‌شود:
یک: بالا بردن سطح شناخت و آگاهی توده‌های مردم در زمینه‌های گوناگون (شناخت اسلام و هدف‌های آن، درک صحیح از اوضاع موجود و شناخت تکلیف و وظیفه خود)؛
دو: تلاش برای اجرای شریعت اسلامی ‌در همه امور زندگی؛
سه: به اجرا در آوردن روندی تربیتی و فراگیر برای قشرهای گوناگون مردم بر اساس ارزش‌های اسلامی؛
چهار: تلاش در ایجاد اتحاد و یک پارچه سازی موضع امت اسلامی ‌به طور عملی به دور از خیال بافی و سازش پذیری، با پیروی از برنامه‌های معتدل و واقع‌گرایانه و با توجه به هدف‌های از پیش تعیین شده؛
پنج: تلاش برای تقویت نهادهای فراملیتی اسلامی ‌و فراهم نمودن امکانات و آزادی عمل برای استفاده بیشتر از مکانیزم‌های جدید، فعّال و مفید؛
شش: برنامه‌ریزی فراگیر برای بهره گیری بهتر از امکانات سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی جغرافیایی و مادی و امکانات مردمی، علمی ‌و فرهنگی و بسیج نمودن آن در روند رویارویی؛
هفت: تلاش برای حل برخی کشمکش‌های جانبی یا کنار گذاشتن و به تعلیق درآوردن آن به منظور رسیدن به اهداف مهم‌تر و پاسخ‌گویی به اولویت‌ها؛
هشت: پشتیبانی از اقلیت‌های مسلمانان موجود در کشورهای جهان که جمعیت آنها بالغ بر یک سوم کل جمعیت مسلمان‌ها می‌شود و تاکید بر:

  1. موجودیت؛
  2. وحدت؛
  3. هویت آنها و تقویت زمینه‌های همبستگی آنان با امت اسلامی؛

نه: تاکید بر حمایت از نهادهای خیریه، امدادی و تبلیغاتی و رها نکردن آنها به حال خود و جلوگیری از گرفتارشدن شان در اختلافات جانبی، مذهبی و سیاسی؛
ده: حفظ اصالت آموزش، استقلال نهادهای آموزشی و عدم پذیرش فشارهای خارجی به منظور ایفای نقش خود به بهترین وجه؛
یازده: استفاده بهینه از نهادها و سازمان‌های بین‌المللی غیر دولتی در راه تأمین منافع عادلانه خود؛
دوازده: ایستادگی قاطعانه در راه مسائل سرنوشت‌ساز خود که مهمترین آن مسئله فلسطین است و برنامه‌ریزی برای آن.
در این زمینه موارد ذیل را پیشنهاد می‌کنیم:

  1. بسیج کردن همه ملل اسلامی ‌جهت ناکام‌سازی طرح شارون برای به زانو در آوردن ملت فلسطین و پایان دادن به انتفاضه قهرمان با پشتیبانی از پایداری و مقاومت شجاعانه این ملت؛
  2. بسیج امکانات برای کمک به آوارگان فلسطین و بازسازی خرابی‌ها و درخواست از کشورهای ثروتمند برای تأمین هزینه‌ها؛
  3. تأکید بر اسلامی ‌بودن مسئله فلسطین و به کارگیری امکانات جهان اسلام به نفع آن؛
  4. استفاده از همه امکانات قانونی و محافل بین‌المللی در راه افشای جنایات صهیونیستی؛
  5. اجازه ندادن به آمریکا برای تکروی در مسئله فلسطین و نظایر آن و عدم اعتماد به راه حل‌های آمریکایی؛
  6. برنامه‌ریزی جدّی برای بازگشت به سیستم تحریم همه‌جانبه علیه رژیم غاصب صهیونیستی و حمایت کنندگان آن و اجرای فوری تحریم‌های مردمی؛
  7. فعال نمودن نقش سیاسی سازمان کنفرانس اسلامی ‌در این زمینه و به ویژه به اجرا در آوردن قطعنامه‌های بین‌المللی برای مطالبه حقوق فلسطینیان؛
  8. تلاش بین‌المللی در راه ارائه تعریفی فراگیر برای تروریسم و تفاوت قائل شدن میان آن و مقاومت مشروع؛
  9. اعطای پوشش حقوقی به مقاومت ملت فلسطین؛
  10. لزوم استفاده فعال از امکانات سازمان‌های غیر دولتی همانند اقدام کنفرانس «دوربان» در آفریقای جنوبی؛

سر انجام تأکید می‌کنیم که:
تمدن اسلامی ‌که قرآن کریم و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) آن را به ارمغان آورده، نمونه‌هایی از تمدن انسانی و والا در زمینه‌های زیر ارائه نموده است:

  1. گفت‌وگو با پیروان سایر ادیان بلکه همه غیر مسلمانان حتی مشرکان و حفظ احترام آنان؛
  2. ـ پذیرش تکثر دینی، مذهبی و فرهنگی؛
  3. ـ جنگ عاری از ویران‌گری و کشتار جمعی؛
  4. ـ پذیرش عهدنامه‌ها و اجرای کنوانسیون‌های داخلی و بین‌المللی؛
  5. ـ احترام به حقوق انسان‌ها بلکه حیوانات و محیط زیست؛
  6. ـ احترام به اماکن عبادی و مذهبی دیگران؛
  7. ـ تلاش برای حمایت از عدالت و دفاع از مستضعفان، محرومان و گرسنگان؛
  8. ـ تلاش برای اشاعه روح گفت‌وگوی اصولی، انسانی و سالم با تعیین محل نزاع، وپیروی از شیوه‌های علمی، حفظ تناسب میان گفت‌وگو کنندگان، احترام به طرف مقابل، رد روش‌های جنجالی و اعمال روش‌های شایسته؛
  9. ـ آزادی امت در انتخاب رهبران و سرنوشت خود و مسئولیت حاکم در برابر همه افراد جامعه حتی اگر پیرو دین دیگری باشند؛
  10. ـ پیشبرد صلح و تأیید راه حل‌های مسالمت‌آمیز حتی با فرض وجود توطئه؛
  11. ـ تبادل تمدنی با همه ملت‌ها و در همه حال و همه جا به دنبال علم و دانش بودن؛
  12. ـ کشش و انگیزش به سوی بخشش، تسامح، تعاون، ایثار و سایر ارزش‌ها؛

چنین تمدنی شایسته متهم شدن به افراط‌گری، خشونت، تروریسم و اشاعه ترس از آن (اسلاموفوبیا)، راه‌اندازی جنگ صلیبی علیه آن، برنامه‌ریزی برای ایجاد تردید در ارزش‌های آن و دست زدن به تهاجم فرهنگی علیه آن نیست.

پانویس

  1. دبيركل سابق مجمع تقريب مذاهب اسلامی
  2. (ذاریات: 56)
  3. (ص: 30)
  4. (نحل: 3)
  5. (انفال: 24)
  6. (مفردات: 305)
  7. (بقره: 143)
  8. (الحشر: 19)
  9. (الفتاوی الواضحة: 595)
  10. (طه: 23)
  11. (یونس: 83)
  12. (اعراف: 123)
  13. (قصص: 13)
  14. (زخرف: 14)
  15. (جمعه: 15)
  16. (کنز العمال: 4/223 و الکافی: 5/27)
  17. (ابراهیم: 34)