|
|
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| <div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
| | {{جعبه اطلاعات شخصیت |
| [[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]] | | | عنوان = ظافر الشوا |
| <br>
| | | تصویر = ظافر الشوا.jpg |
| '''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br> | | | نام = |
| | | نامهای دیگر = |
| | | سال تولد = 1908 م |
| | | تاریخ تولد = |
| | | محل تولد = [[غزه]] |
| | | سال درگذشت = 2003 م |
| | | تاریخ درگذشت = |
| | | محل درگذشت = |
| | | استادان = |
| | | شاگردان = |
| | | دین = [[اسلام]] |
| | | مذهب = اهل سنت |
| | | آثار = |
| | | فعالیتها = همکاری با [[اخوانالمسلمین]] |
| | | وبگاه = |
| | }} |
| | '''ظافر خلیل الشوا''' (ابومازن) در تاریخ 1908 م، در شهر شجایه [[غزه]] ترکمن به دنیا آمد و پدرش هنگام دفاع از [[غزه]] در [[جنگ جهانی اول]] درگذشت. در سال 1917 م با خانواده خود در آغاز [[جنگ جهانی اول]] به دستور [[امپراتوری عثمانی]] آن زمان از [[غزه]] به [[الخلیل]] نقل مکان کرد، زیرا شهر غزه مرکز ارتش عثمانی برای دفاع از منطقه بود و پس از دو سال به [[غزه]] بازگشت و پس از بازگشت دستور خروج دیگر صادر شد، لذا به روستای الفلوجه نقل مکان کرد تا صلح بین متفقین و [[ترکیه]] منعقد شد و سپس به غزه بازگشت. |
|
| |
|
| '''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
| | == تحصیلات == |
| <br>
| | ایشان در محله زیتون تحصیلات خود را در مدرسه غزه آغاز کرد و پس از رسیدن به کلاس دوم متوسطه به مدرسه راهنمایی امیری در یافا رفت و در آنجا کلاس سوم راهنمایی را کسب کرد. وی پس از پایان تحصیلات بهعنوان معلم در مدرسه ملی الفلاح در رشته ریاضی مشغول به کار شد و در آن زمان به تعدادی از دورههای ورزشی در رشته پرورش اندام رفت و به دوره نقشهبرداری نیز پیوست و موفق به اخذ مجوز نقشهبرداری شد. وی در تظاهراتی که در اعتراض به اعلامیه بالفور در سال 1917 م، برگزار شد، فعال بود که [[یهودیان]] را بهعنوان خانه ملی در [[فلسطین]] به رسمیت میشناخت. وی در مدرسه ملی الفلاح اداره اوقاف و شورای عالی اسلامی پیگیر و فعال بود. او گروه پیشاهنگی را با نام «عمر المختار» در مدرسه الفلاح تأسیس کرد، اما از تحصیل استعفا داد و در بخش سروی مشغول به کار شد. |
| ''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛
| |
|
| |
|
| <noinclude>
| | == همکاری با اخوانالمسلمین == |
| </div>
| | ایشان با [[اخوانالمسلمین]] در [[غزه]] آشنا شد و در شرح این وضعیت میگوید: روزی از ابوالعظم به سمت الشجاعیه میرفتم که این جمله را شنیدم که: «الله غايتنا والرسول قدوتنا والقرآن دستورنا والجهاد سبيلنا والموت في سبيل الله أسمى أمانينا»؛ «الله هدف ما و رسول الگوی ما و قرآن قانون ماست و جهاد راه ماست و مرگ در راه خدا بالاترین آرزوی ماست». در [[جنگ جهانی اول]] و بعد از مدتی روزنامهای دیدم که نشان [[اخوانالمسلمین|اخوان]] روی آن نوشته شده بود، بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم و با دوستان قدیمیام مشورت کردم و در مسجد اعظم شروع به ملاقات کردیم تا اینکه در سال 1946 م، استاد [[سعید رمضان]] به دیدار ما آمد. و با او آشنا شدم. و دراین دیدار، ''یعقوب الغلایینی''، ''عبدالرحمن القیشاوی'' و ''عمر صوان'' حضور داشتند که من بهعنوان دبیر این گروه انتخاب شدم. |
| <div class="wikiInfo">[[پرونده:ظافر الشوا.jpg|جایگزین=ظافر الشوا|بندانگشتی|ظافر الشوا]]
| |
| {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام
| |
|
| |
|
| !نام
| | == انتخاب اولین شعبه اخوان == |
| |ظافر الشوا
| | اولین شعبه [[اخوانالمسلمین]] که در [[فلسطین]] تأسیس شد، شعبه شهر [[غزه]] بود و اولین رئیس شاخه [[اخوانالمسلمین]] در [[غزه]]، ایشان بود، این شعبه تقریباً پس از پایان جنگ جهانی دوم تأسیس شد. و به یکی از فعالترین شاخههای اخوانالمسلمین در فلسطین تبدیل شد. وی رئیس یک انجمن اسلامی در غزه به نام انجمن التوحید بود، اما با گسترش جنبش اخوان، بسیاری از اعضای آن به این جنبش پیوستند، این انجمن حتی پس از تأسیس انجمن اخوان نیز به حیات خود ادامه داد. هنگامی که رهبر [[اخوانالمسلمین|اخوان]]، [[حسن البنا]]، در سال 1948 از [[فلسطین]]، [[رفح]]، [[خان یونس]] و [[غزه]] بازدید کرد و در آنجا مورد استقبال فوقالعاده قرار گرفت و در غزه از لشکر اخوان بازدید کرد. حضور اخوان در [[یافا]] و شیخ عبدالباری برکات رهبر اخوان در [[بیتالمقدس]] و [[الخلیل]] بود و [[اخوانالمسلمین]] توانستند کنفرانس بزرگی را در [[حیفا]] برگزار کنند. |
| |-
| |
| |زاده
| |
| |1908 م / [[غزه]]
| |
| |-
| |
| |درگذشت
| |
| |1443 قمری/ [[غزه]]
| |
| |-
| |
| |دین و مذهب
| |
| |[[اسلام]]، [[تسنن]]
| |
| |-
| |
| |فعالیتها
| |
| |همکاری با [[اخوانالمسلمین]]
| |
| |}
| |
| </div>
| |
| '''ظافر خلیل الشوا''' «ابومازن» در تاریخ 1908 م، در شهر شجایه [[غزه]] ترکمن به دنیا آمد و پدرش هنگام دفاع از [[غزه]] در [[جنگ جهانی اول]] درگذشت. در سال 1917 م با خانواده خود در آغاز [[جنگ جهانی اول]] به دستور [[امپراتوری عثمانی]] آن زمان از [[غزه]] به [[الخلیل]] نقل مکان کرد، زیرا شهر غزه مرکز ارتش عثمانی برای دفاع از منطقه بود و پس از دو سال به غزه بازگشت و پس از بازگشت دستور خروج دیگر صادر شد، لذا به روستای الفلوجه از ناحیه غزه نقل مکان کرد تا صلح بین متفقین و ترکیه منعقد شد و سپس به غزه بازگشت و در محله زیتون تحصیلات خود را در مدرسه غزه آغاز کرد و پس از رسیدن به کلاس دوم متوسطه به مدرسه راهنمایی امیری در یافا رفت و در آنجا کلاس سوم راهنمایی را کسب کرد. وی پس از پایان تحصیلات به عنوان معلم در مدرسه ملی الفلاح در رشته حساب مشغول به کار شد و در آن دوره به تعدادی از دوره های ورزشی در رشته پرورش اندام پیوست و به دوره نقشه برداری نیز پیوست و موفق به اخذ مجوز نقشه برداری شد. ضافر الشوا در تظاهراتی که در اعتراض به اعلامیه بالفور در سال 1917 پس از میلاد برگزار شد، فعال بود که یهودیان را به عنوان خانه ملی در فلسطین به رسمیت می شناخت. الشواء در مدرسه ملی الفلاح اداره اوقاف و شورای عالی اسلامی پیگیر و فعال بود. او گروه پیشاهنگی را با نام «عمر المختار» در مدرسه الفلاح تأسیس کرد، اما از تحصیل استعفا داد و در بخش سروی مشغول به کار شد.<br>
| |
|
| |
|
| ==شوا و اخوان المسلمین== | | == درگذشت == |
| | ایشان در تاریخ 1967 م، به [[غزه]] بازگشت و در آنجا دستگیر شد و در غزه به زندگی ادامه داد تا اینکه در تاریخ 28/3/2003 م، در گذشت و پیکر او در شهر غزه به خاک سپرده شد. تشییع جنازه با حضور جمعی از رهبران کشوری و اسلامی و نمایندگان نهادها و دانشگاهها، وزارتخانهها و کلیه بخشهای رسمی و مردمی از مسجد بزرگ عمری غزه تا قبرستان شرقی صورت گرفت. |
|
| |
|
| ظافر الشواء با اخوان المسلمین غزه آشنا شد و در شرح این وضعیت می گوید: روزی از ابوالعظم به سمت الشجاعیه می رفتم که این جمله را شنیدم که «الله هدف ما رسول است». مثال ماست، قرآن قانون اساسی ماست، جهاد راه ماست و مرگ در راه خدا بالاترین آرزوی ماست. در جنگ جهانی اول و بعد از مدتی روزنامه ای دیدم که نشان اخوان روی آن نوشته شده بود، بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم و با دوستان قدیمی ام مشورت کردم و در مسجد اعظم شروع به ملاقات کردیم تا اینکه استاد سعید رمضان به دیدار ما آمد. و با او آشنا شد و آن در سال 1946 م. | | == منابع == |
| من در جلسه، یعقوب الغلایینی، عبدالرحمن القیشاوی و عمر صوان با من بودم و به عنوان دبیر این گروه انتخاب شدم.
| | * ر. ک: مدخل ظافر الشوا در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. |
|
| |
|
| اما دکتر محسن محمدصالح سخنان دیگری را بیان کرد، چنانکه ذکر کرد که ذافر الشواء اولین رئیس لشکر غزه بوده است و در مقایسه با سخنان شیخ ظافر الشوا به ما تایید شد که وی رئیس نبوده است. لشگر اما منشی آن بود و شاید موضوع با دکتر خلط شده باشد یا آنچه را که قبل از گفتگو نوشته شده است نوشته است با شیخ الشواء که دکتر محسن صالح گفته است:
| | [[رده:اخوان المسلمین]] |
| | | [[رده:اعضای اخوان المسلمین]] |
| اولین شعبه اخوان المسلمین که در فلسطین تأسیس شد، شعبه شهر غزه بود و اولین رئیس شاخه اخوان المسلمین در غزه، حاج ظفر الشواء بود، این شعبه تقریباً پس از پایان جنگ جهانی دوم تأسیس شد. و به یکی از فعال ترین شاخه های اخوان المسلمین در فلسطین تبدیل شد.
| | [[رده:غزه]] |
| | |
| الحاج الشواء رئیس یک انجمن اسلامی در غزه به نام انجمن التوحید بود، اما با گسترش جنبش اخوان، بسیاری از اعضای آن به این جنبش پیوستند، این انجمن حتی پس از تأسیس انجمن اخوان نیز به حیات خود ادامه داد. بخش.
| |
| | |
| هنگامی که راهنمای عمومی اخوان، حسن البنا، در سال 1948 از فلسطین، رفح، خان یونس و غزه بازدید کرد و در آنجا مورد استقبال فوق العاده قرار گرفت و در غزه از لشکر اخوان در آنجا بازدید کرد و کلمه ای در بازدید لشکر نوشت. کتاب.
| |
| | |
| هنگامی که شیخ حسن البنا در مارس 1948 میلادی به غزه آمد، با او آشنا شدیم و با او بیعت کردیم، سپس ارتباط و همکاری بین ما و برادرانمان در سایر مردم صورت گرفت و حاجی ظافر الدجانی رئیس آن بود. از اخوان در یافا، و شیخ عبدالباری برکات رهبر اخوان در بیت المقدس و الخلیل بود و اخوان المسلمین توانستند کنفرانس بزرگی را در حیفا برگزار کنند.
| |
| | |
| سعد الولی می گوید در زیارت امام البناء در آوریل 1948 میلادی، هنگامی که استاد البنا از غزه بازدید کرد، هیئت هایی نزد او هجوم آوردند. مسجد بزرگ عمری، شعبان سیدالحلو، الحاج صالح مرتجی خلیل هاشم و دیگران.
| |
| | |
| به زودی برادران ارجمند شیخ عمر سوان رئیس اخوان و آقای ظافر الشواء منشی ایشان آقایان حسین الشواء و یحیی سسلم حاضران را به صرف چای دعوت کردند و همه در جای خود قرار گرفتند. دور میزهایی که به ترتیبی سرو میشدند که نشاندهنده ذهنی منظم، سلیقه سالم و هنر زیبا بود.
| |
| | |
| روز شنبه نهم جمادی الاول سال 1367 هجری شمسی برابر با 29 اسفند 1347 خورشیدی با جمعی از اخوان و قبطیان دیدار کرد که در رأس آنها جناب سلیمان الریشماوی خوری رئیس فرقه ارتدوکس یونانی، آقای رشدی شووا بک، شهردار، آقای عبدالرئوف الخبل، رئیس حزب بلوک ملی، و آقای موسی السورانی، رئیس کمیته ملی آن، به همراه یک هیئت از افراد ارشد آن، آقای وصفی عبدالمجید، ناظر رفتار و خدمات اجتماعی، آقای عبدالکریم الشوا، شیخ عمر ساوان، رئیس اخوان، آقای ظفر الشوا، منشی آنها، آقای حسین الشواء و دیگران.
| |
| | |
| آقای الولیلی می افزاید: خان یونس را شناختیم و در مدیریت شرکت حمل و نقل و تجارت برای مالک برجسته آن یوسف بک بامیه استراحت کردیم و عازم اردوگاه اخوان در نزدیکی العریش شدیم و حدود امروز بعد از ظهر به العریش رسیدیم. در خانه اخوان استراحت کردیم و امام البناء(ع) ترتیب انتقال گردان و مهمات را دادند.
| |
| | |
| همانطور که اشاره کردیم الشواء یکی از بنیانگذاران انجمن اخوان المسلمین در غزه بود که امتداد اخوان المسلمین در مصر بود و به عنوان دبیر انجمن فعالیت می کرد و اهداف انجمن گسترش دعوت اسلامی بود. و دعوت به اجرای احکام اسلامی و یادآوری دین به جوانان انجمن فعالیت های فرهنگی، ورزشی و اجتماعی داشت.
| |
| | |
| یکی از مهمترین فعالیت های انجمن پذیرایی از پناهندگانی است که از ترس خود به دلیل بمباران توپخانه شهرهایشان مهاجرت کرده اند، این انجمن غذا، مسکن و پوشاک را تامین می کند. انجمن تا زمان صدور تصمیم برای انحلال اخوان المسلمین ادامه داد. در مصر، و مردم غزه به دلیل تابعیت اداری آن از مصر به آن پیوستند.
| |
| =جهاد=
| |
| | |
| شیخ ظافر الشوا به مبارزه با اشغالگر صهیونیستی ادامه می داد و به آنچه بر سر او می آمد اهمیت نمی داد.
| |
| | |
| در جریان اشغال نوار غزه توسط اسرائیل، خیابان عمر المختار به دلیل اقدامات کماندویی بسته شد و سرشناسان غزه به شهرداری غزه دعوت شدند و راغب العالمی رئیس آن در آستانه انتشار تلگرامی بود. با محکوم کردن اقدامات کماندویی، به عنوان شرط اصلی مقامات اشغالگر برای باز کردن خیابان و مردم تقریباً امضا می کردند، بنابراین پدرم ایستاد و به آنها حمله کرد:
| |
| تو را چه شد، الجزایر یک میلیون شهید تقدیم کرد و استقلال خود را از فرانسه بیرون کشید، ویتنام در مقابل این سخنان به آمریکا تعظیم کرد و همه عقب نشینی کردند و در همان روز پدرم در پی آنها دستگیر شد، اما حتی زمانی که در زندان بود. او مشغول فعالیت موعظه خود بود، بنابراین زندانبان متوجه شد که این مرد هر کجا است راه حلی است که کار خود را به خوبی انجام می دهد.
| |
| | |
| شیخ الشوا در سال 1967 میلادی دستگیر شد و مدتی در بازداشت به سر برد و رابطه او با یاسر عرفات در حال تغییر بود.مدار الشوا به رابطه پدرش با رئیس جمهور فقید یاسر عرفات اشاره می کند، زیرا آنها با هم در یک اقامتگاه در سال 1398 در یک اقامتگاه زندگی می کردند. کویت در دهه شصت، وی به نقل از پدرش وضعیتی را نقل می کند که ظفر الشواء را به موضع خصمانه نسبت به ابوعمار واداشت و می گوید:
| |
| | |
| عرفات ما را در خانه مان عیادت کرد و گفت: ما می خواهیم فلسطین را آزاد کنیم، پدر از او پرسید چگونه؟ شما می خواهید به جنگ بکشید همان هایی هستند که فلسطین را تحویل دادند، انگار می خواهید غزه و کرانه باختری را ضایع کنید، پدرم از او پرسید: بر چه اساسی می خواهی دولت ایجاد کنی؟ پاسخ داد: بر اساس سکولار، چون نمیخواهیم عبدالناصر و دیگر روسای جمهور را عصبانی کنیم.
| |
| | |
| البته پدرم هر طرحی را که بر اساس اسلام نباشد رد می کرد و از این رو رابطه بین آنها پایان یافت، حتی پس از استقرار مرجعیت، ابوعمار با هدف تکریم از او دعوت کرد تا به دیدارش برود، اما او به شدت امتناع کرد. در آن زمان او توافق اسلو را انحلال آرمان فلسطین می دانست، جایی که مردم حقیقت را در آن زمان درک نمی کردند.
| |
| | |
| =درگذشت=
| |
| | |
| شیخ الشوا در تاریخ 6/4/1967 میلادی به غزه بازگشت و در آنجا دستگیر شد و در غزه به زندگی ادامه داد تا اینکه در تاریخ 28/3/2003 میلادی پس از تشرفی عظیم به رحمت خدا رفت و پیکر مطهرش در شهر غزه به خاک سپرده شد. تشییع جنازه با حضور جمعی از رهبران کشوری و اسلامی و نمایندگان نهادها و دانشگاه ها، وزارتخانه ها و کلیه بخش های رسمی و مردمی از مسجد بزرگ عمری غزه تا قبرستان شرقی.
| |
| | |
| =منبع=
| |
| | |
| *ر.ک: مدخل ظافر الشوا در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].
| |
| | |
| [[رده: شخصیت های اخوان المسلمین]] | |
| [[رده: شخصیت های جهان اسلام]] | |
| [[رده: اخوان المسلمین]]
| |
| [[رده: شخصیت ها]]
| |
| [[رده: غزه]] | |
ظافر الشوا |
---|
|
|
سال تولد | 1908 م، ۱۲۸۶ ش، ۱۳۲۵ ق |
---|
محل تولد | غزه |
---|
سال درگذشت | 2003 م، ۱۳۸۱ ش، ۱۴۲۳ ق |
---|
دین | اسلام، اهل سنت |
---|
فعالیتها | همکاری با اخوانالمسلمین |
---|
|
ظافر خلیل الشوا (ابومازن) در تاریخ 1908 م، در شهر شجایه غزه ترکمن به دنیا آمد و پدرش هنگام دفاع از غزه در جنگ جهانی اول درگذشت. در سال 1917 م با خانواده خود در آغاز جنگ جهانی اول به دستور امپراتوری عثمانی آن زمان از غزه به الخلیل نقل مکان کرد، زیرا شهر غزه مرکز ارتش عثمانی برای دفاع از منطقه بود و پس از دو سال به غزه بازگشت و پس از بازگشت دستور خروج دیگر صادر شد، لذا به روستای الفلوجه نقل مکان کرد تا صلح بین متفقین و ترکیه منعقد شد و سپس به غزه بازگشت.
تحصیلات
ایشان در محله زیتون تحصیلات خود را در مدرسه غزه آغاز کرد و پس از رسیدن به کلاس دوم متوسطه به مدرسه راهنمایی امیری در یافا رفت و در آنجا کلاس سوم راهنمایی را کسب کرد. وی پس از پایان تحصیلات بهعنوان معلم در مدرسه ملی الفلاح در رشته ریاضی مشغول به کار شد و در آن زمان به تعدادی از دورههای ورزشی در رشته پرورش اندام رفت و به دوره نقشهبرداری نیز پیوست و موفق به اخذ مجوز نقشهبرداری شد. وی در تظاهراتی که در اعتراض به اعلامیه بالفور در سال 1917 م، برگزار شد، فعال بود که یهودیان را بهعنوان خانه ملی در فلسطین به رسمیت میشناخت. وی در مدرسه ملی الفلاح اداره اوقاف و شورای عالی اسلامی پیگیر و فعال بود. او گروه پیشاهنگی را با نام «عمر المختار» در مدرسه الفلاح تأسیس کرد، اما از تحصیل استعفا داد و در بخش سروی مشغول به کار شد.
همکاری با اخوانالمسلمین
ایشان با اخوانالمسلمین در غزه آشنا شد و در شرح این وضعیت میگوید: روزی از ابوالعظم به سمت الشجاعیه میرفتم که این جمله را شنیدم که: «الله غايتنا والرسول قدوتنا والقرآن دستورنا والجهاد سبيلنا والموت في سبيل الله أسمى أمانينا»؛ «الله هدف ما و رسول الگوی ما و قرآن قانون ماست و جهاد راه ماست و مرگ در راه خدا بالاترین آرزوی ماست». در جنگ جهانی اول و بعد از مدتی روزنامهای دیدم که نشان اخوان روی آن نوشته شده بود، بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم و با دوستان قدیمیام مشورت کردم و در مسجد اعظم شروع به ملاقات کردیم تا اینکه در سال 1946 م، استاد سعید رمضان به دیدار ما آمد. و با او آشنا شدم. و دراین دیدار، یعقوب الغلایینی، عبدالرحمن القیشاوی و عمر صوان حضور داشتند که من بهعنوان دبیر این گروه انتخاب شدم.
انتخاب اولین شعبه اخوان
اولین شعبه اخوانالمسلمین که در فلسطین تأسیس شد، شعبه شهر غزه بود و اولین رئیس شاخه اخوانالمسلمین در غزه، ایشان بود، این شعبه تقریباً پس از پایان جنگ جهانی دوم تأسیس شد. و به یکی از فعالترین شاخههای اخوانالمسلمین در فلسطین تبدیل شد. وی رئیس یک انجمن اسلامی در غزه به نام انجمن التوحید بود، اما با گسترش جنبش اخوان، بسیاری از اعضای آن به این جنبش پیوستند، این انجمن حتی پس از تأسیس انجمن اخوان نیز به حیات خود ادامه داد. هنگامی که رهبر اخوان، حسن البنا، در سال 1948 از فلسطین، رفح، خان یونس و غزه بازدید کرد و در آنجا مورد استقبال فوقالعاده قرار گرفت و در غزه از لشکر اخوان بازدید کرد. حضور اخوان در یافا و شیخ عبدالباری برکات رهبر اخوان در بیتالمقدس و الخلیل بود و اخوانالمسلمین توانستند کنفرانس بزرگی را در حیفا برگزار کنند.
درگذشت
ایشان در تاریخ 1967 م، به غزه بازگشت و در آنجا دستگیر شد و در غزه به زندگی ادامه داد تا اینکه در تاریخ 28/3/2003 م، در گذشت و پیکر او در شهر غزه به خاک سپرده شد. تشییع جنازه با حضور جمعی از رهبران کشوری و اسلامی و نمایندگان نهادها و دانشگاهها، وزارتخانهها و کلیه بخشهای رسمی و مردمی از مسجد بزرگ عمری غزه تا قبرستان شرقی صورت گرفت.
منابع