حق بازگشت از منظر حقوق بین‌الملل و نظام حقوقی اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
خط ۳۹: خط ۳۹:
شهید مطهری در تبیین  این تناقض  می‌نویسد:‌  
شهید مطهری در تبیین  این تناقض  می‌نویسد:‌  


تکیه گاه این اعلامیه «مقام ذاتى انسان» است ، شرافت و حیثیت ذاتى انسان است.از نظر این اعلامیه انسان به واسطه یک نوع کرامت و شرافت مخصوص به خود داراى یک سلسله حقوق و آزادیها شده است که سایر جانداران به واسطه فاقد بودن آن حیثیت و شرافت و کرامت ذاتى، از آن حقوق و آزادیها بى‏بهره‏اند. ... باید بپرسیم آن حیثیت ذاتى انسانى که منشأ حقوقى براى انسان گشته و او را از اسب و گاو و گوسفند و کبوتر متمایز ساخته چیست؟ و همین جاست که یک تناقض واضح میان اساس اعلامیه حقوق بشر از یک طرف و ارزیابى انسان در فلسفه غرب از طرف دیگر نمایان مى‏گردد.
تکیه گاه این اعلامیه «مقام ذاتی انسان» است ، شرافت و حیثیت ذاتی انسان است.از نظر این اعلامیه انسان به واسطه یک نوع کرامت و شرافت مخصوص به خود دارای یک سلسله حقوق و آزادیها شده است که سایر جانداران به واسطه فاقد بودن آن حیثیت و شرافت و کرامت ذاتی، از آن حقوق و آزادیها بی‏بهره‏اند. ... باید بپرسیم آن حیثیت ذاتی انسانی که منشأ حقوقی برای انسان گشته و او را از اسب و گاو و گوسفند و کبوتر متمایز ساخته چیست؟ و همین جاست که یک تناقض واضح میان اساس اعلامیه حقوق بشر از یک طرف و ارزیابی انسان در فلسفه غرب از طرف دیگر نمایان می‏گردد.


ایشان ادامه می‌دهد:‌
ایشان ادامه می‌دهد:‌
در فلسفه غرب سالهاست که انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. ...انسان از نظر غربى تا حدود یک ماشین تنزل کرده است، روح و اصالت آن مورد انکار واقع شده است. اعتقاد به علت غایى و هدف داشتن طبیعت یک عقیده ارتجاعى تلقى مى‏گردد....از نظر برخى فلسفه‏هاى نیرومند غربى انسان ماشینى است که محرک او جز منافع اقتصادى نیست. دین و اخلاق و فلسفه و علم و ادبیات و هنر همه رو بناهایى هستند که زیربناى آنها طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است؛ همه اینها جلوه‏ها و مظاهر جنبه‏هاى اقتصادى زندگى انسان است. ... اگر بناست نیک و بد به‌‏طور کلى مفاهیم نسبى باشند و الهامات فطرى و وجدانى سخن یاوه شمرده شود، اگر انسان جنساً بنده شهوات و میلهاى نفسانى خود باشد و جز در برابر زور سر تسلیم خم نکند، ....چگونه مى‏توانیم از حیثیت و شرافت انسانى و حقوق غیر قابل سلب و شخصیت قابل احترام انسان دم بزنیم و آن را اساس و پایه همه فعالیتهاى خود قرار دهیم؟!<ref>مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏19، ص: 153-150</ref>
در فلسفه غرب سالهاست که انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. ...انسان از نظر غربی تا حدود یک ماشین تنزل کرده است، روح و اصالت آن مورد انکار واقع شده است. اعتقاد به علت غایی و هدف داشتن طبیعت یک عقیده ارتجاعی تلقی می‏گردد....از نظر برخی فلسفه‏های نیرومند غربی انسان ماشینی است که محرک او جز منافع اقتصادی نیست. دین و اخلاق و فلسفه و علم و ادبیات و هنر همه رو بناهایی هستند که زیربنای آنها طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است؛ همه اینها جلوه‏ها و مظاهر جنبه‏های اقتصادی زندگی انسان است. ... اگر بناست نیک و بد به‌‏طور کلی مفاهیم نسبی باشند و الهامات فطری و وجدانی سخن یاوه شمرده شود، اگر انسان جنساً بنده شهوات و میلهای نفسانی خود باشد و جز در برابر زور سر تسلیم خم نکند، ....چگونه می‏توانیم از حیثیت و شرافت انسانی و حقوق غیر قابل سلب و شخصیت قابل احترام انسان دم بزنیم و آن را اساس و پایه همه فعالیتهای خود قرار دهیم؟!<ref>مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهری، ج‏19، ص: 153-150</ref>




نتیجه انکه از منظر ایشان ‌براى غرب لازم بود نخست  در تفسیر خویش  از انسان تجدید نظر نموده  آنگاه اعلامیه‏هاى بالابلند در زمینه حقوق مقدس و فطرى بشر صادر کند.  
نتیجه انکه از منظر ایشان ‌برای غرب لازم بود نخست  در تفسیر خویش  از انسان تجدید نظر نموده  آنگاه اعلامیه‏های بالابلند در زمینه حقوق مقدس و فطری بشر صادر کند.  
=تبیین موضوع اصلی=
=تبیین موضوع اصلی=


خط ۸۳: خط ۸۳:
هر چند خطاب ظاهری  ایه مذکور جمعیت  بنی اسرائیل بوده که متذکر به پیمانهای الهی شده‌اند  اما وجود قرائن در ایه و نیز ایات قبل و بعد ان بیانگر ان است که  نمی‌توان مخاطبین ایه را خصوص بنی اسرائیل  دانسته و دیگر ادمیان  را از پیمانهای مذکور که اموری انسانی و ارزشی هستند مستثنی دانست.
هر چند خطاب ظاهری  ایه مذکور جمعیت  بنی اسرائیل بوده که متذکر به پیمانهای الهی شده‌اند  اما وجود قرائن در ایه و نیز ایات قبل و بعد ان بیانگر ان است که  نمی‌توان مخاطبین ایه را خصوص بنی اسرائیل  دانسته و دیگر ادمیان  را از پیمانهای مذکور که اموری انسانی و ارزشی هستند مستثنی دانست.


در تبیین نکته مذکور باید گفت:‌ اولا سیاق و متن  ایه ذکر شده و نیز  ایه قبل از ان -  وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ <ref>بقره:‌83</ref> ،  بیانگر ان است که خطاب مذکور متوجه همه انسانها بوده و مختص به بنی اسرائیل نمی باشد چون پیمانهای ذکر شده در این ایه عمومی و جهانی می باشد .
در تبیین نکته مذکور باید گفت:‌ اولا سیاق و متن  ایه ذکر شده و نیز  ایه قبل از ان -  وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ <ref>بقره:‌83</ref> ،  بیانگر ان است که خطاب مذکور متوجه همه انسانها بوده و مختص به بنی اسرائیل نمی باشد چون پیمانهای ذکر شده در این ایه عمومی و جهانی می باشد .




خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
   
   
5-میل انسانها به وطن و مکان اقامتشان امری طبیعی بوده و اخراج انان از وطنشان برخلاف طبیعت و  ضد ارزش می باشد.  
5-میل انسانها به وطن و مکان اقامتشان امری طبیعی بوده و اخراج انان از وطنشان برخلاف طبیعت و  ضد ارزش می باشد.  
ایه دوم:‌ أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ <ref>آیه 40 سوره حج</ref>  
ایه دوم:‌ أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ <ref>آیه 40 سوره حج</ref>  




برخی از مفسرین شان نزول ایه مذکور را مهاجرینی می‌دانند که بناحق از خانه و کاشانه اشان از مکه اخراج گردیده و بسوی مدینه هجرت گزیدند<ref>التبیان فی تفسیر القرآن ج 7ص 321:‌: این آیه درباره مهاجرینى نازل شده که اهل مکه آنها را از وطن خویش بیرون کرده بودند و وقتى که قوى شدند، خداوند آنها را به جهاد امر نمود .جامع البیان ج 17ص 124</ref>   
برخی از مفسرین شان نزول ایه مذکور را مهاجرینی می‌دانند که بناحق از خانه و کاشانه اشان از مکه اخراج گردیده و بسوی مدینه هجرت گزیدند<ref>التبیان فی تفسیر القرآن ج 7ص 321:‌: این آیه درباره مهاجرینی نازل شده که اهل مکه آنها را از وطن خویش بیرون کرده بودند و وقتی که قوی شدند، خداوند آنها را به جهاد امر نمود .جامع البیان ج 17ص 124</ref>   


اما شکی نیست که این شان نزول مانع ان نیست که مفادش را مطلق کسانی بدانیم که توسط حاکمان جور از مناطق خویش ظالمانه اخراج گردیده و به سرزمینی دیگر مهاجرت نموده‌اند بخصوص انکه تعلیل ذکر شده در ایه "وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ... "مبنی بر لزوم دفاع در برابر متجاوزین به حقوق انسانها ، قرینه بر  تعمیم  و عدم اختصاص ایه به خصوص  مهاجرینی است که ظالمانه از موطنشان در مکه اخراج گردیده اند .  
اما شکی نیست که این شان نزول مانع ان نیست که مفادش را مطلق کسانی بدانیم که توسط حاکمان جور از مناطق خویش ظالمانه اخراج گردیده و به سرزمینی دیگر مهاجرت نموده‌اند بخصوص انکه تعلیل ذکر شده در ایه "وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ... "مبنی بر لزوم دفاع در برابر متجاوزین به حقوق انسانها ، قرینه بر  تعمیم  و عدم اختصاص ایه به خصوص  مهاجرینی است که ظالمانه از موطنشان در مکه اخراج گردیده اند .  
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:




3- وعده الهی به نصرت و یاری کسانی که به جهاد در برابر اشغالگران  می پردازند:‌ از فقرات وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ و وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ که از مضمون واحدی برخوردار می‌باشند بدست می‌آید که مدد ونصرت خداوند در نبرد مذکور با کسانی است که به ندای الهی در جهاد با متجاوزان و اشغالگران لبیک گفته و در صدد بازگشت به موطن شان می‌باشند.  
3- وعده الهی به نصرت و یاری کسانی که به جهاد در برابر اشغالگران  می پردازند:‌ از فقرات وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ و وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ که از مضمون واحدی برخوردار می‌باشند بدست می‌آید که مدد ونصرت خداوند در نبرد مذکور با کسانی است که به ندای الهی در جهاد با متجاوزان و اشغالگران لبیک گفته و در صدد بازگشت به موطن شان می‌باشند.  




4- قداست جهاد با اشغالگران و متجاوزین:‌ از فقرات وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ و  وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ بدست می‌آید همه کسانی که در مبارزه با اشغالگران و اخراج کنندگان مردم ازسرزمین شان پیکارمی‌کنند درزمره  کسانی هستند که به یاری خدا برخاسته و خداوند نیز به انها وعده نصرت داده است . بنابراین جهاد با متجاوزین و اشغالگران علاوه بر مشروعیت از قداست نیز برخوردار می باشد که در نتیجه چنین عملی سبب تقرب مجاهدان به حضرت حقتعالی خواهد بود.   
4- قداست جهاد با اشغالگران و متجاوزین:‌ از فقرات وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ و  وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ بدست می‌آید همه کسانی که در مبارزه با اشغالگران و اخراج کنندگان مردم ازسرزمین شان پیکارمی‌کنند درزمره  کسانی هستند که به یاری خدا برخاسته و خداوند نیز به انها وعده نصرت داده است . بنابراین جهاد با متجاوزین و اشغالگران علاوه بر مشروعیت از قداست نیز برخوردار می باشد که در نتیجه چنین عملی سبب تقرب مجاهدان به حضرت حقتعالی خواهد بود.   




خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
ایه سوم:‌  
ایه سوم:‌  


لایَنْهاکُمْ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِى الدّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَیْهِمْ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ إِنَّما یَنْهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فی الدّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأوُلئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ»؛<ref>آیات 8 و 9 سوره ممتحنه</ref>   
لایَنْهاکُمْ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَیْهِمْ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ إِنَّما یَنْهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فی الدّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأوُلئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ»؛<ref>آیات 8 و 9 سوره ممتحنه</ref>   




خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:




2- از فقره ظاهَرُوا عَلى اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ بدست می‌آید حمایت وهمکاری با سلب کنندگان حق طبیعی انسانها - زیستن درموطن خویش - و اخراج انان از دیارشان ادمی را در ردیف کسانی قرار خواهد داد که نقش اصلی را در اخراج  انسانها از خانه و کاشانه شان داشته اند.
2- از فقره ظاهَرُوا عَلی اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ بدست می‌آید حمایت وهمکاری با سلب کنندگان حق طبیعی انسانها - زیستن درموطن خویش - و اخراج انان از دیارشان ادمی را در ردیف کسانی قرار خواهد داد که نقش اصلی را در اخراج  انسانها از خانه و کاشانه شان داشته اند.




3- مسلمانان مامور به اجتناب از ولایت پذیری ، رابطه  محبت امیز  و همکاری با هر دو گروه- اخراج کنندگان و حامیانشان -  گردیده اند -...وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ.-  
3- مسلمانان مامور به اجتناب از ولایت پذیری ، رابطه  محبت امیز  و همکاری با هر دو گروه- اخراج کنندگان و حامیانشان -  گردیده اند -...وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ.-  




خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:




‌أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَىٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا ۖ قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ <ref>بقره ایه 246</ref>
‌أَلَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَیٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا ۖ قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ <ref>بقره ایه 246</ref>


   
   
تبیین :‌
تبیین :‌


در ایه مذکور  از زبان گروهى از بنى اسرائیل نقل شده است انگاه که از پیامبرخویش  خواستند تا فرماندهی برای انان جهت  پیکار با اشغالگران سرزمین شان تعیین نماید به انان ابلاغ شد که ایا در نبرد با متجاوزین مصمم هستید ؟ انان گفتند: وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ  چگونه با دشمنانمان پیکار ننمائیم درحالی که انان ما را از دیار و فرزندانمان  جدا نموده و سرزمین مان را اشغال نموده‌اند .
در ایه مذکور  از زبان گروهی از بنی اسرائیل نقل شده است انگاه که از پیامبرخویش  خواستند تا فرماندهی برای انان جهت  پیکار با اشغالگران سرزمین شان تعیین نماید به انان ابلاغ شد که ایا در نبرد با متجاوزین مصمم هستید ؟ انان گفتند: وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ  چگونه با دشمنانمان پیکار ننمائیم درحالی که انان ما را از دیار و فرزندانمان  جدا نموده و سرزمین مان را اشغال نموده‌اند .




خط ۱۸۰: خط ۱۸۰:




إِنَّ الّذى فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَاد»؛ (آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت باز مى گرداند)<ref>سوره قصص، آیه 85</ref>.   
إِنَّ الّذی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرآنَ لَرَادُّکَ إِلَی مَعَاد»؛ (آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت باز می گرداند)<ref>سوره قصص، آیه 85</ref>.   
درشان نزول ایه  مذکور امده است:‌ پیامبرص  در مسیر هجرت از مکه به مدینه  انگاه که به جحفه رسید شوق به وطن  – مکه - در دلش راه یافت ایه مذکور ان حضرت  را تسلی  داده و به او م‍‍‍ژده  بازگشت مجدد  به مکه را داد.  <ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج 7ص 420- جامع البیان ج 20ص 80 – الکاشف ج 6ص 90 – فی ظلال ج 5ص3715</ref>  
درشان نزول ایه  مذکور امده است:‌ پیامبرص  در مسیر هجرت از مکه به مدینه  انگاه که به جحفه رسید شوق به وطن  – مکه - در دلش راه یافت ایه مذکور ان حضرت  را تسلی  داده و به او م‍‍‍ژده  بازگشت مجدد  به مکه را داد.  <ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج 7ص 420- جامع البیان ج 20ص 80 – الکاشف ج 6ص 90 – فی ظلال ج 5ص3715</ref>  




در تفسیر نمونه ذیل ایه مذکور امده است  که خداوند  پیامبرش را بهنگام خروج از مکه اینچنین  بشارت  داد که:‌ غم مخور همان خدایى که موسى را در طفولیت به مادرش بازگرداند، همان خدایى که او را بعد از یک غیبت ده ساله از مصر به زادگاه اصلیش بازگردانید تا چراغ توحید را برافروزد و حکومت مستضعفان را تشکیل دهد و قدرت فرعونیان طاغوتى را درهم بشکند، همان خدا تو را با قدرت و قوت تمام به مکه باز مى‏گرداند، و چراغ توحید را با دست تو در این سرزمین مقدس‏برمى‏افروزد.همان خدایى که قرآن را بر تو نازل کرد و ابلاغش را فرض نمود و احکامش را واجب گردانید، آرى خداى قرآن، خداى با عظمت زمین و آسمان این امور در برابر قدرتش سهل و آسان است. <ref>تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 186-185</ref>
در تفسیر نمونه ذیل ایه مذکور امده است  که خداوند  پیامبرش را بهنگام خروج از مکه اینچنین  بشارت  داد که:‌ غم مخور همان خدایی که موسی را در طفولیت به مادرش بازگرداند، همان خدایی که او را بعد از یک غیبت ده ساله از مصر به زادگاه اصلیش بازگردانید تا چراغ توحید را برافروزد و حکومت مستضعفان را تشکیل دهد و قدرت فرعونیان طاغوتی را درهم بشکند، همان خدا تو را با قدرت و قوت تمام به مکه باز می‏گرداند، و چراغ توحید را با دست تو در این سرزمین مقدس‏برمی‏افروزد.همان خدایی که قرآن را بر تو نازل کرد و ابلاغش را فرض نمود و احکامش را واجب گردانید، آری خدای قرآن، خدای با عظمت زمین و آسمان این امور در برابر قدرتش سهل و آسان است. <ref>تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 186-185</ref>




خط ۱۹۶: خط ۱۹۶:




در تفسیر انوار درخشان نیز در تبیین وجه  ارتباط بین صدر و ذیل ایه امده است:‌... مفاد آیه‏ (إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى‏ مَعادٍ) تعلیق حکم بر وصف است ؛ از جمله لوازم نزول آیات قرآنى برسول آنستکه شهر مکه را فتح نماید و پروردگار آنرا در اختیار وى درآورد استفاده مى‏شود که رکن انجام رسالت رسول و بناگذارى مکتب عالى قرآن در جهان آنستکه شهر مکه در تصرف اسلام و مسلمانان درآید و در نتیجه دعوت رسول از شهر مکه و کانون توحید صادر و باقطار جهان انتشار یابد. <ref>انوار درخشان    ج‏12  ص  291</ref>     
در تفسیر انوار درخشان نیز در تبیین وجه  ارتباط بین صدر و ذیل ایه امده است:‌... مفاد آیه‏ (إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی‏ مَعادٍ) تعلیق حکم بر وصف است ؛ از جمله لوازم نزول آیات قرآنی برسول آنستکه شهر مکه را فتح نماید و پروردگار آنرا در اختیار وی درآورد استفاده می‏شود که رکن انجام رسالت رسول و بناگذاری مکتب عالی قرآن در جهان آنستکه شهر مکه در تصرف اسلام و مسلمانان درآید و در نتیجه دعوت رسول از شهر مکه و کانون توحید صادر و باقطار جهان انتشار یابد. <ref>انوار درخشان    ج‏12  ص  291</ref>     




خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:




-وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا ۖ فَأَوْحَىٰ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ <ref>ابراهیم 13-14</ref>
-وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا ۖ فَأَوْحَیٰ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ <ref>ابراهیم 13-14</ref>


===ب-  "حق بازگشت "در منابع  حدیثی===  
===ب-  "حق بازگشت "در منابع  حدیثی===  
خط ۲۷۰: خط ۲۷۰:


بنابر این عشق به وطن و ارزوی برگشت به ان و ریختن اشک تاثر از دوری ان نشانه طبیعی بودن  حق انسان در بازگشت به موطنش می باشد.  
بنابر این عشق به وطن و ارزوی برگشت به ان و ریختن اشک تاثر از دوری ان نشانه طبیعی بودن  حق انسان در بازگشت به موطنش می باشد.  
در روایتی دیگر از حالات پیامبر ص نقل شده است که ان حضرت  برغم  انکه در مدینه موفق به تاسیس نظم اسلامی‌گردیدند اما همچنان  شوق  بازگشت به وطن اصلی شان – مکه – را داشتند:‌ وکان رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) یهتم لعشرة أشیاء فآمنه الله منها وبشره بها: لفراقه وطنه ، فأنزل الله ( إن الذی فرض علیک القرآن لرادک إلى معاد )<ref>بحارالانوار ج 43ص 34</ref>  
در روایتی دیگر از حالات پیامبر ص نقل شده است که ان حضرت  برغم  انکه در مدینه موفق به تاسیس نظم اسلامی‌گردیدند اما همچنان  شوق  بازگشت به وطن اصلی شان – مکه – را داشتند:‌ وکان رسول الله ( صلی الله علیه وآله ) یهتم لعشرة أشیاء فآمنه الله منها وبشره بها: لفراقه وطنه ، فأنزل الله ( إن الذی فرض علیک القرآن لرادک إلی معاد )<ref>بحارالانوار ج 43ص 34</ref>  




4-‌ روایاتی که امر به لزوم  دفاع از وطن در برابر اشغاگران و مهاجمین بدان  می‌کند:‌  ألا وإنی قد دعوتکم إلى قتال ( حرب ) هؤلاء القوم لیلا ونهارا ، وسرا وإعلانا ، وقلت لکم: اغزوهم قبل أن یغزوکم ، فوالله ما غزی قوم قط فی عقر دارهم إلا ذلوا ، فتواکلتم وتخاذلتم حتى شنت علیکم الغارات ، وملکت علیکم الأوطان <ref>[[نهج البلاغه]] خطبه 27</ref>
4-‌ روایاتی که امر به لزوم  دفاع از وطن در برابر اشغاگران و مهاجمین بدان  می‌کند:‌  ألا وإنی قد دعوتکم إلی قتال ( حرب ) هؤلاء القوم لیلا ونهارا ، وسرا وإعلانا ، وقلت لکم: اغزوهم قبل أن یغزوکم ، فوالله ما غزی قوم قط فی عقر دارهم إلا ذلوا ، فتواکلتم وتخاذلتم حتی شنت علیکم الغارات ، وملکت علیکم الأوطان <ref>[[نهج البلاغه]] خطبه 27</ref>




خط ۲۹۵: خط ۲۹۵:


از قتاده در تفسیر ایه شریفه وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ منه أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ‏ امده است <ref>لازم به ذکر است از منظر بیشتر اهل سنت  به روایات تابعین  و صحابه  نیزحدیث اطلاق می‌گردد.</ref>    :‌ إخراج محمد و أصحابه من مکة، أکبر عند الله من القتال فی الشهر الحرام.<ref>تفسیر القرآن العظیم    ج‏2    386</ref>     
از قتاده در تفسیر ایه شریفه وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ منه أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ‏ امده است <ref>لازم به ذکر است از منظر بیشتر اهل سنت  به روایات تابعین  و صحابه  نیزحدیث اطلاق می‌گردد.</ref>    :‌ إخراج محمد و أصحابه من مکة، أکبر عند الله من القتال فی الشهر الحرام.<ref>تفسیر القرآن العظیم    ج‏2    386</ref>     
و از ابن عباس نیز نقل شده است که: و اخراج اهله منه ‌ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ‏ یعنی:‌ أکبر من القتال الذی أصاب أصحاب محمد صلى الله علیه و سلم.<ref>همان</ref>   
و از ابن عباس نیز نقل شده است که: و اخراج اهله منه ‌ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ‏ یعنی:‌ أکبر من القتال الذی أصاب أصحاب محمد صلی الله علیه و سلم.<ref>همان</ref>   
‌از مجموع روایات  ذکر شده بدست می‌آید که اقامت در وطن و زادگاه از حقوق طبیعی انسانها  بوده و اخراج  انان از اوطانشان  ظلمی بزرگ  خواهد بود.  
‌از مجموع روایات  ذکر شده بدست می‌آید که اقامت در وطن و زادگاه از حقوق طبیعی انسانها  بوده و اخراج  انان از اوطانشان  ظلمی بزرگ  خواهد بود.  


خط ۳۱۰: خط ۳۱۰:
صفاتاج مجید دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل ناشر انتشارات ارون چاپ دوم 1391چاپخانه حیدری
صفاتاج مجید دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل ناشر انتشارات ارون چاپ دوم 1391چاپخانه حیدری


طبرسى، فضل بن حسن مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏ ناشر: انتشارات ناصر خسرومکان چاپ: تهران‏ سال چاپ: 1372 ش
طبرسی، فضل بن حسن مجمع البیان فی تفسیر القرآن‏ ناشر: انتشارات ناصر خسرومکان چاپ: تهران‏ سال چاپ: 1372 ش


طبرى ابوجعفر محمد بن جریر جامع البیان فى تفسیر القرآن‏ ناشر: دار المعرفه‏ مکان چاپ: بیروت سال چاپ: 1412 ق
طبری ابوجعفر محمد بن جریر جامع البیان فی تفسیر القرآن‏ ناشر: دار المعرفه‏ مکان چاپ: بیروت سال چاپ: 1412 ق


مغنیه، محمد جواد تفسیر الکاشف‏ ناشر: دار الکتب الإسلامیة مکان چاپ: تهران‏ سال چاپ: 1424 ق
مغنیه، محمد جواد تفسیر الکاشف‏ ناشر: دار الکتب الإسلامیة مکان چاپ: تهران‏ سال چاپ: 1424 ق


سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی‏ فى ظلال القرآن‏ ناشر: دارالشروق‏ مکان چاپ: بیروت- قاهره‏ سال چاپ: 1412 ق
سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی‏ فی ظلال القرآن‏ ناشر: دارالشروق‏ مکان چاپ: بیروت- قاهره‏ سال چاپ: 1412 ق


طوسى، محمد بن حسن‏ التبیان فى تفسیر القرآن‏ ناشر: دار احیاء التراث العربى مکان چاپ: بیروت‏ نوبت چاپ: اول
طوسی، محمد بن حسن‏ التبیان فی تفسیر القرآن‏ ناشر: دار احیاء التراث العربی مکان چاپ: بیروت‏ نوبت چاپ: اول


طباطبایى، سید محمد حسین‏  المیزان فى تفسیر القرآن‏ ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏ مکان چاپ: قم
طباطبایی، سید محمد حسین‏  المیزان فی تفسیر القرآن‏ ناشر: دفتر انتشارات اسلامی جامعه‏ی مدرسین حوزه علمیه قم‏ مکان چاپ: قم


سیوطى، عبدالرحمن بن ابى‏بکر الدر المنثور فى تفسیر المأثور ناشر: کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى‏
سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‏بکر الدر المنثور فی تفسیر المأثور ناشر: کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی‏
مکان چاپ: قم‏سال چاپ: 1404 ق‏
مکان چاپ: قم‏سال چاپ: 1404 ق‏


ثعلبى نیشابورى ابواسحاق احمد بن ابراهیم‏الکشف و البیان عن تفسیر القرآن‏ ناشر: دار إحیاء التراث العربی‏ مکان چاپ: بیروت‏ سال چاپ: 1422 ق
ثعلبی نیشابوری ابواسحاق احمد بن ابراهیم‏الکشف و البیان عن تفسیر القرآن‏ ناشر: دار إحیاء التراث العربی‏ مکان چاپ: بیروت‏ سال چاپ: 1422 ق


مکارم شیرازى، ناصر تفسیر نمونه‏ ناشر: دار الکتب الإسلامیة مکان چاپ: تهران‏ سال چاپ: 1374 ش‏
مکارم شیرازی، ناصر تفسیر نمونه‏ ناشر: دار الکتب الإسلامیة مکان چاپ: تهران‏ سال چاپ: 1374 ش‏
حقى بروسوى اسماعیل‏تفسیر روح البیان‏ ناشر: دارالفکر مکان چاپ: بیروت‏ نوبت چاپ: اول
حقی بروسوی اسماعیل‏تفسیر روح البیان‏ ناشر: دارالفکر مکان چاپ: بیروت‏ نوبت چاپ: اول


عروسى حویزى عبد على بن جمعه‏  تفسیر نور الثقلین‏ ناشر: انتشارات اسماعیلیان‏
عروسی حویزی عبد علی بن جمعه‏  تفسیر نور الثقلین‏ ناشر: انتشارات اسماعیلیان‏
مکان چاپ: قم‏ سال چاپ: 1415 ق
مکان چاپ: قم‏ سال چاپ: 1415 ق