عبدالرحمن العیدروس: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' خانواده اش ' به ' خانواده‌اش ')
خط ۳۱: خط ۳۱:
او سفرهای زیادی به بسیاری از کشورها داشت و این دیدارها را از همان روزهای اولیه زندگی خود آغاز کرد. در سن هجده سال، همراه با پدرش از هند بازدید کرد و با علمای شهر سوریاپور هند ارتباط برقرار کرد. همچنین به [[جاوه]] پایتخت [[اندونزی]] رفت. سپس به حجاز رفت و مناسک حج انجام و برای اقامت بین مدینه و مکه و طائف نقل مکان می‌کرد و در سال 1158 هجری قمری از جده از راه دریا به مصر رفت و با علمای بزرگ مصر ملاقات کرد و از جمله کسانی که به دیدار او آمدند شیخ عبدالخالق الوفائی بود که او را بسیار دوست می‌داشت و خرقه بر تن او کرد و به اجازه نقل حدیث داد و به او کنیه «ابوالمراحم» داد.
او سفرهای زیادی به بسیاری از کشورها داشت و این دیدارها را از همان روزهای اولیه زندگی خود آغاز کرد. در سن هجده سال، همراه با پدرش از هند بازدید کرد و با علمای شهر سوریاپور هند ارتباط برقرار کرد. همچنین به [[جاوه]] پایتخت [[اندونزی]] رفت. سپس به حجاز رفت و مناسک حج انجام و برای اقامت بین مدینه و مکه و طائف نقل مکان می‌کرد و در سال 1158 هجری قمری از جده از راه دریا به مصر رفت و با علمای بزرگ مصر ملاقات کرد و از جمله کسانی که به دیدار او آمدند شیخ عبدالخالق الوفائی بود که او را بسیار دوست می‌داشت و خرقه بر تن او کرد و به اجازه نقل حدیث داد و به او کنیه «ابوالمراحم» داد.


در سال 1159 هجری قمری برای حج به مکه سفر کرد و با دختر عموی خود علویه ازدواج کرد و در طائف اقامت گزید و در آنجا خانه‌ای ساخت و سپس در سال 1162 هجری قمری به مصر بازگشت و یک سال در آنجا ماند و به طائف بازگشت. سپس در سال 1168 هجری قمری مجدداً به مصر بازگشت و یک سال در آنجا ماند و سپس همراه با حج به مکه بازگشت. در سال 1172 هجری قمری با رقیه دختر احمد بن حسن باهارون ازدواج کرد و از او پسرش مصطفی به دنیا آمد، سپس او و خانواده اش در سال 1174 هجری قمری به مصر رفتند و در آنجا ساکن شدند. در طول اقامت خود در مصر در طول این مدت، او چندین سفر به حال مصر علیا، طنطا، دمیاط، رشید، اسکندریه، فوه، و دیروت انجام داد. سپس به شام رفت و از غزه و نابلس گذشت و به دمشق رسید و آنجا مدتی ماند. سپس به مصر بازگشت و در مسیرش از بیت‌المقدس مرور کرد. به استانبول رفت و یک ماه و نیم در آنجا ماند
در سال 1159 هجری قمری برای حج به مکه سفر کرد و با دختر عموی خود علویه ازدواج کرد و در طائف اقامت گزید و در آنجا خانه‌ای ساخت و سپس در سال 1162 هجری قمری به مصر بازگشت و یک سال در آنجا ماند و به طائف بازگشت. سپس در سال 1168 هجری قمری مجدداً به مصر بازگشت و یک سال در آنجا ماند و سپس همراه با حج به مکه بازگشت. در سال 1172 هجری قمری با رقیه دختر احمد بن حسن باهارون ازدواج کرد و از او پسرش مصطفی به دنیا آمد، سپس او و خانواده‌اش در سال 1174 هجری قمری به مصر رفتند و در آنجا ساکن شدند. در طول اقامت خود در مصر در طول این مدت، او چندین سفر به حال مصر علیا، طنطا، دمیاط، رشید، اسکندریه، فوه، و دیروت انجام داد. سپس به شام رفت و از غزه و نابلس گذشت و به دمشق رسید و آنجا مدتی ماند. سپس به مصر بازگشت و در مسیرش از بیت‌المقدس مرور کرد. به استانبول رفت و یک ماه و نیم در آنجا ماند
و سپس به مصر بازگشت و در راه بازگشت در حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) مستقر شد. و در آنجا مجلس عبادت و ارشادش را در جوار ضریح شیخ محمد العیدروس برگزار کرد.
و سپس به مصر بازگشت و در راه بازگشت در حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) مستقر شد. و در آنجا مجلس عبادت و ارشادش را در جوار ضریح شیخ محمد العیدروس برگزار کرد.