صلاح الدین ایوبی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' خطبه ها' به ' خطبه‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
خط ۳۷: خط ۳۷:


'''صلاح‌الدین یوسف بن أیوب بن شادی بن مروان''' (به کردی: سه‌لاحه‌دین ئهوبی، Selah’edînê Eyubî)
'''صلاح‌الدین یوسف بن أیوب بن شادی بن مروان''' (به کردی: سه‌لاحه‌دین ئهوبی، Selah’edînê Eyubî)
<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد بن خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق: شحادة، خلیل، ج 1، ص 316، بیروت، دار الفکر، 1408 ق.</ref> که بعدها معروف به صلاح‌الدین ایوبی شد یکی از نامدارترین حاکمان و فرماندهان در تاریخ [[اسلام]] بوده است. او فتوحات بسیاری را برای مسلمانان به دست آورد و از مرزهای اسلامی در مقابل مسیحیان اروپایی حفاظت کرد.
<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد بن خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، تحقیق: شحادة، خلیل، ج 1، ص 316، بیروت، دار الفکر، 1408 ق.</ref> که بعدها معروف به صلاح‌الدین ایوبی شد یکی از نامدارترین حاکمان و فرماندهان در تاریخ [[اسلام]] بوده است. او فتوحات بسیاری را برای مسلمانان به دست آورد و از مرزهای اسلامی در مقابل مسیحیان اروپایی حفاظت کرد.


نجم‌الدین ایوب پدر پادشاهان ایوبی در تکریت زندگی می‌کرد و صلاح‌الدین نیز در همان شهر به دنیا آمد. در این شهر قوم کُرد زندگی می‌کردند و خاندان ایوبی نیز جزو قوم کرد بودند. <ref>الأعلام، ج3، ص 183.</ref> البته به جهت غلبه‌ای که عربی بودن در آن زمان یافته بود آنها کمتر به کرد بودن شناخته شده بودند و این به این سبب بوده که در آن زمان نژاد غیر عرب کمتر به عنوان نژاد خاص خود قدرت ترکتازی داشته است.
نجم‌الدین ایوب پدر پادشاهان ایوبی در تکریت زندگی می‌کرد و صلاح‌الدین نیز در همان شهر به دنیا آمد. در این شهر قوم کُرد زندگی می‌کردند و خاندان ایوبی نیز جزو قوم کرد بودند. <ref>الأعلام، ج3، ص 183.</ref> البته به جهت غلبه‌ای که عربی بودن در آن زمان یافته بود آنها کمتر به کرد بودن شناخته شده بودند و این به این سبب بوده که در آن زمان نژاد غیر عرب کمتر به عنوان نژاد خاص خود قدرت ترکتازی داشته است.
خط ۴۷: خط ۴۷:
== ورود صلاح‌الدین به مصر و پایان حکومت فاطمی ==
== ورود صلاح‌الدین به مصر و پایان حکومت فاطمی ==


[[مسیحیان]] در سال‌های ابتدایی [[جنگ صلیبی]] توانسته بودند شهرهای مسلمان‌نشین بسیاری را فتح کنند و این فتوحات به آنان روحیه بسیار داد تا این که طمع فتح [[قاهره]] مرکز [[دولت فاطمی]] را در سر بپرورانند. «ارتش بزرگ مسیحی به سمت [[قاهره]] حرکت کرد و شهرهایی که در میان راه بود از جمله شهر بزرگ بلبیس را فتح و آنجا را غارت کرده و مردمان را نیز کشتند». <ref>أبوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقى، البدایة و النهایة، ج 12، ص 255، بیروت، دار الفکر، 1407/1986.</ref> در نهایت آنها به [[قاهره]] رسیدند و آنجا را به محاصره خود در آوردند. اما مردم [[قاهره]] که بیم آن داشتند فرنگی‌ها در قاهره نیز چنان کنند که در بلبیس کرده بودند به دفاع از شهر برخاستند.
[[مسیحیان]] در سال‌های ابتدایی [[جنگ صلیبی]] توانسته بودند شهرهای مسلمان‌نشین بسیاری را فتح کنند و این فتوحات به آنان روحیه بسیار داد تا این که طمع فتح [[قاهره]] مرکز [[دولت فاطمی]] را در سر بپرورانند. «ارتش بزرگ مسیحی به سمت [[قاهره]] حرکت کرد و شهرهایی که در میان راه بود از جمله شهر بزرگ بلبیس را فتح و آنجا را غارت کرده و مردمان را نیز کشتند». <ref>أبوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، البدایة و النهایة، ج 12، ص 255، بیروت، دار الفکر، 1407/1986.</ref> در نهایت آنها به [[قاهره]] رسیدند و آنجا را به محاصره خود در آوردند. اما مردم [[قاهره]] که بیم آن داشتند فرنگی‌ها در قاهره نیز چنان کنند که در بلبیس کرده بودند به دفاع از شهر برخاستند.


العاضد که به عنوان [[خلیفه فاطمی]] در آنجا حکومت می‌کرد از حکومت عباسی درخواست کمک کرده و از آنها تقاضا کرد برای رفع مشکل صلیبیون نیروی نظامی به آنجا بفرستند. او که خوب می‌دانست بدون کمک قدرتی برای مقابله با غربی‌ها ندارد خواستار لشکر کشی اسدالدین شیرکوه فرمانده بزرگ که عموی صلاح‌الدین بود شد.
العاضد که به عنوان [[خلیفه فاطمی]] در آنجا حکومت می‌کرد از حکومت عباسی درخواست کمک کرده و از آنها تقاضا کرد برای رفع مشکل صلیبیون نیروی نظامی به آنجا بفرستند. او که خوب می‌دانست بدون کمک قدرتی برای مقابله با غربی‌ها ندارد خواستار لشکر کشی اسدالدین شیرکوه فرمانده بزرگ که عموی صلاح‌الدین بود شد.
خط ۵۵: خط ۵۵:
اسدالدین بعد از مدتی که وارد قاهره شده بود توانست به کمک فرماندهان و خواست عاضد خلیفه فاطمی وزیر خلیفه که "شاور" نام داشت و به نوعی تمام امور را ریاست می‌کرد به قتل برساند». <ref>الاعلام، ج 3، ص 154.</ref>
اسدالدین بعد از مدتی که وارد قاهره شده بود توانست به کمک فرماندهان و خواست عاضد خلیفه فاطمی وزیر خلیفه که "شاور" نام داشت و به نوعی تمام امور را ریاست می‌کرد به قتل برساند». <ref>الاعلام، ج 3، ص 154.</ref>


اسدالدین با مرگ شاور همه کاره قاهره شد و العاضد تنها نامی از [[خلافت]] را یدک می‌کشید. اما اسدالدین بعد از فتح [[قاهره]] عمر چندانی نکرد و دو ماه بعد فوت کرد. <ref> شمس الدین محمد بن احمد الذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق: تدمرى، عمر عبدالسلام، ج 39، ص 196، بیروت، دار الکتاب العربى، 1413 ق.</ref> بعد از او فرماندهانش بر سر جانشینی او اختلاف کردند تا این که با خواست خلیفه فاطمی و همراهی بعضی از فرماندهان صلاح‌الدین یوسف بن ایوب جانشین عموی خود شده و این گونه حکومت صلاح‌الدین بر مصر آغاز شد.
اسدالدین با مرگ شاور همه کاره قاهره شد و العاضد تنها نامی از [[خلافت]] را یدک می‌کشید. اما اسدالدین بعد از فتح [[قاهره]] عمر چندانی نکرد و دو ماه بعد فوت کرد. <ref> شمس الدین محمد بن احمد الذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق: تدمری، عمر عبدالسلام، ج 39، ص 196، بیروت، دار الکتاب العربی، 1413 ق.</ref> بعد از او فرماندهانش بر سر جانشینی او اختلاف کردند تا این که با خواست خلیفه فاطمی و همراهی بعضی از فرماندهان صلاح‌الدین یوسف بن ایوب جانشین عموی خود شده و این گونه حکومت صلاح‌الدین بر مصر آغاز شد.


از عاضد نیز تنها نامی به عنوان خلیفه باقی مانده بود و در امور مملکتی هیچ نقشی نداشت تا این که در هنگام مریضیش از حکومت کنار گذاشته شد که تفصیل آن را در بخش حکومت فاطمی‌ها خواهیم آورد.
از عاضد نیز تنها نامی به عنوان خلیفه باقی مانده بود و در امور مملکتی هیچ نقشی نداشت تا این که در هنگام مریضیش از حکومت کنار گذاشته شد که تفصیل آن را در بخش حکومت فاطمی‌ها خواهیم آورد.
خط ۶۱: خط ۶۱:
== حکومت فاطمی‌ها ==
== حکومت فاطمی‌ها ==


[[دولت فاطمی]] که می‌توان آن را دولت علوی نامید «دولتی بود که دامنه کشورش پهناور و مدّت فرمانروایی‌اش طولانی بود، زیرا آغاز آن در سال 296 و پایانش در سال 567 بود. اوّلین [[خلیفه]] فاطمی المهدی باللّه نام داشت. وی ابو محمّد عبیدالله بن احمد بن اسماعیل ثالث بن احمد بن اسماعیل ثانی بن محمّد بن اسماعیل اعرج بن جعفر الصّادق (ع) بود. البته نسب‌های دیگری نیز برای فاطمی‌ها نقل شده که در آن اختلاف وجود دارد، امّا آنچه از این نسب‌های مختلف مسلّم است این که ایشان علوی و اسماعیلی هستند، و اتّصال ایشان به علی (ع) صحیح و درست است». <ref>ابن الطقطقى، محمد بن على بن طباطبایی، الفخرى فى الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، تحقیق: مایو، عبدالقادر محمد، ص 257، بیروت، دار القلم العربى،1418/1997.</ref>
[[دولت فاطمی]] که می‌توان آن را دولت علوی نامید «دولتی بود که دامنه کشورش پهناور و مدّت فرمانروایی‌اش طولانی بود، زیرا آغاز آن در سال 296 و پایانش در سال 567 بود. اوّلین [[خلیفه]] فاطمی المهدی باللّه نام داشت. وی ابو محمّد عبیدالله بن احمد بن اسماعیل ثالث بن احمد بن اسماعیل ثانی بن محمّد بن اسماعیل اعرج بن جعفر الصّادق (ع) بود. البته نسب‌های دیگری نیز برای فاطمی‌ها نقل شده که در آن اختلاف وجود دارد، امّا آنچه از این نسب‌های مختلف مسلّم است این که ایشان علوی و اسماعیلی هستند، و اتّصال ایشان به علی (ع) صحیح و درست است». <ref>ابن الطقطقی، محمد بن علی بن طباطبایی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، تحقیق: مایو، عبدالقادر محمد، ص 257، بیروت، دار القلم العربی،1418/1997.</ref>


خلفای فاطمی به نشر و گسترش [[شیعه]] در مصر همت گماردند که خود مقاله‌ای دیگر می‌طلبد و از وظیفه این نوشتار خارج است. اما به ذکر همین نکته بسنده می‌کنیم که فاطمی‌ها نمادهای [[شیعه]] را برافراشتند و [[تشیع]] را به عنوان مذهب رسمی مصریان مطرح کردند.
خلفای فاطمی به نشر و گسترش [[شیعه]] در مصر همت گماردند که خود مقاله‌ای دیگر می‌طلبد و از وظیفه این نوشتار خارج است. اما به ذکر همین نکته بسنده می‌کنیم که فاطمی‌ها نمادهای [[شیعه]] را برافراشتند و [[تشیع]] را به عنوان مذهب رسمی مصریان مطرح کردند.
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
عملکرد صلاح‌الدین به خصوص در [[جنگ‌های صلیبی]]، سبب شهرت و احترام خاص به او در میان [[مسلمانان]] به خصوص [[اهل سنت]] شد و اکثر علما و مورخان [[اهل سنت]] نیز از او به نیکی یاد می‌کنند.
عملکرد صلاح‌الدین به خصوص در [[جنگ‌های صلیبی]]، سبب شهرت و احترام خاص به او در میان [[مسلمانان]] به خصوص [[اهل سنت]] شد و اکثر علما و مورخان [[اهل سنت]] نیز از او به نیکی یاد می‌کنند.


البته این شهرت و عملکرد او سبب درستی تمام اعمال او نیست، بلکه او کارهایی را نیز داشته که اخلاقاً و شرعاً درست نبوده و حتی می‌توان آن را قبیح دانست. یکی از این اعمال برخورد او با [[شیعیان]] بوده که قبلاً آن را ذکر کردیم. علاوه بر این او برای این که عملکرد صلیبیون را بی جواب نگذارد، عملکردی مشابه آنان را انجام می‌داد و به قتل و غارت‌های بسیاری دست می‌زد، بسیاری از مردم عادی را از دم تیغ می‌گذراند و اعمالی که صلیبی‌ها بعد از فتح شهرها انجام می‌دادند، او نیز بعد از فتح شهرها انجام می‌داد. این اعمال اگرچه در آن زمان تا حدودی عادی به حساب می‌آمد، اما به هیچ وجه نمی‌توان آن را اسلامى‌دانست. در این جا ما به ذکر چند مورد از آنها اکتفا می‌کنیم:
البته این شهرت و عملکرد او سبب درستی تمام اعمال او نیست، بلکه او کارهایی را نیز داشته که اخلاقاً و شرعاً درست نبوده و حتی می‌توان آن را قبیح دانست. یکی از این اعمال برخورد او با [[شیعیان]] بوده که قبلاً آن را ذکر کردیم. علاوه بر این او برای این که عملکرد صلیبیون را بی جواب نگذارد، عملکردی مشابه آنان را انجام می‌داد و به قتل و غارت‌های بسیاری دست می‌زد، بسیاری از مردم عادی را از دم تیغ می‌گذراند و اعمالی که صلیبی‌ها بعد از فتح شهرها انجام می‌دادند، او نیز بعد از فتح شهرها انجام می‌داد. این اعمال اگرچه در آن زمان تا حدودی عادی به حساب می‌آمد، اما به هیچ وجه نمی‌توان آن را اسلامی‌دانست. در این جا ما به ذکر چند مورد از آنها اکتفا می‌کنیم:


«... صلاح‌الدین در نهر اسود اردو زد و در شهرهای اطراف به غارت و کشتار پرداخت». <ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه: آیتى، عبدالمحمد، ج4، ص 449، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1363 ش.</ref>
«... صلاح‌الدین در نهر اسود اردو زد و در شهرهای اطراف به غارت و کشتار پرداخت». <ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه: آیتی، عبدالمحمد، ج4، ص 449، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1363 ش.</ref>
[[پرونده: مقبره صلاح الدین ایوبی.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|مقبره صلاح‌الدین ایوبی]]
[[پرونده: مقبره صلاح الدین ایوبی.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|مقبره صلاح‌الدین ایوبی]]
«صلاح‌الدین خود به رأس عین راند و جمعیت آن جا را پراکنده ساخت، آنگاه لشکر به ماردین برد و در آن نواحی دست به غارت و کشتار زد و باز گردید». <ref>همان، ج4، ص 285.</ref>
«صلاح‌الدین خود به رأس عین راند و جمعیت آن جا را پراکنده ساخت، آنگاه لشکر به ماردین برد و در آن نواحی دست به غارت و کشتار زد و باز گردید». <ref>همان، ج4، ص 285.</ref>


«صلاح‌الدین شهر طبریه را غارت کرد و آتش زد». <ref>ابن الأثیر، عزالدین أبوالحسن على بن ابى الکرم، الکامل فی التاریخ، ج 29، ص 78، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385 ق.</ref>
«صلاح‌الدین شهر طبریه را غارت کرد و آتش زد». <ref>ابن الأثیر، عزالدین أبوالحسن علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج 29، ص 78، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385 ق.</ref>


== مرگ صلاح‌الدین ==
== مرگ صلاح‌الدین ==