۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اشک ها' به 'اشکها') |
جز (جایگزینی متن - 'بدعت گذار' به 'بدعتگذار') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
3ـ شکلگیری این مذاهب ـ همچنان که اشاره گردید ـ نشان دهندۀ غنای زندگی اسلامی، طبیعی و کاملاً قابل انتظار بود. ولی آنچه که این پدیده طبیعی را به یک پدیده منفی در مسیر تاریخی اسلام تبدیل کرد همان چیزی است که آن را فرقه گرایی تنگ نظرانه مینامیم؛ روحیه | 3ـ شکلگیری این مذاهب ـ همچنان که اشاره گردید ـ نشان دهندۀ غنای زندگی اسلامی، طبیعی و کاملاً قابل انتظار بود. ولی آنچه که این پدیده طبیعی را به یک پدیده منفی در مسیر تاریخی اسلام تبدیل کرد همان چیزی است که آن را فرقه گرایی تنگ نظرانه مینامیم؛ روحیه | ||
فرقه گرایانهای که از منطق گفت وگویی که قرآن کریم بدان فرا میخواند، فاصله گرفت و تساهل و تسامح و مدارای اسلامی را به یک سو نهاد و وارد جدال بیهوده و زشت گردید. ما در این میان، به تعبیر آقای قرضاوی<ref>مجله «رسالة التقریب» ـ شماره 36 ـ صفحه 210</ref>، شاهد دورههای وحشتناک و شیوههای غیر اسلامی تکفیر، تفسیق و اتهام | فرقه گرایانهای که از منطق گفت وگویی که قرآن کریم بدان فرا میخواند، فاصله گرفت و تساهل و تسامح و مدارای اسلامی را به یک سو نهاد و وارد جدال بیهوده و زشت گردید. ما در این میان، به تعبیر آقای قرضاوی<ref>مجله «رسالة التقریب» ـ شماره 36 ـ صفحه 210</ref>، شاهد دورههای وحشتناک و شیوههای غیر اسلامی تکفیر، تفسیق و اتهام بدعتگذاری بوده ایم که خود به نزاعها و درگیریهای خونباری منجر شده و چه خونها و اشکهایی که بر اثر آنها جاری نگشته و امت اسلامی را دچار پراکندگی و تفرقه نساخته و آن را از کسب موقعیت شایسته و سزاوار خود، محروم نکرده<ref>نگاه کنید به کتاب: «قصة الطوائف» ـ انصاری ـ صفحات 155 به بعد</ref> است. | ||
از این روست که ما به طور جدی خواهان بازگرداندن مذاهب به وضع طبیعی خود از طریق ترویج گفت وگوی سازنده اسلامی، هم دلی و هم نوایی و جست وجوی گسترههای مشترک و در یک کلام خواهان چیزی هستیم که از آن به «حرکت تقریب مذاهب اسلامی» یاد میکنیم. | از این روست که ما به طور جدی خواهان بازگرداندن مذاهب به وضع طبیعی خود از طریق ترویج گفت وگوی سازنده اسلامی، هم دلی و هم نوایی و جست وجوی گسترههای مشترک و در یک کلام خواهان چیزی هستیم که از آن به «حرکت تقریب مذاهب اسلامی» یاد میکنیم. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
«از کاستی دانش مردان است که از دیگران تقلید کنند». | «از کاستی دانش مردان است که از دیگران تقلید کنند». | ||
و این دقیقاً همان نکاتی است که علمای بزرگ پس از ایشان نیز بر آن تأکید کردهاند.<ref>سخنان فراوان دیگری نیز وجود دارد که در کتابهای گوناگونی از جمله «جلاء العینین»(آلوسی)، ص199 و «تلبیس ابلیس» (ابنجوزی)، ص99 به بعد و «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» (اسد حیدر)، ج1 ص 175، نقل شده است.</ref> | و این دقیقاً همان نکاتی است که علمای بزرگ پس از ایشان نیز بر آن تأکید کردهاند.<ref>سخنان فراوان دیگری نیز وجود دارد که در کتابهای گوناگونی از جمله «جلاء العینین»(آلوسی)، ص199 و «تلبیس ابلیس» (ابنجوزی)، ص99 به بعد و «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» (اسد حیدر)، ج1 ص 175، نقل شده است.</ref> | ||
== اجتناب از [[تکفیر]] و اتهام | == اجتناب از [[تکفیر]] و اتهام بدعتگذاری == | ||
تکفیر از جمله مصیبتهای تاریخ ماست. به رغم احادیث شریفی که از یک سو، مسلمانان را در ایراد تهمت به دیگران محدود میگرداند و از سوی، دیگر از اتهام کفر به مسلمانان، منع میکند<ref>دراینباره میتوان به احادیث کتاب «الایمان» در «صحاح» و کتب حدیث دیگری چون «جامع الاصول» (ابن اثیر الجزری) جزء اول، ص207 به بعد مراجعه کرد</ref>، شاهد این روند ـ که راه هر گونه مخالفت یا خلاقیتی را بر عقل بسته است – هستیم تا جایی که مشاهده شده است که فردی کتابی را تألیف کرده و معتقد است مخالفت حتی با یک حرف در آن به کفر منجر میشود! | تکفیر از جمله مصیبتهای تاریخ ماست. به رغم احادیث شریفی که از یک سو، مسلمانان را در ایراد تهمت به دیگران محدود میگرداند و از سوی، دیگر از اتهام کفر به مسلمانان، منع میکند<ref>دراینباره میتوان به احادیث کتاب «الایمان» در «صحاح» و کتب حدیث دیگری چون «جامع الاصول» (ابن اثیر الجزری) جزء اول، ص207 به بعد مراجعه کرد</ref>، شاهد این روند ـ که راه هر گونه مخالفت یا خلاقیتی را بر عقل بسته است – هستیم تا جایی که مشاهده شده است که فردی کتابی را تألیف کرده و معتقد است مخالفت حتی با یک حرف در آن به کفر منجر میشود! | ||
از این روست که ما همگان را فرا میخوانیم تا با الهام از روح قرآن که حتی در بحث و جدل با کفار حقیقی نیز به منطق و برخورد عملی دعوت میکند و به پیامبرش خطاب کرده که به آنان بگوید: «وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشکاریم» (سبا/24) مسئله را به جای «کفر و ایمان» به «درست و نادرست» (صواب و خطا) تبدیل کنند. | از این روست که ما همگان را فرا میخوانیم تا با الهام از روح قرآن که حتی در بحث و جدل با کفار حقیقی نیز به منطق و برخورد عملی دعوت میکند و به پیامبرش خطاب کرده که به آنان بگوید: «وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشکاریم» (سبا/24) مسئله را به جای «کفر و ایمان» به «درست و نادرست» (صواب و خطا) تبدیل کنند. | ||
== عدم نکوهش نسبت به پیامدهای یک نظر == | == عدم نکوهش نسبت به پیامدهای یک نظر == | ||
این منطقی است که انسان در برابر نظری که ابراز میکند پاسخ گو باشد و در نهایت دقت و تأمل، دراینباره با وی مناقشه شود، ولی ما عادت کردهایم که همواره مناقشاتی را دنبال کنیم که بر پیامدهای رأی مبتنی است و در نتیجه، تکفیر و اتهام به | این منطقی است که انسان در برابر نظری که ابراز میکند پاسخ گو باشد و در نهایت دقت و تأمل، دراینباره با وی مناقشه شود، ولی ما عادت کردهایم که همواره مناقشاتی را دنبال کنیم که بر پیامدهای رأی مبتنی است و در نتیجه، تکفیر و اتهام به بدعتگذاری مطرح میشود، حال آن که چه بسا صاحب رأی، خود چنان پیامد یا ملازمتی را قبول نداشته باشد. | ||
برای مثال، برخی که به [[حسن و قبح عقلی]] ایمان دارند، کسانی را که بدان ایمان ندارند در شمار افرادی قلمداد میکنند که در ایمان به صدق و راستی پیامبر تردید نمودهاند؛ با این استدلال که آن چه احتمال دروغ گویی پیامبر معجزه آور را ردّ میکند، حکم عقل به قبح انجام معجزه از سوی دروغ گو است و اگر ما هر گونه تقبیح عقلی را رد کنیم در واقع باب ایمان به نبوّت را بسته ایم. در مورد مسئله اطاعت از خداوند متعال نیز همین استدلال را میکنند؛ آن چه ما را ملزم به اطاعت از پروردگار میکند، چیزی جز حکم عقل نیست. | برای مثال، برخی که به [[حسن و قبح عقلی]] ایمان دارند، کسانی را که بدان ایمان ندارند در شمار افرادی قلمداد میکنند که در ایمان به صدق و راستی پیامبر تردید نمودهاند؛ با این استدلال که آن چه احتمال دروغ گویی پیامبر معجزه آور را ردّ میکند، حکم عقل به قبح انجام معجزه از سوی دروغ گو است و اگر ما هر گونه تقبیح عقلی را رد کنیم در واقع باب ایمان به نبوّت را بسته ایم. در مورد مسئله اطاعت از خداوند متعال نیز همین استدلال را میکنند؛ آن چه ما را ملزم به اطاعت از پروردگار میکند، چیزی جز حکم عقل نیست. |