اهل حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:


آنان - بدون توجه به معنای باطنی و یا جعلی بودن روایت - می‏‌پنداشتند خدا را ظاهری مثل آدمی است؛ دارای رخساری مانند رخسار انسان، چشم و گوش، و جسمی با دست و پا و... !
آنان - بدون توجه به معنای باطنی و یا جعلی بودن روایت - می‏‌پنداشتند خدا را ظاهری مثل آدمی است؛ دارای رخساری مانند رخسار انسان، چشم و گوش، و جسمی با دست و پا و... !
اموری از این دست که همگی برگرفته از جمود بر ظاهر احادیث و نیز اعتماد بر احادیث جعلی بود به تدریج بدان منجر شد که نظم دینی بخش وسیعی جامعه اسلامی آن روز بر محور چنین تفکری سازماندهی شده و بدین‌سان بود که فرقه‌ «اهل حدیث» شکل گرفتند.<ref>جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، ص 412 – 413، قم، انصاریان، چاپ ششم؛ عسکری‏، سید مرتضی، نقش ائمه در احیای دین، ج ‏2، ص 353، تهران، مرکز فرهنگی انتشارات منیر، چاپ اول‏، 1382ش</ref>
اموری از این دست که همگی برگرفته از جمود بر ظاهر احادیث و نیز اعتماد بر احادیث جعلی بود به تدریج بدان منجر شد که نظم دینی بخش وسیعی جامعه اسلامی آن روز بر محور چنین تفکری سازماندهی شده و بدین‌سان بود که فرقه‌ «اهل حدیث» شکل گرفتند.<ref>جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیه السلام)، ص 412 – 413، قم، انصاریان، چاپ ششم؛ عسکری‏، سید مرتضی، نقش ائمه در احیای دین، ج ‏2، ص 353، تهران، مرکز فرهنگی انتشارات منیر، چاپ اول‏، 1382ش</ref>


ناگفته نماند؛ اگر بخواهیم تاریخ پیدایش و تحولات فکری گروهی را که اکنون «سلفیه» خوانده می‌شوند به چند مرحله زمانی تقسیم کنیم، ظهور اهل حدیث را باید یکی از نقاط عطف این جریان فکری بدانیم. اهل حدیث که ریشه‌های فکری آنها، قبل از ظهور اندیشه‌های کلامی احمد بن حنبل وجود داشت و افرادی مانند واصل بن عطاء نیز در جهت مقابل آن بودند، با ورود احمد بن حنبل به عرصه گفت‌وگوهای اعتقادی میان اهل سنّت و‌ تدوین آثاری، نظیر «السنّة»، به یک مکتب فکری مستقل با اصول معیّن تبدیل گردید.<ref>ابن عطیه، جمیل حمود، أبهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج ‏1، ص 494، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ اول، 1423ق؛ سبحانی‏، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج ‏1، ص 16، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، مؤسسة الإمام الصادق(ع)</ref>
ناگفته نماند؛ اگر بخواهیم تاریخ پیدایش و تحولات فکری گروهی را که اکنون «سلفیه» خوانده می‌شوند به چند مرحله زمانی تقسیم کنیم، ظهور اهل حدیث را باید یکی از نقاط عطف این جریان فکری بدانیم. اهل حدیث که ریشه‌های فکری آنها، قبل از ظهور اندیشه‌های کلامی احمد بن حنبل وجود داشت و افرادی مانند واصل بن عطاء نیز در جهت مقابل آن بودند، با ورود احمد بن حنبل به عرصه گفت‌وگوهای اعتقادی میان اهل سنّت و‌ تدوین آثاری، نظیر «السنّة»، به یک مکتب فکری مستقل با اصول معیّن تبدیل گردید.<ref>ابن عطیه، جمیل حمود، أبهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج ‏1، ص 494، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ اول، 1423ق؛ سبحانی‏، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج ‏1، ص 16، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، مؤسسة الإمام الصادق(علیه السلام)</ref>


این گروه خود را پیروان اصلی و انحصاری سنت [[رسول خدا]](ص) دانستند و خویش را [[اهل‌سنت]] و اهل نجات نامیدند.<ref>بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم، ص 5، بیروت، دار الجیل، دار الآفاق، 1408ق</ref> و حدیث «الاعتصام بالسّنة نجاةُ»<ref>بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص 119، ریاض، دارالوطن، 1416ق</ref> را مبنای فکری و عمل خویش قرار داده و بر مبنای روایت: «الذّبُ عَن السنّة افضل من الجهاد فی سبیل الله»<ref>بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص 119، ریاض، دارالوطن، 1416ق</ref>(دفاع از سنت برتر از جهاد با خداست)، به دفاع از عقاید خویش به عنوان عقیده اهل سنت پرداختند.
این گروه خود را پیروان اصلی و انحصاری سنت [[رسول خدا]](ص) دانستند و خویش را [[اهل‌سنت]] و اهل نجات نامیدند.<ref>بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم، ص 5، بیروت، دار الجیل، دار الآفاق، 1408ق</ref> و حدیث «الاعتصام بالسّنة نجاةُ»<ref>بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص 119، ریاض، دارالوطن، 1416ق</ref> را مبنای فکری و عمل خویش قرار داده و بر مبنای روایت: «الذّبُ عَن السنّة افضل من الجهاد فی سبیل الله»<ref>بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص 119، ریاض، دارالوطن، 1416ق</ref>(دفاع از سنت برتر از جهاد با خداست)، به دفاع از عقاید خویش به عنوان عقیده اهل سنت پرداختند.
خط ۶۵: خط ۶۵:
اخباریان و برخی از اهل حدیث در تعارضات احادیث مربوط به احکام عبادی این‌گونه عمل می‌کنند که ابتدا حدیث را بر قرآن سپس بر [[سنت]] عرضه می‌کنند سپس مخالف کتب عامه را می‌گیرند <ref>الوافی جلد 1 صفحه 292</ref> و اما برخی از اهل حدیث این چنین نیستند و به تخییر عمل می‌کنند یعنی به هر کدام از روایات که بخواهند عمل می‌کنند.<ref>وسائل الشیعه ج 18، ج18،ص77</ref> چنانکه [[محمد تقی مجلسی]] به این قضیه اشاره دارد:
اخباریان و برخی از اهل حدیث در تعارضات احادیث مربوط به احکام عبادی این‌گونه عمل می‌کنند که ابتدا حدیث را بر قرآن سپس بر [[سنت]] عرضه می‌کنند سپس مخالف کتب عامه را می‌گیرند <ref>الوافی جلد 1 صفحه 292</ref> و اما برخی از اهل حدیث این چنین نیستند و به تخییر عمل می‌کنند یعنی به هر کدام از روایات که بخواهند عمل می‌کنند.<ref>وسائل الشیعه ج 18، ج18،ص77</ref> چنانکه [[محمد تقی مجلسی]] به این قضیه اشاره دارد:


بدان که محدثان ما دو طایفه‌اند طایفه‌ای به هر خبر صحیحی که به ایشان رسد عمل می‌کنند، و اگر دو خبر مختلف باشد می‌گویند مکلف مخیر است در عمل به هر یک که خواهد، بواسطه اخباری که از ائمه معصومین به ایشان رسیده‌است که بأیّهما اخذت من‌باب‌التّسلیم وسعک یعنی به هر یک از این دو خبر مختلف که عمل نمائی از باب تسلیم جایز است تو را، یعنی مقام اطاعت و فرمان برداری آنست که هر چه بفرمایند سخن شنو باشی، و کاری نداشته باشی که چرا مختلف گفته‏‌اند، چون وجوه اختلاف بسیار است، بسا باشد که تو چیزی را سبب اختلاف نمایی که نه چنان باشد، و در آن صورت افترا بر ایشان بسته باشی، و وجوه دیگر که ظاهر خواهد شد. و از این طایفه است شیخ اجل اعظم محمد بن یعقوب کلینی رضی اللَّه عنه. (برخی از اهل حدیث) و طایفه دیگر می‌گویند که از حضرت ائمه معصومین (ع) در جمع بین الاخبار اخبار دیگر وارد شده‌است، پس باید که میان این اخبار نیز جمع کنیم پس عمل به تخییر در صورتیست که از هیچ وجه جمع نتوان کرد، (اخباریان و برخی دیگر از اهل حدیث) <ref>لوامع صاحبقرانی جلد 1 مقدمه</ref>
بدان که محدثان ما دو طایفه‌اند طایفه‌ای به هر خبر صحیحی که به ایشان رسد عمل می‌کنند، و اگر دو خبر مختلف باشد می‌گویند مکلف مخیر است در عمل به هر یک که خواهد، بواسطه اخباری که از ائمه معصومین به ایشان رسیده‌است که بأیّهما اخذت من‌باب‌التّسلیم وسعک یعنی به هر یک از این دو خبر مختلف که عمل نمائی از باب تسلیم جایز است تو را، یعنی مقام اطاعت و فرمان برداری آنست که هر چه بفرمایند سخن شنو باشی، و کاری نداشته باشی که چرا مختلف گفته‏‌اند، چون وجوه اختلاف بسیار است، بسا باشد که تو چیزی را سبب اختلاف نمایی که نه چنان باشد، و در آن صورت افترا بر ایشان بسته باشی، و وجوه دیگر که ظاهر خواهد شد. و از این طایفه است شیخ اجل اعظم محمد بن یعقوب کلینی رضی اللَّه عنه. (برخی از اهل حدیث) و طایفه دیگر می‌گویند که از حضرت ائمه معصومین (علیه السلام) در جمع بین الاخبار اخبار دیگر وارد شده‌است، پس باید که میان این اخبار نیز جمع کنیم پس عمل به تخییر در صورتیست که از هیچ وجه جمع نتوان کرد، (اخباریان و برخی دیگر از اهل حدیث) <ref>لوامع صاحبقرانی جلد 1 مقدمه</ref>


== شخصیت‌های بزرگ اهل حدیث ==
== شخصیت‌های بزرگ اهل حدیث ==
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
# احمد بن حنبل، هر کس را که با پیامبر هم نشین بوده صحابی می‌داند اگرچه یک روز یا یک ساعت باشد.<ref>اصول السنة، ص40</ref>
# احمد بن حنبل، هر کس را که با پیامبر هم نشین بوده صحابی می‌داند اگرچه یک روز یا یک ساعت باشد.<ref>اصول السنة، ص40</ref>
#  
#  
# از دیدگاه اهل حدیث، امام بعد از [[پیامبر]] به ترتیب ابوبکر، عمر، عثمان و بعد از سه تن حضرت علی بن ابوطالب (ع) است <ref> اعتقاد ائمه الحدیث، ص24 و اصول السنة، ص36</ref> و معتقدند که در فضیلت نیز این ترتیب رعایت می‌شود و به ترتیب خلافت بر همدیگر فضیلت دارند.<ref>شرح العقیدة الطحاویة، ص485</ref> البته برخی در تفضیل عثمان بر حضرت علی (ع) اختلاف دارند.<ref>الفرق بین الفرق، ص272</ref>
# از دیدگاه اهل حدیث، امام بعد از [[پیامبر]] به ترتیب ابوبکر، عمر، عثمان و بعد از سه تن حضرت علی بن ابوطالب (علیه السلام) است <ref> اعتقاد ائمه الحدیث، ص24 و اصول السنة، ص36</ref> و معتقدند که در فضیلت نیز این ترتیب رعایت می‌شود و به ترتیب خلافت بر همدیگر فضیلت دارند.<ref>شرح العقیدة الطحاویة، ص485</ref> البته برخی در تفضیل عثمان بر حضرت علی (علیه السلام) اختلاف دارند.<ref>الفرق بین الفرق، ص272</ref>
#  
#  
# نماز جمعه و جماعت را پشت سر هر شخص نیکوکار و فاجری می‌توان خواند و پرداخت صداقت، مالیات، خراج، فیء و غنائم به امیران و والیان، واجب است چه به عدالت رفتار کنند چه به ظلم و جور.<ref>مقالات الاسلامین، ص73 و شرح العقیدة الطحاویة، ص373</ref>
# نماز جمعه و جماعت را پشت سر هر شخص نیکوکار و فاجری می‌توان خواند و پرداخت صداقت، مالیات، خراج، فیء و غنائم به امیران و والیان، واجب است چه به عدالت رفتار کنند چه به ظلم و جور.<ref>مقالات الاسلامین، ص73 و شرح العقیدة الطحاویة، ص373</ref>