اخوان المسلمین پاکستان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'اساس نامه' به 'اساس‌نامه')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:اخوان‌المسلمین پاکستان.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!نام جریان
!نام جریان
خط ۶۲: خط ۶۱:
== بینش و اندیشه ==
== بینش و اندیشه ==


جماعت اسلامی یکی از گروه‌های مهم اصول‌گرا به شمار می‌رود که پایه‌های خطوط فکری و سیاسی خود را بر باز گشت به [[قرآن]] و سنت در پرتو اجتهاد استوار ساخته است. در ماده سوم اساس‌نامه‌این حزب آمده است:  
جماعت اسلامی یکی از گروه‌های مهم اصول‌گرا به شمار می‌رود که پایه‌های خطوط فکری و سیاسی خود را بر باز گشت به [[قرآن]] و سنت در پرتو اجتهاد استوار ساخته است. در ماده سوم اساس‌نامه‌ این حزب آمده است:  
مبنای اعتقادی جماعت اسلامی پاکستان«لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» است، یعنی این که تنها و تنها یک خدا وجود دارد و غیر آن خدایی نیست و [[حضرت محمد]] (صلی علی علیه و اله) فرستاده خداوند است.  
مبنای اعتقادی جماعت اسلامی پاکستان«لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» است، یعنی این که تنها و تنها یک خدا وجود دارد و غیر آن خدایی نیست و [[حضرت محمد]] (صلی علی علیه و اله) فرستاده خداوند است.  


در تفسیر ماده سوم، به حاکمیت مطلق خداوند در همه زمینه‌ها اشاره کرده و خدا محوری را به نحو کامل آن تجسم بخشیده است.  
در تفسیر ماده سوم، به حاکمیت مطلق خداوند در همه زمینه‌ها اشاره کرده و خدا محوری را به نحو کامل آن تجسم بخشیده است.  
در ماده چهارم همین اساسنامه هدف اصلی «جماعت» را چنین بیان کرده است:  
در ماده چهارم همین اساس‌نامه هدف اصلی «جماعت» را چنین بیان کرده است:  
هدف بنیادی جماعت اسلامی پاکستان و مقصود از تمامی سعی و تلاش آن عملاً اقامۀ دین (ایجاد حکومت الهی یا نظام زندگی اسلامی)و درواقع کسب رضای الهی و رستگاری اخروی می‌باشد سپس در تشریح مفهوم «اقامۀ دین» آورده است که «هدف از اقامۀدین، اقامۀ بخش خاصی از دین نیست، بلکه اقامۀ تمامی دین است، چه‌اینکه مربوط به زندگی فردی باشد یا مربوط به زندگی اجتماعی، از نوع نماز، [[روزه]]، [[حج]] و [[زکات]] باشد یا از نوع اقتصاد، جماعت، سیایت و تمدن».  
هدف بنیادی جماعت اسلامی پاکستان و مقصود از تمامی سعی و تلاش آن عملاً اقامۀ دین (ایجاد حکومت الهی یا نظام زندگی اسلامی)و درواقع کسب رضای الهی و رستگاری اخروی می‌باشد سپس در تشریح مفهوم «اقامۀ دین» آورده است که «هدف از اقامۀدین، اقامۀ بخش خاصی از دین نیست، بلکه اقامۀ تمامی دین است، چه‌اینکه مربوط به زندگی فردی باشد یا مربوط به زندگی اجتماعی، از نوع نماز، [[روزه]]، [[حج]] و [[زکات]] باشد یا از نوع اقتصاد، جماعت، سیایت و تمدن».  
مودودی مؤسس جماعت اسلامی که سه ده رهبری حزب را به عهده داشت، هدف خود را هدایت تمام انسان‌ها و تبلیغ دین در سطح کلیۀ بشر اعلام کرد. از دیدگاه مودودی تمایز واقعی انسان‌ها در اسلام، «در تمایز افکارو اخلاق و هدف زندگ انسان‌ها پدیدار می‌شود» و انسان‌ها همه ملت واحد بوده که به گرو‌های مختلف نژادی تقسیم شده است و اسلام آمده تا این گروه‌های نزادی و فرهنگی را گرد هم آورد و جامعه واحدی بر مبنای عقیده و اخلاق و هدف واحد تشکیل دهد.  
مودودی مؤسس جماعت اسلامی که سه ده رهبری حزب را به عهده داشت، هدف خود را هدایت تمام انسان‌ها و تبلیغ دین در سطح کلیۀ بشر اعلام کرد. از دیدگاه مودودی تمایز واقعی انسان‌ها در اسلام، «در تمایز افکارو اخلاق و هدف زندگ انسان‌ها پدیدار می‌شود» و انسان‌ها همه ملت واحد بوده که به گرو‌های مختلف نژادی تقسیم شده است و اسلام آمده تا این گروه‌های نزادی و فرهنگی را گرد هم آورد و جامعه واحدی بر مبنای عقیده و اخلاق و هدف واحد تشکیل دهد.  
خط ۷۴: خط ۷۳:
یکی از ویژگی‌های مهم تفکر جماعت اسلامی، اجتناب از غلتیدن در چهار چوب‌های بسته و انعطاف نا پذیر فرقه‌ای(مذهبی)است. این حزب، احیای اسلام، ایجاد [[حکومت اسلامی]] و بر پایی جامعۀدیی را به طور کل مطمح نظر قرار داد و در تفسیر «سنت» هرگز تحت تأثیر سنت‌گرایان [[دیوبندی]] و [[اهل حدیث]] قرار نگرفت.  
یکی از ویژگی‌های مهم تفکر جماعت اسلامی، اجتناب از غلتیدن در چهار چوب‌های بسته و انعطاف نا پذیر فرقه‌ای(مذهبی)است. این حزب، احیای اسلام، ایجاد [[حکومت اسلامی]] و بر پایی جامعۀدیی را به طور کل مطمح نظر قرار داد و در تفسیر «سنت» هرگز تحت تأثیر سنت‌گرایان [[دیوبندی]] و [[اهل حدیث]] قرار نگرفت.  


در تبصره پنج از مادۀ سه اساس‌نامه(دستورالعمل)جماعت آمده است:  
در تبصره پنج از مادۀ سه اساس‌نامه (دستورالعمل)جماعت آمده است:  
تمامی عصبیت‌ها را از دل بیرون سازید. عصبیت شخصی، خانوادگی، قبیله‌ای، نژادی، ملی و میهنی یا مذهبی و گروهی. در دوستی یااعتقاد، به هیچ چیزی گرفتار نشوید که بر حق دوستی پیامبر اسلام برتری یابد یا در برابر آن قرار بگیرد
تمامی عصبیت‌ها را از دل بیرون سازید. عصبیت شخصی، خانوادگی، قبیله‌ای، نژادی، ملی و میهنی یا مذهبی و گروهی. در دوستی یااعتقاد، به هیچ چیزی گرفتار نشوید که بر حق دوستی پیامبر اسلام برتری یابد یا در برابر آن قرار بگیرد
در تبصره هفت همین ماده به نکتۀ اصولی دیگری نیز اشاره می‌کند که در واقع روح اخوت دینیرا گسترش داده و مانع از بروز تنش‌های مذهبی و فرقه‌ای در داخل جامۀ اسلامی می‌گردد. در آنجا می‌گوید:  
در تبصره هفت همین ماده به نکتۀ اصولی دیگری نیز اشاره می‌کند که در واقع روح اخوت دینیرا گسترش داده و مانع از بروز تنش‌های مذهبی و فرقه‌ای در داخل جامۀ اسلامی می‌گردد. در آنجا می‌گوید:  
بعد از حضرت پیامبر اسلام برای هیچ فردی چنان مقام و منزلتی قائل نگردید که پذیرش و یا انکارآن نقطه تعیین کفریت، یا ایمان داری کسی به حساب آید.  
بعد از حضرت پیامبر اسلام برای هیچ فردی چنان مقام و منزلتی قائل نگردید که پذیرش و یا انکارآن نقطه تعیین کفریت، یا ایمان داری کسی به حساب آید.  


ذکر این اصل در اساس نامۀ «جماعت» از آن جهت بسیار مهم می‌نماید که اکثریت احزاب اسلامی رادیکال پاکستان، رد مقام خلافا و صحابه را نشانۀ کفریت افراد تلقی کرده‌اند.  
ذکر این اصل در اساس‌نامۀ «جماعت» از آن جهت بسیار مهم می‌نماید که اکثریت احزاب اسلامی رادیکال پاکستان، رد مقام خلافا و صحابه را نشانۀ کفریت افراد تلقی کرده‌اند.  
جماعت اسلامی با وجود اصول‌گرائی در اعتقاد و صلابت و فلابت بر اندیشه دینی، از لحاظ شیوه‌های مبارزاتی هرگز گروهی انقلابی و رادیکال به شمار نمی‌آید. روشی را که آنها برای تغییر نظام سیاسی در پیش گرفته‌اند روش دموکراتیک و قانونی است. مودودی در ضرورت تقید به نظام قانونی و دوکراسی گفته است:  
جماعت اسلامی با وجود اصول‌گرائی در اعتقاد و صلابت و فلابت بر اندیشه دینی، از لحاظ شیوه‌های مبارزاتی هرگز گروهی انقلابی و رادیکال به شمار نمی‌آید. روشی را که آنها برای تغییر نظام سیاسی در پیش گرفته‌اند روش دموکراتیک و قانونی است. مودودی در ضرورت تقید به نظام قانونی و دوکراسی گفته است:  
سوم اینکه در صورت زندگی در یک نظام قانونی و جمهوری، در پیش گرفتن روشای قانونی برای تغییر رهبری شرعاً جایز نیست.  
سوم اینکه در صورت زندگی در یک نظام قانونی و جمهوری، در پیش گرفتن روشای قانونی برای تغییر رهبری شرعاً جایز نیست.