قیام مختار: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۰: خط ۴۰:


== قیام مختار ==
== قیام مختار ==
در جریان محاصره [[مکه]] توسط سپاه اموی، مختار نیز در کنار دیگران به شدت از حرم الهی دفاع کرد. پس از پایان محاصره، مختار به کوفه بازگشت. در این زمان کوفه به دست طرفداران [[عبدالله بن زبیر]] افتاده بود. ورود او به کوفه مصادف با آمادگی [[توابین]] برای خروج از شهر بود. طبعاً مختار نمی‌توانست در مقابل سران توابین قد علم کند. به همین جهت صبر کرد تا عاقبت کار توابین مشخص گردد.
در جریان محاصره [[مکه]] توسط سپاه [[بنی امیه|اموی]]، مختار نیز در کنار دیگران به شدت از حرم الهی دفاع کرد. پس از پایان محاصره، مختار به کوفه بازگشت. در این زمان کوفه به دست طرفداران [[عبدالله بن زبیر]] افتاده بود. ورود او به کوفه مصادف با آمادگی [[توابین]] برای خروج از شهر بود. طبعاً مختار نمی‌توانست در مقابل سران توابین قد علم کند. به همین جهت صبر کرد تا عاقبت کار توابین مشخص گردد.


پس از خروج توابین از شهر، قاتلین امام حسین(علیه‌السلام) که از ناحیه مختار هراس زیادی داشتند، حاکم زبیری کوفه را وادار کردند تا مختار را زندانی کند. مختار دوباره زندانی شد، اما پس از مدتی با شفاعت عبدلله بن عمر نزد ابن زبیر آزاد گردید.
پس از خروج توابین از شهر، قاتلین امام حسین (علیه‌السلام) که از ناحیه مختار هراس زیادی داشتند، حاکم زبیری کوفه را وادار کردند تا مختار را زندانی کند. مختار دوباره زندانی شد، اما پس از مدتی با شفاعت عبدلله بن عمر نزد ابن زبیر آزاد گردید.


وی پنهانی مشغول آماده کردن قیام خود گشت و از بازماندگان توابین خواست تا آماده باشند. او آنان را به کتاب خدا، سنت رسول، انتقام خون [[اهل بیت]]، دفاع از ضعفا و [[جهاد]] با کسانی که [[حرام]] اسلام را [[حلال]] کرده‌اند، دعوت می‌کرد. مختار [[شیعیان]] را در محل‌های خاصی گرد هم می‌آورد و خود را به عنوان نماینده محمد بن حنفیه مطرح می‌ساخت. گروهی از شیعیان نزد [[محمد بن حنفیه|محمد بن حنیفه]] در مدینه رفتند و از او در‌این‌باره پرسیدند. محمد بن حنیفه نیز به صورت سر بسته و مبهم از مختار حمایت کرد، یعنی گفت که: «من دوست دارم تا خدا به دست هر کسی که خود از بندگانش می‌خواهد، انتقام ما را بگیرد».
وی پنهانی مشغول آماده کردن قیام خود گشت و از بازماندگان توابین خواست تا آماده باشند. او آنان را به کتاب خدا، سنت رسول، انتقام خون [[اهل بیت]]، دفاع از ضعفا و [[جهاد]] با کسانی که [[حرام]] اسلام را [[حلال]] کرده‌اند، دعوت می‌کرد. مختار [[شیعیان]] را در محل‌های خاصی گرد هم می‌آورد و خود را به عنوان نماینده محمد بن حنفیه مطرح می‌ساخت. گروهی از شیعیان نزد [[محمد بن حنفیه|محمد بن حنیفه]] در مدینه رفتند و از او در‌این‌باره پرسیدند. [[محمد بن حنفیه|محمد بن حنیفه]] نیز به صورت سر بسته و مبهم از مختار حمایت کرد، یعنی گفت که: «من دوست دارم تا خدا به دست هر کسی که خود از بندگانش می‌خواهد، انتقام ما را بگیرد».


اما این سخنان به صورت حمایت رسمی محمد بن حنفیه از مختار در میان شیعیان منتشر و موجب شد تا شیعیان زیادی به وی بپیوندند. مختار در پی افراد نیرومند و پر نفوذی بود که بتواند پایگاه خود را مستحکم نماید. از جمله آنان ابراهیم بن اشتر، فرزند مالک اشتر بود که توانست او را به سوی خود جلب کند.
اما این سخنان به صورت حمایت رسمی محمد بن حنفیه از مختار در میان شیعیان منتشر و موجب شد تا شیعیان زیادی به وی بپیوندند. مختار در پی افراد نیرومند و پر نفوذی بود که بتواند پایگاه خود را مستحکم نماید. از جمله آنان ابراهیم بن اشتر، فرزند مالک اشتر بود که توانست او را به سوی خود جلب کند.
خط ۵۰: خط ۵۰:
بالاخره در شب چهاردهم [[ربیع الاول]] سال 66 شورشی آغاز گشت. دسته‌های سپاهیان او در شهر می‌گشتند تا هر که می‌خواهد به آنان ملحق شود. در جریان تسخیر شهر کوفه توسط نیرو‌های مختار، درگیری‌های متعددی رخ داد. سرانجام کوفه به دست مختار افتاد و عبدالله بن مطیع حاکم زبیری مخفیانه از شهر خارج شد. وی با مردم شهر به عنوان امیر آنها بیعت کرد. اما اشراف کوفه که از مختار هراس داشتند دست به قیام زدند، که قیامشان سرکوب شد.
بالاخره در شب چهاردهم [[ربیع الاول]] سال 66 شورشی آغاز گشت. دسته‌های سپاهیان او در شهر می‌گشتند تا هر که می‌خواهد به آنان ملحق شود. در جریان تسخیر شهر کوفه توسط نیرو‌های مختار، درگیری‌های متعددی رخ داد. سرانجام کوفه به دست مختار افتاد و عبدالله بن مطیع حاکم زبیری مخفیانه از شهر خارج شد. وی با مردم شهر به عنوان امیر آنها بیعت کرد. اما اشراف کوفه که از مختار هراس داشتند دست به قیام زدند، که قیامشان سرکوب شد.


پس از این جریان، مختار ماموریت اصلی خود یعنی کشتن قاتلین امام حسین(علیه‌السلام) را آغاز کرد. وی اعلام کرد که هر کس درب خانه خویش را به روی خود ببندد، امنیت خواهد داشت، مگر کسی که در ریختن خون فرزندان پیامبر(صلی الله علیه) مشارکت داشته باشد، بسیاری از اشراف که در ماجرای کربلا دست داشتند به سمت [[بصره]] فرار کردند.
پس از این جریان، مختار ماموریت اصلی خود یعنی کشتن قاتلین امام حسین (علیه‌السلام) را آغاز کرد. وی اعلام کرد که هر کس درب خانه خویش را به روی خود ببندد، امنیت خواهد داشت، مگر کسی که در ریختن خون فرزندان پیامبر (صلی الله علیه) مشارکت داشته باشد، بسیاری از اشراف که در ماجرای کربلا دست داشتند به سمت [[بصره]] فرار کردند.


اما یاران مختار بسیاری از آنان را دستگیر کرده و نزد مختار می‌آوردند. او نیز دستور می‌داد که آنان را به قتل برسانند. حتی دست و پای بعضی را که جرمشان سنگین تر بوده قطع کرده و به قتل می‌رساندند. تعداد تخمینی کسانی که به جرم شرکت در حادثه کربلا کشته شدند، حدود سه هزار نفر ذکر شده است. از جمله این افراد [[شمر بن ذی الجوشن]]، [[حرمله]] و [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمر بن سعد]] را می‌توان نام برد.
اما یاران مختار بسیاری از آنان را دستگیر کرده و نزد مختار می‌آوردند. او نیز دستور می‌داد که آنان را به قتل برسانند. حتی دست و پای بعضی را که جرمشان سنگین تر بوده قطع کرده و به قتل می‌رساندند. تعداد تخمینی کسانی که به جرم شرکت در حادثه کربلا کشته شدند، حدود سه هزار نفر ذکر شده است. از جمله این افراد [[شمر بن ذی الجوشن]]، [[حرمله]] و [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمر بن سعد]] را می‌توان نام برد.