سودان پهناورترین کشور جهان اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
=8. وضعیت جنوب سودان:=
=8. وضعیت جنوب سودان:=
پس از براندازی حکومت مهدی در سودان توسط انگلستان و مصر، بالاترین قدرت نظامی و کشوری در سودان به والی واگذار شد. از سال 1899 تا پایان حکومت مشترک انگلستان و مصر در سال 1955، تمام والی‌ها از اتباع انگلستان بودند و بر دولت سودان اشراف داشتند. نخستین والی انتصابی، «لرد کیچنر» بود. او تا دسامبر سال 1899 این منصب را در اختیار داشت. پس از او «سر رجینالد ونگیت» والی سودان گردید و تا سال 1917 این عنوان را در اختیار داشت. در زمان او «رویه مذهبی در جنوب» با آن چه در شمال اسلامی دنبال می‌شد، تفاوتی آشکار داشت.
پس از براندازی حکومت مهدی در سودان توسط انگلستان و مصر، بالاترین قدرت نظامی و کشوری در سودان به والی واگذار شد. از سال 1899 تا پایان حکومت مشترک انگلستان و مصر در سال 1955، تمام والی‌ها از اتباع انگلستان بودند و بر دولت سودان اشراف داشتند. نخستین والی انتصابی، «لرد کیچنر» بود. او تا دسامبر سال 1899 این منصب را در اختیار داشت. پس از او «سر رجینالد ونگیت» والی سودان گردید و تا سال 1917 این عنوان را در اختیار داشت. در زمان او «رویه مذهبی در جنوب» با آن چه در شمال اسلامی دنبال می‌شد، تفاوتی آشکار داشت.
ونگیت و زیردستانش، آزرده از خطرهای ایجاد شده از ناحیه اسلام، در پی آن بودند که نفوذ اسلام را در ایالت‌های جنوبی به طور کامل از بین ببرند. سازمان‌های تبلیغی مسیحی که فعالیت آنان در اثر سیاست دولت در شمال کشور بی نتیجه مانده بود، در جنوب به صورت حوزه‌هایی جهت دعوت مردم به دین مسیحی درآمدند، آموزش و پرورش به زبان انگلیسی را به آنها واگذار کردند، کوشش‌هایی در راه منع یادگیری و استفاده از زبان عربی و حتی پوشیدن لباس عربی به عمل آوردند، و برای توقف گسترش اسلام که از حضور سپاهیان شمالی «جلابه» <ref>نامی بود که بر سپاهیان مسلمان شمال گذارده بودند.</ref> ناشی می‌شد، با استخدام افراد محلی، لشکری استوایی در ایالت مونگالا ایجاد نمودند که پس از چندی گروه‌های محلی دیگری نیز به آن پیوستند و لشکریان شمالی کم کم آن جا را ترک گفتند و مأموران انگلیسی به طور روز افزون مردم جلابه را بیرون کردند. (هالت و دالی، 1366ش، ص 136).<br>
ونگیت و زیردستانش، آزرده از خطرهای ایجاد شده از ناحیه اسلام، در پی آن بودند که نفوذ اسلام را در ایالت‌های جنوبی به طور کامل از بین ببرند. سازمان‌های تبلیغی مسیحی که فعالیت آنان در اثر سیاست دولت در شمال کشور بی نتیجه مانده بود، در جنوب به صورت حوزه‌هایی جهت دعوت مردم به دین مسیحی درآمدند، آموزش و پرورش به زبان انگلیسی را به آنها واگذار کردند، کوشش‌هایی در راه منع یادگیری و استفاده از زبان عربی و حتی پوشیدن لباس عربی به عمل آوردند، و برای توقف گسترش اسلام که از حضور سپاهیان شمالی «جلابه» <ref>نامی بود که بر سپاهیان مسلمان شمال گذارده بودند.</ref> ناشی می‌شد، با استخدام افراد محلی، لشکری استوایی در ایالت مونگالا ایجاد نمودند که پس از چندی گروه‌های محلی دیگری نیز به آن پیوستند و لشکریان شمالی کم کم آن جا را ترک گفتند و مأموران انگلیسی به طور روز افزون مردم جلابه را بیرون کردند<ref>(هالت و دالی، 1366ش، ص 136)</ref>.<br>
در واقع، انگلستان به مدت چند دهه مانع از آن شد که منطقه جنوب تحت تأثیر نفوذ اعراب قرار گیرد و به سکنه جنوب صرفاً این امکان را داد که در زیر پرچم حکومت افسانه‌ای بارون‌های انگلیسی و بر اساس ضوابط محلی، در جهت رشد و توسعه گام بردارند، و این کار توأم با اعمال استبداد نسبت به آنها و حمایت از برخی قبایل شورشی بود. دولت سودان به سختی حاضر بود عدم تعادلی را که از انگلیسی‌ها به ارث مانده بود برطرف کند و تقاضاهایی را که برای برقراری حکومت فدرال مطرح می‌شد، یا بلافاصله رد می‌کرد و یا به منظور آرام ساختن مردم جنوب و جلب رضایت آنها در مواقع لازم صرفاً به دادن وعده و وعید اکتفا می‌نمود.<br>
در واقع، انگلستان به مدت چند دهه مانع از آن شد که منطقه جنوب تحت تأثیر نفوذ اعراب قرار گیرد و به سکنه جنوب صرفاً این امکان را داد که در زیر پرچم حکومت افسانه‌ای بارون‌های انگلیسی و بر اساس ضوابط محلی، در جهت رشد و توسعه گام بردارند، و این کار توأم با اعمال استبداد نسبت به آنها و حمایت از برخی قبایل شورشی بود. دولت سودان به سختی حاضر بود عدم تعادلی را که از انگلیسی‌ها به ارث مانده بود برطرف کند و تقاضاهایی را که برای برقراری حکومت فدرال مطرح می‌شد، یا بلافاصله رد می‌کرد و یا به منظور آرام ساختن مردم جنوب و جلب رضایت آنها در مواقع لازم صرفاً به دادن وعده و وعید اکتفا می‌نمود.<br>
طولی نکشید که معلوم گردید در سودان مستقل، مردم جنوب در حکم اتباع درجه دوم می‌باشند. حتی افراد تحصیل کرده جنوب ضربه تبعیض را احساس کردند و دریافتند که تا آینده نامعلومی از تحرک اجتماعی آنها جلوگیری خواهد شد.
طولی نکشید که معلوم گردید در سودان مستقل، مردم جنوب در حکم اتباع درجه دوم می‌باشند. حتی افراد تحصیل کرده جنوب ضربه تبعیض را احساس کردند و دریافتند که تا آینده نامعلومی از تحرک اجتماعی آنها جلوگیری خواهد شد.