عبدالباسط محمد عبدالصمد: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۰: خط ۳۰:


== شهرت ==
== شهرت ==
عبدالباسط در ماه رمضان و روزهای دیگر سال به کشورهای مختلفی برای برگزاری محافل قرآنی و در پی دعوت‌هایی که از او می‌شد، رهسپار شد. او در سفر به جاکارتا، اندونزی در بزرگ‌ترین مساجد آن‌جا به تلاوت قرآن پرداخت. در یکی از مساجد بیش از ۲۵۰ هزار نفر تا صبح در حالی که سر پا ایستاده بودند به صدای او گوش می‌دادند. از مشهورترین مساجدی که او در آنها به تلاوت پرداخته‌است، مسجدالحرام در مکه، مسجد نبوی در مدینه، مسجد الاقصی در قدس و مسجد ابراهیمی در فلسطین بوده‌اند.
عبدالباسط در [[رمضان|ماه رمضان]] و روزهای دیگر سال به کشورهای مختلفی برای برگزاری محافل قرآنی و در پی دعوت‌هایی که از او می‌شد، رهسپار شد. او در سفر به [[جاکارتا]]، اندونزی در بزرگ‌ترین مساجد آن‌جا به تلاوت قرآن پرداخت. در یکی از مساجد بیش از ۲۵۰ هزار نفر تا صبح در حالی که سر پا ایستاده بودند به صدای او گوش می‌دادند. از مشهورترین مساجدی که او در آنها به تلاوت پرداخته‌است، مسجدالحرام در مکه، [[مسجد النبى|مسجد نبوی]] در مدینه، [[مسجد الاقصی]] در [[مسجد الاقصی|قدس]] و [[مسجد ابراهیمی]] در [[فلسطین]] بوده‌اند.


عبدالباسط در اتوبیوگرافی خود می‌گوید: «من به ۱۴ ایالت از ایالات آمریکا که در آنها مراکز مسلمین وجود داشت سفر کرده‌ام که تعداد زیادی از مسلمین در این مراکز هستند. از تفضل خدا، در همهٔ کشورها موفق بودم. در لس آنجلس ۶ نفر پس از شنیدن تلاوت قرآن کریم اسلام آوردند؛ در اوگاندا ۹۲ نفر. در آن‌جا دو مجلس داشتم: در یکی ۷۲ نفر از آنها و بقیه در مجلس دوم اسلام آوردند. حتی یک خانم گویندهٔ تلویزیون همراه من بود که در آخرین روز خواست دستم را ببوسد و من متأثر شدم ولی نپذیرفتم. او تقاضا کرد به حج برود. به اوگاندایی‌ها گفتم اگر اجازه بدهید، بگذارید این خانم امسال به مسافرت حج برود. پس از آن خواست که نامش را تغییر دهد، من نام «آمنه» را برایش انتخاب کردم.»
عبدالباسط در اتوبیوگرافی خود می‌گوید: «من به ۱۴ ایالت از ایالات [[ایالات متحده آمریکا|آمریکا]] که در آنها مراکز [[مسلمان|مسلمین]] وجود داشت سفر کرده‌ام که تعداد زیادی از مسلمین در این مراکز هستند. از تفضل خدا، در همهٔ کشورها موفق بودم. در لس آنجلس ۶ نفر پس از شنیدن تلاوت قرآن کریم اسلام آوردند؛ در [[اوگاندا]] ۹۲ نفر. در آن‌جا دو مجلس داشتم: در یکی ۷۲ نفر از آنها و بقیه در مجلس دوم [[اسلام]] آوردند. حتی یک خانم گویندهٔ تلویزیون همراه من بود که در آخرین روز خواست دستم را ببوسد و من متأثر شدم ولی نپذیرفتم. او تقاضا کرد به [[حج]] برود. به اوگاندایی‌ها گفتم اگر اجازه بدهید، بگذارید این خانم امسال به مسافرت حج برود. پس از آن خواست که نامش را تغییر دهد، من نام «آمنه» را برایش انتخاب کردم.»


یاسر فرزند عبدالباسط نقل می‌کند: «روزهای شنبهٔ هر هفته ساعت هشت تلاوت پدر از رادیو مصر پخش می‌شد. در این ساعت همهٔ اعضای خانواده بر سر سفره و کنار هم نزد پدر می‌نشستیم و به تلاوت ایشان گوش فرا می‌دادیم. همگی ما به مدت نیم ساعت سراپا گوش می‌شدیم، هیچ‌کس تکان نمی‌خورد و حتی صندلی را هم تکان نمی‌داد و مرحوم پدر در اثنای پخش تلاوت، سر خود را روی آستین‌اش می‌گذاشت و به فکر فرومی‌رفت. ایشان در منزل با صوت تلاوت قرآن نمی‌کرد، مگر زمانی که عده‌ای از خبرنگاران یا مجریان رادیو یا عکاسان در منزل حضور می‌یافتند. اما عادت همیشگی ایشان این بود که هر روز پس از نماز صبح در اتاق خود قرآن می‌خواند. من وقتی شش ساله بودم با ایشان به مسجد امام شافعی می‌رفتم و به تلاوت‌های ایشان گوش می‌دادم. در برخی مراسم و محافل قرآنی و جشن‌ها که ایشان به تلاوت می‌پرداختند مردم حاضر از ایشان می‌خواستند تلاوت‌اش را تکرار کند. من دوست داشتم که در برنامه‌های تلاوت ایشان همراه پدر باشم، او همواره مرا به تلاوت قرآن تشویق می‌کرد. به یاد دارم هر وقت در اتاق قرآن می‌خواندم و او در اتاق دیگری بود و از حضور ایشان بی‌خبر بودم، او صبر می‌کرد تا من به آخر آیه برسم آنگاه وارد اتاق می‌شد. اگر در زمان تلاوت وارد می‌شد من تلاوت را قطع می‌کردم و او برای این‌که من کارم را کامل تمام کنم پس از تمام کردن آیه به نزدم می‌آمد و این خاطرهٔ زیبایی برای من است.»
یاسر فرزند عبدالباسط نقل می‌کند: «روزهای شنبهٔ هر هفته ساعت هشت تلاوت پدر از رادیو مصر پخش می‌شد. در این ساعت همهٔ اعضای خانواده بر سر سفره و کنار هم نزد پدر می‌نشستیم و به تلاوت ایشان گوش فرا می‌دادیم. همگی ما به مدت نیم ساعت سراپا گوش می‌شدیم، هیچ‌کس تکان نمی‌خورد و حتی صندلی را هم تکان نمی‌داد و مرحوم پدر در اثنای پخش تلاوت، سر خود را روی آستین‌اش می‌گذاشت و به فکر فرومی‌رفت. ایشان در منزل با صوت تلاوت قرآن نمی‌کرد، مگر زمانی که عده‌ای از خبرنگاران یا مجریان رادیو یا عکاسان در منزل حضور می‌یافتند. اما عادت همیشگی ایشان این بود که هر روز پس از [[نماز صبح]] در اتاق خود قرآن می‌خواند. من وقتی شش ساله بودم با ایشان به مسجد امام شافعی می‌رفتم و به تلاوت‌های ایشان گوش می‌دادم. در برخی مراسم و محافل قرآنی و جشن‌ها که ایشان به تلاوت می‌پرداختند مردم حاضر از ایشان می‌خواستند تلاوت‌اش را تکرار کند. من دوست داشتم که در برنامه‌های تلاوت ایشان همراه پدر باشم، او همواره مرا به تلاوت قرآن تشویق می‌کرد. به یاد دارم هر وقت در اتاق قرآن می‌خواندم و او در اتاق دیگری بود و از حضور ایشان بی‌خبر بودم، او صبر می‌کرد تا من به آخر آیه برسم آنگاه وارد اتاق می‌شد. اگر در زمان تلاوت وارد می‌شد من تلاوت را قطع می‌کردم و او برای این‌که من کارم را کامل تمام کنم پس از تمام کردن آیه به نزدم می‌آمد و این خاطرهٔ زیبایی برای من است.»


آنچه که از وی برای مسلمانان باقی مانده‌است گنجینهٔ بیش از نیم قرن قرائت اوست که در نوارها ضبط شده‌است و در دنیای اسلام استفاده می‌شود.
آنچه که از وی برای مسلمانان باقی مانده‌است گنجینهٔ بیش از نیم قرن قرائت اوست که در نوارها ضبط شده‌است و در دنیای اسلام استفاده می‌شود.


زمانی که اسرائیل هنوز فلسطین را اشغال نکرده بود، وی به دعوت مسلمانان آن دیار به فلسطین مسافرت کرد و در محل مسجدالاقصی سورهٔ اسراء را تلاوت نمود. وقتی فلسطین اشغال شد، او همواره از این موضوع اظهار ناراحتی می‌کرد و نسبت به آنچه که وی «ظلم رفته بر فلسطین» می‌نامید ابراز انزجار می‌نمود و آرزو داشت که بار دیگر بتواند به مسجدالاقصی برود و خاطرات گذشته را تجدید کند و اگر هم خود نتوانست، فرزندان‌اش پا به فلسطین گذاشته و در مسجدالاقصی به تلاوت قرآن بپردازند.
زمانی که اسرائیل هنوز فلسطین را اشغال نکرده بود، وی به دعوت مسلمانان آن دیار به فلسطین مسافرت کرد و در محل مسجدالاقصی [[سوره اسراء|سورهٔ اسراء]] را تلاوت نمود. وقتی فلسطین اشغال شد، او همواره از این موضوع اظهار ناراحتی می‌کرد و نسبت به آنچه که وی «ظلم رفته بر فلسطین» می‌نامید ابراز انزجار می‌نمود و آرزو داشت که بار دیگر بتواند به مسجدالاقصی برود و خاطرات گذشته را تجدید کند و اگر هم خود نتوانست، فرزندان‌اش پا به فلسطین گذاشته و در مسجدالاقصی به تلاوت قرآن بپردازند.


== دیدار از کشورها ==  
== دیدار از کشورها ==