تعدد مذاهب و مسأله تقریب و وحدت اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
در زمان پیامبر اكرم«صلی الله علیه و آله»از آن جا كه احكام و مفاهیم به طور مستقیم از سوی آن حضرت صادر میشد، نیاز چندانی به اجتهاد دیگران وجود نداشت و اگر برخی صحابه اجتهادی هم داشتند پیامبر«صلی الله علیه و آله» خود بر آن صحه گذاشت. | در زمان پیامبر اكرم«صلی الله علیه و آله»از آن جا كه احكام و مفاهیم به طور مستقیم از سوی آن حضرت صادر میشد، نیاز چندانی به اجتهاد دیگران وجود نداشت و اگر برخی صحابه اجتهادی هم داشتند پیامبر«صلی الله علیه و آله» خود بر آن صحه گذاشت. | ||
اختلاف ها در آن زمان، خیلی ساده بود و وقتی سرزمین اسلام گستردگی یافت، آیه «نفر» با توجه به واقعیت موجود، پایه اجتهاد و «حجّیت خبر واحد» را تشریح كرد. خداوند متعال میفرماید: «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ | اختلاف ها در آن زمان، خیلی ساده بود و وقتی سرزمین اسلام گستردگی یافت، آیه «نفر» با توجه به واقعیت موجود، پایه اجتهاد و «حجّیت خبر واحد» را تشریح كرد. خداوند متعال میفرماید: «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ؛ و شایسته نیست مؤمنان همگی ]برای جهاد[ كوچ كنند، پس چرا از هر فرقهای از آنان، دستهای كوچ نمیكنند تا[دستهای بمانند و] در دین آگاهی پیدا كنند و قوم خود را ـ وقتی به سوی آنان بازگشتند، بیم دهند، باشد كه آنان [از كیفر الهی] بترسند»<ref>(توبه/22)</ref> | ||
شیوه اجتهاد در این شرایط و پس از وفات پیامبر اكرم«صلی الله علیه و آله» متداول تر گشت و در عصر [[تابعین]] به شكل مؤثرتری ادامه یافت، ولی هنوز مذاهب به شكل مشخص خود، مطرح نشده بود و پس از این دوره، یعنی بعد از «عصر تابعین» بود كه مذاهب مطرح گشت. | شیوه اجتهاد در این شرایط و پس از وفات پیامبر اكرم«صلی الله علیه و آله» متداول تر گشت و در عصر [[تابعین]] به شكل مؤثرتری ادامه یافت، ولی هنوز مذاهب به شكل مشخص خود، مطرح نشده بود و پس از این دوره، یعنی بعد از «عصر تابعین» بود كه مذاهب مطرح گشت. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
و امام [[احمد بن حنبل]] میگوید: | و امام [[احمد بن حنبل]] میگوید: | ||
«از كاستی دانش مردان است كه از دیگران تقلید كنند». | «از كاستی دانش مردان است كه از دیگران تقلید كنند». | ||
و این دقیقاً همان نكاتی است كه علمای بزرگ پس از ایشان نیز بر آن تأكید كرده اند.<ref>سخنان فراوان | و این دقیقاً همان نكاتی است كه علمای بزرگ پس از ایشان نیز بر آن تأكید كرده اند.<ref>سخنان فراوان دیگری نیز وجود دارد كه در كتاب های گوناگونی از جمله «جلاء العینین»(آلوسی)، ص199 و «تلبیس ابلیس» (ابن¬جوزی)، ص99 به بعد و «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» (اسد حیدر)، ج1 ص 175، نقل شده است.</ref> | ||
==اجتناب از [[تکفیر]] و اتهام بدعت گذاری== | ==اجتناب از [[تکفیر]] و اتهام بدعت گذاری== | ||
تكفیر از جمله مصیبتهای تاریخ ماست. به رغم احادیث شریفی كه از یك سو، مسلمانان را در ایراد تهمت به دیگران محدود میگرداند و از سوی، دیگر از اتهام كفر به مسلمانان، منع میكند<ref>در | تكفیر از جمله مصیبتهای تاریخ ماست. به رغم احادیث شریفی كه از یك سو، مسلمانان را در ایراد تهمت به دیگران محدود میگرداند و از سوی، دیگر از اتهام كفر به مسلمانان، منع میكند<ref>در این باره می¬توان به احادیث كتاب «الایمان» در «صحاح» و كتب حدیث دیگری چون «جامع الاصول» (ابن اثیر الجزری) جزء اول، ص207 به بعد مراجعه كرد</ref> ، شاهد این روند ـ كه راه هر گونه مخالفت یا خلاقیتی را بر عقل بسته است – هستیم تا جایی كه مشاهده شده است که فردی كتابی را تألیف كرده و معتقد است مخالفت حتی با یك حرف در آن به كفر منجر میشود! | ||
از این روست كه ما همگان را فرا میخوانیم تا با الهام از روح قرآن كه حتی در بحث و جدل با كفار حقیقی نیز به منطق و برخورد عملی دعوت میكند و به پیامبرش خطاب كرده كه به آنان بگوید: «وَ إِنَّا أَوْ | از این روست كه ما همگان را فرا میخوانیم تا با الهام از روح قرآن كه حتی در بحث و جدل با كفار حقیقی نیز به منطق و برخورد عملی دعوت میكند و به پیامبرش خطاب كرده كه به آنان بگوید: «وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشكاریم» (سبا/24) مسئله را به جای «كفر و ایمان» به «درست و نادرست» (صواب و خطا) تبدیل كنند. | ||
==عدم نکوهش نسبت به پیامدهای یک نظر== | ==عدم نکوهش نسبت به پیامدهای یک نظر== | ||
این منطقی است كه انسان در برابر نظری كه ابراز میكند پاسخ گو باشد و در نهایت دقت و تأمل، در این باره با وی مناقشه شود، ولی ما عادت كرده ایم كه همواره مناقشاتی را دنبال كنیم كه بر پیامدهای رأی مبتنی است و در نتیجه، تكفیر و اتهام به بدعت گذاری مطرح میشود، حال آن كه چه بسا صاحب رأی، خود چنان پیامد یا ملازمتی را قبول نداشته باشد. | این منطقی است كه انسان در برابر نظری كه ابراز میكند پاسخ گو باشد و در نهایت دقت و تأمل، در این باره با وی مناقشه شود، ولی ما عادت كرده ایم كه همواره مناقشاتی را دنبال كنیم كه بر پیامدهای رأی مبتنی است و در نتیجه، تكفیر و اتهام به بدعت گذاری مطرح میشود، حال آن كه چه بسا صاحب رأی، خود چنان پیامد یا ملازمتی را قبول نداشته باشد. | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
بی نظیر و بسیار جالبی در مورد گفت وگوی ایده آل، شامل مقدمات گفت وگو، شرایط، اهداف و زبان آن، مطرح ساخته است كه از جمله میتوان به مسئله شنیدن نظر دیگران و پیروی از بهترین آنها و نیز مسئله عدم توهین و اهانت به طرف مقابل اشاره كرد، به طوری كه آیه شریفه: « قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ بگو:[شما]از آن چه ما مرتكب شده ایم بازخواست نخواهید شد و[ما نیز]از آن چه شما انجام میدهید بازخواست نخواهیم شد»<ref>(سبأ/25) </ref> | بی نظیر و بسیار جالبی در مورد گفت وگوی ایده آل، شامل مقدمات گفت وگو، شرایط، اهداف و زبان آن، مطرح ساخته است كه از جمله میتوان به مسئله شنیدن نظر دیگران و پیروی از بهترین آنها و نیز مسئله عدم توهین و اهانت به طرف مقابل اشاره كرد، به طوری كه آیه شریفه: « قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ بگو:[شما]از آن چه ما مرتكب شده ایم بازخواست نخواهید شد و[ما نیز]از آن چه شما انجام میدهید بازخواست نخواهیم شد»<ref>(سبأ/25) </ref> | ||
در مورد نحوه گفت وگوی پیامبر با كسانی كه به اسلام ایمان ندارند، مطرح شده و پیامبر را از برانگیختن زخمهای كهنه و اتهامهای متقابل، بر حذر داشته و تنها به منطقی بودن خود گفت وگو توجه میدهد. در این آیه، حتی ادب تعبیر و زبان گفت وگو نیز رعایت شده و برای احترام به طرف مقابل نمیگوید: «و لانسأل عما تجرمون»، هر چند به لحاظ سیاق لفظی، تناسب بیشتری داشت. خداوند پیامبرش را در بحث و گفت وگوی با غیرمؤمنان این گونه راهنمایی میكند، ولی ما در گفت وگوی با مسلمانان دیگری كه با آنها اصول اعتقادی مشترك داریم چگونه رفتار میكنیم؟! حال آن كه در حدیث آمده است: «در شر كسی همین بس كه برادر خود را تحقیر كند».<ref> «مسلم»، ج4، ص1986 از | در مورد نحوه گفت وگوی پیامبر با كسانی كه به اسلام ایمان ندارند، مطرح شده و پیامبر را از برانگیختن زخمهای كهنه و اتهامهای متقابل، بر حذر داشته و تنها به منطقی بودن خود گفت وگو توجه میدهد. در این آیه، حتی ادب تعبیر و زبان گفت وگو نیز رعایت شده و برای احترام به طرف مقابل نمیگوید: «و لانسأل عما تجرمون»، هر چند به لحاظ سیاق لفظی، تناسب بیشتری داشت. خداوند پیامبرش را در بحث و گفت وگوی با غیرمؤمنان این گونه راهنمایی میكند، ولی ما در گفت وگوی با مسلمانان دیگری كه با آنها اصول اعتقادی مشترك داریم چگونه رفتار میكنیم؟! حال آن كه در حدیث آمده است: «در شر كسی همین بس كه برادر خود را تحقیر كند».<ref> «مسلم»، ج4، ص1986 از ابوهریره طی حدیثی بلند، روایت كرده است.</ref> | ||
== خودداری از توهین به مقدسات دیگران== | == خودداری از توهین به مقدسات دیگران== | ||
حقیقت آن است كه این اصل، تابع اصل قبلی و در واقع مقدم بر آن است، زیرا توهین به مقدسات دیگران باعث ایجاد فضای عاطفی نامساعد و عدم تعادل مطلوب در گفت وگو میشود. خداوند متعال نیز در قرآن، از این كار نهی فرموده است: «وَ لا تَسُبُّوا | حقیقت آن است كه این اصل، تابع اصل قبلی و در واقع مقدم بر آن است، زیرا توهین به مقدسات دیگران باعث ایجاد فضای عاطفی نامساعد و عدم تعادل مطلوب در گفت وگو میشود. خداوند متعال نیز در قرآن، از این كار نهی فرموده است: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَیَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا یَعْمَلُونَ؛ و آنهایی را كه جز خدا میخوانند دشنام مدهید كه آنان از روی دشمنی [و] به نادانی، خدا را دشنام خواهند داد. این گونه برای هر امتی كردارشان را آراستیم. آن گاه بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود و ایشان را از آن چه انجام میدادند آگاه خواهد ساخت»<ref>(انعام/108)</ref>. | ||
خداوند این چنین مؤمنان را به برخورد و گفت وگو با دیگران فرا میخواند. پیش از آن نیز وظایف تبلیغی و اجباری یا تحمیل نظر خود بر دیگران ـ حتی اگر در شمار مشركان باشند ـ را برایشان توضیح میدهد: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكُوا وَ ما جَعَلْناكَ | خداوند این چنین مؤمنان را به برخورد و گفت وگو با دیگران فرا میخواند. پیش از آن نیز وظایف تبلیغی و اجباری یا تحمیل نظر خود بر دیگران ـ حتی اگر در شمار مشركان باشند ـ را برایشان توضیح میدهد: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكُوا وَ ما جَعَلْناكَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَكِیلٍ؛ و اگر خدا میخواست، آنان شرك نمیآوردند و ما تو را برایشان نگهبان نكرده ایم و تو وكیل آنان نیستی»<ref>(انعام/107)</ref>. | ||
متون و احادیث اسلامی در نهی از دشنام و ناسزا و نفرین، كاملاً شناخته شده است و وقتی در برخورد با مشركان باید این نكات را رعایت كرد، با هم كیشان كه جای خود دارد؛ آنهایی كه در واقع برادران مسلمانی هستند كه در راه هدفی واحد، میكوشند و دردها و آرزوهای یک دیگر را احساس میكنند. چنین وضعی هرگز تحمل توهین و اهانت را ندارد به ویژه نسبت به موارد و مسایلی كه یك طرف آنها را مقدّس و در پیوند با معتقدات و باورهای اصیل خود میداند. | متون و احادیث اسلامی در نهی از دشنام و ناسزا و نفرین، كاملاً شناخته شده است و وقتی در برخورد با مشركان باید این نكات را رعایت كرد، با هم كیشان كه جای خود دارد؛ آنهایی كه در واقع برادران مسلمانی هستند كه در راه هدفی واحد، میكوشند و دردها و آرزوهای یک دیگر را احساس میكنند. چنین وضعی هرگز تحمل توهین و اهانت را ندارد به ویژه نسبت به موارد و مسایلی كه یك طرف آنها را مقدّس و در پیوند با معتقدات و باورهای اصیل خود میداند. | ||