حق بازگشت از منظر حقوق بین‌الملل و نظام حقوقی اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
خط ۵۷: خط ۵۷:


ایشان ادامه می دهد :‌
ایشان ادامه می دهد :‌
در فلسفه غرب سالهاست که انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. ...انسان از نظر غربى تا حدود یک ماشین تنزل کرده است، روح و اصالت آن مورد انکار واقع شده است. اعتقاد به علت غایى و هدف داشتن طبیعت یک عقیده ارتجاعى تلقى مى‏گردد....از نظر برخى فلسفه‏هاى نیرومند غربى انسان ماشینى است که محرک او جز منافع اقتصادى نیست. دین و اخلاق و فلسفه و علم و ادبیات و هنر همه رو بناهایى هستند که زیربناى آنها طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است؛ همه اینها جلوه‏ها و مظاهر جنبه‏هاى اقتصادى زندگى انسان است. ... اگر بناست نیک و بد به‏طور کلى مفاهیم نسبى باشند و الهامات فطرى و وجدانى سخن یاوه شمرده شود، اگر انسان جنساً بنده شهوات و میلهاى نفسانى خود باشد و جز در برابر زور سر تسلیم خم نکند، ....چگونه مى‏توانیم از حیثیت و شرافت انسانى و حقوق غیر قابل سلب و شخصیت قابل احترام انسان دم بزنیم و آن را اساس و پایه همه فعالیتهاى خود قرار دهیم؟!<ref>مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏19، ص: 153-150</ref>
در فلسفه غرب سالهاست که انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. ...انسان از نظر غربى تا حدود یک ماشین تنزل کرده است، روح و اصالت آن مورد انکار واقع شده است. اعتقاد به علت غایى و هدف داشتن طبیعت یک عقیده ارتجاعى تلقى مى‏گردد....از نظر برخى فلسفه‏هاى نیرومند غربى انسان ماشینى است که محرک او جز منافع اقتصادى نیست. دین و اخلاق و فلسفه و علم و ادبیات و هنر همه رو بناهایى هستند که زیربناى آنها طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است؛ همه اینها جلوه‏ها و مظاهر جنبه‏هاى اقتصادى زندگى انسان است. ... اگر بناست نیک و بد به‏طور کلى مفاهیم نسبى باشند و الهامات فطرى و وجدانى سخن یاوه شمرده شود، اگر انسان جنساً بنده شهوات و میلهاى نفسانى خود باشد و جز در برابر زور سر تسلیم خم نکند، ....چگونه مى‏توانیم از حیثیت و شرافت انسانى و حقوق غیر قابل سلب و شخصیت قابل احترام انسان دم بزنیم و آن را اساس و پایه همه فعالیتهاى خود قرار دهیم؟!<ref>مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏19، ص: 153-150</ref>




خط ۶۵: خط ۶۵:
بعد از بیان  مقدمات ذکر شده اینک به تبیین موضوع اصلی مقاله – حق بازگشت از منظر حقوق بین الملل و نظام حقوقی اسلام – می پردازیم :‌
بعد از بیان  مقدمات ذکر شده اینک به تبیین موضوع اصلی مقاله – حق بازگشت از منظر حقوق بین الملل و نظام حقوقی اسلام – می پردازیم :‌
==الف - حق بازگشت به موطن در حقوق بین الملل==
==الف - حق بازگشت به موطن در حقوق بین الملل==
از جمله حقوق طبیعی که خالق هستی به همه انسانها کرامت فرموده و در منشور جهانی  حقوق بشر ‌<ref>اعلامیه حقوق بشر شامل یک دیباچه و 30 ماده، در تاریخ 10 دسامبر 1948 مطابق با 19 آذر 1327 شمسی در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد و همه ساله جهانیان این روز را به نام " روز حقوق بشر" جشن می گيرند</ref>. نیز مورد تصویب قرار گرفته است حق ادمیان در انتخاب مکان جهت اقامت و سکنی و نیز حق بازگشت به ان است . در ماده13 اعلامیه مذکور امده است :
از جمله حقوق طبیعی که خالق هستی به همه انسانها کرامت فرموده و در منشور جهانی  حقوق بشر ‌<ref>اعلامیه حقوق بشر شامل یک دیباچه و 30 ماده، در تاریخ 10 دسامبر 1948 مطابق با 19 آذر 1327 شمسی در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد و همه ساله جهانیان این روز را به نام " روز حقوق بشر" جشن می گیرند</ref>. نیز مورد تصویب قرار گرفته است حق ادمیان در انتخاب مکان جهت اقامت و سکنی و نیز حق بازگشت به ان است . در ماده13 اعلامیه مذکور امده است :
ماده 13- الف) هرکس حق دارد در داخل هر کشور آزادانه نقل مکان کند و هر کجا بخواهد اقامت گزیند.
ماده 13- الف) هرکس حق دارد در داخل هر کشور آزادانه نقل مکان کند و هر کجا بخواهد اقامت گزیند.
==ب) هرکس می تواند هر کشوری را که بخواهد، من جمله کشور خود را ترک کندو می تواند به کشور خود باز گردد. <ref>https://www.aihrc.org.af/media/files/Laws/Elamia%20ha/Elamiya%20huquqe%20bashar.pdf</ref>==
==ب) هرکس می تواند هر کشوری را که بخواهد، من جمله کشور خود را ترک کندو می تواند به کشور خود باز گردد. <ref>https://www.aihrc.org.af/media/files/Laws/Elamia%20ha/Elamiya%20huquqe%20bashar.pdf</ref>==
خط ۷۲: خط ۷۲:
==نیرنگ صهیونیزم  در تصویب " قانون  بازگشت"==
==نیرنگ صهیونیزم  در تصویب " قانون  بازگشت"==
   
   
از شگفتی های جهان معاصر ان است که اندکی بعد از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و گنجاندن حق بازگشت در ان  پارلمان  دولت جعلی اسرائیل در برابر دیدگان جهانیان قانونی را بعنوان قانون بازگشت تصویب نمود که تعارض جدی با قانون بازگشت در اعلامیه مذکور داشت. بر اساس این قانون که در پنج ژوئیه سال ۱۹۵۰ تصویب شد"صراحتا به هر یهودی حق داده است که (پس از سالها غیبت موقت ) به اسرائیل مهاجرت کند یا باز گردد و بطور ضمنی این حق را برای فلسطینیان که در سال 1948از زمین خود مهاجرت کردند- انکار می کند تا فضای حیاتی برای یهودیان و کشور یهودی فراهم شود و خالی از اعراب باشد. <ref>دانشنامه صهيونيسم و اسرائيل ج 2ص 71</ref>
از شگفتی های جهان معاصر ان است که اندکی بعد از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و گنجاندن حق بازگشت در ان  پارلمان  دولت جعلی اسرائیل در برابر دیدگان جهانیان قانونی را بعنوان قانون بازگشت تصویب نمود که تعارض جدی با قانون بازگشت در اعلامیه مذکور داشت. بر اساس این قانون که در پنج ژوئیه سال ۱۹۵۰ تصویب شد"صراحتا به هر یهودی حق داده است که (پس از سالها غیبت موقت ) به اسرائیل مهاجرت کند یا باز گردد و بطور ضمنی این حق را برای فلسطینیان که در سال 1948از زمین خود مهاجرت کردند- انکار می کند تا فضای حیاتی برای یهودیان و کشور یهودی فراهم شود و خالی از اعراب باشد. <ref>دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل ج 2ص 71</ref>
این قانون دو بار ابتدا در اوت 1954 و باردیگر در مارس 1970 بدین شکل اصلاح گردید که هر یهودی در جهان حق دارد که به فلسطین مهاجرت کند و به محض رسیدن به یک شهروند تبدیل شود.  <ref>همان ص 70</ref>
این قانون دو بار ابتدا در اوت 1954 و باردیگر در مارس 1970 بدین شکل اصلاح گردید که هر یهودی در جهان حق دارد که به فلسطین مهاجرت کند و به محض رسیدن به یک شهروند تبدیل شود.  <ref>همان ص 70</ref>


خط ۹۵: خط ۹۵:
ایه نخست :‌  
ایه نخست :‌  


وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لَا تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ  <ref>بقره ايه 84</ref>
وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لَا تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ  <ref>بقره ایه 84</ref>
هر چند خطاب ظاهری  ایه مذکور جمعیت  بنی اسرائیل بوده که متذکر به پیمانهای الهی شده اند  اما وجود قرائن در ایه و نیز ایات قبل و بعد ان بیانگر ان است که  نمی توان مخاطبین ایه را خصوص بنی اسرائیل  دانسته و دیگر ادمیان  را از پیمانهای مذکور که اموری انسانی و ارزشی هستند مستثنی دانست.
هر چند خطاب ظاهری  ایه مذکور جمعیت  بنی اسرائیل بوده که متذکر به پیمانهای الهی شده اند  اما وجود قرائن در ایه و نیز ایات قبل و بعد ان بیانگر ان است که  نمی توان مخاطبین ایه را خصوص بنی اسرائیل  دانسته و دیگر ادمیان  را از پیمانهای مذکور که اموری انسانی و ارزشی هستند مستثنی دانست.


خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:




برخی از مفسرین شان نزول ایه مذکور را مهاجرینی می دانند که بناحق از خانه و کاشانه اشان از مکه اخراج گردیده و بسوی مدینه هجرت گزیدند<ref>التبيان في تفسير القران ج 7ص 321:‌: این آیه درباره مهاجرینى نازل شده که اهل مکه آن‌ها را از وطن خویش بیرون کرده بودند و وقتى که قوى شدند، خداوند آن‌ها را به جهاد امر نمود .جامع البيان ج 17ص 124</ref>   
برخی از مفسرین شان نزول ایه مذکور را مهاجرینی می دانند که بناحق از خانه و کاشانه اشان از مکه اخراج گردیده و بسوی مدینه هجرت گزیدند<ref>التبیان فی تفسیر القران ج 7ص 321:‌: این آیه درباره مهاجرینى نازل شده که اهل مکه آن‌ها را از وطن خویش بیرون کرده بودند و وقتى که قوى شدند، خداوند آن‌ها را به جهاد امر نمود .جامع البیان ج 17ص 124</ref>   


اما شکی نیست که این شان نزول مانع ان نیست که مفادش را مطلق کسانی بدانیم که توسط حاکمان جور از مناطق خویش ظالمانه اخراج گردیده و به سرزمینی دیگر مهاجرت نموده اند بخصوص انکه تعلیل ذکر شده در ایه "وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ... "مبنی بر لزوم دفاع در برابر متجاوزین به حقوق انسانها ، قرینه بر  تعمیم  و عدم اختصاص ایه به خصوص  مهاجرینی است که ظالمانه از موطنشان در مکه اخراج گردیده اند .  
اما شکی نیست که این شان نزول مانع ان نیست که مفادش را مطلق کسانی بدانیم که توسط حاکمان جور از مناطق خویش ظالمانه اخراج گردیده و به سرزمینی دیگر مهاجرت نموده اند بخصوص انکه تعلیل ذکر شده در ایه "وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ... "مبنی بر لزوم دفاع در برابر متجاوزین به حقوق انسانها ، قرینه بر  تعمیم  و عدم اختصاص ایه به خصوص  مهاجرینی است که ظالمانه از موطنشان در مکه اخراج گردیده اند .  
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:




‌در این ایه نیز همانند ایات پیشین  طبق نقل مفسرین مخاطبین ان مهاجرینی هستند که بزور از دیارشان  - مکه – رانده شده و در مدینه اقامت گزیدند<ref>الميزان ج 13ص 334- الکشف و البيان ج 9ص 294</ref>  اما شکی نیست که مفاد ان  همه کسانی را که ظالمانه در اخراج  انسانها از دیارشان اقدام می کنند شامل می گردد. سید قطب در تفسیر فی ظلال القران به این تعمیم تصریح کرده و معتقد است ایه مذکور بیانگر  لزوم نفی رابطه مودت امیز و ولایت پذیری با کسانی است که با مسلمانان بجهت عقائد دینی شان پیکار نموده و انان را از سرزمین شان اخرا ج نموده اند  .<ref>في ظلال القران ج 6ص 3545</ref>  
‌در این ایه نیز همانند ایات پیشین  طبق نقل مفسرین مخاطبین ان مهاجرینی هستند که بزور از دیارشان  - مکه – رانده شده و در مدینه اقامت گزیدند<ref>المیزان ج 13ص 334- الکشف و البیان ج 9ص 294</ref>  اما شکی نیست که مفاد ان  همه کسانی را که ظالمانه در اخراج  انسانها از دیارشان اقدام می کنند شامل می گردد. سید قطب در تفسیر فی ظلال القران به این تعمیم تصریح کرده و معتقد است ایه مذکور بیانگر  لزوم نفی رابطه مودت امیز و ولایت پذیری با کسانی است که با مسلمانان بجهت عقائد دینی شان پیکار نموده و انان را از سرزمین شان اخرا ج نموده اند  .<ref>فی ظلال القران ج 6ص 3545</ref>  




برخی دیگر از اندیشمندان اسلامی نیز ضمن پذیرش تعمیم - در ایه مذکور-  یکی از مصادیق بارز ایه " إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ" در جهان معاصر را صهیونیست ها و دولتهائی می داند که به حمایت از اشغالگران  فلسطین  اقدام نمودند :‌  
برخی دیگر از اندیشمندان اسلامی نیز ضمن پذیرش تعمیم - در ایه مذکور-  یکی از مصادیق بارز ایه " إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ" در جهان معاصر را صهیونیست ها و دولتهائی می داند که به حمایت از اشغالگران  فلسطین  اقدام نمودند :‌  
باید از وجدان بشریت معاصر پرسید :‌ امروزه چه کسانی با مسلمانان پیکار نموده و انان را از دیارشان اخراج نموده اند ؟چه کسانی از اشغالگران فلسطین در جهت نابودی مسلمانان و مردم فلسطین حمایت می کنند...در چنین شرائطی بر هر انسان دینداری لازم است به ایه «قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ» که دستور مبارزه با متجاوزین را می دهد عمل نماید.<ref>تفسير الکاشف، ج‏7، ص: 304-305  نقل از کتاب  الدين في خدمة الشعب،- المطبوع سنة 1963</ref>،
باید از وجدان بشریت معاصر پرسید :‌ امروزه چه کسانی با مسلمانان پیکار نموده و انان را از دیارشان اخراج نموده اند ؟چه کسانی از اشغالگران فلسطین در جهت نابودی مسلمانان و مردم فلسطین حمایت می کنند...در چنین شرائطی بر هر انسان دینداری لازم است به ایه «قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ» که دستور مبارزه با متجاوزین را می دهد عمل نماید.<ref>تفسیر الکاشف، ج‏7، ص: 304-305  نقل از کتاب  الدین فی خدمة الشعب،- المطبوع سنة 1963</ref>،


   
   
خط ۱۷۲: خط ۱۷۲:




‌أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَىٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا ۖ قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ <ref>بقره ايه 246</ref>
‌أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَىٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا ۖ قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ <ref>بقره ایه 246</ref>


   
   
خط ۱۸۹: خط ۱۸۹:
2- وجود رهبر و فرمانده لائق در هر جامعه ای مانع سلطه اشغالگران و اخراج افراد ان جامعه از سرزمین شان خواهد بود.  
2- وجود رهبر و فرمانده لائق در هر جامعه ای مانع سلطه اشغالگران و اخراج افراد ان جامعه از سرزمین شان خواهد بود.  


3- پیکار با متجاوزین به حقوق انسانها –  ودفاع از حق طبیعی بازگشت به وطن – از قداست معنوی برخوردار بوده و از مصادیق جهاد فی سبیل الله خواهد بود . -وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ-<ref>رک به تفسير نمونه ج 2ص 235</ref>  
3- پیکار با متجاوزین به حقوق انسانها –  ودفاع از حق طبیعی بازگشت به وطن – از قداست معنوی برخوردار بوده و از مصادیق جهاد فی سبیل الله خواهد بود . -وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ-<ref>رک به تفسیر نمونه ج 2ص 235</ref>  




خط ۱۹۶: خط ۱۹۶:


إِنَّ الّذى فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَاد»؛ (آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت باز مى گرداند)<ref>سوره قصص، آیه 85</ref>.   
إِنَّ الّذى فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَاد»؛ (آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت باز مى گرداند)<ref>سوره قصص، آیه 85</ref>.   
درشان نزول ایه  مذکور امده است :‌ پیامبرص  در مسیر هجرت از مکه به مدینه  انگاه که به جحفه رسید شوق به وطن  – مکه - در دلش راه یافت ایه مذکور ان حضرت  را تسلی  داده و به او م‍‍‍ژده  بازگشت مجدد  به مکه را داد.  <ref>مجمع البيان في تفسير القران ج 7ص 420- جامع البيان ج 20ص 80 – الکاشف ج 6ص 90 – في ظلال ج 5ص3715</ref>  
درشان نزول ایه  مذکور امده است :‌ پیامبرص  در مسیر هجرت از مکه به مدینه  انگاه که به جحفه رسید شوق به وطن  – مکه - در دلش راه یافت ایه مذکور ان حضرت  را تسلی  داده و به او م‍‍‍ژده  بازگشت مجدد  به مکه را داد.  <ref>مجمع البیان فی تفسیر القران ج 7ص 420- جامع البیان ج 20ص 80 – الکاشف ج 6ص 90 – فی ظلال ج 5ص3715</ref>  




در تفسیر نمونه ذیل ایه مذکور امده است  که خداوند  پیامبرش را بهنگام خروج از مکه اینچنین  بشارت  داد که :‌ غم مخور همان خدایى که موسى را در طفولیت به مادرش بازگرداند، همان خدایى که او را بعد از یک غیبت ده ساله از مصر به زادگاه اصلیش بازگردانید تا چراغ توحید را برافروزد و حکومت مستضعفان را تشکیل دهد و قدرت فرعونیان طاغوتى را درهم بشکند، همان خدا تو را با قدرت و قوت تمام به مکه باز مى‏گرداند، و چراغ توحید را با دست تو در این سرزمین مقدس‏برمى‏افروزد.همان خدایى که قرآن را بر تو نازل کرد و ابلاغش را فرض نمود و احکامش را واجب گردانید، آرى خداى قرآن، خداى با عظمت زمین و آسمان این امور در برابر قدرتش سهل و آسان است. <ref>تفسير نمونه، ج‏16، ص: 186-185</ref>
در تفسیر نمونه ذیل ایه مذکور امده است  که خداوند  پیامبرش را بهنگام خروج از مکه اینچنین  بشارت  داد که :‌ غم مخور همان خدایى که موسى را در طفولیت به مادرش بازگرداند، همان خدایى که او را بعد از یک غیبت ده ساله از مصر به زادگاه اصلیش بازگردانید تا چراغ توحید را برافروزد و حکومت مستضعفان را تشکیل دهد و قدرت فرعونیان طاغوتى را درهم بشکند، همان خدا تو را با قدرت و قوت تمام به مکه باز مى‏گرداند، و چراغ توحید را با دست تو در این سرزمین مقدس‏برمى‏افروزد.همان خدایى که قرآن را بر تو نازل کرد و ابلاغش را فرض نمود و احکامش را واجب گردانید، آرى خداى قرآن، خداى با عظمت زمین و آسمان این امور در برابر قدرتش سهل و آسان است. <ref>تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 186-185</ref>




خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:


2-نگاه تمدنی  قران  به مساله بازگشت  :‌ در زمینه ارتباط صدر و ذیل ایه – بین فرض  قران بر پیامبرص و بازگشت ان حضرت به مکه – در تفسیر "من هدی القران"  امده است :‌  
2-نگاه تمدنی  قران  به مساله بازگشت  :‌ در زمینه ارتباط صدر و ذیل ایه – بین فرض  قران بر پیامبرص و بازگشت ان حضرت به مکه – در تفسیر "من هدی القران"  امده است :‌  
تعبیر خاص قران در ایه مذکور إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ‏»  و عدم بکار گیری "ان اللّه العزیز مثلا  "بیانگرنگاه تمدنی قران در مهاجرت پیامبر از مکه به مدینه است بدین معنا که همانگونه که خداوند با نزول قران بر پیامبرص منهج عمل به دستورات الهی و التزام قلبی به پیامبر و مسلمانان اموخت قطعا بوسیله همین قران،  حق او  - و سائر مسلمانان - را در بازگشت پیروزمندانه به وطن -مکه - تضمین خواهدکرد .<ref>من هدي القران ج 9ص 394</ref>   
تعبیر خاص قران در ایه مذکور إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ‏»  و عدم بکار گیری "ان اللّه العزیز مثلا  "بیانگرنگاه تمدنی قران در مهاجرت پیامبر از مکه به مدینه است بدین معنا که همانگونه که خداوند با نزول قران بر پیامبرص منهج عمل به دستورات الهی و التزام قلبی به پیامبر و مسلمانان اموخت قطعا بوسیله همین قران،  حق او  - و سائر مسلمانان - را در بازگشت پیروزمندانه به وطن -مکه - تضمین خواهدکرد .<ref>من هدی القران ج 9ص 394</ref>   




خط ۲۱۷: خط ۲۱۷:




‌یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ ۖ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ ۖ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ۗ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ" <ref>بقره ايه 217</ref>  
‌یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ ۖ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ ۖ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ۗ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ" <ref>بقره ایه 217</ref>  




خط ۲۲۴: خط ۲۲۴:


مفاد ایه مذکور ان است که شدت قبح و حرمت برخی از گناهان بیشتر از گناه بزرگ جنگیدن در ماههای حرام شمرده شده است؛ ازجمله این گناهان اخراج  نمودن انسانها از موطنشان می باشد وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ. بجهت انکه صدمه ای که بر اخراج انسانها از اوطانشان مترتب می گردد بمراتب بیشتر از صدمه قتالی است که در ماه حرام تحقق می یابد.  
مفاد ایه مذکور ان است که شدت قبح و حرمت برخی از گناهان بیشتر از گناه بزرگ جنگیدن در ماههای حرام شمرده شده است؛ ازجمله این گناهان اخراج  نمودن انسانها از موطنشان می باشد وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ. بجهت انکه صدمه ای که بر اخراج انسانها از اوطانشان مترتب می گردد بمراتب بیشتر از صدمه قتالی است که در ماه حرام تحقق می یابد.  
طبق دیدگاه مفسرین ایه مذکورزمانی نازل شد که مشرکین مسلمانان را بجهت انکه در ماه حرام مرتکب قتلی شده بودند مورد سرزنش قرار داده  و به انان می گفتند که حرمت ماه حرام توسط شما شکسته شد . با نزول ایه مذکور پیامبراکرم در پاسخ انان اظهار داشت که هر چند عمل برخی مسلمانان در کشتن یکی از مشرکین گناه بزرگی است اما گناه شما در اخراج نمودن مسلمانان از مکه بمراتب بزرگتر از گناه انان می باشد . <ref>الميزان ج 2ص 167-166؛ الدرالمنثور ج 1ص 250</ref>
طبق دیدگاه مفسرین ایه مذکورزمانی نازل شد که مشرکین مسلمانان را بجهت انکه در ماه حرام مرتکب قتلی شده بودند مورد سرزنش قرار داده  و به انان می گفتند که حرمت ماه حرام توسط شما شکسته شد . با نزول ایه مذکور پیامبراکرم در پاسخ انان اظهار داشت که هر چند عمل برخی مسلمانان در کشتن یکی از مشرکین گناه بزرگی است اما گناه شما در اخراج نمودن مسلمانان از مکه بمراتب بزرگتر از گناه انان می باشد . <ref>المیزان ج 2ص 167-166؛ الدرالمنثور ج 1ص 250</ref>




خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:




- إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا ۖ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ <ref>مائده ايه 33</ref>  
- إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا ۖ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ <ref>مائده ایه 33</ref>  




خط ۲۵۷: خط ۲۵۷:




-وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا ۖ فَأَوْحَىٰ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ <ref>ابراهيم 13-14</ref>
-وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا ۖ فَأَوْحَىٰ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ <ref>ابراهیم 13-14</ref>


===ب-  "حق بازگشت "در منابع  حدیثی===  
===ب-  "حق بازگشت "در منابع  حدیثی===  
خط ۲۶۵: خط ۲۶۵:


1- روایاتی که علاقه به وطن را از اثار ایمان  می داند ؛  
1- روایاتی که علاقه به وطن را از اثار ایمان  می داند ؛  
نظیر روایت نبوی ص :‌ حب الوطن من الایمان  <ref>ميزان الحکمه ج 4ص 3566</ref>؛ ‌  
نظیر روایت نبوی ص :‌ حب الوطن من الایمان  <ref>میزان الحکمه ج 4ص 3566</ref>؛ ‌  




وطن در لغت به محل اقامت و مکانی که زادگاه ادمی بوده و در ان رشد و نما کرده است اطلاق می گردد.<ref>لغت نامه دهخدا :‌ وطن ‌: جای اقامت . محل اقامت . مقام و مسکن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جائی که شخص زاییده شده و نشوونما کرده و پرورش یافته باشد. شهر زادگاه . میهن و نشیمن . (ناظم الاطباء).</ref>    هر چند برخی از عالمان و عارفان واژه  وطن  در روایت مذکور را بمعنای دیگری غیر از معنای متعارف ان گرفته <ref>نظير شيخ بهائي در نان و حلوا که ضمن اشعاري مراد از وطن در روايت مذکور را معاد مي داند:‌اين وطن مصر و عراق و شام نيست اين وطن شهري است کو را نام نيست زان که از دنياست اين اوطان تمام مدح دنيا کي کند خير الانام رک به :‌ حياه الشيخ البهائي رض ،ص 209</ref> – وطن اسلامی و یا بمعنای بازگشت گاه حقیقی انسان – معاد – اما باید گفت تا زمانی که حمل الفاظ در معنای حقیقی  مستلزم تالی فاسدی نباشد  انصراف  از ان صحیح نخواهد بود.
وطن در لغت به محل اقامت و مکانی که زادگاه ادمی بوده و در ان رشد و نما کرده است اطلاق می گردد.<ref>لغت نامه دهخدا :‌ وطن ‌: جای اقامت . محل اقامت . مقام و مسکن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جائی که شخص زاییده شده و نشوونما کرده و پرورش یافته باشد. شهر زادگاه . میهن و نشیمن . (ناظم الاطباء).</ref>    هر چند برخی از عالمان و عارفان واژه  وطن  در روایت مذکور را بمعنای دیگری غیر از معنای متعارف ان گرفته <ref>نظیر شیخ بهائی در نان و حلوا که ضمن اشعاری مراد از وطن در روایت مذکور را معاد می داند:‌این وطن مصر و عراق و شام نیست این وطن شهری است کو را نام نیست زان که از دنیاست این اوطان تمام مدح دنیا کی کند خیر الانام رک به :‌ حیاه الشیخ البهائی رض ،ص 209</ref> – وطن اسلامی و یا بمعنای بازگشت گاه حقیقی انسان – معاد – اما باید گفت تا زمانی که حمل الفاظ در معنای حقیقی  مستلزم تالی فاسدی نباشد  انصراف  از ان صحیح نخواهد بود.




خط ۲۷۷: خط ۲۷۷:




2- روایاتی که حب به وطن را امری غریزی و طبیعی در وجود انسان می داند نظیر  روایت "عمرت البلاد لحب الاوطان."<ref>مستدرک سفينه البحار ج 10ص 375</ref>   
2- روایاتی که حب به وطن را امری غریزی و طبیعی در وجود انسان می داند نظیر  روایت "عمرت البلاد لحب الاوطان."<ref>مستدرک سفینه البحار ج 10ص 375</ref>   
در این روایت حب انسانها به اوطانشان  سبب ابادانی انها  شمرده شده است چون حب وطن انگیزه انسان را در انجام اقدامات رفاهی و خدماتی در موطن خویش  شدت می بخشد . این امر نشانه انست که  میل و گرایش به وطن  بعنوان امری طبیعی و غریزی در وجود انسان تعبیه شده است .
در این روایت حب انسانها به اوطانشان  سبب ابادانی انها  شمرده شده است چون حب وطن انگیزه انسان را در انجام اقدامات رفاهی و خدماتی در موطن خویش  شدت می بخشد . این امر نشانه انست که  میل و گرایش به وطن  بعنوان امری طبیعی و غریزی در وجود انسان تعبیه شده است .




3- روایاتی که عشق به وطن را از نشانه های کرامت انسانی می داند نظیرروایت :  من کرم المرء‌بکائه علی ما مضی من زمانه و حنینه الی اوطانه و حفظه قدیم اخوانه <ref>ميزان الحکمه  ج4 ص3566</ref>  
3- روایاتی که عشق به وطن را از نشانه های کرامت انسانی می داند نظیرروایت :  من کرم المرء‌بکائه علی ما مضی من زمانه و حنینه الی اوطانه و حفظه قدیم اخوانه <ref>میزان الحکمه  ج4 ص3566</ref>  




خط ۲۹۶: خط ۲۹۶:
5- روایاتی که بی تفاوتی  و عدم  پیکار با متجاوزین به مکان اقامت  را  مبغوض الهی می داند :‌  
5- روایاتی که بی تفاوتی  و عدم  پیکار با متجاوزین به مکان اقامت  را  مبغوض الهی می داند :‌  


از پیامبر ص نقل شده است که :‌ إن الله عز وجل یبغض رجلا یدخل علیه فی بیته ولا یقاتل <ref>ميزان الحکمه ج 4ص 3568</ref>  
از پیامبر ص نقل شده است که :‌ إن الله عز وجل یبغض رجلا یدخل علیه فی بیته ولا یقاتل <ref>میزان الحکمه ج 4ص 3568</ref>  
6-  روایاتی که مرگ ادمی در غیر وطن خویش - دیار غربت- را بمنزله شهادت  می داند نظیر روایت :‌ موت الغریب شهاده <ref>من لايحضره الفقيه ج 1ص 139</ref>   
6-  روایاتی که مرگ ادمی در غیر وطن خویش - دیار غربت- را بمنزله شهادت  می داند نظیر روایت :‌ موت الغریب شهاده <ref>من لایحضره الفقیه ج 1ص 139</ref>   
مفاد روایت مذکور ان است که مرگ در غربت بدلیل زجر اور بودن و سختی اش شهادت تلقی شده است.
مفاد روایت مذکور ان است که مرگ در غربت بدلیل زجر اور بودن و سختی اش شهادت تلقی شده است.
7- روایاتی که مردم را به ماندن در وطن خویش توصیه کرده است نظیر شعری که به امام علی منسوب است که :‌ یا قوم لاترغبوا فی غربه ابدا ان الغریب غریب حیث ما کانا – <ref>ديوان امام علي ع ص 172</ref>
7- روایاتی که مردم را به ماندن در وطن خویش توصیه کرده است نظیر شعری که به امام علی منسوب است که :‌ یا قوم لاترغبوا فی غربه ابدا ان الغریب غریب حیث ما کانا – <ref>دیوان امام علی ع ص 172</ref>


   
   
خط ۳۰۹: خط ۳۰۹:




از قتاده در تفسیر ایه شریفه وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ منه أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ‏ امده است <ref>لازم به ذکر است از منظر بيشتر اهل سنت  به روايات تابعين و صحابه  نيزحديث اطلاق مي گردد.</ref>      :‌ إخراج محمد و أصحابه من مکة، أکبر عند الله من القتال فی الشهر الحرام.<ref>تفسير القرآن العظيم   ج‏2    386</ref>     
از قتاده در تفسیر ایه شریفه وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ منه أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ‏ امده است <ref>لازم به ذکر است از منظر بیشتر اهل سنت  به روایات تابعین و صحابه  نیزحدیث اطلاق می گردد.</ref>      :‌ إخراج محمد و أصحابه من مکة، أکبر عند الله من القتال فی الشهر الحرام.<ref>تفسیر القرآن العظیم   ج‏2    386</ref>     
و از ابن عباس نیز نقل شده است که : و اخراج اهله منه ‌ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ‏ یعنی :‌ أکبر من القتال الذی أصاب أصحاب محمد صلى الله علیه و سلم.<ref>همان</ref>   
و از ابن عباس نیز نقل شده است که : و اخراج اهله منه ‌ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ‏ یعنی :‌ أکبر من القتال الذی أصاب أصحاب محمد صلى الله علیه و سلم.<ref>همان</ref>   
‌از مجموع روایات  ذکر شده بدست می اید که اقامت در وطن و زادگاه از حقوق طبیعی انسانها  بوده و اخراج  انان از اوطانشان  ظلمی بزرگ  خواهد بود.  
‌از مجموع روایات  ذکر شده بدست می اید که اقامت در وطن و زادگاه از حقوق طبیعی انسانها  بوده و اخراج  انان از اوطانشان  ظلمی بزرگ  خواهد بود.