اهل حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ابو ' به 'ابو')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۶: خط ۱۶:
به گزارش ابن حزم و ذهبى مهم‌ترین دوره رواج حدیث، نیمه اول قرن سوم هجرى؛ یعنى بعد از به قدرت رسیدن متوکل عباسى است.<ref>ذهبى، شمس الدین محمد، سیر اعلام النبلاء، ص 256، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1992م</ref>
به گزارش ابن حزم و ذهبى مهم‌ترین دوره رواج حدیث، نیمه اول قرن سوم هجرى؛ یعنى بعد از به قدرت رسیدن متوکل عباسى است.<ref>ذهبى، شمس الدین محمد، سیر اعلام النبلاء، ص 256، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1992م</ref>


البته جمود و تعبّدى که اهل حدیث بر ظواهر کتاب و سنّت و معانی ابتدایی آن داشتند، چهره این گرایش فکرى را میان دانشمندان جامعه اهل سنّت تاریک کرده بود و کم و بیش اندیشمندانى؛ مانند ابوالهذیل علّاف ، ابو على جُبّایى و در نهایت قاضى عبدالجبّار  را به صف آرایى در مقابل آنان واداشت تا پایه‌گذار مکتبى عقل‌گرا به نام معتزله گردند. در این میان شخصیت مهم و تأثیرگذارى به نام ابوالحسن اشعرى  پا به میدان کلام اهل سنّت نهاد که بیشترین تأثیر را در پیروان این مذهب از خود برجاى گذاشت. اشعرى که خود از پرورش یافتگان حوزه درسى ابو على جبّایى بود به صراحت از مکتب اعتزال استاد کناره گرفت و به سوى اهل حدیث تمایل یافت.
البته جمود و تعبّدى که اهل حدیث بر ظواهر کتاب و سنّت و معانی ابتدایی آن داشتند، چهره این گرایش فکرى را میان دانشمندان جامعه اهل سنّت تاریک کرده بود و کم و بیش اندیشمندانى؛ مانند ابوالهذیل علّاف ، ابوعلى جُبّایى و در نهایت قاضى عبدالجبّار  را به صف آرایى در مقابل آنان واداشت تا پایه‌گذار مکتبى عقل‌گرا به نام معتزله گردند. در این میان شخصیت مهم و تأثیرگذارى به نام ابوالحسن اشعرى  پا به میدان کلام اهل سنّت نهاد که بیشترین تأثیر را در پیروان این مذهب از خود برجاى گذاشت. اشعرى که خود از پرورش یافتگان حوزه درسى ابوعلى جبّایى بود به صراحت از مکتب اعتزال استاد کناره گرفت و به سوى اهل حدیث تمایل یافت.


اشعری هیچ‌گاه به طور جدى با اهل حدیث مقابله نکرد و حتى از احمد بن حنبل به تجلیل یاد کرد<ref>بحوث فی الملل و النحل، ج 1، ص 170</ref> و در گام نخست با نگارش کتاب «الابانه» به تبیین عقاید اهل حدیث پرداخت، اما به تدریج کوشید از سخافت و جمود باورهاى عقل ستیز آنان بکاهد و با دلایل و توجیهات عقل پسند، آنها را از افراط در دیدگاه تعبدگرایى بازدارد و به نحله عقل‌گرایان نزدیک کند. بدین روى پایه گذار «مکتب اشاعره» شد و گرایشى میانه در عقل‌گرایى و تعبدگرایى بین دو نحله اهل حدیث و معتزله براى خود برگزید و بهره‌مند از بیشترین پیروان در میان جامعه اهل سنّت گردید.<ref>«اهل حدیث» چگونه به وجود آمدند و چه عقایدی داشتند؟ - گنجینه ...
اشعری هیچ‌گاه به طور جدى با اهل حدیث مقابله نکرد و حتى از احمد بن حنبل به تجلیل یاد کرد<ref>بحوث فی الملل و النحل، ج 1، ص 170</ref> و در گام نخست با نگارش کتاب «الابانه» به تبیین عقاید اهل حدیث پرداخت، اما به تدریج کوشید از سخافت و جمود باورهاى عقل ستیز آنان بکاهد و با دلایل و توجیهات عقل پسند، آنها را از افراط در دیدگاه تعبدگرایى بازدارد و به نحله عقل‌گرایان نزدیک کند. بدین روى پایه گذار «مکتب اشاعره» شد و گرایشى میانه در عقل‌گرایى و تعبدگرایى بین دو نحله اهل حدیث و معتزله براى خود برگزید و بهره‌مند از بیشترین پیروان در میان جامعه اهل سنّت گردید.<ref>«اهل حدیث» چگونه به وجود آمدند و چه عقایدی داشتند؟ - گنجینه ...
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
=آراء خاص اهل حدیث=
=آراء خاص اهل حدیث=


1. اهل حدیث صفات خبری را به همان معنای ظاهری و بدون تأویل حمل می‌کنند، ولی برای آن صفات، کیفیت قائل نشده و خداوند را به صفات انسانی تشبیه نمی‌کنند<ref> اعتقاد فرق المسلمین و المشرکین، ص66</ref>، و می‌گویند: خداوند صورت دارد بلا کیف<ref>الابانة عن اصول الدیانة، ج1،ص 22</ref>، و هم چنین دو دست و چشم دارد، ولی بدون کیف<ref>مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص71</ref>، و قلب‌های مؤمنان در بین دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارد<ref>صحیح مسلم، ح26554 و التوحید ابن خزیمه، ص74</ref>، هرکس گمان کند اسم‌های خداوند غیر از او هستند، گمراه است<ref>الابانة عن اصول الدیانة، ج1، ص22</ref>؛ کلام الهی مخلوق نیست و قدیم است.<ref> سنن ابو داود، ج12، ص348، ح 4112 و اعتقاد ائمه الحدیث، ص10</ref> قرآن کلام الهی است و غیر مخلوق بوده و هرکس بگوید قرآن مخلوق است کافر است.<ref> اعتقاد اهل السنة شرح اصحاب الحدیث، ج1، ص66 و شرح الطحاویة فی العقیدة السلفیة، ص327</ref>
1. اهل حدیث صفات خبری را به همان معنای ظاهری و بدون تأویل حمل می‌کنند، ولی برای آن صفات، کیفیت قائل نشده و خداوند را به صفات انسانی تشبیه نمی‌کنند<ref> اعتقاد فرق المسلمین و المشرکین، ص66</ref>، و می‌گویند: خداوند صورت دارد بلا کیف<ref>الابانة عن اصول الدیانة، ج1،ص 22</ref>، و هم چنین دو دست و چشم دارد، ولی بدون کیف<ref>مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص71</ref>، و قلب‌های مؤمنان در بین دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارد<ref>صحیح مسلم، ح26554 و التوحید ابن خزیمه، ص74</ref>، هرکس گمان کند اسم‌های خداوند غیر از او هستند، گمراه است<ref>الابانة عن اصول الدیانة، ج1، ص22</ref>؛ کلام الهی مخلوق نیست و قدیم است.<ref> سنن ابوداود، ج12، ص348، ح 4112 و اعتقاد ائمه الحدیث، ص10</ref> قرآن کلام الهی است و غیر مخلوق بوده و هرکس بگوید قرآن مخلوق است کافر است.<ref> اعتقاد اهل السنة شرح اصحاب الحدیث، ج1، ص66 و شرح الطحاویة فی العقیدة السلفیة، ص327</ref>


2. آنان اعتقاد به قضاء و قدر را مساوی با اعتقاد به جبر می‌دانند و آن را لازمه اعتقاد به [[توحید]] می‌شمارند و می‌گویند: غیر از خداوند خالقی نیست و اعمال بندگان مخلوق و مقدور خداوند است<ref>مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص71 و اعتقاد ائمة الحدیث، ص11</ref> و خداوند به مؤمنان توفیق اطاعت داده آنها را هدایت می‌کند و کافر را گمراه می‌کند و اگر آنها را هم هدایت می‌کرد، هدایت می‌شدند، ولی خواست که آنها کافر باشند.
2. آنان اعتقاد به قضاء و قدر را مساوی با اعتقاد به جبر می‌دانند و آن را لازمه اعتقاد به [[توحید]] می‌شمارند و می‌گویند: غیر از خداوند خالقی نیست و اعمال بندگان مخلوق و مقدور خداوند است<ref>مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص71 و اعتقاد ائمة الحدیث، ص11</ref> و خداوند به مؤمنان توفیق اطاعت داده آنها را هدایت می‌کند و کافر را گمراه می‌کند و اگر آنها را هم هدایت می‌کرد، هدایت می‌شدند، ولی خواست که آنها کافر باشند.