بنی امیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان')
جز (جایگزینی متن - 'می دادند' به 'می‌دادند')
خط ۸۶: خط ۸۶:
1) گرایش امویان به اشرافیت و دوری از مردم: خلفای اموی به زندگی اشرافی گرایش داشته و در بسیاری از موارد و ابعاد، از مردم و خواسته های حقیقی آنان غفلت ورزیده و بخش فراوانی از زمان خود را به شکار، مجالس [[شرب خمر]]، عیش و نوش و خوش گذرانی می پرداختند. امویان آن چنان در خوشی های مادی غوطه ور شدند که صدای مطالبات مردمی و گرفتاری های ضعیفان، تهیدیستان و طبقات زیرین جامعه را نشنیده و نسبت بدان بی تفاوت بودند.
1) گرایش امویان به اشرافیت و دوری از مردم: خلفای اموی به زندگی اشرافی گرایش داشته و در بسیاری از موارد و ابعاد، از مردم و خواسته های حقیقی آنان غفلت ورزیده و بخش فراوانی از زمان خود را به شکار، مجالس [[شرب خمر]]، عیش و نوش و خوش گذرانی می پرداختند. امویان آن چنان در خوشی های مادی غوطه ور شدند که صدای مطالبات مردمی و گرفتاری های ضعیفان، تهیدیستان و طبقات زیرین جامعه را نشنیده و نسبت بدان بی تفاوت بودند.


دوران بنی امیه بیشتر به دوران شاهانی خوشگذران و بی تفاوت نسبت به مردم شباهت داشته و می‌توان گفت در میان امویان یزید بن معاویه، یزید بن عبدالملک و ولید بن عبدالملک افرادی بسیار خوشگذران بوده که در میگساری و کام جویی های مادی شیوه ی افراط را در پیش گرفته و بیشتر اوقات خود را به لذت جویی و خوش گذرانی اختصاص می دادند. از ولید بن یزید بن عبدالملک نقل است که می خواست حج به جای آورده تا بر فراز کعبه به میگساری بپردازد!<ref>أخبار الدول و آثار الأول، ج2 ص</ref> غفلت خاندان اموی از مردم و به دیگر سخن، مردمی نبودن آنان یکی از عوامل مهم سقوط خلافت امویان محسوب می‌گردد. <ref>مروج الذهب، ج3 ص150؛ واکاوی زندگی و سخنان عمر بن عبدالعزیز، ص29- 24؛ الخلیفة الزاهد، ص43؛ طبقات الفقهاء، ص64</ref>
دوران بنی امیه بیشتر به دوران شاهانی خوشگذران و بی تفاوت نسبت به مردم شباهت داشته و می‌توان گفت در میان امویان یزید بن معاویه، یزید بن عبدالملک و ولید بن عبدالملک افرادی بسیار خوشگذران بوده که در میگساری و کام جویی های مادی شیوه ی افراط را در پیش گرفته و بیشتر اوقات خود را به لذت جویی و خوش گذرانی اختصاص می‌دادند. از ولید بن یزید بن عبدالملک نقل است که می خواست حج به جای آورده تا بر فراز کعبه به میگساری بپردازد!<ref>أخبار الدول و آثار الأول، ج2 ص</ref> غفلت خاندان اموی از مردم و به دیگر سخن، مردمی نبودن آنان یکی از عوامل مهم سقوط خلافت امویان محسوب می‌گردد. <ref>مروج الذهب، ج3 ص150؛ واکاوی زندگی و سخنان عمر بن عبدالعزیز، ص29- 24؛ الخلیفة الزاهد، ص43؛ طبقات الفقهاء، ص64</ref>


2) خشونت افسار گسیخته امویان و سخت گیری بر ایرانیان: نکته ی دیگری که در سقوط خاندان اموی و روی کار آمدن [[عباسیان]] تاثیرگذار بود و به سرنگونی امویان انجامید، سخت گیری بیش از اندازه ی آنان بر توده های مردم بویژه ایرانیان است. خاندان اموی، یک حکومت متعصب عربی به شمار می‌رفت و به قومیت های دیگر (که آنان را مَوَالی می خواندند)، توجه چندانی نمی‌کرد؛ بلکه فشار بسیاری بر آنان تحمیل نموده و همین موضوع به افزایش نارضایتی دیگر قومیت ها از جمله ایرانیان از بیداد و ظلم امویان انجامید و در ادامه، گروه بسیاری از ایرانیان به خیزش علیه دستگاه اموی پیوسته و [[ابومسلم خراسانی]] نیز این نفرت فزاینده ی مردم نسبت به خاندان اموی بهره برداری کرد و گروه فراوانی از مردم را به سوی عباسیان کشاند.
2) خشونت افسار گسیخته امویان و سخت گیری بر ایرانیان: نکته ی دیگری که در سقوط خاندان اموی و روی کار آمدن [[عباسیان]] تاثیرگذار بود و به سرنگونی امویان انجامید، سخت گیری بیش از اندازه ی آنان بر توده های مردم بویژه ایرانیان است. خاندان اموی، یک حکومت متعصب عربی به شمار می‌رفت و به قومیت های دیگر (که آنان را مَوَالی می خواندند)، توجه چندانی نمی‌کرد؛ بلکه فشار بسیاری بر آنان تحمیل نموده و همین موضوع به افزایش نارضایتی دیگر قومیت ها از جمله ایرانیان از بیداد و ظلم امویان انجامید و در ادامه، گروه بسیاری از ایرانیان به خیزش علیه دستگاه اموی پیوسته و [[ابومسلم خراسانی]] نیز این نفرت فزاینده ی مردم نسبت به خاندان اموی بهره برداری کرد و گروه فراوانی از مردم را به سوی عباسیان کشاند.