طرح تقریب و مشكلات آگاهى دينى قرائتى در منطق تقريب و گونههاى فرهنگ دينى (مقاله): تفاوت میان نسخهها
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
یگانه مشکل در تکیه پروژه تقریب بر عنصر سیاسى محض کهاشاره کردهایم نبودهاست، بلکه به جاى راههاى ریشهاى دنبال راهحلها موقت بودهاست. علاوه بر آن مشکل دیگرى که تجربه تقریب با آن آشنا شدهاست ـ به عقیده ما ـ محذور دوگانگى است که در طول قرن بیستم در پیش از یک واقعیت اسلامى شاهد نمونههاى آن بودهایم. <br> | یگانه مشکل در تکیه پروژه تقریب بر عنصر سیاسى محض کهاشاره کردهایم نبودهاست، بلکه به جاى راههاى ریشهاى دنبال راهحلها موقت بودهاست. علاوه بر آن مشکل دیگرى که تجربه تقریب با آن آشنا شدهاست ـ به عقیده ما ـ محذور دوگانگى است که در طول قرن بیستم در پیش از یک واقعیت اسلامى شاهد نمونههاى آن بودهایم. <br> | ||
طرفداران وحدت قبلا سخن توحیدى متحدسازى و یک پارچه کردن به نحو کلى داشتهاند، ولى در اغلب اوقات صاحب سخن گروهى بودهاند و گاهى سخن آنان به هنگام بازگشت به قوم و قبیله و مذاهب خود کشنده بوده و انسانها فکر مىکنند که نفاق، اصل حاکم بر حرکت پروژه نزد برخى از آنهاست. بنابر این چهانتظارى مىرود از پروژهاى که در ذات و عمق خود از ایمان برخى نظریه پردازان و طرفداران خود بىبهرهاست؟! به نظر مىرسد که یکى از آنان در دیدار با فرقه دیگر، زیر پاى او را خالى مىکند تا پروژه تقریب را به نفع خود در آورد. | طرفداران وحدت قبلا سخن توحیدى متحدسازى و یک پارچه کردن به نحو کلى داشتهاند، ولى در اغلب اوقات صاحب سخن گروهى بودهاند و گاهى سخن آنان به هنگام بازگشت به قوم و قبیله و مذاهب خود کشنده بوده و انسانها فکر مىکنند که نفاق، اصل حاکم بر حرکت پروژه نزد برخى از آنهاست. بنابر این چهانتظارى مىرود از پروژهاى که در ذات و عمق خود از ایمان برخى نظریه پردازان و طرفداران خود بىبهرهاست؟! به نظر مىرسد که یکى از آنان در دیدار با فرقه دیگر، زیر پاى او را خالى مىکند تا پروژه تقریب را به نفع خود در آورد. | ||
این پدیده بر نفعگرایى پروژه تقریب تأکید دارد نه بر شایسته بودن آن در ماهیت خود که مد نظر است. این مصلحت خود پروژه را در صورت به وجود آمدن تحولات در منافعى که پروژه بر پایهان به وجود آمدهاست به خطر مىاندازد. حرکت پاراگماتیک پروژه تقریب و ترویج براى این پروژه تنها به منظور مقابله با دشمن خارجى حتى نمىتواند موجبات ایجاد رضایت طرفداران خود را فراهم کند، چراکه چنین پروژهاى به یک وسیله و نه یک هدف تبدیل خواهد شد. اصل برادرى اسلامى یا اصل وحدت و همبستگى تنها به یک وسیله و ابزارى براى تحقق اهدافى خارج از چهارچوب خود پروژه تبدیل خواهد شد، از این رو انتظار مىرود در این مسئله تجدید نظر شود تا این گونهاصول بر پایههاى شرعى عالى و قواعد دینى قوىتر از چیزهاى دیگر باشد و به یک هدف تبدیل شود نهاین که وسیلهاى براى هدف هاى دیگر باشد. همان گونه که علامه شیخ محمد مهدى شمس الدین دربارهاین موضوع نظریه پردازى کردهاند. مشکل دیگرى وجود دارد که عنصر سیاسى در حال طغیان و شدّت خود آن را ایجاد مىکند و آن این تصور است که جدایى و اختلاف علت واحدى دارند و آن توطئه خارجى و عناصر ذیربط آن است. برخى از نویسندگان معاصر چنین تصورى دارند و مىگویند مسئولیت تفرقه به عهده مسلمانان نبوده بلکه ناشى از قومى که مدعى اسلاماند همچون زرتشتىها و سبأىها و شعوبىها و غیرهاست. ما در مسئولیت غرب یا کفر جهانى در تفرقهافکنى میان مسلمانان و به ویژه در دو قرن گذشته تردیدى نداریم، ولى نباید حس سیاسى افراطى سبب اختلاف را منحصر در آن نماید تا مصداقى براى منطق توطئه باشد. این فرایند بر این پایهاست که خود را معاف کند و ملامت را بر گردن دیگرى اندازد. این منطق را بیشتر ما مسلمانان به کار مىبریم تا کوتاهى و سستى خود را توجیه نماییم. برخى از علماى دینى از هر مذهبى که باشند مسئولیت بسیارى از رویدادهاى تفرقهافکنى و ستیزه را به دوش مىکشند و برخى زمامداران و سیاستمداران مسلمان که نقشى در ایجاد عقب ماندگى و این مانعتراشى در کیان اسلامى داشتهاند نیز مسئولاند. اصلاح خود و بررسى اوضاع داخلى خویش، شرط اساسى این کار است. لازم است مراکز علمى و دانشگاههاى اسلامى و حوزههاى علمیه خود تا آنجایى کهامکانات اجازه مىدهد اینگونه خللها را اصلاح نمایند.<br> | این پدیده بر نفعگرایى پروژه تقریب تأکید دارد نه بر شایسته بودن آن در ماهیت خود که مد نظر است. این مصلحت خود پروژه را در صورت به وجود آمدن تحولات در منافعى که پروژه بر پایهان به وجود آمدهاست به خطر مىاندازد. حرکت پاراگماتیک پروژه تقریب و ترویج براى این پروژه تنها به منظور مقابله با دشمن خارجى حتى نمىتواند موجبات ایجاد رضایت طرفداران خود را فراهم کند، چراکه چنین پروژهاى به یک وسیله و نه یک هدف تبدیل خواهد شد. اصل برادرى اسلامى یا اصل وحدت و همبستگى تنها به یک وسیله و ابزارى براى تحقق اهدافى خارج از چهارچوب خود پروژه تبدیل خواهد شد، از این رو انتظار مىرود در این مسئله تجدید نظر شود تا این گونهاصول بر پایههاى شرعى عالى و قواعد دینى قوىتر از چیزهاى دیگر باشد و به یک هدف تبدیل شود نهاین که وسیلهاى براى هدف هاى دیگر باشد. همان گونه که علامه شیخ محمد مهدى شمس الدین دربارهاین موضوع نظریه پردازى کردهاند. مشکل دیگرى وجود دارد که عنصر سیاسى در حال طغیان و شدّت خود آن را ایجاد مىکند و آن این تصور است که جدایى و اختلاف علت واحدى دارند و آن توطئه خارجى و عناصر ذیربط آن است. برخى از نویسندگان معاصر چنین تصورى دارند <ref>(بهعنوان نمونه ر.ک.: مصطفى الشكعة، اسلام بلامذاهب، ص 524).</ref> و مىگویند مسئولیت تفرقه به عهده مسلمانان نبوده بلکه ناشى از قومى که مدعى اسلاماند همچون زرتشتىها و سبأىها و شعوبىها و غیرهاست. ما در مسئولیت غرب یا کفر جهانى در تفرقهافکنى میان مسلمانان و به ویژه در دو قرن گذشته تردیدى نداریم، ولى نباید حس سیاسى افراطى سبب اختلاف را منحصر در آن نماید تا مصداقى براى منطق توطئه باشد. این فرایند بر این پایهاست که خود را معاف کند و ملامت را بر گردن دیگرى اندازد. این منطق را بیشتر ما مسلمانان به کار مىبریم تا کوتاهى و سستى خود را توجیه نماییم. برخى از علماى دینى از هر مذهبى که باشند مسئولیت بسیارى از رویدادهاى تفرقهافکنى و ستیزه را به دوش مىکشند و برخى زمامداران و سیاستمداران مسلمان که نقشى در ایجاد عقب ماندگى و این مانعتراشى در کیان اسلامى داشتهاند نیز مسئولاند. اصلاح خود و بررسى اوضاع داخلى خویش، شرط اساسى این کار است. لازم است مراکز علمى و دانشگاههاى اسلامى و حوزههاى علمیه خود تا آنجایى کهامکانات اجازه مىدهد اینگونه خللها را اصلاح نمایند.<br> | ||
=هدف تقریب= | =هدف تقریب= | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
از این رو باید در چنین هدفى که مجوّز ورود در عرصه طرح تقریب است تعدیلى صورت گیرد. این تعدیل با بازگرداندن امور به روند خود در داخل جامعهاى واحد فراهم خواهد شد. منظور ما آن است که با پروژه تقریب به وحدت واقعى و اجتماعى منسجم تبدیل شویم و اختلاف نظرها زیانى بهانسجام اجتماعى و ملى نرساند؛ درست همانند هر کشورى ازکشورهاى جهان که مردم آن نسبت به موضوعهاى گوناگون نظرهاى متنوعى دارند ولى تابعیت ملى آنها همچنان به عنوان معیار نخست وحدت میان افراد و گروههاى درونى آن باقى مىماند و از آرامش و توسعه و تحول و انسجام آن حفاظت مىکند.<br> | از این رو باید در چنین هدفى که مجوّز ورود در عرصه طرح تقریب است تعدیلى صورت گیرد. این تعدیل با بازگرداندن امور به روند خود در داخل جامعهاى واحد فراهم خواهد شد. منظور ما آن است که با پروژه تقریب به وحدت واقعى و اجتماعى منسجم تبدیل شویم و اختلاف نظرها زیانى بهانسجام اجتماعى و ملى نرساند؛ درست همانند هر کشورى ازکشورهاى جهان که مردم آن نسبت به موضوعهاى گوناگون نظرهاى متنوعى دارند ولى تابعیت ملى آنها همچنان به عنوان معیار نخست وحدت میان افراد و گروههاى درونى آن باقى مىماند و از آرامش و توسعه و تحول و انسجام آن حفاظت مىکند.<br> | ||
به عقیده ما پروژه تقریب در نظر ندارد که هدفهاى گروههاى گوناگون را تحقق ببخشد بلکه باید در راستاى تحقق هدف گروه وسیعترى که همه طرف ها را در بر گیرد تلاش کند و وحدتى از مجموع وحدتها را تشکیل دهد و این وحدت شکلى، تشریفاتى، تعارفى و مانند آن نباشد. این بدین معنا است که هدف از پروژه تقریب بازگرداندن اوضاع جامعهاسلامى به راه طبیعى آن است: از یک سو موانع موجود در داخل جامعه را برطرف نماید و از سوى دیگر گروهها و همان جماعتها با هم آمیخته شوند؛ آمیختگىاى کهاز یک طرف وحدت اجتماعى عمومى را تشکیل دهد و از طرف دیگر واحدهاى کوچک تر را در داخل جامعه به طور اتوماتیک حفظ نماید. در این روند همکارى و انسجام دو عنصر قابل فعل و انفعال براى تحقق هدف هاى گروه بزرگ همکارى خواهند کرد و هدفهاى خود را به عنوان هدف همه گروههاى کوچک در جامعه مىدانند نهاین که تنها به نفع یک گروه و به زیان گروه دیگرى باشد.<br> | به عقیده ما پروژه تقریب در نظر ندارد که هدفهاى گروههاى گوناگون را تحقق ببخشد بلکه باید در راستاى تحقق هدف گروه وسیعترى که همه طرف ها را در بر گیرد تلاش کند و وحدتى از مجموع وحدتها را تشکیل دهد و این وحدت شکلى، تشریفاتى، تعارفى و مانند آن نباشد. این بدین معنا است که هدف از پروژه تقریب بازگرداندن اوضاع جامعهاسلامى به راه طبیعى آن است: از یک سو موانع موجود در داخل جامعه را برطرف نماید و از سوى دیگر گروهها و همان جماعتها با هم آمیخته شوند؛ آمیختگىاى کهاز یک طرف وحدت اجتماعى عمومى را تشکیل دهد و از طرف دیگر واحدهاى کوچک تر را در داخل جامعه به طور اتوماتیک حفظ نماید. در این روند همکارى و انسجام دو عنصر قابل فعل و انفعال براى تحقق هدف هاى گروه بزرگ همکارى خواهند کرد و هدفهاى خود را به عنوان هدف همه گروههاى کوچک در جامعه مىدانند نهاین که تنها به نفع یک گروه و به زیان گروه دیگرى باشد.<br> | ||
«ما معتقدیم باید به دنبال تهیه یک برنامه فرهنگى بر مبناى تولید طرز تفکر اسلامى باشیم که در آن مسلمانان پیش از آن که مذهب خود را مد نظر قرار دهند، اسلام را مد نظر قرار دهند. براى دراز مدت برنامه ریزى کنیم به گونهاى که در آن روحیهاسلامى تعیین کننده روحیه مذهب باشد و بر پایه تمرکز طرز تفکر موضوعى عقلانى، جدا از احساسات و انفعال، استوار باشد.» <br> | «ما معتقدیم باید به دنبال تهیه یک برنامه فرهنگى بر مبناى تولید طرز تفکر اسلامى باشیم که در آن مسلمانان پیش از آن که مذهب خود را مد نظر قرار دهند، اسلام را مد نظر قرار دهند. براى دراز مدت برنامه ریزى کنیم به گونهاى که در آن روحیهاسلامى تعیین کننده روحیه مذهب باشد و بر پایه تمرکز طرز تفکر موضوعى عقلانى، جدا از احساسات و انفعال، استوار باشد.» <ref>(فضلالله، محمد حسين، «حقائق هامة فى الحوار الاسلامى ـ الاسلامى»، مجلة رسالة التقريب، شماره19و20، ص281ـ285).</ref><br> | ||
ذوب شدن منافع گروه در منافع گروههاى کوچک و اتحاد آنها هدف عمده پروژه تقریب است و این موضوع احساس عضویت در گروه مذهبى کوچک را لغو نمىنماید و یا به زیان آن نخواهد بود. بلکه بر عکس، سرانجام کاملا به نفع آن تمام خواهد شد و در نهایت این سودى که براى گروه مذهبى کوچک خواهد بود براى گروه دیگر نیز خواهد بود. بدین معنا که هیچ کس به هیچ عنوان زیان نخواهد دید یا ذوب نخواهد شد و براى هیچ کس بى فایده نخواهد بود. این یک نقطه حساس و اساسى است.<br> | ذوب شدن منافع گروه در منافع گروههاى کوچک و اتحاد آنها هدف عمده پروژه تقریب است و این موضوع احساس عضویت در گروه مذهبى کوچک را لغو نمىنماید و یا به زیان آن نخواهد بود. بلکه بر عکس، سرانجام کاملا به نفع آن تمام خواهد شد و در نهایت این سودى که براى گروه مذهبى کوچک خواهد بود براى گروه دیگر نیز خواهد بود. بدین معنا که هیچ کس به هیچ عنوان زیان نخواهد دید یا ذوب نخواهد شد و براى هیچ کس بى فایده نخواهد بود. این یک نقطه حساس و اساسى است.<br> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
احساس اکثریت گاهى به عدم پیوستن اقلیت به دایره ملى کهاکثریت آن را در ارتباط با خود دارند منجر مىگردد و گرایش هویت اقلیت به خارج که پیروان این مذهب در یک کشور دیگر هستند روابط میان طرف هاى مذهبى را پیچیده مىکند و به تشنج و آمیختگى و ابهام آن مىافزاید. از این رو لازم است براى حل این موضوع به گونهاى اندیشید کهاز یک سو هویت ملى آن گروهاقلیت حفظ شود و از سوى دیگر هویت دینى و مذهبى آن در پرستش خداوند محفوظ بماند. به عبارت دیگر، باید این دو هویت را با هم محترم شمرد و تلاش کرد میانشان وفق داده شود. این موضوع، بیش از هر چیز بهارائه نظریههاى فقهى نیاز دارد که فقها تلاش خواهند کرد با اجتهادهاى سالم خود موانع موجود بر سر راه دسترسى بهاین وفق دادن را برطرف نمایند، هر چند که بهاعتقاد ما چنان چه واقع گرا باشیم برطرف سازى همه مشکلات این نوع از هم گسیختگى، امکان ناپذیر است. <br> | احساس اکثریت گاهى به عدم پیوستن اقلیت به دایره ملى کهاکثریت آن را در ارتباط با خود دارند منجر مىگردد و گرایش هویت اقلیت به خارج که پیروان این مذهب در یک کشور دیگر هستند روابط میان طرف هاى مذهبى را پیچیده مىکند و به تشنج و آمیختگى و ابهام آن مىافزاید. از این رو لازم است براى حل این موضوع به گونهاى اندیشید کهاز یک سو هویت ملى آن گروهاقلیت حفظ شود و از سوى دیگر هویت دینى و مذهبى آن در پرستش خداوند محفوظ بماند. به عبارت دیگر، باید این دو هویت را با هم محترم شمرد و تلاش کرد میانشان وفق داده شود. این موضوع، بیش از هر چیز بهارائه نظریههاى فقهى نیاز دارد که فقها تلاش خواهند کرد با اجتهادهاى سالم خود موانع موجود بر سر راه دسترسى بهاین وفق دادن را برطرف نمایند، هر چند که بهاعتقاد ما چنان چه واقع گرا باشیم برطرف سازى همه مشکلات این نوع از هم گسیختگى، امکان ناپذیر است. <br> | ||
مهم ترین نظریه فقهى که باید با جدیت بررسى شود، مسئله تبعیت در فقهاسلامى است. تبعیت یک گروه دینى از یک رهبر مذهبى که خارج از کشور خود زندگى مىکند، مشکل واقعى را تشکیل نمىدهد، چنان که مسیحیت چنین تابعیتى را دنبال مىکنند بىآنکه پیروان این مذهب با مشکلى از این نوع در بسیارى از جاها روبه رو شوند. بنابراین تولید مفهوم تبعیت را در فقهاسلامى باید با دقت بازسازى و بازیابى کرد که ما در این جا فعلا مجال بحث آن را نداریم.<br> | مهم ترین نظریه فقهى که باید با جدیت بررسى شود، مسئله تبعیت در فقهاسلامى است. تبعیت یک گروه دینى از یک رهبر مذهبى که خارج از کشور خود زندگى مىکند، مشکل واقعى را تشکیل نمىدهد، چنان که مسیحیت چنین تابعیتى را دنبال مىکنند بىآنکه پیروان این مذهب با مشکلى از این نوع در بسیارى از جاها روبه رو شوند. بنابراین تولید مفهوم تبعیت را در فقهاسلامى باید با دقت بازسازى و بازیابى کرد که ما در این جا فعلا مجال بحث آن را نداریم.<br> | ||
روند وفق دادن میان هویتها تا حد زیادى امکانپذیر است. «دوستى در آغاز با دوست داشتن خانوادهاغاز مىشود و پس از آن به طایفه و گروه و میهن و گروه بزرگ و سپس بهاسلام مىرسد و درجه بالاتر درجههاى پایینتر خود را از بین نمىبرد. ولى آن چه نباید باشد آن دوستىاى است که موجب تفرقه و دودستگى شود و بهاعمال ظلم تشویق نماید. چنین دوستىاى عصبیت جاهلى است.» <br> | روند وفق دادن میان هویتها تا حد زیادى امکانپذیر است. «دوستى در آغاز با دوست داشتن خانوادهاغاز مىشود و پس از آن به طایفه و گروه و میهن و گروه بزرگ و سپس بهاسلام مىرسد و درجه بالاتر درجههاى پایینتر خود را از بین نمىبرد. ولى آن چه نباید باشد آن دوستىاى است که موجب تفرقه و دودستگى شود و بهاعمال ظلم تشویق نماید. چنین دوستىاى عصبیت جاهلى است.» (<ref>محمد ابوزهره، الوحدة الاسلامية، ص 87ـ88).</ref><br> | ||
=موانع تقریب= | =موانع تقریب= |