تعدد مذاهب و مسأله تقریب و وحدت اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'کرده اند' به 'کرده‌اند')
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲: خط ۲:


=چکیده=
=چکیده=
بدیهی است در زمان پیامبر«صلی الله علیه و آله» از آن جا که احکام و مفاهیم به طور مستقیم از سوی آن حضرت صادر می شد نیاز چندانی به اجتهاد وجود نداشت. شیوه اجتهاد پس از وفات پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله» در عصر تابعین متداول گشت، اما پس از این دوره از آغاز قرن دوم، مذاهب و مکتب فقهی شکل گرفت و تا نیمه قرن چهارم تعداد آنها به 138 مذهب رسید. نگارنده پیدایش مذاهب را نشان دهندۀ تکامل خرد اسلامی و ثروت گران قدر فکری برای [[تمدن اسلامی]] دانسته و حرکت تقریب مذاهب اسلامی مطرح شده در دهه های اخیر را دارای ریشه هایی در دورترین دوره های اسلامی می داند و به دنبال آن، پایه های قطعی را که همه مذاهب، بدون استثناء، بدان باور دارند، به عنوان محور وحدت آفرین تقریب بیان می نماید و پس از آن، سیاست ها و راهبردهای ضروری را برشمرده و نقش علما و اندیشمندان را در روند تحقق آن گوشزد می کند.
بدیهی است در زمان پیامبر«صلی الله علیه و آله» از آن جا که احکام و مفاهیم به طور مستقیم از سوی آن حضرت صادر می شد نیاز چندانی به اجتهاد وجود نداشت. شیوه اجتهاد پس از وفات پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله» در عصر تابعین متداول گشت، اما پس از این دوره از آغاز قرن دوم، مذاهب و مکتب فقهی شکل گرفت و تا نیمه قرن چهارم تعداد آنها به 138 مذهب رسید. نگارنده پیدایش مذاهب را نشان دهندۀ تکامل خرد اسلامی و ثروت گران قدر فکری برای [[تمدن اسلامی]] دانسته و حرکت تقریب مذاهب اسلامی مطرح شده در دهه های اخیر را دارای ریشه هایی در دورترین دوره های اسلامی می داند و به دنبال آن، پایه های قطعی را که همه مذاهب، بدون استثناء، بدان باور دارند، به عنوان محور وحدت آفرین تقریب بیان می نماید و پس از آن، سیاست ها و راهبردهای ضروری را برشمرده و نقش علما و اندیشمندان را در روند تحقق آن گوشزد می‌کند.


= پیدایش مذاهب اسلامی=
= پیدایش مذاهب اسلامی=
خط ۷۹: خط ۷۹:
پایبندی به اینکه اسلام اجازه [[اجتهاد]] را به مثابه عملی جهت رسیدن به فهم اسلام، داده است. اجتهاد نقش بسزایی در تأکید بر انعطاف پذیری شریعت و توان آن نسبت به فراگیری چالش‌های زندگی طبق معیارها و ضوابط معین، ایفا می‌کند. پذیرش این نقش، ضرورتاً به معنای امکان ایجاد پیوند میان نتایج مختلف حاصل از اجتهاد ـ حتی اگر متفاوت و یا متضاد با یک‌دیگر باشند ـ از یک سو و اسلام از سوی دیگرست، زیرا برداشت ها، دیدگاه ها و باورها در این میان، متفاوت است (و در علوم اسلامی با عنوان «اسباب الخلاف»، تدریس می‌گردد).
پایبندی به اینکه اسلام اجازه [[اجتهاد]] را به مثابه عملی جهت رسیدن به فهم اسلام، داده است. اجتهاد نقش بسزایی در تأکید بر انعطاف پذیری شریعت و توان آن نسبت به فراگیری چالش‌های زندگی طبق معیارها و ضوابط معین، ایفا می‌کند. پذیرش این نقش، ضرورتاً به معنای امکان ایجاد پیوند میان نتایج مختلف حاصل از اجتهاد ـ حتی اگر متفاوت و یا متضاد با یک‌دیگر باشند ـ از یک سو و اسلام از سوی دیگرست، زیرا برداشت ها، دیدگاه ها و باورها در این میان، متفاوت است (و در علوم اسلامی با عنوان «اسباب الخلاف»، تدریس می‌گردد).


به اعتقاد ما اگر اسلام اجازه داده که اجتهاد[به مفهومی که بیان شد] صورت گیرد، بدان دلیل است که دین و آیینی واقعی و فطری است و برای دینی که متعلق به همه دوران هاست و رشته وحی از آن گسسته و معصومانش در قید حیات نیستند، برای شناخت شریعت و احکام آن راهی جز اجتهاد وجود ندارد؛ هر چند این روش گاه گرفتار خودخواهی‌هایی می‌شود و آرای متفاوتی را عرضه می کند که چه بسا برخی از آنها با آن چه که خداوند متعال در اسلام منظور داشته، همخوانی ندارد.
به اعتقاد ما اگر اسلام اجازه داده که اجتهاد[به مفهومی که بیان شد] صورت گیرد، بدان دلیل است که دین و آیینی واقعی و فطری است و برای دینی که متعلق به همه دوران هاست و رشته وحی از آن گسسته و معصومانش در قید حیات نیستند، برای شناخت شریعت و احکام آن راهی جز اجتهاد وجود ندارد؛ هر چند این روش گاه گرفتار خودخواهی‌هایی می‌شود و آرای متفاوتی را عرضه می‌کند که چه بسا برخی از آنها با آن چه که خداوند متعال در اسلام منظور داشته، همخوانی ندارد.


همچنان که شاهد آنیم که این روش منطقی، در خصوص استنباط همه مسایل، از جمله عقاید و مفاهیم (یعنی تصوراتی که از یک سو بر عقاید و باورها مبتنی است و از سوی دیگر در ارتباط مستقیم با واقعیت قرار دارد) و احکام و حتی مواضع و دیدگاه¬های اسلام نسبت به برخی قوانین طبیعی، تعمیم داده می‌شود.
همچنان که شاهد آنیم که این روش منطقی، در خصوص استنباط همه مسایل، از جمله عقاید و مفاهیم (یعنی تصوراتی که از یک سو بر عقاید و باورها مبتنی است و از سوی دیگر در ارتباط مستقیم با واقعیت قرار دارد) و احکام و حتی مواضع و دیدگاه¬های اسلام نسبت به برخی قوانین طبیعی، تعمیم داده می‌شود.