نواب اربعه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
=نواب اربعه=
=نواب اربعه=


نايبان خاص<ref>در آن روزگار، به جاى «نيابت» و «نواب» بيشتر تعبير «سفارت» و «سفرأ» به كار برده مى‏شد.</ref>[[حضرت مهدى]] در دوران غيبت صغرى، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پيشين و از علماى پارسا و بزرگ [[شيعه]] بودند كه «نوّاب اربعه» ناميده شده‏اند. اينان به ترتيب زمانى عبارت بودند از:
نايبان خاص<ref>در آن روزگار، به جاى «نيابت» و «نواب» بيشتر تعبير «سفارت» و «سفرأ» به كار برده میشد.</ref>[[حضرت مهدى]] در دوران غيبت صغرى، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پيشين و از علماى پارسا و بزرگ [[شيعه]] بودند كه «نوّاب اربعه» ناميده شده‏اند. اينان به ترتيب زمانى عبارت بودند از:


# ابو عَمرو عثمان بن سعيد عَمرى،
# ابو عَمرو عثمان بن سعيد عَمرى،
خط ۳۲: خط ۳۲:
# ابو الحسن على بن محمد سَمَرى.
# ابو الحسن على بن محمد سَمَرى.
#  
#  
البته [[امام زمان(عج)]] وكلاى ديگرى نيز در مناطق مختلف مانند: [[بغداد]]، [[كوفه]]، [[اهواز]]، [[همدان]]، [[قم]]، [[رى]]، [[آذربايجان]]، [[نيشابور]] و... داشت كه يا به وسيله اين چهار نفر، كه در رأس سلسله مراتب وكلاى امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت مى‏رساندند<ref>چنانكه طبق نقل شيخ طوسى، حدود ده نفر در بغداد به نمايندگى از طرف محمد بن عثمان فعاليّت مى‏كردند (الغيبة، ص 225).</ref> و از سوى امام در مورد آنان «توقيع» هايى<ref>توقيع به معناى حاشيه نويسى است و در اصطلاح علماى شيعه به نامه‏ها و فرمانهايى كه در زمان غيبت صغرى از طرف امام به شيعيان مى‏رسيده توقيع گفته مى‏شود.</ref> صادر مى‏‌شده است<ref> صدر، المهدى،، ص .189.</ref>. و يا - آن گونه كه بعضى از محققان احتمال داده‏اند - سفارت و وكالت اين چهار نفر، وكالتى عامّ و مطلق بوده ولى ديگران در موارد خاصى وكالت و نيابت داشته‏‌اند.<ref> امين، سيد محسن، أعيان الشيعة، ج 2، ص .48.</ref>. مانند:
البته [[امام زمان(عج)]] وكلاى ديگرى نيز در مناطق مختلف مانند: [[بغداد]]، [[كوفه]]، [[اهواز]]، [[همدان]]، [[قم]]، [[رى]]، [[آذربايجان]]، [[نيشابور]] و... داشت كه يا به وسيله اين چهار نفر، كه در رأس سلسله مراتب وكلاى امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت میرساندند<ref>چنانكه طبق نقل شيخ طوسى، حدود ده نفر در بغداد به نمايندگى از طرف محمد بن عثمان فعاليّت میكردند (الغيبة، ص 225).</ref> و از سوى امام در مورد آنان «توقيع» هايى<ref>توقيع به معناى حاشيه نويسى است و در اصطلاح علماى شيعه به نامه‏ها و فرمانهايى كه در زمان غيبت صغرى از طرف امام به شيعيان میرسيده توقيع گفته میشود.</ref> صادر می‌شده است<ref> صدر، المهدى،، ص .189.</ref>. و يا - آن گونه كه بعضى از محققان احتمال داده‏اند - سفارت و وكالت اين چهار نفر، وكالتى عامّ و مطلق بوده ولى ديگران در موارد خاصى وكالت و نيابت داشته‏‌اند.<ref> امين، سيد محسن، أعيان الشيعة، ج 2، ص .48.</ref>. مانند:
محمد بن جعفر اسدى، احمد بن اسحاق اشعرى قمى، ابراهيم بن محمد همدانى، احمد بن حمزة بن اليسع<ref>طوسى،، الغيبة، ص 257، .258</ref>، محمد بن ابراهيم بن مهزيار<ref>كلينى،، اصول كافى،، ج 1، ص 518، ح .5.</ref>، حاجز بن يزيد، محمد بن صالح<ref>كلينى، همان كتاب، ص 521، ح 14 و .15.</ref>، ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى، محمد بن على بن بلال، عمر اهوازى، و ابو محمد و جنائى<ref>طبرسى،، اًعلام الورى، ص .444.</ref>.
محمد بن جعفر اسدى، احمد بن اسحاق اشعرى قمى، ابراهيم بن محمد همدانى، احمد بن حمزة بن اليسع<ref>طوسى،، الغيبة، ص 257، .258</ref>، محمد بن ابراهيم بن مهزيار<ref>كلينى،، اصول كافى،، ج 1، ص 518، ح .5.</ref>، حاجز بن يزيد، محمد بن صالح<ref>كلينى، همان كتاب، ص 521، ح 14 و .15.</ref>، ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى، محمد بن على بن بلال، عمر اهوازى، و ابو محمد و جنائى<ref>طبرسى،، اًعلام الورى، ص .444.</ref>.
=ابو عَمرو عثمان بن سعيد عَمرى=
عثمان بن سعيد از [[قبيله بنى اسد]] بود و به مناسبت سكونت در شهر [[سامرا]]، «عسكرى» نيز ناميده مى‌شد. در محافل [[شيعه]] از او به نام «سمّان» (= روغن فروش) ياد مى‌‏شد، زيرا به منظور استتار فعاليتهاى سياسى، روغن فروشى میكرد و اموال متعلق به امام را، كه شيعيان به وى تحويل میدادند، در ظرفهاى روغن قرار داده به محضر امام عسكرى میرساند<ref>طوسى،، الغيبة، تهران، مكتبة نينوى الحديثة ص .214.</ref>. او مورد اعتماد و احترام عموم شيعيان بود<ref>طوسى، همان كتاب، ص 216.</ref>. گفتنى است كه عثمان بن سعيد قبلاً نيز از وكلا و ياران مورد اعتماد [[حضرت هادى]] و حضرت عسكرى(ع) بوده است. «احمد بن اسحاق» كه خود از بزرگان شيعه میباشد، میگويد:
روزى به محضر [[امام هادى]] رسيدم و عرض كردم: من گاهى غايب و گاهى (در اينجا) حاضر و وقتى هم كه حاضرم هميشه نمیتوانم به محضر شما برسم. سخن چه كسى را بپذيرم و از چه كسى فرمان ببرم؟
امام فرمود: «اين ابو عَمرو (عثمان بن سعيد عَمرى)، فردى امين و مورد اطمينان من است، آنچه به شما بگويد، از جانب من میگويد و آنچه به شما برساند، از طرف من میرساند».
احمد بن اسحاق میگويد: پس از رحلت [[امام هادى(ع)]] روزى به حضور امام عسكرى(ع) شرفياب شدم و همان سؤال را تكرار كردم.
حضرت مانند پدرش فرمود: اين ابو عَمرو مورد اعتماد و اطمينان امام پيشين، و نيز طرف اطمينان من در زندگى و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگويد از جانب من میگويد و آنچه به شما برساند از طرف من میرساند<ref>طوسى،، الغيبة، ص 215.</ref>.
پس از رحلت امام عسكرى، مراسم تغسيل و تكفين و خاكسپارى آن حضرت را، در ظاهر، عثمان بن سعدى انجام داد<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .216.</ref>. نيز همو بود كه روزى در حضور جمعى از شيعيان به فرمان امام عسكرى(ع) و به نمايندگى از طرف آن حضرت، اموالى را كه گروهى از شيعيان [[يمن]] اورده بودند، از آنان تحويل گرفت و امام در برابر اظهارات حاضران مبنى بر اينكه با اين اقدام حضرت، اعتماد و احترامشان نسبت به عثمان بن سعيد افزايش يافته است، فرمود: گواه باشيد كه عثمان بن سعيد وكيل من است، و پسرش محمد نيز، وكيل پسرم مهدى خواهد بود<ref> طوسى،، همان كتاب، ص ..216</ref>. همچنين، در پايان ديدار چهل نفر از شيعيان با حضرت مهدى كه شرح آن در اوائل اين بخش گذشت - حضرت خطاب به حاضران فرمود:
آنچه عثمان (بن سعيد) میگويد، از او بپذيريد، مطيع فرمان او باشيد، سخنان او را بپذيريد، او نماينده امام شماست و اختيار با اوست<ref>طوسى،، همان كتاب، ص .217.</ref>.
تاريخ وفات عثمان بن سعيد روشن نيست. برخى احتمال داده‏اند او بين سالهاى 260 - 267 در گذشته باشد و برخى ديگر فوت او را در سال 280 دانسته‌‏اند<ref>دكتر حسين، جاسم، تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم، ترجمه دكتر سيد محمد تقى آيت اللّهى، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارات امير كبير، 1367 هـ. ش، ص 155 و .156.</ref>.


=پانویس=
=پانویس=