خلق افعال عباد (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان'
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان')
خط ۲۷: خط ۲۷:
به تحقیق، بزرگان اهل سنت معتقدند که خدا اشیاء را با اسباب و وسایلش خلق می‌کند. اوست که برای بنده اش قدرتی را خلق می‌کند تا بتواند فعل خود را انجام دهد. بنا بر این، عبد فاعل حقیقی آن فعل است. پس قول اهل سنت مبنی بر این که عبد فعل خود را با اراده و قدرتش انجام می‌دهد، مثل این است که سایر حوادث را به کمک اسبابش خلق می‌کند. ابن تیمیه در این جا به جبریون محض چون جهم بن صفوان و نیز ابوالحسن اشعری که منکر اسباب و نیز قدرت و اراده عبد هستند طعنه می‌زند و می‌گوید عقیده قاطبه اهل سنت با کسانی که برای بنده هیچ اراده و قدرتی را قبول ندارند، موافق نیست آن گونه که جهم و پیروانش و نیز اشعری و موافقانش به آن اعتقاد دارند. زیرا جهم بن صفوان، منکر مشیت، حکمت و رحمت الهی است و نیز هر گونه فعل و قدرت موثر برای عبد را انکار می‌کند.
به تحقیق، بزرگان اهل سنت معتقدند که خدا اشیاء را با اسباب و وسایلش خلق می‌کند. اوست که برای بنده اش قدرتی را خلق می‌کند تا بتواند فعل خود را انجام دهد. بنا بر این، عبد فاعل حقیقی آن فعل است. پس قول اهل سنت مبنی بر این که عبد فعل خود را با اراده و قدرتش انجام می‌دهد، مثل این است که سایر حوادث را به کمک اسبابش خلق می‌کند. ابن تیمیه در این جا به جبریون محض چون جهم بن صفوان و نیز ابوالحسن اشعری که منکر اسباب و نیز قدرت و اراده عبد هستند طعنه می‌زند و می‌گوید عقیده قاطبه اهل سنت با کسانی که برای بنده هیچ اراده و قدرتی را قبول ندارند، موافق نیست آن گونه که جهم و پیروانش و نیز اشعری و موافقانش به آن اعتقاد دارند. زیرا جهم بن صفوان، منکر مشیت، حکمت و رحمت الهی است و نیز هر گونه فعل و قدرت موثر برای عبد را انکار می‌کند.


با توجه به متن فوق می توان نتیجه گرفت که تمایزی آشکار میان اعتقاد بزرگان اهل سنت با کسانی چون جهم و جالب تر اشعری که قایل به نظریه کسب و نوعی دفاع از انتساب فعل به انسان است؛ وجود دارد. زیرا بر شمردن شخصی چون اشعری و پیروانش به عنوان مخالف اعتقادات اهل سنت با این که اشعری انسان را نسبت به فعلش کاملا مجبور و دست بسته نمی‌داند؛ این نکته را ثابت می‌کند که اهل حدیث  در ادعای خود مبنی بر این که انسان واقعا فاعل افعال خویش است، صادق اند. ابن تیمیه در فرازی دیگر می‌نویسد: «ان العبد فاعل لفعله حقیقه و محدثا لفعله و الله سبحانه فاعلا له محدثا له و هذا قول جماهیر اهل السنه من جمیع الطوائف و هذا قول کثیر من اصحاب الاشعری کابی اسحاق الاسفرایینی و ابی المعالی الجوینی الملقب بامام الحرمین و غیرهما» <ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 74</ref>عبد به طور حقیقی فاعل و محدث فعل خویش است و خدای متعال نیز فاعل و محدث فعل عبد است. این عقیده تمام اهل سنت از همه طایفه ها می‌باشد. وی این اعتقاد را به بخش بزرگی از اشاعره نسبت می‌دهد و می گوید بسیاری از اصحاب اشعری چون [[ابی اسحاق اسفراینی]] و [[عبدالملک جوینی]]، با اهل سنت همراه هستند.
با توجه به متن فوق می‌توان نتیجه گرفت که تمایزی آشکار میان اعتقاد بزرگان اهل سنت با کسانی چون جهم و جالب تر اشعری که قایل به نظریه کسب و نوعی دفاع از انتساب فعل به انسان است؛ وجود دارد. زیرا بر شمردن شخصی چون اشعری و پیروانش به عنوان مخالف اعتقادات اهل سنت با این که اشعری انسان را نسبت به فعلش کاملا مجبور و دست بسته نمی‌داند؛ این نکته را ثابت می‌کند که اهل حدیث  در ادعای خود مبنی بر این که انسان واقعا فاعل افعال خویش است، صادق اند. ابن تیمیه در فرازی دیگر می‌نویسد: «ان العبد فاعل لفعله حقیقه و محدثا لفعله و الله سبحانه فاعلا له محدثا له و هذا قول جماهیر اهل السنه من جمیع الطوائف و هذا قول کثیر من اصحاب الاشعری کابی اسحاق الاسفرایینی و ابی المعالی الجوینی الملقب بامام الحرمین و غیرهما» <ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 74</ref>عبد به طور حقیقی فاعل و محدث فعل خویش است و خدای متعال نیز فاعل و محدث فعل عبد است. این عقیده تمام اهل سنت از همه طایفه ها می‌باشد. وی این اعتقاد را به بخش بزرگی از اشاعره نسبت می‌دهد و می گوید بسیاری از اصحاب اشعری چون [[ابی اسحاق اسفراینی]] و [[عبدالملک جوینی]]، با اهل سنت همراه هستند.


به نظر می‌رسد باید نکته ای مهم در این بخش از کلمات ابن تیمیه وجود داشته باشد و آن اعتراف به منحصر نبودن یک فاعل برای ایجاد یک فعل به نام خدا و انسان با انتساب حقیقی است. یعنی همان طور که انسان به طور واقعی فاعل و محدث فعل خویش است، هم زمان خدا نیز فاعل و محدث همان فعل است که به طور حقیقی به انسان منتسب می‌باشد. ابن تیمیه این قول را به بسیاری از اصحاب اشعری منتسب می‌کند. این ادعا ثابت می‌کند که [[مکتب اشاعره]] در زمان های پس از او تغییرات وسیعی داشته و به نوعی تکامل یافته و به قرابت اندیشه با دیگر مذاهب چون امامیه و اهل حدیث رسیده است.  
به نظر می‌رسد باید نکته ای مهم در این بخش از کلمات ابن تیمیه وجود داشته باشد و آن اعتراف به منحصر نبودن یک فاعل برای ایجاد یک فعل به نام خدا و انسان با انتساب حقیقی است. یعنی همان طور که انسان به طور واقعی فاعل و محدث فعل خویش است، هم زمان خدا نیز فاعل و محدث همان فعل است که به طور حقیقی به انسان منتسب می‌باشد. ابن تیمیه این قول را به بسیاری از اصحاب اشعری منتسب می‌کند. این ادعا ثابت می‌کند که [[مکتب اشاعره]] در زمان های پس از او تغییرات وسیعی داشته و به نوعی تکامل یافته و به قرابت اندیشه با دیگر مذاهب چون امامیه و اهل حدیث رسیده است.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۴۱۴

ویرایش