امکان تفسیر و فهم‌پذیری قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'مى‏كنند' به 'می‌كنند')
جز (جایگزینی متن - ' گیری' به '‌گیری')
خط ۲۴: خط ۲۴:
ایشان در ادامه به احادیثی  نظیر حدیث ثقلین و حدیث لزوم عرضه احادیث به قرآن نیز استشهاد نموده و مدعی است که از انها نیز اصل فهم  پذیری  قرآن استفاده می‌شود.
ایشان در ادامه به احادیثی  نظیر حدیث ثقلین و حدیث لزوم عرضه احادیث به قرآن نیز استشهاد نموده و مدعی است که از انها نیز اصل فهم  پذیری  قرآن استفاده می‌شود.
مفاد گفتار ایشان این است که چگونه می‌توان بین حجیت قرآن و لزوم عرضه احادیث بر قرآن با فهم ناپذیری قرآن جمع کرد.  
مفاد گفتار ایشان این است که چگونه می‌توان بین حجیت قرآن و لزوم عرضه احادیث بر قرآن با فهم ناپذیری قرآن جمع کرد.  
انگاه در مقام نتیجه گیری از مطالب مطرح شده  می گوید: تمامی  مطالب ذکر شده بیانگران است که اخباری که دلالت بر فهم ناپذیری قرآن دارند دلالتشان  تمام نیست: وکل ذلک یدل على أن ظاهر هذه الأخبار متروک.- انتهی – <ref>همان: «وقال النبی 6. (انی مخلف فيكم الثقلين: كتاب الله، وعترتی أهل بيتی) فبين أن الكتاب حجة، كما أن العترة حجة. وكيف يكون حجة ما لا يفهم به شئ؟ وروى عنه 7أنه قال: ( إذا جاءكم عنی حديث، فاعرضوه على كتاب الله، فما وافق كتاب الله فاقبلوه، وما خالفه فاضربوا به عرض الحائط ) وروی مثل ذلك عن أئمتنا :، وكيف يمكن العرض على كتاب الله، وهو لا يفهم به شئ؟».</ref>
انگاه در مقام نتیجه‌گیری از مطالب مطرح شده  می گوید: تمامی  مطالب ذکر شده بیانگران است که اخباری که دلالت بر فهم ناپذیری قرآن دارند دلالتشان  تمام نیست: وکل ذلک یدل على أن ظاهر هذه الأخبار متروک.- انتهی – <ref>همان: «وقال النبی 6. (انی مخلف فيكم الثقلين: كتاب الله، وعترتی أهل بيتی) فبين أن الكتاب حجة، كما أن العترة حجة. وكيف يكون حجة ما لا يفهم به شئ؟ وروى عنه 7أنه قال: ( إذا جاءكم عنی حديث، فاعرضوه على كتاب الله، فما وافق كتاب الله فاقبلوه، وما خالفه فاضربوا به عرض الحائط ) وروی مثل ذلك عن أئمتنا :، وكيف يمكن العرض على كتاب الله، وهو لا يفهم به شئ؟».</ref>




خط ۵۵: خط ۵۵:
فیض کاشانی در کتاب التفسیر الصافی در مقدمه پنجم  نیز می‌فرماید:بر اساس مفاد ایات و روایات متعدد، اصل فهم پذیری– اعم ازفهم عمومی و فهم تخصصی ان -  امری ثابت و قطعی بوده بگونه‌ای که صاحبان اندیشه های متعالی می‌توانند به ظرائف و لطائف بیشتری از قرآن نائل گردند بنابر این کسانی که فهم قرآن را منحصر در فهم ظاهر ان دانسته  و درک معانی عمیق ان را ناممکن می‌دانند از سطح ناچیز علمی درونشان خبر داده و حکم ناصوابی نسبت به دیگران ابراز داشته اند. <ref>فیض کاشانی، التفسیر الصافی، ج1ص35: «... أن من زعم أن لا معنى للقرآن الا ما يترجمه ظاهر التفسير فهو مخبر عن حد نفسه وهو مصيب فی الاخبار عن نفسه ولكنه مخطئ فی الحكم برد الخلق كافة إلى درجته التی هی حده ومقامه بل القرآن والأخبار والآثار تدل على أن فی معانی القرآن لأرباب الفهم متسعا بالغا ومجالا رحبا قال الله عز وجل: «أفلا يتدبرون القرآن أم على قلوب اقفالها»، وقال سبحانه: «ونزلنا عليك الكتاب تبينا لكل شئ»، وقال: «ما فرطنا فی الكتاب من شئ»، وقال: «لعلمه الذين يستنبطونه منهم»</ref>
فیض کاشانی در کتاب التفسیر الصافی در مقدمه پنجم  نیز می‌فرماید:بر اساس مفاد ایات و روایات متعدد، اصل فهم پذیری– اعم ازفهم عمومی و فهم تخصصی ان -  امری ثابت و قطعی بوده بگونه‌ای که صاحبان اندیشه های متعالی می‌توانند به ظرائف و لطائف بیشتری از قرآن نائل گردند بنابر این کسانی که فهم قرآن را منحصر در فهم ظاهر ان دانسته  و درک معانی عمیق ان را ناممکن می‌دانند از سطح ناچیز علمی درونشان خبر داده و حکم ناصوابی نسبت به دیگران ابراز داشته اند. <ref>فیض کاشانی، التفسیر الصافی، ج1ص35: «... أن من زعم أن لا معنى للقرآن الا ما يترجمه ظاهر التفسير فهو مخبر عن حد نفسه وهو مصيب فی الاخبار عن نفسه ولكنه مخطئ فی الحكم برد الخلق كافة إلى درجته التی هی حده ومقامه بل القرآن والأخبار والآثار تدل على أن فی معانی القرآن لأرباب الفهم متسعا بالغا ومجالا رحبا قال الله عز وجل: «أفلا يتدبرون القرآن أم على قلوب اقفالها»، وقال سبحانه: «ونزلنا عليك الكتاب تبينا لكل شئ»، وقال: «ما فرطنا فی الكتاب من شئ»، وقال: «لعلمه الذين يستنبطونه منهم»</ref>


ایشان در ادامه به ذکر احادیثی در اثبات فهم پذیری قرآن پرداخته و در مقام نتیجه گیری می‌نویسد:
ایشان در ادامه به ذکر احادیثی در اثبات فهم پذیری قرآن پرداخته و در مقام نتیجه‌گیری می‌نویسد:
سخن حق ان است که فردی که التزام قلبی به گفتار خداوند و رسول و اهلبیتش داشته وعلاوه بر غور در اثار ائمه ع و ممارست در انها از روح لطیف و قلب مطمئنی برخوردار باشد می‌تواند لطائف قرآن بهتر از دیگران درک کند. <ref>همان، ص3۵ ـ 3۶: «فالصواب أن يقال من أخلص الانقياد لله ولرسوله6ولأهل البيت: وأخذ علمه منهم وتتبع آثارهم واطلع على جملة من أسرارهم بحيث حصل له الرسوخ فی العلم والطمأنينة فی المعرفة وانفتح عينا قلبه وهجم به العلم على حقائق الأمور وباشر روح اليقين واستلان ما استوعره المترفون وأنس بما استوحش منه الجاهلون وصحب الدنيا ببدن روحه معلقة بالمحل الأعلى فله أن يستفيد من القرآن بعض غرائبه ويستنبط منه نبذا من عجائبه ليس ذلك من كرم الله تعالى بغريب ولا من جوده بعجيب»</ref>
سخن حق ان است که فردی که التزام قلبی به گفتار خداوند و رسول و اهلبیتش داشته وعلاوه بر غور در اثار ائمه ع و ممارست در انها از روح لطیف و قلب مطمئنی برخوردار باشد می‌تواند لطائف قرآن بهتر از دیگران درک کند. <ref>همان، ص3۵ ـ 3۶: «فالصواب أن يقال من أخلص الانقياد لله ولرسوله6ولأهل البيت: وأخذ علمه منهم وتتبع آثارهم واطلع على جملة من أسرارهم بحيث حصل له الرسوخ فی العلم والطمأنينة فی المعرفة وانفتح عينا قلبه وهجم به العلم على حقائق الأمور وباشر روح اليقين واستلان ما استوعره المترفون وأنس بما استوحش منه الجاهلون وصحب الدنيا ببدن روحه معلقة بالمحل الأعلى فله أن يستفيد من القرآن بعض غرائبه ويستنبط منه نبذا من عجائبه ليس ذلك من كرم الله تعالى بغريب ولا من جوده بعجيب»</ref>


خط ۲۲۳: خط ۲۲۳:
تبیین: بر اساس حدیث مذکور مرجعیت قرآن  و پناه بردن  به ان  تنها راه  خروج  از فتنه هائی است که در جوامع بشری اتفاق می افتد بنابر این اگر  فهم  محتوای قرآن  برای انسانها ناممکن باشد امکان خروج از فتنه های زمان خویش را نخواهند داشت.
تبیین: بر اساس حدیث مذکور مرجعیت قرآن  و پناه بردن  به ان  تنها راه  خروج  از فتنه هائی است که در جوامع بشری اتفاق می افتد بنابر این اگر  فهم  محتوای قرآن  برای انسانها ناممکن باشد امکان خروج از فتنه های زمان خویش را نخواهند داشت.


3 – حدیث ثقلین که بیانگر  متمکن بودن  مسلمانان از بهره گیری و تمسک  به دو ثقل اکبر و اصغر در همه زمانها ست .
3 – حدیث ثقلین که بیانگر  متمکن بودن  مسلمانان از بهره‌گیری و تمسک  به دو ثقل اکبر و اصغر در همه زمانها ست .




خط ۳۰۶: خط ۳۰۶:




چگونه ممکن است حقائق و معارف قرآن در همه اعصار و برای همه انسان‌ها قابلیت بهره گیری داشته باشد ؟ ایا این سخن بمعنای آن نیست که کلمات و‌ترکیبات قرآنی دارای معانی متعدد بوده و بتدریج هر یک از آن‌ها برای عده ای مکشوف می‌گردد و یا بمعنای آن نیست که یک حقیقت دارای معانی طولی است که بتدریج در استمرار زمان کشف می‌شود ؟
چگونه ممکن است حقائق و معارف قرآن در همه اعصار و برای همه انسان‌ها قابلیت بهره‌گیری داشته باشد ؟ ایا این سخن بمعنای آن نیست که کلمات و‌ترکیبات قرآنی دارای معانی متعدد بوده و بتدریج هر یک از آن‌ها برای عده ای مکشوف می‌گردد و یا بمعنای آن نیست که یک حقیقت دارای معانی طولی است که بتدریج در استمرار زمان کشف می‌شود ؟




خط ۴۴۱: خط ۴۴۱:
ایشان معتقد است درک معانی طولی آیات تنها در پرتو تدبر بدست می‌آید و این امر در سراسر قرآن جاری است.ایشان بعد از بیان نکته مذکور به روایات بطون اشاره کرده و معتقد است این روایات بیانگر وجود معانی عمیق قرآن در قرآن است که با تدبر بدست می‌آید. <ref>القرآن فی الاسلام ص 27-26- ...ان هذا التدرج - ونعنی به ظهور معنى بدائی من الآیة ثم ظهور معنى أوسع وهکذا – جار فی کل من الآیات الکریمة بلا استثناء ..وبالتأمل فی هذا الموضوع یظهر معنى ما روی عن النبی صلى الله علیه وآله فی کتب الحدیث والتفسیر من قوله : ( ان للقرآن ظهرا وبطنا ولبطنه بطنا إلى سبعة أبطن ) وعلى هذا للقرآن ظاهر وباطن أو ظهر وبطن ، وکلا المعنیین یرادان من الآیات الکریمة ، الا أنهما واقعا فی الطول لا فی العرض ، فان إرادة الظاهر لا تنفی إرادة الباطن وإرادة الباطن لا تزاحم إرادة الظاهر</ref>  
ایشان معتقد است درک معانی طولی آیات تنها در پرتو تدبر بدست می‌آید و این امر در سراسر قرآن جاری است.ایشان بعد از بیان نکته مذکور به روایات بطون اشاره کرده و معتقد است این روایات بیانگر وجود معانی عمیق قرآن در قرآن است که با تدبر بدست می‌آید. <ref>القرآن فی الاسلام ص 27-26- ...ان هذا التدرج - ونعنی به ظهور معنى بدائی من الآیة ثم ظهور معنى أوسع وهکذا – جار فی کل من الآیات الکریمة بلا استثناء ..وبالتأمل فی هذا الموضوع یظهر معنى ما روی عن النبی صلى الله علیه وآله فی کتب الحدیث والتفسیر من قوله : ( ان للقرآن ظهرا وبطنا ولبطنه بطنا إلى سبعة أبطن ) وعلى هذا للقرآن ظاهر وباطن أو ظهر وبطن ، وکلا المعنیین یرادان من الآیات الکریمة ، الا أنهما واقعا فی الطول لا فی العرض ، فان إرادة الظاهر لا تنفی إرادة الباطن وإرادة الباطن لا تزاحم إرادة الظاهر</ref>  
   
   
===گفتارعلامه طباطبائی در زمینه علت بکار گیری معانی باطنی وظاهر ی در قرآن===  
===گفتارعلامه طباطبائی در زمینه علت بکار‌گیری معانی باطنی وظاهر ی در قرآن===  


ایشان تحت عنوان: لماذا تکلم القرآن بأسلوب الظاهر والباطن بعد از بیان سه مقدمه می‌فرماید:  
ایشان تحت عنوان: لماذا تکلم القرآن بأسلوب الظاهر والباطن بعد از بیان سه مقدمه می‌فرماید: