دیوبندیه در افغانستان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'میباشد' به 'می‌باشد'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میباشد' به 'می‌باشد')
خط ۴: خط ۴:
یکی از مهمترین جریانات فکری و عملی موجود در افغانستان “مسلک دیوبندیه” است. تفکری که در جنوب آسیا به صورت وسیع گسترده شده و دامنه آن به افغانستان و بخش‌هایی از ایران نیز رسیده است.
یکی از مهمترین جریانات فکری و عملی موجود در افغانستان “مسلک دیوبندیه” است. تفکری که در جنوب آسیا به صورت وسیع گسترده شده و دامنه آن به افغانستان و بخش‌هایی از ایران نیز رسیده است.


تاریخچه دیوبندی در افغانستان به 100 سال قبل برمیگردد. و قبل از آن تفکر [[شاه ولی‌الله‌دهلوی]] نیز تا حدودی دراین کشور رواج داشته است، و مسلکِ دیوبند  نسخه مدوّنِ تفکرات شاه ولی اللهی میباشد.
تاریخچه دیوبندی در افغانستان به 100 سال قبل برمیگردد. و قبل از آن تفکر [[شاه ولی‌الله‌دهلوی]] نیز تا حدودی دراین کشور رواج داشته است، و مسلکِ دیوبند  نسخه مدوّنِ تفکرات شاه ولی اللهی می‌باشد.
==مدارس دیوبندیه درافغانستان==
==مدارس دیوبندیه درافغانستان==
در افغانستان دارالعلومِ رسمی که تماما با سیستم دیوبند عیار باشد وجود ندارد. یعنی مدرسه‌ای که اساتید و شاگردها و تعالیمش به طور کلی از مسلکِ دیوبند نمایندگی کند، و مثلا بیش از هزار شاگرد و محصل داشته باشد، مستقل و مؤثر بر جامعه باشد نداریم.  بلی! افرادی هستند که نماینده این مسلک و تفکر هستند، ولی دارالعلوم رسمی دیوبندیه وجود ندارد. البته آنچه در کشور افغانستان هست عمدتا مدارس کوچک و شخصی هستند که مسلک و منهجِ دیوبند را رواج می‌دهند. تقریباً در همه ساحات کشور وجود دارند، بیشتر هم درکابل، قندهار، بلخ و جلال‌آباد حضور دارند.
در افغانستان دارالعلومِ رسمی که تماما با سیستم دیوبند عیار باشد وجود ندارد. یعنی مدرسه‌ای که اساتید و شاگردها و تعالیمش به طور کلی از مسلکِ دیوبند نمایندگی کند، و مثلا بیش از هزار شاگرد و محصل داشته باشد، مستقل و مؤثر بر جامعه باشد نداریم.  بلی! افرادی هستند که نماینده این مسلک و تفکر هستند، ولی دارالعلوم رسمی دیوبندیه وجود ندارد. البته آنچه در کشور افغانستان هست عمدتا مدارس کوچک و شخصی هستند که مسلک و منهجِ دیوبند را رواج می‌دهند. تقریباً در همه ساحات کشور وجود دارند، بیشتر هم درکابل، قندهار، بلخ و جلال‌آباد حضور دارند.
خط ۳۵: خط ۳۵:
دیوبندیان درمیان عقیده و کلام اندکی فرق میکنند، مثلاً “عقاید” برای عوام الناس، و “کلام” برای علماء است. مسائل تقریبا همان مسائل است اما  در عقائد از عقلیات کمتر استفاده میشود و بیشتر دلائلش مستقیم از وحی (کتاب و سنت) گرفته میشود، تا عوام الناس از قیل و قالِ متکلمین در امان بمانند، زیرا که عقلیات برای عوام الناس نیست. عقلیات برای علماء است که در علم کلام بیشتر مورد استفاده است.
دیوبندیان درمیان عقیده و کلام اندکی فرق میکنند، مثلاً “عقاید” برای عوام الناس، و “کلام” برای علماء است. مسائل تقریبا همان مسائل است اما  در عقائد از عقلیات کمتر استفاده میشود و بیشتر دلائلش مستقیم از وحی (کتاب و سنت) گرفته میشود، تا عوام الناس از قیل و قالِ متکلمین در امان بمانند، زیرا که عقلیات برای عوام الناس نیست. عقلیات برای علماء است که در علم کلام بیشتر مورد استفاده است.


اختلافاتی که بین اشاعره و ماتریدیه وجود دارد، و اختلافاتی که بین ماتریده و منهجِ سلفیه هست برای عوام الناس نمیباشد مربوط متخصصین این میدان میشود. منظور از “عقائد سلفیه” همان عقایدی است که از علماء متقدمین یعنی قرن اول و دوم و سوم  به دست ما رسیده است. اما متاسفانه امروز در میان اعراب گروهی پدید آمده که غیر خود دیگران را برحق نمی‌دا‌نند، حتی بزرگان معاصرین خویش را نیز گمراه دانسته¬اند. البته این‌ها گروه کوچکی هستند ولی فعالیت‌هایشان زیاد است و در عین حال نمی توان آن‌ها را سلفی دانست زیرا خلاف منهج سلفیه عمل می‌کنند.  
اختلافاتی که بین اشاعره و ماتریدیه وجود دارد، و اختلافاتی که بین ماتریده و منهجِ سلفیه هست برای عوام الناس نمی‌باشد مربوط متخصصین این میدان میشود. منظور از “عقائد سلفیه” همان عقایدی است که از علماء متقدمین یعنی قرن اول و دوم و سوم  به دست ما رسیده است. اما متاسفانه امروز در میان اعراب گروهی پدید آمده که غیر خود دیگران را برحق نمی‌دا‌نند، حتی بزرگان معاصرین خویش را نیز گمراه دانسته¬اند. البته این‌ها گروه کوچکی هستند ولی فعالیت‌هایشان زیاد است و در عین حال نمی توان آن‌ها را سلفی دانست زیرا خلاف منهج سلفیه عمل می‌کنند.  


خلاصه اینکه ماتریدیه یک منهجی است که درمیان شلفیه و اشاعره قرار دارد، از یک جهت به سلفیت و از جهت دیگر به اشعری‌ها قریب است. عقل و نقل هر دو را با هم مساویانه استفاده می‌کنند. در جایی که عقل نیاز بود از عقل استفاده می کنند درجایی که وحی نیاز باشد از وحی کمک می‌گیرند. البته در منابع کلامی معتبر شان منطق و فلسفه یونان نیست، بلکه به اساس قواعد کلامی که متکلمین آنها را مسلّم دانسته اند بحث میکنند.
خلاصه اینکه ماتریدیه یک منهجی است که درمیان شلفیه و اشاعره قرار دارد، از یک جهت به سلفیت و از جهت دیگر به اشعری‌ها قریب است. عقل و نقل هر دو را با هم مساویانه استفاده می‌کنند. در جایی که عقل نیاز بود از عقل استفاده می کنند درجایی که وحی نیاز باشد از وحی کمک می‌گیرند. البته در منابع کلامی معتبر شان منطق و فلسفه یونان نیست، بلکه به اساس قواعد کلامی که متکلمین آنها را مسلّم دانسته اند بحث میکنند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۳۸۹

ویرایش