قیام مختار: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۵۲۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ مارس ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:


البته وی در حین قیام توابین به زندان افتاد، و پس از شکست توابین از زندان به بازماندگان آنان نامه‌ای نوشت و از آنان دلجویی کرد. سران توابین قصد آزادسازی وی از زندان را داشتند که مختار آنان را برحذر داشت و گفت بزودی از زندان آزاد خواهد شد. این بار نیز با وساطت عبدالله بن عمر آزاد شد.
البته وی در حین قیام توابین به زندان افتاد، و پس از شکست توابین از زندان به بازماندگان آنان نامه‌ای نوشت و از آنان دلجویی کرد. سران توابین قصد آزادسازی وی از زندان را داشتند که مختار آنان را برحذر داشت و گفت بزودی از زندان آزاد خواهد شد. این بار نیز با وساطت عبدالله بن عمر آزاد شد.
=قیام مختار=
در جریان محاصره [[مکه]] توسط سپاه اموی، مختار نیز در کنار دیگران به شدت از حرم الهی دفاع کرد. پس از پایان محاصره، مختار به کوفه بازگشت. در این زمان کوفه به دست طرفداران [[عبدالله بن زبیر]] افتاده بود.  ورود او به کوفه مصادف با آمادگی [[توابین]] برای خروج از شهر بود.  طبعاً مختار نمی توانست در مقابل سران توابین قد علم کند. به همین جهت صبر کرد تا عاقبت کار توابین مشخص گردد.
پس از خروج توابین از شهر، قاتلین امام حسین(ع) که از ناحیه مختار هراس زیادی داشتند، حاکم زبیری کوفه را وادار کردند تا مختار را زندانی کند. مختار دوباره زندانی شد، اما پس از مدتی با شفاعت عبدلله بن عمر نزد ابن زبیر آزاد گردید.
وی پنهانی مشغول آماده کردن قیام خود گشت و از بازماندگان توابین خواست تا آماده باشند. او آنان را به کتاب خدا، سنت رسول، انتقام خون [[اهل بیت]]، دفاع از ضعفا و [[جهاد]] با کسانی که [[حرام]] اسلام را [[حلال]] کرده اند،دعوت می کرد. مختار [[شیعیان]] را در محل‌های خاصی گرد هم می‌آورد و خود را به عنوان نماینده محمد بن حنفیه مطرح می‌ساخت. گروهی از شیعیان نزد [[محمد بن حنیفه]] در مدینه رفتند و از او در این باره پرسیدند. محمد بن حنیفه نیز به صورت سر بسته و مبهم از مختار حمایت کرد، یعنی گفت که: «من دوست دارم تا خدا به دست هر کسی که خود از بندگانش می خواهد، انتقام ما را بگیرد».
اما این سخنان به صورت حمایت رسمی محمد بن حنفیه از مختار در میان شیعیان منتشر و موجب شد تا شیعیان زیادی به وی بپیوندند. مختار در پی افراد نیرومند و پر نفوذی بود که بتواند پایگاه خود را مستحکم نماید.  از جمله آنان ابراهیم بن اشتر، فرزند مالک اشتر بود که توانست او را به سوی خود جلب کند.
بالاخره در شب چهاردهم [[ربیع الاول]] سال 66 شورشی آغاز گشت. دسته های سپاهیان او در شهر می گشتند تا هر که می‌خواهد به آنان ملحق شود. در جریان تسخیر شهر کوفه توسط نیرو‌های مختار، درگیری های متعددی رخ داد.  سرانجام کوفه به دست مختار افتاد و عبدالله بن مطیع حاکم زبیری مخفیانه از شهر خارج شد. وی با مردم شهر به عنوان امیر آنها بیعت کرد. اما اشراف کوفه که از مختار هراس داشتند دست به قیام زدند، که قیامشان سرکوب شد.
پس از این جریان، مختار ماموریت اصلی خود یعنی کشتن قاتلین امام حسین(ع) را آغاز کرد. وی اعلام کرد که هر کس درب خانه خویش را به روی خود ببندد، امنیت خواهد داشت، مگر کسی که در ریختن خون فرزندان پیامبر(ص) مشارکت داشته باشد، بسیاری از اشراف که در ماجرای کربلا دست داشتند به سمت [[بصره]] فرار کردند.
اما یاران مختار بسیاری از آنان را دستگیر کرده و نزد مختار می‌آوردند.  او نیز دستور می‌داد که آنان را به قتل برسانند. حتی دست و پای بعضی را که جرمشان سنگین تر بوده قطع کرده و به قتل می رساندند.  تعداد تخمینی کسانی که به جرم شرکت در حادثه کربلا کشته شدند، حدود سه هزار نفر ذکر شده است.  از جمله این افراد [[شمر بن ذی الجوشن]]، [[حرمله]] و [[عمر بن سعد]] را می توان نام برد.
از [[امام باقر(ع)]] روایت شده که فرمود: «او را دشنام ندهید، او قاتلین کشته های ما را کشته، انتقام ما را گرفته، یتیمان ما را شوهر داده و در وقت عسرت به ما کمک مالی کرده است.»
بعد از این وقایع، مختار سپاهی را به سمت [[مدینه]] فرستاد تا مدینه را از تسلط عبدالله بن زبیر، خارج ساخته و به این ترتیب زمینه را برای حاکمیت شیعی بر [[حجاز]] آماده کند. اما این سپاه از سپاه عبدالله بن زبیر، شکست خورد.
مختار حتی نامه‌ای هم به محمد بن حنفیه نوشت که در آن هدفش را تصرف بلاد برای حاکمیت او ذکر کرده و از او خواست تا سپاهی را به سوی مدینه گسیل کند. اما محمد بن حنفیه با تمجید از او و نیتش، آنرا نپذیرفت.


=منبع=
=منبع=
confirmed، مدیران
۳۶٬۱۹۳

ویرایش