۸۷٬۱۷۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
آنچه اهمیت ارتداد را بیشتر میکند، این است که سیر تحقیق و تأمل، همیشه با تردید روبهرو است و رسیدن به علم فقط با گذر از تجربههای مکرر که همراه با شک است، محقق میشود. استقرار ایمان در هر حالت و رتبهای همواره با وساوس شیطانی روبهرو است و همین مسأله باعث میشود پیچیدگی ارتداد اگر در حوزه ایمان وارد شود، بسیار فزونی یابد.<br> | آنچه اهمیت ارتداد را بیشتر میکند، این است که سیر تحقیق و تأمل، همیشه با تردید روبهرو است و رسیدن به علم فقط با گذر از تجربههای مکرر که همراه با شک است، محقق میشود. استقرار ایمان در هر حالت و رتبهای همواره با وساوس شیطانی روبهرو است و همین مسأله باعث میشود پیچیدگی ارتداد اگر در حوزه ایمان وارد شود، بسیار فزونی یابد.<br> | ||
ارتداد در تمام ادوار فقهی، یکی از موضوعات محل مناقشه فقیهان اسلامی بوده و در بعضی از ادوار نیز به علل خاص و مقتضیات زمان، موضوع اصلی مناقشه آنان میشده است. در حال حاضر با توجه به فضای گسترش ادیان توحیدی، ارتداد نه تنها بحث دروندینی است، بلکه به موضوع محل مناقشه بروندینی نیز تبدیل شده؛ از همین رو منقح کردن ارتداد افزون بر پرداختن به موضوع فقهی که برای رسیدن به فتوایی استوار و مصاب با ما وقع عندالله است، موضوعی فکری در چالش ادیان گوناگون و نحلههای غیر دینی به شمار میرود.<br> | ارتداد در تمام ادوار فقهی، یکی از موضوعات محل مناقشه فقیهان اسلامی بوده و در بعضی از ادوار نیز به علل خاص و مقتضیات زمان، موضوع اصلی مناقشه آنان میشده است. در حال حاضر با توجه به فضای گسترش ادیان توحیدی، ارتداد نه تنها بحث دروندینی است، بلکه به موضوع محل مناقشه بروندینی نیز تبدیل شده؛ از همین رو منقح کردن ارتداد افزون بر پرداختن به موضوع فقهی که برای رسیدن به فتوایی استوار و مصاب با ما وقع عندالله است، موضوعی فکری در چالش ادیان گوناگون و نحلههای غیر دینی به شمار میرود.<br> | ||
پرداختن به موضوع ارتداد در صورتی که با مواجهه علمی روبهرو باشد میتواند به انسجام درونی دین، و اگر دستخوش برخوردی غیر علمی شود به تصویری غیر قابل قبول از دین بینجامد. این ادلّه، نگارنده را واداشت تا به این بحث در وسعت اطلاعات خویش بپردازد و میخواهد این موضوع را اثبات کند که ارتداد، لجاج و انکار دین از سر دشمنی است و مرتد کسی است که از ملت خویش، از سر دشمنی خارج میشود و چه بسا در مقام توطئه ضد دین و ملت خویش است. در چنین صورتی برخورد با ملت افزون بر اینکه حکم فقهی و شرعی است، حکمی عقلانی به شمار میرود. در مقابل تمام کسانی که از روی تحقیق و تأمل به هر دلیلی غیر از انکار و دشمنی به ورطه تأمل و تردید میافتند، نه تنها مرتد نیستند که واجب است با کمک به | پرداختن به موضوع ارتداد در صورتی که با مواجهه علمی روبهرو باشد میتواند به انسجام درونی دین، و اگر دستخوش برخوردی غیر علمی شود به تصویری غیر قابل قبول از دین بینجامد. این ادلّه، نگارنده را واداشت تا به این بحث در وسعت اطلاعات خویش بپردازد و میخواهد این موضوع را اثبات کند که ارتداد، لجاج و انکار دین از سر دشمنی است و مرتد کسی است که از ملت خویش، از سر دشمنی خارج میشود و چه بسا در مقام توطئه ضد دین و ملت خویش است. در چنین صورتی برخورد با ملت افزون بر اینکه حکم فقهی و شرعی است، حکمی عقلانی به شمار میرود. در مقابل تمام کسانی که از روی تحقیق و تأمل به هر دلیلی غیر از انکار و دشمنی به ورطه تأمل و تردید میافتند، نه تنها مرتد نیستند که واجب است با کمک به آنها پس از طرح شبهه، شبهه آنها رفع شود.<br> | ||
=شک و ارتداد= | =شک و ارتداد= | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
5. نظریه سوم به قاعده «درء» نزدیکتر است.<br> | 5. نظریه سوم به قاعده «درء» نزدیکتر است.<br> | ||
قاعده درء یکی از قواعد فقهی در حدود است. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود: در صورت وجود شبهه از اجرای حدود خودداری کنید.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج18، ص336، حدیث2، چاپ تهران «إدرؤ وا الحدود بالشبهات، ولاشفاعة ولاکفالة ولایمین فی حدّ».</ref> در روایت دیگری از عبدالله بن مسعود به نقل از پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)آمده است: از إعمال حدود به سبب شبهات خودداری کنید و تا آنجا که میتوانید، قتل را از مسلمانان دفع کنید. <ref>عوده، عبدالقادر، التشریح الجنائی، ج2، ص359 پاورقی. «أدرؤوا الحدود بالشبهات، ادفعوا القتل عن المسلمین مااستطعتم».</ref><br> | قاعده درء یکی از قواعد فقهی در حدود است. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود: در صورت وجود شبهه از اجرای حدود خودداری کنید.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج18، ص336، حدیث2، چاپ تهران «إدرؤ وا الحدود بالشبهات، ولاشفاعة ولاکفالة ولایمین فی حدّ».</ref> در روایت دیگری از عبدالله بن مسعود به نقل از پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)آمده است: از إعمال حدود به سبب شبهات خودداری کنید و تا آنجا که میتوانید، قتل را از مسلمانان دفع کنید. <ref>عوده، عبدالقادر، التشریح الجنائی، ج2، ص359 پاورقی. «أدرؤوا الحدود بالشبهات، ادفعوا القتل عن المسلمین مااستطعتم».</ref><br> | ||
از نظریه سوم با ادلّهای که ذکر شده است، استفاده میشود: آنان که از دین خارج شدهاند، وقتی مجازات میشوند که بیاعتقادی خود را به دیگران منتقل کنند؛ یعنی همان اظهار کردن شک و این که در تبلیغ بیدینی و خدشهدار کردن باور مردم بکوشند؛ مانند یهودیان مدینه که برای از بین بردن دین نوپا و برگرداندن مسلمانان از دینشان و خدشهدار کردن باورهای مردم، با توطئه از پیش پیریزی شده، صبح به دین اسلام روی میآوردند و شب از دین برمیگشتند.<ref>آلعمران (3)، 72و73</ref> و با این برگشت سریع | از نظریه سوم با ادلّهای که ذکر شده است، استفاده میشود: آنان که از دین خارج شدهاند، وقتی مجازات میشوند که بیاعتقادی خود را به دیگران منتقل کنند؛ یعنی همان اظهار کردن شک و این که در تبلیغ بیدینی و خدشهدار کردن باور مردم بکوشند؛ مانند یهودیان مدینه که برای از بین بردن دین نوپا و برگرداندن مسلمانان از دینشان و خدشهدار کردن باورهای مردم، با توطئه از پیش پیریزی شده، صبح به دین اسلام روی میآوردند و شب از دین برمیگشتند.<ref>آلعمران (3)، 72و73</ref> و با این برگشت سریع آنها، میان مسلمانان شبهه ایجاد میشد؛ زیرا آنها تازه مسلمان شده بودند و دین در جانشان نفوذ نکرده بود و دشمنان نیز برای توجیه و معقول جلوه دادن بازگشت خودشان میکوشیدند شبهاتی درباره اسلام مطرح کنند تا با این عمل بتوانند نیات قلبی و اعتقادی مسلمانان را دستخوش تردید و بیثباتی کنند. | ||
برای تبیین بیشتر آرای سهگانه پیشگفته لازم است به طور گذرا به آرای عالمان نگاهی بیفکنیم.<br> | برای تبیین بیشتر آرای سهگانه پیشگفته لازم است به طور گذرا به آرای عالمان نگاهی بیفکنیم.<br> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
==نظر علامه حلی== | ==نظر علامه حلی== | ||
علامه حلی میگوید: اگر قائل باشیم که اعتقاد به وجود و عدم وجود چیزی در دین یا مخالفت با حکم اجماعی باعث ارتداد میشود، باید بگوییم که بسیاری از عالمان مرتد هستند؛ در حالی که همینان در نسلهای بعد، از بزرگان دین شمرده شدهاند.<br> | علامه حلی میگوید: اگر قائل باشیم که اعتقاد به وجود و عدم وجود چیزی در دین یا مخالفت با حکم اجماعی باعث ارتداد میشود، باید بگوییم که بسیاری از عالمان مرتد هستند؛ در حالی که همینان در نسلهای بعد، از بزرگان دین شمرده شدهاند.<br> | ||
نظر علامه در مورد ارتداد چنین است: اما شخص جاهل و کسی که در مسأله شک و شبهه دارد، حکم ارتداد بر او جاری نمیشود، مگر این که جهل، شک و شبهه او زائل شود. در این صورت اگر انکار کند یا افعال و اقوالی را که بر ارتداد صراحت دارد انجام دهد، مرتد است <ref>علامه حلی، ج 2، ص236.</ref> مرحوم کاشف الغطاء میگوید: کسی که درباره آنچه انکار آن باعث ارتداد است، شبهه داشته باشد، مرتد نیست؛ اما از او خواسته میشود توبه کند. ]او گفته است که[ کافر دو قسم است: یکی کافر بالذّات و او کسی است که به خداوند متعالی، نبی اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) یا معاد کافر باشد... و دوم، کفر به طریق استلزام است؛ مانند این که برخی از ضروریات اسلامی یا متواترات از پیامبر اکرم را منکر شود؛ مثل قول به جبر، تفویض، ارجاء، ثبوت زمان و مکان ... و در این موارد اگر به ملازمه هر یک از این اقوال با انکار خدا و رسول تصریح کند یا به آن اعتقاد داشته باشد، کافر است و حکم مرتد فطری را دارد؛ ولی چنان که از روی شبههای | نظر علامه در مورد ارتداد چنین است: اما شخص جاهل و کسی که در مسأله شک و شبهه دارد، حکم ارتداد بر او جاری نمیشود، مگر این که جهل، شک و شبهه او زائل شود. در این صورت اگر انکار کند یا افعال و اقوالی را که بر ارتداد صراحت دارد انجام دهد، مرتد است <ref>علامه حلی، ج 2، ص236.</ref> مرحوم کاشف الغطاء میگوید: کسی که درباره آنچه انکار آن باعث ارتداد است، شبهه داشته باشد، مرتد نیست؛ اما از او خواسته میشود توبه کند. ]او گفته است که[ کافر دو قسم است: یکی کافر بالذّات و او کسی است که به خداوند متعالی، نبی اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) یا معاد کافر باشد... و دوم، کفر به طریق استلزام است؛ مانند این که برخی از ضروریات اسلامی یا متواترات از پیامبر اکرم را منکر شود؛ مثل قول به جبر، تفویض، ارجاء، ثبوت زمان و مکان ... و در این موارد اگر به ملازمه هر یک از این اقوال با انکار خدا و رسول تصریح کند یا به آن اعتقاد داشته باشد، کافر است و حکم مرتد فطری را دارد؛ ولی چنان که از روی شبههای آنها را باور داشته باشد و ادعای او در شبهه داشتن احتمال صدق داشته باشد، توبه داده میشود. <ref>کاشف الغطاء، ص 173.</ref> <br> | ||
فخرالمحققین و سید کاظم طباطبایی نیز انکار ضروری دین را در صورتی که به انکار رسالت و ... منتهی شود، شرط ارتداد میدانند؛ پس در مییابیم که این صاحب نظران نیز بحث ارتداد را بر داشتن شبهه و تزلزل اعتقادی حمل نمیکنند. | فخرالمحققین و سید کاظم طباطبایی نیز انکار ضروری دین را در صورتی که به انکار رسالت و ... منتهی شود، شرط ارتداد میدانند؛ پس در مییابیم که این صاحب نظران نیز بحث ارتداد را بر داشتن شبهه و تزلزل اعتقادی حمل نمیکنند. | ||
سیره عملی امام خمینی(قدس سره) در اول انقلاب با گروههای الحادی و را نیز شاهد این مُدّعا است که گرچه مسلمان بودهاند و بعد ملحد شدهاند، آنان را به ارتداد فطری محکوم نکرده است و با | سیره عملی امام خمینی(قدس سره) در اول انقلاب با گروههای الحادی و را نیز شاهد این مُدّعا است که گرچه مسلمان بودهاند و بعد ملحد شدهاند، آنان را به ارتداد فطری محکوم نکرده است و با آنها از موضع هدایت و ارشاد برخورد میکند و میفرماید: وصیت من به چپگرایان مثل کمونیستها و چریکهای فدایی خلق و دیگر گروههای متمایل به چپ آن است که شماها بدون بررسی صحیح از مکتب اسلام نزد کسانی که از مکتبها و خصوص اسلام اطلاع صحیح دارند، با چه انگیزه خودتان را راضی کردید به مکتبی که امروز در دنیا شکست خورده روآورید. ... من به ... احزاب و گروهها ... وصیت میکنم که به ملت پیوندند ... و مطمئن باشند که اسلام، برای آنان هم از قطب دیکتاتوری شرق بهتر است و آرزوهای انسانی خلق را بهتر انجام میدهد.<ref>امام خمینی(قدس سره)، صحیفهنور، ج 21، ص 197.</ref> | ||
==نظر امام در مورد ملحدان اول انقلاب== | ==نظر امام در مورد ملحدان اول انقلاب== | ||
و در مقابل، امام در مورد جبهه ملی که مخالفت خود را با لایحه قصاص اعلام کرده بود و جریان سلمان رشدی که هیچ کدام از این دو با صراحت اصول دین را منکر نشده بودند، | و در مقابل، امام در مورد جبهه ملی که مخالفت خود را با لایحه قصاص اعلام کرده بود و جریان سلمان رشدی که هیچ کدام از این دو با صراحت اصول دین را منکر نشده بودند، آنها را مرتد میشناسد و در مورد سلمان رشدی چون توطئه دشمن کاملاً روشن است، حکم قتل او را صادر میکند.<br> | ||
در مورد سلمان رشدی این توضیح لازم است که کتاب آیات شیطانی او اگر چه قصهپردازی است و شخصیتهای داستان با اسامی غیر از اسامی شخصیتهای اصلی مورد توهین قرار گرفتهاند، در چینش داستان به اسلام و مقدسات اسلامی و پیامبر بزرگوار اسلام و یارانش توهین میکند. دراینباره قابل توضیح است که سلمان رشدی از باب سابّ النبی محکوم به قتل شده، و درباره مرتد ملی نیز عنوان خاص مرتد سیاسی مد نظر امام است.<br> | در مورد سلمان رشدی این توضیح لازم است که کتاب آیات شیطانی او اگر چه قصهپردازی است و شخصیتهای داستان با اسامی غیر از اسامی شخصیتهای اصلی مورد توهین قرار گرفتهاند، در چینش داستان به اسلام و مقدسات اسلامی و پیامبر بزرگوار اسلام و یارانش توهین میکند. دراینباره قابل توضیح است که سلمان رشدی از باب سابّ النبی محکوم به قتل شده، و درباره مرتد ملی نیز عنوان خاص مرتد سیاسی مد نظر امام است.<br> | ||
نخستین دادستان جمهوری اسلامی میگوید: در صورتی انکار ضروریات دین موجب ارتداد خواهد شد که شخص منکر به چنین پیامدی آگاه باشد؛ از این رو مسلمان ناآگاه به مسائل اسلامی (مانند مسلمانی که در محیطهای غیر اسلامی یا ممالک مسلماننشین ناآشنا به مسائل اسلامی زندگی میکند.) اگر منکر مسائل ضروری اسلام شود، مرتد شمرده نمیشود.<ref>آیتالله موسوی اردبیلی، ص 840</ref>.همچنین شخصی که بر اثر تحقیق و ایجاد شبهه، ضروریات دین را انکار یا تردید نماید، مرتد نخواهد بود؛ زیرا چنین فردی در واقع ضروری دین را منکر نشده تا لازمه آن را پذیرا باشد.<ref>مجله حوزه، ش 41، ص 80.</ref> تمام فقیهان گذشته مانند محقق اردبیلی، فاضل اصفهانی، کاشف الغطاء و سید عاملی، محقق همدانی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و امام خمینی، انکار ضروری دین و اصول دین را باعث ارتداد میدانند و بین قاصر، مقصر در فهم دین تفصیل قائل میشوند و حتی شیخ انصاری که منکر اعتقادات ضرور مانند اعتقاد به خدای تعالی و ... را کافر میداند، بین قاصر و مقصّر فرقی نمیشناسد؛ اما زمانی که در مورد قاصر صحبت میکند، میگوید: در خروج قاصر از اسلام باید تأمل کرد و مسأله از «مشکلات» است. او در فرائدالاصول آورده است که انکار ضرور ضرری به اصل پذیرش اسلام و دین نمیزند، مگر این که منکر ضرور، به آن علم داشته باشد.<br> | نخستین دادستان جمهوری اسلامی میگوید: در صورتی انکار ضروریات دین موجب ارتداد خواهد شد که شخص منکر به چنین پیامدی آگاه باشد؛ از این رو مسلمان ناآگاه به مسائل اسلامی (مانند مسلمانی که در محیطهای غیر اسلامی یا ممالک مسلماننشین ناآشنا به مسائل اسلامی زندگی میکند.) اگر منکر مسائل ضروری اسلام شود، مرتد شمرده نمیشود.<ref>آیتالله موسوی اردبیلی، ص 840</ref>.همچنین شخصی که بر اثر تحقیق و ایجاد شبهه، ضروریات دین را انکار یا تردید نماید، مرتد نخواهد بود؛ زیرا چنین فردی در واقع ضروری دین را منکر نشده تا لازمه آن را پذیرا باشد.<ref>مجله حوزه، ش 41، ص 80.</ref> تمام فقیهان گذشته مانند محقق اردبیلی، فاضل اصفهانی، کاشف الغطاء و سید عاملی، محقق همدانی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و امام خمینی، انکار ضروری دین و اصول دین را باعث ارتداد میدانند و بین قاصر، مقصر در فهم دین تفصیل قائل میشوند و حتی شیخ انصاری که منکر اعتقادات ضرور مانند اعتقاد به خدای تعالی و ... را کافر میداند، بین قاصر و مقصّر فرقی نمیشناسد؛ اما زمانی که در مورد قاصر صحبت میکند، میگوید: در خروج قاصر از اسلام باید تأمل کرد و مسأله از «مشکلات» است. او در فرائدالاصول آورده است که انکار ضرور ضرری به اصل پذیرش اسلام و دین نمیزند، مگر این که منکر ضرور، به آن علم داشته باشد.<br> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
=حکم مرتدی که ارشاد یا حل شبهه بطلبد= | =حکم مرتدی که ارشاد یا حل شبهه بطلبد= | ||
==رأی عالمان امامیه در مورد حل شبهه مرتد== | ==رأی عالمان امامیه در مورد حل شبهه مرتد== | ||
اکثر عالمان امامیه از جمله شیخ طوسی، محقق حلّی، علاّمه حلّی و فخر المحققین، حل شبهه مرتد را واجب میدانند. مقدس اردبیلی، فاضل هندی، محمد حسن نجفی (صاحب جواهر)، شیخ عبداللّه مامقانی نیز اتفاق نظر دارند که اگر مرتدی بعد از ارتدادش حل شبههای را بخواهد که باعث ارتداد او شده است، باید شبهه او را حل کرد؛ امّا چون حلّ شبهه به مهلت و زمان نیاز دارد، درباره مدت این مهلت بین عالمان اختلاف وجود دارد. برای تبیین مطلب، اقوال | اکثر عالمان امامیه از جمله شیخ طوسی، محقق حلّی، علاّمه حلّی و فخر المحققین، حل شبهه مرتد را واجب میدانند. مقدس اردبیلی، فاضل هندی، محمد حسن نجفی (صاحب جواهر)، شیخ عبداللّه مامقانی نیز اتفاق نظر دارند که اگر مرتدی بعد از ارتدادش حل شبههای را بخواهد که باعث ارتداد او شده است، باید شبهه او را حل کرد؛ امّا چون حلّ شبهه به مهلت و زمان نیاز دارد، درباره مدت این مهلت بین عالمان اختلاف وجود دارد. برای تبیین مطلب، اقوال آنها را یادآور میشویم:<br> | ||
#شیخ طوسی گرچه کلامش در مورد حل شبهه مرتد صراحت ندارد، در مقدار و مدت استتابه، قول کسانی را که به مهلت 3 روز جهت استتابه قائل هستند احوط میداند؛ زیرا معتقد است که مرتد در این مدت میتواند در شبههای که بر او وارد شده تأمل کند و متنبّه شود (شیخ طوسی، ج7، ص283)، و این بیان میرساند که به مرتد باید مهلت داد تا شبهه باعث ارتداد وی حل شود.<br> | #شیخ طوسی گرچه کلامش در مورد حل شبهه مرتد صراحت ندارد، در مقدار و مدت استتابه، قول کسانی را که به مهلت 3 روز جهت استتابه قائل هستند احوط میداند؛ زیرا معتقد است که مرتد در این مدت میتواند در شبههای که بر او وارد شده تأمل کند و متنبّه شود (شیخ طوسی، ج7، ص283)، و این بیان میرساند که به مرتد باید مهلت داد تا شبهه باعث ارتداد وی حل شود.<br> | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
=برخورد خلیفه دوم و سوم با مرتدها= | =برخورد خلیفه دوم و سوم با مرتدها= | ||
عثمان بن عفان میگوید: هر وقت مسلمانی شرارت ورزد، سه بار به سوی اسلام خوانده میشود. اگر نپذیرفت، گردنش زده میشود. عمر نیز در روایاتی که از انس بن مالک از او نقل شده، گفته است: هنگامی که ابو موسی اشعری، جحینه کذاب و یارانش را کشت، انس گفت: پیش عمر بن خطاب رفتم. عمر گفت: جحینه و اصحابش چه کردهاند؟ انس گفت: سه بار خودم را به تجاهل و غفلت زدم؛ سپس گفتم: ای امیر مؤمنان! راه دیگر به غیر از کشتن بود؟ عمر گفت: اگر | عثمان بن عفان میگوید: هر وقت مسلمانی شرارت ورزد، سه بار به سوی اسلام خوانده میشود. اگر نپذیرفت، گردنش زده میشود. عمر نیز در روایاتی که از انس بن مالک از او نقل شده، گفته است: هنگامی که ابو موسی اشعری، جحینه کذاب و یارانش را کشت، انس گفت: پیش عمر بن خطاب رفتم. عمر گفت: جحینه و اصحابش چه کردهاند؟ انس گفت: سه بار خودم را به تجاهل و غفلت زدم؛ سپس گفتم: ای امیر مؤمنان! راه دیگر به غیر از کشتن بود؟ عمر گفت: اگر آنها را میآوردی اسلام را بر آنها عرضه میداشتم یا توبه میکردند؛ و گرنه آنها را زندانی می کردم.<ref>ابن حزم اندلسی، ج 12، ص 112و113.</ref> <br> | ||
سیره عملی خلفا نیز در برخورد با مرتد از این حکایت دارد که مرتد را در صورتی که شرارت میکرده و میخواسته امنیت جامعه اسلامی را به هم بریزد، مجازات میکردهاند و مشاهده نمیشود کسی را به سبب اظهار شبهه، مرتد بدانند.<br> | سیره عملی خلفا نیز در برخورد با مرتد از این حکایت دارد که مرتد را در صورتی که شرارت میکرده و میخواسته امنیت جامعه اسلامی را به هم بریزد، مجازات میکردهاند و مشاهده نمیشود کسی را به سبب اظهار شبهه، مرتد بدانند.<br> | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
ارتداد در مفهوم قرآنی به معنای برگشتن از راههای روشن است و کسانی که از راه روشن برگردند، مرتد و کافر شمرده شدهاند و چنین کسانی مستحق عذاب آخرتی هستند و در قرآن، حکمی برای مجازات مرتد به جز وعده عذاب آخرت چیزی ذکر نشده است.<br> | ارتداد در مفهوم قرآنی به معنای برگشتن از راههای روشن است و کسانی که از راه روشن برگردند، مرتد و کافر شمرده شدهاند و چنین کسانی مستحق عذاب آخرتی هستند و در قرآن، حکمی برای مجازات مرتد به جز وعده عذاب آخرت چیزی ذکر نشده است.<br> | ||
برای روشن شدن مفهوم ارتداد، کافی است به آیاتی که دراینباره صحبت کردهاند، رجوع کنیم که میفرماید: ان الذین ارتدوا علی ادبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی الشیطان سول لهم و املی لهم <ref>محمد (47)، 25.</ref> <br> | برای روشن شدن مفهوم ارتداد، کافی است به آیاتی که دراینباره صحبت کردهاند، رجوع کنیم که میفرماید: ان الذین ارتدوا علی ادبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی الشیطان سول لهم و املی لهم <ref>محمد (47)، 25.</ref> <br> | ||
خداوند در این آیه کسانی را مرتد میشمارد که راههای هدایت برای | خداوند در این آیه کسانی را مرتد میشمارد که راههای هدایت برای آنها کاملا تبیین و روشن شده است؛ اما بعد از روشن شدن و شناختن راههای هدایت، به عللی نفسانی و لجاجت از آنها اعراض میکنند و هیچگاه در این آیه تعریف مرتد در مفهوم کسی که راه هدایت برای او روشن نشده است نمیگنجد.<br> | ||
در سیره مسلمانان، ارتداد به زمان ابوبکر و جنگهایی میرسد که وی برای زکات با کسانی که از پرداخت زکات سرباز میزدهاند داشته است و این جنگها به حروب الرده معروف هستند.<br> | در سیره مسلمانان، ارتداد به زمان ابوبکر و جنگهایی میرسد که وی برای زکات با کسانی که از پرداخت زکات سرباز میزدهاند داشته است و این جنگها به حروب الرده معروف هستند.<br> | ||
=مفهوم ارتداد از نظر امام خمینی(قدس سره)= | =مفهوم ارتداد از نظر امام خمینی(قدس سره)= | ||
امام خمینی مرتد را این گونه تعریف میکند: مرتد کسی است که بعد از اسلام آنچه را که از ضروریات دین است انکار کند؛ به طوری که انکارش به انکار رسالت یا تکذیب نبی یا تنقیص شریعت حضرت برگردد یا از او قول و فعلی صادر شود که مقتضی کفر باشد.<br> | امام خمینی مرتد را این گونه تعریف میکند: مرتد کسی است که بعد از اسلام آنچه را که از ضروریات دین است انکار کند؛ به طوری که انکارش به انکار رسالت یا تکذیب نبی یا تنقیص شریعت حضرت برگردد یا از او قول و فعلی صادر شود که مقتضی کفر باشد.<br> | ||
با تعمیق در بیان امام خمینی، مبنای اظهار کفر و اظهار شعار کفر روشن میشود. امام، مرتد را کسی میداند که بعد از اسلام یعنی شناختن راههای روشن دین اسلام، | با تعمیق در بیان امام خمینی، مبنای اظهار کفر و اظهار شعار کفر روشن میشود. امام، مرتد را کسی میداند که بعد از اسلام یعنی شناختن راههای روشن دین اسلام، آنها را انکار کند. انکار آن راهها به معنای اظهار شعار کفر است. انکار، امری سلبی است و شخص در صورتی میتواند موضوعی را انکار کند که بتواند به طور روشن از نبودن آن خبر دهد. چگونه ممکن است کسی بدون وقوف به امر وحی و پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آن را انکار کند؟ از این رو اگر کسی رسولی را منکر شود یا آن را تکذیب کند، در واقع لجاج و عناد با امری حقیقی است که خود هیچ اطلاعی از آن و هیچ وقوفی به آن ندارد، و در این صورت، فعل منکر نوعی مبارزه قلمداد میشود.<br> | ||
در تمام مواردی که ذکر شد، هیچ گاه بحث از اندیشه برای پذیرش واقعیت نیست؛ بلکه بحث از بازگشت از راههای روشن، پوشاندن و انکار حقیقت و لجاجت بر پایه ظلم و تعدی و جهل است.<br> | در تمام مواردی که ذکر شد، هیچ گاه بحث از اندیشه برای پذیرش واقعیت نیست؛ بلکه بحث از بازگشت از راههای روشن، پوشاندن و انکار حقیقت و لجاجت بر پایه ظلم و تعدی و جهل است.<br> | ||
در تعریف ما از شبهه و کفر، این موضوع به روشنی بیان شده است بدین صورت که ردّه یعنی آشکار و اظهار کردن شعار کفر بعد از ایمان... . شبهه پدیدهای است که به وسیله وسوسههای گوناگون درونی و بیرونی ایجاد شده یا به وسیله نقص علم فرد در عقیدهای پدید میآید که رفع آن باعث تعالی و استقرار عقیده و ایمان جدید میشود؛ اما کفر، امری ذهنی است که شخص برای تقابل با حقیقت استقرار یافته، معانداً در رفتار و گفتار خود ظاهر میسازد.<br> | در تعریف ما از شبهه و کفر، این موضوع به روشنی بیان شده است بدین صورت که ردّه یعنی آشکار و اظهار کردن شعار کفر بعد از ایمان... . شبهه پدیدهای است که به وسیله وسوسههای گوناگون درونی و بیرونی ایجاد شده یا به وسیله نقص علم فرد در عقیدهای پدید میآید که رفع آن باعث تعالی و استقرار عقیده و ایمان جدید میشود؛ اما کفر، امری ذهنی است که شخص برای تقابل با حقیقت استقرار یافته، معانداً در رفتار و گفتار خود ظاهر میسازد.<br> | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
همچنین رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) در اینباره میفرماید: خداوند متعالی آنچه امتم را به شک واداشته یا با اوهامش در او چیزی ایجاد کرده باشد بخشیده تا زمانی که به آن یقین نیابد و آن را باز نگوید. | همچنین رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) در اینباره میفرماید: خداوند متعالی آنچه امتم را به شک واداشته یا با اوهامش در او چیزی ایجاد کرده باشد بخشیده تا زمانی که به آن یقین نیابد و آن را باز نگوید. | ||
در حدیث رفع، حضرت رسول(صلی الله علیه وآله وسلم) فرموده است: از امت من نُه چیز برداشته شده است: خطا، فراموشی، چیزی را که نمیدانیم، وسوسه ای که در طریق تفکر است <ref>همان، ج2، ص 463.</ref> همه این ادلّه از این حکایت دارد که اگر کسی شبهه و وسوسه ای در او ایجاد شود، مرتد نمیشود و اظهار این شبهه برای رفع آن نیز امری ضرور است؛ از این رو بحث ارتداد نه تنها نافی حقوق انسانی و آزادی بیان و عقیده نیست؛ بلکه میتوان ادعا کرد که اگر بحث مرتد را دقیقاً مورد توجه قرار دهیم، در تقویت حقوق انسانها و آزادی بیان کوشیدهایم؛ زیرا بین کسانی که میخواهند با تمسک به حقوق انسانی، حقوق انسانهای دیگر را مورد تجاوز قرار دهند و کسانی که میخواهند در تقویت حقوق انسانها بکوشند، فرق گذاشتهایم.<br> | در حدیث رفع، حضرت رسول(صلی الله علیه وآله وسلم) فرموده است: از امت من نُه چیز برداشته شده است: خطا، فراموشی، چیزی را که نمیدانیم، وسوسه ای که در طریق تفکر است <ref>همان، ج2، ص 463.</ref> همه این ادلّه از این حکایت دارد که اگر کسی شبهه و وسوسه ای در او ایجاد شود، مرتد نمیشود و اظهار این شبهه برای رفع آن نیز امری ضرور است؛ از این رو بحث ارتداد نه تنها نافی حقوق انسانی و آزادی بیان و عقیده نیست؛ بلکه میتوان ادعا کرد که اگر بحث مرتد را دقیقاً مورد توجه قرار دهیم، در تقویت حقوق انسانها و آزادی بیان کوشیدهایم؛ زیرا بین کسانی که میخواهند با تمسک به حقوق انسانی، حقوق انسانهای دیگر را مورد تجاوز قرار دهند و کسانی که میخواهند در تقویت حقوق انسانها بکوشند، فرق گذاشتهایم.<br> | ||
این پرسش وجود دارد: آیا با کسی که امر مُسلّمی را (که خود به آن امر مسلّم واقف است) انکار کند و انکار آن را سبب ضرر و صدمه به دیگران، بلکه بالاتر به یک امت قرار دهد، چگونه باید برخورد شود؟ آیا کسانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند، باید به متجاوز اجازه دهند حیات | این پرسش وجود دارد: آیا با کسی که امر مُسلّمی را (که خود به آن امر مسلّم واقف است) انکار کند و انکار آن را سبب ضرر و صدمه به دیگران، بلکه بالاتر به یک امت قرار دهد، چگونه باید برخورد شود؟ آیا کسانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند، باید به متجاوز اجازه دهند حیات آنها و حیات معنوی آنها را از بین ببرد و آنها هم هیچ عکس العملی نشان ندهند؟ آیا با این اندیشه، غریزه حب ذات و دفاع فردی مورد سؤال قرار نمیگیرد؟ البته با این بهانه هرگز نباید اسباب تعدّی به دیگران را فراهم کرد و به آزادی بیان و حقوق انسانی به دلیل اظهار (و نه انکار و اقدام در جهت تلاشهای دیگران) خدشه وارد کرد و از بین بُرد.<br> | ||
=تشتت معانی ارتداد در روایات= | =تشتت معانی ارتداد در روایات= | ||
در روایتهایی که درباره مرتد آمده، آنچه مورد توجه قرار میگیرد، واژههای عناد، انکار، برائت، و «رغب عَنْ» است که همگی بار معنایی نوعی مبارزه و مقاومت در مقابل راه حق را دارد. به روشنی قابل قبول است که این واژگان هیچ بار لغوی در جهت ایجاد شبهه یا تزلزل در عقیده یا وسوسههای شیطانی در ذهن ندارد؛ از همین رو به خوبی درمی یابیم که حکم ارتداد برای حفظ کیان مسلمانان و وحدت | در روایتهایی که درباره مرتد آمده، آنچه مورد توجه قرار میگیرد، واژههای عناد، انکار، برائت، و «رغب عَنْ» است که همگی بار معنایی نوعی مبارزه و مقاومت در مقابل راه حق را دارد. به روشنی قابل قبول است که این واژگان هیچ بار لغوی در جهت ایجاد شبهه یا تزلزل در عقیده یا وسوسههای شیطانی در ذهن ندارد؛ از همین رو به خوبی درمی یابیم که حکم ارتداد برای حفظ کیان مسلمانان و وحدت آنها است نه این که اسلام خواسته باشد به زور خود را بر دیگران تحمیل کند و مانع آزادی انتخاب آنها در دین یا هر انتخاب دیگری باشد.<br> | ||
یکی از عالمان معاصر میگوید.<ref>آیت الله اردبیلی.</ref> به نظر ما "ارتداد در قرآن" با ارتداد در روایات متفاوت است؛ ]زیرا [ارتداد در زمان پیامبر که آیات قرآن ناظر به آن است، با ارتداد در زمان امام باقر و امام صادق و امام رضا(علیهم السلام) که روایات ناظر بر آن است، تفاوت دارد.<br> | یکی از عالمان معاصر میگوید.<ref>آیت الله اردبیلی.</ref> به نظر ما "ارتداد در قرآن" با ارتداد در روایات متفاوت است؛ ]زیرا [ارتداد در زمان پیامبر که آیات قرآن ناظر به آن است، با ارتداد در زمان امام باقر و امام صادق و امام رضا(علیهم السلام) که روایات ناظر بر آن است، تفاوت دارد.<br> | ||
ارتداد در صدر اسلام، ارتداد و بازگشت از دین بود و شخص مسلمان پس از گرایش به اسلام، مشرک یا مسیحی یا یهودی میشد. در این دوره، ارتداد فکری مطرح نبود؛ بلکه به طور معمول، ارتداد با انگیزه سیاسی یا اقتصادی یا قومی همراه بود. ... خلاصه سخن ]این که [در هیچ یک از آیات ارتداد ، احکام ارتداد بیان نشده و فقط سخن از وعید و عذاب آخرت است.<ref>آیتالله اردبیلی، مجله حکومت اسلامی، ش 13، ص 14و15.</ref> حکایت یهودیان خیبر در نقشهای که برای مبارزه با اسلام کشیده بودند و شأن نزول آیات 72 و 73 آل عمران<ref>«و قالت طائفة من اهل الکتب ءامنوا بالذی انزل علی الذین امنوا وجه النهار واکفروا اخره لعلهم یرجعون * و لا تومنوا الا طبع لمن تبع دینکم قل ان الهدی هدی الله ان یؤتی احد مثل ما اوتیتم او یحاجوکم عند ربکم قل ان الفضل بیدالله یؤتیه من یشاء و الله واسع علیم».</ref> دراینباره مؤید آن مدعا است که مرتد عنوان کسی است که برای مبارزه از دین دست میکشد و به دین دیگری در میآید: ماجرای عبدالله بن جحش و شأن نزول آیه 100<ref>«یا ایها الذین ءامنوا ان تطیعوا فریقا من الذین اوتوا الکتاب یردکم بعد ایمانکم کافرین».</ref> آل عمران نیز از این حکایت دارد که ارتداد، ارتباطی به عقیده و تفکر ندارد. در آیه 86<ref>«کیف یهدی الله قوما کفروا بعد ایمانهم و شهدوا ان الرسول حق و جاءهم البینت و الله لا یهدی القوم الظلمین».</ref> آلعمران نیز بحث از آمدن بینات و نشانههای روشن شده است و آنهایی که نشانههای روشن را کنار میگذارند، ستمکار خوانده و گفته است: | ارتداد در صدر اسلام، ارتداد و بازگشت از دین بود و شخص مسلمان پس از گرایش به اسلام، مشرک یا مسیحی یا یهودی میشد. در این دوره، ارتداد فکری مطرح نبود؛ بلکه به طور معمول، ارتداد با انگیزه سیاسی یا اقتصادی یا قومی همراه بود. ... خلاصه سخن ]این که [در هیچ یک از آیات ارتداد ، احکام ارتداد بیان نشده و فقط سخن از وعید و عذاب آخرت است.<ref>آیتالله اردبیلی، مجله حکومت اسلامی، ش 13، ص 14و15.</ref> حکایت یهودیان خیبر در نقشهای که برای مبارزه با اسلام کشیده بودند و شأن نزول آیات 72 و 73 آل عمران<ref>«و قالت طائفة من اهل الکتب ءامنوا بالذی انزل علی الذین امنوا وجه النهار واکفروا اخره لعلهم یرجعون * و لا تومنوا الا طبع لمن تبع دینکم قل ان الهدی هدی الله ان یؤتی احد مثل ما اوتیتم او یحاجوکم عند ربکم قل ان الفضل بیدالله یؤتیه من یشاء و الله واسع علیم».</ref> دراینباره مؤید آن مدعا است که مرتد عنوان کسی است که برای مبارزه از دین دست میکشد و به دین دیگری در میآید: ماجرای عبدالله بن جحش و شأن نزول آیه 100<ref>«یا ایها الذین ءامنوا ان تطیعوا فریقا من الذین اوتوا الکتاب یردکم بعد ایمانکم کافرین».</ref> آل عمران نیز از این حکایت دارد که ارتداد، ارتباطی به عقیده و تفکر ندارد. در آیه 86<ref>«کیف یهدی الله قوما کفروا بعد ایمانهم و شهدوا ان الرسول حق و جاءهم البینت و الله لا یهدی القوم الظلمین».</ref> آلعمران نیز بحث از آمدن بینات و نشانههای روشن شده است و آنهایی که نشانههای روشن را کنار میگذارند، ستمکار خوانده و گفته است: آنها به دلیل ستمی که بر خود میکنند، هدایت نخواهند شد. شأن نزول این آیه نیز درباره یکی از انصار به نام حارث بن سوید است که میخواسته از مجازات اسلامی بگریزد. در آیات دیگر مثل آیههای 137 و 138<ref>«ان الذین ءامنوا ثم کفروا ثم امنوا ثم کفروا ثم ازدادوا کفرا لم یکن الله لیغفر لهم و لا لیهدیهم سبیلا * بشّر المنافقین بان لهم عذابا الیماً».</ref> نساء نیز اشعار به راههای هدایت و روشنی آن و کسانی که از این راههای روشن برگشتهاند، مستوجب عذاب و عدم بخشش خداوند میشود و در این دو آیه نیز شناخت راههای روشن و بینههای مشخص کاملاً روشن است.<br> | ||
همانطور که گفته شد، ارتدادهای صدر اسلام با انگیزههای گوناگون از جمله سیاسی، اقتصادی و قبیلهای بوده و آیات پیش گفته نیز به ارتداد فکری و عقیدتی دلالت ندارد؛ پس برای اثبات مجازات ارتداد فقط روایاتی که از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم(علیهم السلام) نقل شده، ملاک است و آیات قرآن بیانگر احکام ارتداد نیست؛ چه این آیات ناظر به ارتدادهای سیاسی، اقتصادی، قومی و قبیلهای و چه اعم از آن، یعنی ارتداد فکری باشد. در هر صورت، آیات، مستند احکام ارتداد نیست. افزون بر این، در بعضی از آیات قرآن از مطلق ارتداد سخن گفته شده است که ظاهراً هر نوع ارتداد از دین با هر انگیزهای را شامل میشود و شأن نزول | همانطور که گفته شد، ارتدادهای صدر اسلام با انگیزههای گوناگون از جمله سیاسی، اقتصادی و قبیلهای بوده و آیات پیش گفته نیز به ارتداد فکری و عقیدتی دلالت ندارد؛ پس برای اثبات مجازات ارتداد فقط روایاتی که از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم(علیهم السلام) نقل شده، ملاک است و آیات قرآن بیانگر احکام ارتداد نیست؛ چه این آیات ناظر به ارتدادهای سیاسی، اقتصادی، قومی و قبیلهای و چه اعم از آن، یعنی ارتداد فکری باشد. در هر صورت، آیات، مستند احکام ارتداد نیست. افزون بر این، در بعضی از آیات قرآن از مطلق ارتداد سخن گفته شده است که ظاهراً هر نوع ارتداد از دین با هر انگیزهای را شامل میشود و شأن نزول آنها نیز سبب نشده که مفسّران آیات را به ارتداد خاصی حمل کنند.<br> | ||
=تعریف ارتداد در دو بیان فلسفی= | =تعریف ارتداد در دو بیان فلسفی= |