ابن کثیر فرغانی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '[[رده: ' به '[[رده:') |
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
</div> | </div> | ||
'''أبوبکر محمد بن موسی الواسطی''' و مشهور به ابن فرغانی از علمای اهل [[تصوف]] سنی مذهب در قرن چهارم هجری است<ref>طبقات الصوفیة، أبو عبدالرحمن السلمی، ص232-235، دار الکتب العلمیة، ط2003</ref>. ابوعبدالرحمن سلمی در مورد او میگوید: او یکی از مشایخ تصوف بوده و هیچ کس مانند او درباره تصوف سخن نگفته و او عالم اصول و علوم ظاهری نیز بود. ابونعیم اصفهانی نیز در مورد او چنین گفت: او به اصول و فروع آگاه و سخنش نفیس، ظرائف و اشارات عالی است. او از قدمای اصحاب [[جنید بغدادی]] و [[ابوالحسین نوری]] بود. اصالت او از فرغانه در [[خراسان]] بزرگ که اکنون در کشور [[ازبکستان]] قرار دارد و در منطقه | '''أبوبکر محمد بن موسی الواسطی''' و مشهور به ابن فرغانی از علمای اهل [[تصوف]] سنی مذهب در قرن چهارم هجری است<ref>طبقات الصوفیة، أبو عبدالرحمن السلمی، ص232-235، دار الکتب العلمیة، ط2003</ref>. ابوعبدالرحمن سلمی در مورد او میگوید: او یکی از مشایخ تصوف بوده و هیچ کس مانند او درباره تصوف سخن نگفته و او عالم اصول و علوم ظاهری نیز بود. ابونعیم اصفهانی نیز در مورد او چنین گفت: او به اصول و فروع آگاه و سخنش نفیس، ظرائف و اشارات عالی است. او از قدمای اصحاب [[جنید بغدادی]] و [[ابوالحسین نوری]] بود. اصالت او از فرغانه در [[خراسان]] بزرگ که اکنون در کشور [[ازبکستان]] قرار دارد و در منطقه کوره مرو در کشور [[ترکمنستان]] کنونی رحل اقامت گزید و در همان جا بعد سال 320 هجری قمری درگذشت. | ||
=گفتار= | =گفتار= |
نسخهٔ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۰
أبوبکر محمد بن موسی الواسطی و مشهور به ابن فرغانی از علمای اهل تصوف سنی مذهب در قرن چهارم هجری است[۱]. ابوعبدالرحمن سلمی در مورد او میگوید: او یکی از مشایخ تصوف بوده و هیچ کس مانند او درباره تصوف سخن نگفته و او عالم اصول و علوم ظاهری نیز بود. ابونعیم اصفهانی نیز در مورد او چنین گفت: او به اصول و فروع آگاه و سخنش نفیس، ظرائف و اشارات عالی است. او از قدمای اصحاب جنید بغدادی و ابوالحسین نوری بود. اصالت او از فرغانه در خراسان بزرگ که اکنون در کشور ازبکستان قرار دارد و در منطقه کوره مرو در کشور ترکمنستان کنونی رحل اقامت گزید و در همان جا بعد سال 320 هجری قمری درگذشت.
گفتار
انواع اسارت نفس: اسیر خود و خواستههای نفس و اسیر شیطان و هوس٬های او و اسیر امور آنی و پوچ که اینان فاسقان هستند. مادامی که شواهد و علائمی مبنی بر وجود اسرار غیبی وجود دارد و قلب از آن دوری میکند نمیتواند به مقام رویت و دیدار حق برسد. متقی به ورع و زاهد به زهد دست نمی یابد مگر به دوری نکردن از جایگاهها و مقام مگر از روی ادب، تواضع و ورع مخلصانه که در این حالت در مقام ورع صادق و حکیمانه سلوک کرده است.
رضایت و نارضایتی دو جایگاه حقیقی هستند که از ازل بوده و تا ابد نیز ادامه دارد. این دو جایگاه بر مقبولین و مطرودین ظاهر میشود. دلیل پذیرفته شدگان با نورانی شدن بواطنشان بر آنهاعیان میگردد، همچنان که شواهد طرد شدگان با تاریکی درونشان به آنها نشان داده میشود. آیا میدانید رنگهای زرد شده از شدت ریاضت، آستینهای کوتاه و لباسهای ساده و پاهای متورم شده از عبادت چگونه کار میکنند چه نفع و سودی برای من دارد؟
مردم سه دستهاند: اولین دسته خداوند بر آنها چراغ هدایت است، آنها از کفر و شرک و نفاق معصومند. و دسته دوم از جانب خداوند مراقبت میشوند، پس از گناهان کبیره و صغیره معصومند. و دسته سوم از جانب خداوند بر آنها به کفایتی است از افکار فاسد و حرکتهای اهل غفلت معصومند[۲].
پانویس
- ↑ طبقات الصوفیة، أبو عبدالرحمن السلمی، ص232-235، دار الکتب العلمیة، ط2003
- ↑ ابن الفرغانی