ابوالعباس احمد بن ابراهیم حسنی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات اشخاص | عنوان = احمد بن ابراهیم حسنی | تصویر = المصابیح.jpg | نام = ابوالعباس احمد بن ابراهیم حسنی | نامهای دیگر = ابوالعباساحمد بنابراهیم بنحسن | سال تولد = 280 ق | تاریخ تولد = | محل تولد = آمل، ایران | سال درگذشت = | تاریخ درگذشت = 3...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
| محل تولد = آمل، ایران | | محل تولد = آمل، ایران | ||
| سال درگذشت = | | سال درگذشت = 353 ق | ||
| تاریخ درگذشت = | | تاریخ درگذشت = | ||
| محل درگذشت = | | محل درگذشت = | ||
| استادان = ابوالطفیل عامر بن واثله | | استادان = ابوالطفیل عامر بن واثله |
نسخهٔ ۱۴ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۲۸
الگو:جعبه اطلاعات اشخاص ابوالعباساحمد بنابراهیم بنحسن محدّث، مورخ و فقیه زیدی در قرن سوم و چهارم است [۱].
ولادت احمد بنابراهیم
در کتابهای تراجم، خاصه تراجم زیدیه، درباره وی اطلاعات اندکی وجود دارد. وی احتمالا در فاصله سالهای ۲۸۰ تا ۲۹۰ متولد شدهاست و نسب او با هفت واسطه به حسن مثنّی فرزند امام حسنمجتبی علیهالسلام میرسد. [۱] جد اعلای او، محمد بن سلیمان، در ۱۹۹ همزمان با قیام ابوالسرایا سرّی بن منصور شیبانی در عراق، در مدینه بر ضد حکومت عباسی شورید، ولی سرکوب شد. پدربزرگ حسنی، حسن بن ابراهیم، در حدود ۲۷۰ـ۲۷۵، همراه با الهادی الی الحق یحیی بن حسین رَسّی، به آمل مهاجرت کرد[۲]. توفیق نیافتن الهادی الی الحق در تشکیل حکومتی زیدی در نواحی جبال و دعوت گروهی از یمنیان از وی، او را به مهاجرت به یمن ترغیب کرد. احتمالاً حسن بن ابراهیم نیز در این سفر همراه او بوده است؛ ازاینرو، شاید پدر حسنی و خود وی در یمن بهدنیا آمده باشند. نکته دیگری که بر احتمال تولد حسنی در یمن میافزاید، این است که وی کتاب الاحکام فی الحلال و الحرام و کتاب المنتخب، هر دو از الهادی الی الحق، را از عالمان و محدّثان یمنی روایت کرده است. [۳][۴][۵] در عین حال، احتمال داده شده است که وی در آمل به دنیا آمده باشد. [۶]
سفر احمد بنابراهیم در طلب علم
حسنی در طلب علم به شهرهای گوناگون سفر کرد. [۷] در عراق و حجاز از عالمان بنامی چون ابواحمد عبداللّه بن ابی قتیبه غَنَوی، و در کوفه از احمدبن سعیدبن عثمان ثقفی و ابنعقده و دیگران سماع حدیث نمود. [۸]
مهمترین استاد حسنی در حدیث
مهمترین شیخ او در حدیث، عالم زیدی ابوزید عیسی بن محمد بن زید علوی بود. در منابع تصریح شده است که حسنی در ۳۲۲ برای دیدار وی و نیز سماع حدیث از عبدالرحمان بن ابی حاتم رازی، بهری سفر کرد. [۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] حسنی احتمالاً در بغداد از عالم زیدی عبدالعزیزبن اسحاق مشهور به ابنبقال و ابوالفرج علی بن حسین اصفهانی نیز سماع حدیث کرده است. در مکه نیز از ابومحمد عبداللّه بن محمد بن اسحاق بن العباس فاکهی، مؤلف کتاب اخبار مکه ، اخذ حدیث کرد. وی در دانش کلام نیز تبحر داشت و کلام معتزلی را به روش معتزله بغداد تدریس میکرد. [۱۴] مادلونگ[۱۵]احتمال داده است که حسنی کلام معتزلی را از ابوبکر محمد بن ابراهیم مقانعی، از شاگردان ابوالقاسم بلخی/ کعبی، فرا گرفته باشد. [۱۶]
شاگردان حسنی
از مهمترین شاگردان حسنی، دو برادر به نامهای ابوطالب یحیی بن حسین هارونی (ناطق بالحق) و ابوالحسین احمد بن حسین هارونی، ابوعبداللّه محمد بن حسن داعی [۱۷] و ابوالحسن (ابوالحسین) زید بن اسماعیل بن محمد حسنی [۱۸] [۱۹] بودند.
مسلک فقهی حسنی
حسنی در فقه زیدی از آرای الهادی الی الحق، که پیروان وی در سنّت زیدیه به هادَویّه شهرت دارند، پیروی میکرد.
وفات حسنی
تاریخ وفات حسنی در بیشتر منابع ۳۵۳ ذکر شده است، [۲۰][۲۱][۲۲] ولی باتوجه به روایت حسنی [۲۳] از علی بن حسین بن شقیر کوفی در ۳۵۶، به نظر نمیرسد که این تاریخ درست باشد. مادلونگ[۲۴] نیز، به فرض صحت تولد ابوطالب هارونی در ۳۴۰ و قبول اینکه وی نزد حسنی شاگردی کرده، تاریخ ۳۵۳ را درست ندانسته است. قبر حسنی ظاهراً تا قرن هفتم یا بیشتر، در آمل موجود بوده است. [۲۵] یحیی بن حسین (متوفی۱۱۰۰) از احتمال دفن حسنی در جرجان سخن گفته، [۲۶] که نادرست است. ابناسفندیار [۲۷] از وجود مدفن شخصی به نام السید شمس آلرسول در محله عوامهکوی که احتمالاً تصحیف حازمهکوی باشد، سخن گفته است. اکنون در شهر آمل، مکانی به همان نامِ گنبد شمس آلرسول وجود دارد که به دلایلی از جمله شهرت حسنی به شمس آلرسول، میتواند مدفن ابوالعباس حسنی باشد. [۲۸]
آثار حسنی
آثار حسنی عبارتاند از: ۱) شرحُ الاحکام فی الحَلال و الْحَرام، [۲۹][۳۰] در شرح الاحکامِ الهادی الی الحق در فقه هادویّه، در شش جلد که تا قرن یازدهم در یمن موجود بوده است. [۳۱] [۳۲] ۲) شرحُ المُنْتَخَب، [۳۳][۳۴][۳۵] در شرح کتاب المنتخب الهادی الی الحق. ۳) النُصوص [۳۶][۳۷][۳۸] که در منابع فقهی زیدیه از آن یاد شده است. [۳۹] ۴) شرح النُصُوص، که شرحی است بر کتاب پیشین. ۵) مسائل الخِلاف، در بیان اختلاف فقهی الهادی الی الحق و قاسم بن ابراهیم رَسّی با ابوحنیفه و شافعی. ۶) الردُّ علی النّاحِل للخلاف بین الهادی و الناصر للحق علیهماالسلام، [۴۰] که احتمالاً در این کتاب از عدم اختلاف فقهی حسن اُطْرُوش با الهادی الی الحق سخن گفته است ۷) کتاب ما تَفَرَّد به القاسم و الهادی صلواتُ اللّه علیهما دونَ الفریقین من مسائل الحلال و الحرام و غَیرِهما من الاحکام، که یک نسخهخطی از آن باقی است و احتمالاً همان کتاب مسائلالخلاف یا الرد علی الناحل است. [۴۱] ۸) المصابیحُ من أخبار المصطفی و المرتضی و الأئمة من وُلدِهما الطّاهرین، [۴۲] در شرح احوال پیامبر اکرم و امامان و قیامکنندگان زیدی.
اهمیت کتاب المصابیح
کتاب المصابیح از آثار مهم در سنّت تاریخنگاری زیدیه است. حسنی در این کتاب، درباره سیره پیامبر و خلفای نخستین گزارش مفصّلی آورده است. وی پارهای از مطالب را از طریق روایت از مشایخ خود یا کسانی که از آنها اجازه نقل داشته آورده و پارهای دیگر را بدون سند از قولابناسحاق (متوفی ۱۵۱)، ابنحبیب، واقدی و نصربن مزاحم مِنْقَری نقل کرده است. [۴۳] وی در این کتاب از ۵۸ شخصیت مطلب نقل کرده که حوثی اسامی آنها را استخراج و فهرست نموده است. [۴۴] از مصادر حسنی در این بخش، کتاب سیره ابناسحاق به روایتهای مختلف آن است.
تکمیل المصابیح از علی بن بلال آملی
با مرگ حسنی، شاگرد وی، علی بن بلال آملی، با بهرهگیری از روایات حسنی و آثار دیگر، این کتاب را تکمیل کرد و آن را تا شرح حال حسن اُطروش ادامه داد. [۴۵] از جمله منابع آملی در تکمیل المصابیح، این کتابها بوده است: أخبار محمدبن ابراهیم و أبی السرایا، [۴۶] تألیف عالم امامی نصربن مُزاحِم مِنقَری، [۴۷] سیرة الهادی الی الحق یحیی بن حسین رَسِّی، تألیف علی بن محمد بن عبیداللّه عباسی [۴۸][۴۹] و احتمالاً سیره حسن اطروش. [۵۰]
توجه عالمان زیدی به کتاب المصابیح
کتاب المصابیح و تتمه آن مورد توجه عالمان زیدی بوده است. ناطق بالحق، علاوه بر نقل روایات فراوانی از ابوالعباس حسنی در امالی خود[۵۱][۵۲][۵۳][۵۴][۵۵][۵۶] در کتاب الافادة فی تاریخ ائمة الزّیدیّة، [۵۷] مطالبی را از کتاب المصابیح [۵۸] نقل کرده است. حُمید بن احمد مُحِلِّی (متوفی ۶۵۲) در الحدائق الوردیة [۵۹][۶۰] از کتاب المصابیح سود برده و عالم امامی، رضی الدین ابنطاووس (متوفی ۶۶۴)، [۶۱][۶۲] نیز مطالبی از کتاب المصابیح نقل کرده است [۶۳].بخشی از این کتاب را مادلونگ در ضمن کتاب اخبارُ أئمَّةِ الزَیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان [۶۴] به چاپ رسانده است. ماهر جرّار نیز بخشی از تتمه المصابیح را به ضمیمه کتاب أخبارُ فَخّ تألیف احمد بن سهل رازی [۶۵] منتشر کرده است. متن کامل المصابیح و تتمه آن به کوشش عبداللّه حوثی (صنعا ۱۴۲۳) منتشر شده است.