صدرالدین محمد بن عمادالدین محمود بن حمویه جوینی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نامها' به 'نام‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
جز (جایگزینی متن - 'نامها' به 'نام‌ها')
 
خط ۱۶: خط ۱۶:
وی پس از مرگ پدر در ۵۷۷ ق/ ۱۱۸۱ م در [[شام]]، مورد عنایت سلطان صلاح‌الدین ایوبی قرار گرفت و منصب شیخ‌الشیوخی مصر و شام، که پیش از آن پدرش عهده‌دار آن بود، از سوی صلاح‌الدین به او واگذار شد. ظاهراً در همین ایام، وی تدریس در زاویۀ غربی جامع دمشق و مدرسۀ جاروخ را نیز به نیابت از شیخ خود قطب‌الدین [[مسعود نیشابوری]] برعهده داشت <ref>ابوشامه، ۱۲۵؛ مقریزی، المقفی ... ، ۶/ ۴۲۰</ref>.  
وی پس از مرگ پدر در ۵۷۷ ق/ ۱۱۸۱ م در [[شام]]، مورد عنایت سلطان صلاح‌الدین ایوبی قرار گرفت و منصب شیخ‌الشیوخی مصر و شام، که پیش از آن پدرش عهده‌دار آن بود، از سوی صلاح‌الدین به او واگذار شد. ظاهراً در همین ایام، وی تدریس در زاویۀ غربی جامع دمشق و مدرسۀ جاروخ را نیز به نیابت از شیخ خود قطب‌الدین [[مسعود نیشابوری]] برعهده داشت <ref>ابوشامه، ۱۲۵؛ مقریزی، المقفی ... ، ۶/ ۴۲۰</ref>.  


صدرالدین همچنین در شام نخست با دختر شیخ خود ازدواج کرد و از او صاحب پسری به نام شمس‌الدین محمود شد، اما همسرش چندی بعد درگذشت و صدرالدین پس از آن دخترِ قاضی شهاب‌الدین بن شرف‌الدین بن ابوعصرون را به همسری گرفت و از او صاحب ۴ پسر به نامهای فخرالدین یوسف، عمادالدین عمر، کمال‌الدین احمد و معین‌الدین حسن شد که به «اولاد شیخ‌الشیوخ» شهرت یافتند و بعدها نزد سلاطین ایوبی به جایگاههای رفیعی رسیدند و از امیران و دولتمردان دربار آنان به شمار می‌آمدند <ref>ابن‌واصل، ۳/ ۲۵۷؛ ابوشامه، همانجا؛ مقریزی، همان، ۶/ ۴۲۰-۴۲۱</ref>. صدرالدین پس از آن همراه با فرزندان و برخی دیگر از اعضای خاندانش به قاهره رفت و پس از درگذشت نجم‌الدین خبوشانی در ۵۸۸ ق/ ۱۱۹۲ م، به درخواست ملک عادل ایوبی در مدرسۀ ناصریۀ مصر در جوار مزار امام شافعی و در مشهد حسین به تدریس پرداخت و مشیخت خانقاه صلاحیه در سعیدالسعداء و نظارت بر اوقاف [[صوفیه]] را عهده‌دار گشت <ref>همانجا، نیز الخطط، ۲/ ۳۴؛ ابن‌فرات، ۴(۲)/ ۹۷؛ سبط ابن‌جوزی، ۸(۱)/ ۴۱۵، ۸(۲)/ ۴۷۰؛ ابوشامه، همانجا)</ref>.  
صدرالدین همچنین در شام نخست با دختر شیخ خود ازدواج کرد و از او صاحب پسری به نام شمس‌الدین محمود شد، اما همسرش چندی بعد درگذشت و صدرالدین پس از آن دخترِ قاضی شهاب‌الدین بن شرف‌الدین بن ابوعصرون را به همسری گرفت و از او صاحب ۴ پسر به نام‌های فخرالدین یوسف، عمادالدین عمر، کمال‌الدین احمد و معین‌الدین حسن شد که به «اولاد شیخ‌الشیوخ» شهرت یافتند و بعدها نزد سلاطین ایوبی به جایگاههای رفیعی رسیدند و از امیران و دولتمردان دربار آنان به شمار می‌آمدند <ref>ابن‌واصل، ۳/ ۲۵۷؛ ابوشامه، همانجا؛ مقریزی، همان، ۶/ ۴۲۰-۴۲۱</ref>. صدرالدین پس از آن همراه با فرزندان و برخی دیگر از اعضای خاندانش به قاهره رفت و پس از درگذشت نجم‌الدین خبوشانی در ۵۸۸ ق/ ۱۱۹۲ م، به درخواست ملک عادل ایوبی در مدرسۀ ناصریۀ مصر در جوار مزار امام شافعی و در مشهد حسین به تدریس پرداخت و مشیخت خانقاه صلاحیه در سعیدالسعداء و نظارت بر اوقاف [[صوفیه]] را عهده‌دار گشت <ref>همانجا، نیز الخطط، ۲/ ۳۴؛ ابن‌فرات، ۴(۲)/ ۹۷؛ سبط ابن‌جوزی، ۸(۱)/ ۴۱۵، ۸(۲)/ ۴۷۰؛ ابوشامه، همانجا)</ref>.  


وی در ایام حکومت ملک عادل ابوبکر اول ایوبی و فرزندش ملک کامل مرتبۀ بلندی نزد ایشان داشت تا آنجا که وقتی صلیبیان بر دمیاط مستولی شدند سلطان کامل او را نزد خلیفۀ عباسی الناصر لدین الله به بغداد فرستاد تا از او برای مقابله با صلیبیان کمک بخواهد اما صدرالدین در موصل به سختی بیمار شد و در همان‌جا درگذشت. پیکر او را در کنار مقبرۀ قضیب‌البان شاعر و فقیه حنفی به خاک سپردند <ref>ابن‌نقطه، تکملة، نیز ابوشامه، همانجاها؛ سبط ابن‌جوزی، ۸(۲)/ ۵۹۳؛ سبکی، همانجا؛ سیوطی، ۱/ ۴۰۹-۴۱۰</ref>.  
وی در ایام حکومت ملک عادل ابوبکر اول ایوبی و فرزندش ملک کامل مرتبۀ بلندی نزد ایشان داشت تا آنجا که وقتی صلیبیان بر دمیاط مستولی شدند سلطان کامل او را نزد خلیفۀ عباسی الناصر لدین الله به بغداد فرستاد تا از او برای مقابله با صلیبیان کمک بخواهد اما صدرالدین در موصل به سختی بیمار شد و در همان‌جا درگذشت. پیکر او را در کنار مقبرۀ قضیب‌البان شاعر و فقیه حنفی به خاک سپردند <ref>ابن‌نقطه، تکملة، نیز ابوشامه، همانجاها؛ سبط ابن‌جوزی، ۸(۲)/ ۵۹۳؛ سبکی، همانجا؛ سیوطی، ۱/ ۴۰۹-۴۱۰</ref>.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۱۷۵

ویرایش