امکان تفسیر و فهم‌پذیری قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - ' انان ' به ' آنان '
جز (جایگزینی متن - ' ایات ' به ' آیات ')
جز (جایگزینی متن - ' انان ' به ' آنان ')
خط ۹: خط ۹:
در این مرحله نخست به بیان تفصیلی دیدگاه فریقین در این زمینه پرداخته وانگاه ادله نقلی و عقلی امکان فهم پذیری فی الجمله قرآن را بیان می‌کنیم:
در این مرحله نخست به بیان تفصیلی دیدگاه فریقین در این زمینه پرداخته وانگاه ادله نقلی و عقلی امکان فهم پذیری فی الجمله قرآن را بیان می‌کنیم:


== الف - گفتار مفسران فریقین و ادله انان در امکان تفسیر و فهم پذیری قرآن ==
== الف - گفتار مفسران فریقین و ادله آنان در امکان تفسیر و فهم پذیری قرآن ==


از گفتار بسیاری از مفسران فریقین بدست می‌آید که از منظر انان فهم پذیری – عمومی و تخصصی – قرآن فی الجمله امری ممکن است. اینک گفتار برخی از انان را در این زمینه با ذکر مستندات شان بیان می‌کنیم:
از گفتار بسیاری از مفسران فریقین بدست می‌آید که از منظر آنان فهم پذیری – عمومی و تخصصی – قرآن فی الجمله امری ممکن است. اینک گفتار برخی از آنان را در این زمینه با ذکر مستندات شان بیان می‌کنیم:


=== شیخ طوسی ===
=== شیخ طوسی ===
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== فیض کاشانی ===  
=== فیض کاشانی ===  


فیض کاشانی ایشان با برغم آنکه از او بعنوان یکی از شخصیت‌های برجسته اخباری یاد می‌شود در مساله امکان فهم پذیری قرآن دیدگاهش متفاوت از انان بوده و معتقد است که فهم قرآن منحصر به معصومین ع نبوده بلکه دیگران نیز به تناسب ظرفیت شان می‌تواند از قرآن بهره گیرند. ایشان معتقد است عدم جواز تفسیر قرآن برای غیر معصومین مستلزم عدم جواز تفسیر کلام معصومین نیز بوده و در نتیجه قرآن و سنت از دسترس بشر خارج خواهد شد.
فیض کاشانی ایشان با برغم آنکه از او بعنوان یکی از شخصیت‌های برجسته اخباری یاد می‌شود در مساله امکان فهم پذیری قرآن دیدگاهش متفاوت از آنان بوده و معتقد است که فهم قرآن منحصر به معصومین ع نبوده بلکه دیگران نیز به تناسب ظرفیت شان می‌تواند از قرآن بهره گیرند. ایشان معتقد است عدم جواز تفسیر قرآن برای غیر معصومین مستلزم عدم جواز تفسیر کلام معصومین نیز بوده و در نتیجه قرآن و سنت از دسترس بشر خارج خواهد شد.


ایشان در اثبات جواز و امکان تفسیر قرآن برای غیر معصومین به روایاتی نظیر: حدیث ثقلین و حدیث، فإذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن ونیز احادیثی که مشتمل بر کلمات: القرآن هدی من الضلالة، وتبیان من العمی، واستقالة من العثرة، ونور من الظلمة، وضیاء من الأجداث، وعصمة من الهلکة، ورشد من الغوایة، وبیان من الفتن، وبلاغ من الدنیا إلی الآخرة، وفیه کمال دینکم، و ما عدل أحد من القرآن الا إلی النار می‌باشد استنادمی‌کند. <ref>فیض کاشانی، الاصول الاصیلة، ص3۶: «... لاينبغی أن يرتاب أحد فی جواز تفسير القرآن لغير المعصومين :فی الجملة والا لما صح قولهم فی أخبار كثيرة: إذا جاءكم عنا حديث فاعرضوه علی كتاب الله، كما يأتی ذكرها، بل ما جاز لنا الانتفاع بالقرآن أصلا مع أنه الثقل الأكبر الواجب الاتباع المقتدی به كما يأتی بيانه، ولما صح قوله 6: انی تارك فيكم الثقلين، إذ علی هذا التقدير انما ترك الثقل الواحد الذی هو أهل بيته خاصة بل ما ترك شيئا أصلا فی مثل هذه الاعصار المتطاولة التی غاب فيها الامام غيبة منقطعة إذ أحاديثهم :مثل القرآن منها عام وخاص، مجمل ومبين، محكم ومتشابه، تقية وحق، إلی غير ذلك، فإذا لم يجز تفسير القرآن بالرأی لاشتماله علی أمثال ذلك فلا يجوز تفسير كلامهم :أيضا لاشتراك العلة بعينها، ولما صح قوله 6: فإذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن وقوله 6: القرآن هدی من الضلالة، وتبيان من العمی، واستقالة من العثرة، ونور من الظلمة، وضياء من الأجداث، وعصمة من الهلكة، ورشد من الغواية، وبيان من الفتن، وبلاغ من الدنيا إلی الآخرة، وفيه كمال دينكم، و ما عدل أحد من القرآن الا إلی النار، إلی غير ذلك من الاخبار فی هذا المعنی وهی كثيرة».</ref>
ایشان در اثبات جواز و امکان تفسیر قرآن برای غیر معصومین به روایاتی نظیر: حدیث ثقلین و حدیث، فإذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن ونیز احادیثی که مشتمل بر کلمات: القرآن هدی من الضلالة، وتبیان من العمی، واستقالة من العثرة، ونور من الظلمة، وضیاء من الأجداث، وعصمة من الهلکة، ورشد من الغوایة، وبیان من الفتن، وبلاغ من الدنیا إلی الآخرة، وفیه کمال دینکم، و ما عدل أحد من القرآن الا إلی النار می‌باشد استنادمی‌کند. <ref>فیض کاشانی، الاصول الاصیلة، ص3۶: «... لاينبغی أن يرتاب أحد فی جواز تفسير القرآن لغير المعصومين :فی الجملة والا لما صح قولهم فی أخبار كثيرة: إذا جاءكم عنا حديث فاعرضوه علی كتاب الله، كما يأتی ذكرها، بل ما جاز لنا الانتفاع بالقرآن أصلا مع أنه الثقل الأكبر الواجب الاتباع المقتدی به كما يأتی بيانه، ولما صح قوله 6: انی تارك فيكم الثقلين، إذ علی هذا التقدير انما ترك الثقل الواحد الذی هو أهل بيته خاصة بل ما ترك شيئا أصلا فی مثل هذه الاعصار المتطاولة التی غاب فيها الامام غيبة منقطعة إذ أحاديثهم :مثل القرآن منها عام وخاص، مجمل ومبين، محكم ومتشابه، تقية وحق، إلی غير ذلك، فإذا لم يجز تفسير القرآن بالرأی لاشتماله علی أمثال ذلك فلا يجوز تفسير كلامهم :أيضا لاشتراك العلة بعينها، ولما صح قوله 6: فإذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن وقوله 6: القرآن هدی من الضلالة، وتبيان من العمی، واستقالة من العثرة، ونور من الظلمة، وضياء من الأجداث، وعصمة من الهلكة، ورشد من الغواية، وبيان من الفتن، وبلاغ من الدنيا إلی الآخرة، وفيه كمال دينكم، و ما عدل أحد من القرآن الا إلی النار، إلی غير ذلك من الاخبار فی هذا المعنی وهی كثيرة».</ref>
خط ۳۵: خط ۳۵:
ایشان در رد گفتار ملا امین استر ابادی که با تمسک به حدیث ثقلین فهم قرآن را منحصر به اهل بیت می‌داند می‌فرماید لازمه این گفتار عدم انتفاع از قرآن و عترت خواهد بود:  
ایشان در رد گفتار ملا امین استر ابادی که با تمسک به حدیث ثقلین فهم قرآن را منحصر به اهل بیت می‌داند می‌فرماید لازمه این گفتار عدم انتفاع از قرآن و عترت خواهد بود:  


برخی از فضلاء – ملا امین استرابادی - بر اساس حدیث ثقلین، فهم قرآن را مبتنی بر لزوم تمسک به کلام اهل بیت ع می‌دانند چون تنها در این صورت تمسک به مجموع قرآن و سنت – که مفاد حدیث ثقلین می‌باشد- تحقق خواهد یافت. بدلیل آنکه بدون تمسک به انان - اهل بیت ع- فهم مراد الهی ممکن نیست چون فقط انان اگاهی جامع به قرآن داشته و دیگران لازم است در این جهت به انان مراجعه نمایند. <ref>همان: «قال بعض الفضلاء – ملا امین استرابادی ـ بعد نقل حديث الثقلين: ومعنی الحديث الشريف كما يستفاد من الأخبار المتواترة انه يجب التمسك بكلامهم :إذ حينئذ يتحقق التمسك بمجموع الامرين، والسر فيه انه لا سبيل إلی فهم مراد الله الا من جهتهم 7‌ لأنهم عارفون بناسخه ومنسوخه، والباقی منه علی الاطلاق والمؤول وغير ذلك دون غيرهم خصهم الله تعالی والنبی 6 بذلك».</ref>  
برخی از فضلاء – ملا امین استرابادی - بر اساس حدیث ثقلین، فهم قرآن را مبتنی بر لزوم تمسک به کلام اهل بیت ع می‌دانند چون تنها در این صورت تمسک به مجموع قرآن و سنت – که مفاد حدیث ثقلین می‌باشد- تحقق خواهد یافت. بدلیل آنکه بدون تمسک به آنان - اهل بیت ع- فهم مراد الهی ممکن نیست چون فقط آنان اگاهی جامع به قرآن داشته و دیگران لازم است در این جهت به آنان مراجعه نمایند. <ref>همان: «قال بعض الفضلاء – ملا امین استرابادی ـ بعد نقل حديث الثقلين: ومعنی الحديث الشريف كما يستفاد من الأخبار المتواترة انه يجب التمسك بكلامهم :إذ حينئذ يتحقق التمسك بمجموع الامرين، والسر فيه انه لا سبيل إلی فهم مراد الله الا من جهتهم 7‌ لأنهم عارفون بناسخه ومنسوخه، والباقی منه علی الاطلاق والمؤول وغير ذلك دون غيرهم خصهم الله تعالی والنبی 6 بذلك».</ref>  


ایشان در رد سخنان مذکورمی‌فرماید:  
ایشان در رد سخنان مذکورمی‌فرماید:  


لزوم رجوع به اهل بیت ع در فهم قرآن مختص متشابهات بوده و در محکمات بدون انان نیز می‌توان به فهم مراد الهی نائل شد چون در غیر اینصورت انتفاع از قرآن بوسیله اهل بیت مختص عصر حضور انان بوده و در عصر غیبت انتفاع از مجموعه قرآن و سنت ناممکن خواهد بود. <ref>همان، ص۴9: «أقول: قد عرفت أن ذلك مخصوص بالمتشابهات دون المحكمات، والا لم يصح لنا الانتفاع بالقرآن أصلا بل ولا كل المتشابهات بل بعضها وعلی بعض الوجوه، أو بالنسبة إلی جمهور الرعية دون الكاملين منهم والا لفات أكثر فوائد القرآن، ولتناقضت أكثر ـ الأخبار الواردة فی ذلك. وأيضا انما يصح ما قاله بالنسبة إلی زمان حضورهم عليهم ـ السلام خاصة واما مع غيبتهم :كهذا الزمان فلا سبيل لنا إلی فهم القرآن الا من جهتهم :‌ الا علی الظن والتخمين فان كلامهم أيضا كالقرآن منه عام وخاص ومجمل ومبين ومطلق ومقيد إلی غير ذلك مع أنه لا يفی بالكل، وثبوته عنهم :‌ أيضا ظنی فالانتفاع بكل من الثقلين حينئذ فی درجة واحدة ليس بالعترة أكثر منه من القرآن بل كاد يكون الامر بالعكس»</ref>
لزوم رجوع به اهل بیت ع در فهم قرآن مختص متشابهات بوده و در محکمات بدون آنان نیز می‌توان به فهم مراد الهی نائل شد چون در غیر اینصورت انتفاع از قرآن بوسیله اهل بیت مختص عصر حضور آنان بوده و در عصر غیبت انتفاع از مجموعه قرآن و سنت ناممکن خواهد بود. <ref>همان، ص۴9: «أقول: قد عرفت أن ذلك مخصوص بالمتشابهات دون المحكمات، والا لم يصح لنا الانتفاع بالقرآن أصلا بل ولا كل المتشابهات بل بعضها وعلی بعض الوجوه، أو بالنسبة إلی جمهور الرعية دون الكاملين منهم والا لفات أكثر فوائد القرآن، ولتناقضت أكثر ـ الأخبار الواردة فی ذلك. وأيضا انما يصح ما قاله بالنسبة إلی زمان حضورهم عليهم ـ السلام خاصة واما مع غيبتهم :كهذا الزمان فلا سبيل لنا إلی فهم القرآن الا من جهتهم :‌ الا علی الظن والتخمين فان كلامهم أيضا كالقرآن منه عام وخاص ومجمل ومبين ومطلق ومقيد إلی غير ذلك مع أنه لا يفی بالكل، وثبوته عنهم :‌ أيضا ظنی فالانتفاع بكل من الثقلين حينئذ فی درجة واحدة ليس بالعترة أكثر منه من القرآن بل كاد يكون الامر بالعكس»</ref>


فیض کاشانی در کتاب التفسیر الصافی در مقدمه پنجم نیز می‌فرماید:بر اساس مفاد آیات و روایات متعدد، اصل فهم پذیری– اعم ازفهم عمومی و فهم تخصصی ان - امری ثابت و قطعی بوده بگونه‌ای که صاحبان اندیشه‌های متعالی می‌توانند به ظرائف و لطائف بیشتری از قرآن نائل گردند بنابر‌این کسانی که فهم قرآن را منحصر در فهم ظاهر ان دانسته و درک معانی عمیق ان را ناممکن می‌دانند از سطح ناچیز علمی درونشان خبر داده و حکم ناصوابی نسبت به دیگران ابراز داشته‌اند. <ref>فیض کاشانی، التفسیر الصافی، ج1ص35: «... أن من زعم أن لا معنی للقرآن الا ما يترجمه ظاهر التفسير فهو مخبر عن حد نفسه وهو مصيب فی الاخبار عن نفسه ولكنه مخطئ فی الحكم برد الخلق كافة إلی درجته التی هی حده ومقامه بل القرآن والأخبار والآثار تدل علی أن فی معانی القرآن لأرباب الفهم متسعا بالغا ومجالا رحبا قال الله عز وجل: «أفلا يتدبرون القرآن أم علی قلوب اقفالها»، وقال سبحانه: «ونزلنا عليك الكتاب تبينا لكل شئ»، وقال: «ما فرطنا فی الكتاب من شئ»، وقال: «لعلمه الذين يستنبطونه منهم»</ref>
فیض کاشانی در کتاب التفسیر الصافی در مقدمه پنجم نیز می‌فرماید:بر اساس مفاد آیات و روایات متعدد، اصل فهم پذیری– اعم ازفهم عمومی و فهم تخصصی ان - امری ثابت و قطعی بوده بگونه‌ای که صاحبان اندیشه‌های متعالی می‌توانند به ظرائف و لطائف بیشتری از قرآن نائل گردند بنابر‌این کسانی که فهم قرآن را منحصر در فهم ظاهر ان دانسته و درک معانی عمیق ان را ناممکن می‌دانند از سطح ناچیز علمی درونشان خبر داده و حکم ناصوابی نسبت به دیگران ابراز داشته‌اند. <ref>فیض کاشانی، التفسیر الصافی، ج1ص35: «... أن من زعم أن لا معنی للقرآن الا ما يترجمه ظاهر التفسير فهو مخبر عن حد نفسه وهو مصيب فی الاخبار عن نفسه ولكنه مخطئ فی الحكم برد الخلق كافة إلی درجته التی هی حده ومقامه بل القرآن والأخبار والآثار تدل علی أن فی معانی القرآن لأرباب الفهم متسعا بالغا ومجالا رحبا قال الله عز وجل: «أفلا يتدبرون القرآن أم علی قلوب اقفالها»، وقال سبحانه: «ونزلنا عليك الكتاب تبينا لكل شئ»، وقال: «ما فرطنا فی الكتاب من شئ»، وقال: «لعلمه الذين يستنبطونه منهم»</ref>
خط ۴۶: خط ۴۶:
سخن حق ان است که فردی که التزام قلبی به گفتار خداوند و رسول و اهلبیتش داشته وعلاوه بر غور در اثار ائمه ع و ممارست در آنها از روح لطیف و قلب مطمئنی برخوردار باشد می‌تواند لطائف قرآن بهتر از دیگران درک کند. <ref>همان، ص3۵ ـ 3۶: «فالصواب أن يقال من أخلص الانقياد لله ولرسوله6ولأهل البيت: وأخذ علمه منهم وتتبع آثارهم واطلع علی جملة من أسرارهم بحيث حصل له الرسوخ فی العلم والطمأنينة فی المعرفة وانفتح عينا قلبه وهجم به العلم علی حقائق الأمور وباشر روح اليقين واستلان ما استوعره المترفون وأنس بما استوحش منه الجاهلون وصحب الدنيا ببدن روحه معلقة بالمحل الأعلی فله أن يستفيد من القرآن بعض غرائبه ويستنبط منه نبذا من عجائبه ليس ذلك من كرم الله تعالی بغريب ولا من جوده بعجيب»</ref>
سخن حق ان است که فردی که التزام قلبی به گفتار خداوند و رسول و اهلبیتش داشته وعلاوه بر غور در اثار ائمه ع و ممارست در آنها از روح لطیف و قلب مطمئنی برخوردار باشد می‌تواند لطائف قرآن بهتر از دیگران درک کند. <ref>همان، ص3۵ ـ 3۶: «فالصواب أن يقال من أخلص الانقياد لله ولرسوله6ولأهل البيت: وأخذ علمه منهم وتتبع آثارهم واطلع علی جملة من أسرارهم بحيث حصل له الرسوخ فی العلم والطمأنينة فی المعرفة وانفتح عينا قلبه وهجم به العلم علی حقائق الأمور وباشر روح اليقين واستلان ما استوعره المترفون وأنس بما استوحش منه الجاهلون وصحب الدنيا ببدن روحه معلقة بالمحل الأعلی فله أن يستفيد من القرآن بعض غرائبه ويستنبط منه نبذا من عجائبه ليس ذلك من كرم الله تعالی بغريب ولا من جوده بعجيب»</ref>


مطالب ذکر شده از فیض – در دو کتاب الاصول الاصیله و تفسیرصافی - بیانگر ان است که اولا تفسیر و فهم عمیق قرآن منحصر به اهل بیت ع نیست چون در غیر اینصورت با آیات و روایاتی که بشر را به تدبر در محتوای قرآن دعوت نموده است متناقض خواهد بود -نظیر آیات افلا یتدبرون القرآن و.... - ثانیا عدم امکان تفسیر قرآن برای غیر معصومین مستلزم عدم امکان استفاده از روایات انان برای پیروانشان نیز - بخصوص در عصر غیبت - خواهد بود.  
مطالب ذکر شده از فیض – در دو کتاب الاصول الاصیله و تفسیرصافی - بیانگر ان است که اولا تفسیر و فهم عمیق قرآن منحصر به اهل بیت ع نیست چون در غیر اینصورت با آیات و روایاتی که بشر را به تدبر در محتوای قرآن دعوت نموده است متناقض خواهد بود -نظیر آیات افلا یتدبرون القرآن و.... - ثانیا عدم امکان تفسیر قرآن برای غیر معصومین مستلزم عدم امکان استفاده از روایات آنان برای پیروانشان نیز - بخصوص در عصر غیبت - خواهد بود.  


=== علامه طباطبائی ===  
=== علامه طباطبائی ===  
خط ۵۶: خط ۵۶:
ایشان در تبیین نکته فوق می‌فرماید:  
ایشان در تبیین نکته فوق می‌فرماید:  


کلمات قرآن بگونه‌ای است که اگاه به زبان عربی بخوبی می‌تواند معانی انرا درک نماید همانگونه که مخاطب بسیاری از آیات طوائف خاصی از مردم بوده و قرآن با انان در مسائل گوناگون تکلم و احتجاج می‌کند. بدیهی است مفهوم این مخاطبات ان است که انان معانی آیات را درک می‌کردند چون تکلم با افرادی که زبان قرآن را نمی فهمند بی‌معنا خواهد بود. <ref>همان: أما وضوحه فی دلالته علی معانيه فلأن‌ای انسان عارف باللغة العربية بامكانه أن يدرك معنی الآيات الكريمة كما يدرك معنی كل قول عربی وبالإضافة إلی هذا نجد فی كثير من الآيات يخاطب طائفة خاصة كبنی إسرائيل والمؤمنين والكفار، وفی آيات منه يخاطب عامة الناس ويحاججهم ويتحداهم ليأتوا بمثله لوكانوا فی شك أنه من عند الله تعالی. وبديهی أنه لا يصح التكلم مع الناس بما لا مفهوم واضح له، كما لا يصح التحدی بما لا يفهم معناه</ref>  
کلمات قرآن بگونه‌ای است که اگاه به زبان عربی بخوبی می‌تواند معانی انرا درک نماید همانگونه که مخاطب بسیاری از آیات طوائف خاصی از مردم بوده و قرآن با آنان در مسائل گوناگون تکلم و احتجاج می‌کند. بدیهی است مفهوم این مخاطبات ان است که آنان معانی آیات را درک می‌کردند چون تکلم با افرادی که زبان قرآن را نمی فهمند بی‌معنا خواهد بود. <ref>همان: أما وضوحه فی دلالته علی معانيه فلأن‌ای انسان عارف باللغة العربية بامكانه أن يدرك معنی الآيات الكريمة كما يدرك معنی كل قول عربی وبالإضافة إلی هذا نجد فی كثير من الآيات يخاطب طائفة خاصة كبنی إسرائيل والمؤمنين والكفار، وفی آيات منه يخاطب عامة الناس ويحاججهم ويتحداهم ليأتوا بمثله لوكانوا فی شك أنه من عند الله تعالی. وبديهی أنه لا يصح التكلم مع الناس بما لا مفهوم واضح له، كما لا يصح التحدی بما لا يفهم معناه</ref>  


ایشان در ادامه به ایاتی از قرآن اشاره نموده و می‌نویسد:  
ایشان در ادامه به ایاتی از قرآن اشاره نموده و می‌نویسد:  
خط ۱۴۲: خط ۱۴۲:
دقت در آیات مذکور و نظائر ان بیانگر نکاتی است:  
دقت در آیات مذکور و نظائر ان بیانگر نکاتی است:  


1 - در آیات فوق ضمن بیان لزوم تدبر و تعقل در قرآن، به توبیخ کسانی می‌پردازد که بدون تدبر از کنار قرآن می گذرند. بدیهی است این نکته بمعنای ان است که اصل فهم پذیری قرآن امری مسلم تلقی گردیده است. - مخاطبین ایه مذکور، کفار بوده که با لحن توبیخ امیز خطاب به انان میفرماید:  
1 - در آیات فوق ضمن بیان لزوم تدبر و تعقل در قرآن، به توبیخ کسانی می‌پردازد که بدون تدبر از کنار قرآن می گذرند. بدیهی است این نکته بمعنای ان است که اصل فهم پذیری قرآن امری مسلم تلقی گردیده است. - مخاطبین ایه مذکور، کفار بوده که با لحن توبیخ امیز خطاب به آنان میفرماید:  


چرا بدون تدبر در قرآن نسبت به ان اظهار نظر نموده و وحیانی بودن انرا انکار می‌کنند؟
چرا بدون تدبر در قرآن نسبت به ان اظهار نظر نموده و وحیانی بودن انرا انکار می‌کنند؟
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
ج - ایاتی که فهم قرآن را برای همگان میسور و اسان می‌داند نظیر: و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر  
ج - ایاتی که فهم قرآن را برای همگان میسور و اسان می‌داند نظیر: و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر  


د – خطابات قرآنی: ایاتی که عموم مردم را مخاطب خویش دانسته و با انان سخن می‌گوید نظیر ایاتی که با خطاب: یا معشر الجن و الانس یا ایها الناس یا.... در قرآن کریم وارد شده و نیز ایاتی که مخاطبینش را مومنان قرار داده است.  
د – خطابات قرآنی: ایاتی که عموم مردم را مخاطب خویش دانسته و با آنان سخن می‌گوید نظیر ایاتی که با خطاب: یا معشر الجن و الانس یا ایها الناس یا.... در قرآن کریم وارد شده و نیز ایاتی که مخاطبینش را مومنان قرار داده است.  


علاوه بر ایاتی که ذکر شد می‌توان ادعا نمود که ایاتی نظیر: و یعلمهم الکتاب و الحکمه و.... - که دلالت بر تعلیم قرآن توسط پیامبر به مسلمانان دارد نیز بیانگر اصل فهم پذیری فی الجمله قرآن کریم می‌باشد  
علاوه بر ایاتی که ذکر شد می‌توان ادعا نمود که ایاتی نظیر: و یعلمهم الکتاب و الحکمه و.... - که دلالت بر تعلیم قرآن توسط پیامبر به مسلمانان دارد نیز بیانگر اصل فهم پذیری فی الجمله قرآن کریم می‌باشد  
خط ۲۱۹: خط ۲۱۹:
=== نتائج ===  
=== نتائج ===  


1-از منظر مفسران فریقین فهم پذیری و تفسیر قرآن حتی برای غیر معصومین امری قطعی بوده ومورد اتفاق و اجماع انان می‌باشد.  
1-از منظر مفسران فریقین فهم پذیری و تفسیر قرآن حتی برای غیر معصومین امری قطعی بوده ومورد اتفاق و اجماع آنان می‌باشد.  
2- در اثبات فهم پذیری و تفسیر قرآن، دلائل نقلی –ایات و روایات - و عقلی متعددی در کتب تفسیری و علوم قرآنی فریقین ذکر شده است.
2- در اثبات فهم پذیری و تفسیر قرآن، دلائل نقلی –ایات و روایات - و عقلی متعددی در کتب تفسیری و علوم قرآنی فریقین ذکر شده است.


خط ۲۶۸: خط ۲۶۸:
ظهره الذین نزل فیهم القرآن، وبطنه الذین عملوا بمثل أعمالهم یجری فیهم ما نزل فی أولئک <ref>معانی الاخبار ص 259</ref>  
ظهره الذین نزل فیهم القرآن، وبطنه الذین عملوا بمثل أعمالهم یجری فیهم ما نزل فی أولئک <ref>معانی الاخبار ص 259</ref>  


تبیین: در این روایت مراد از معانی ظاهری قرآن کسانی هستند که در زمان نزول قرآن حاضر بوده و قرآن با عنایت به عقائد و رفتار آنها نازل شده است و مراد از معانی باطنی قرآن کسانی هستند که نظیر اعمال مردم عصر نزول را انجام داده در نتیجه سنت و سرنوشتی که بر انان جاری شده بود بر اینان نیز جریان دارد. بنابراین مراد از معانی بطنی جری و تطبیق سنت‌ها و احکام قرآنی بر مردمی است که در اعصار گوناگون پدید می‌ایند.
تبیین: در این روایت مراد از معانی ظاهری قرآن کسانی هستند که در زمان نزول قرآن حاضر بوده و قرآن با عنایت به عقائد و رفتار آنها نازل شده است و مراد از معانی باطنی قرآن کسانی هستند که نظیر اعمال مردم عصر نزول را انجام داده در نتیجه سنت و سرنوشتی که بر آنان جاری شده بود بر اینان نیز جریان دارد. بنابراین مراد از معانی بطنی جری و تطبیق سنت‌ها و احکام قرآنی بر مردمی است که در اعصار گوناگون پدید می‌ایند.


امام صادق ع به نقل از رسول اکرم ص می‌فرماید:  
امام صادق ع به نقل از رسول اکرم ص می‌فرماید:  
خط ۳۰۱: خط ۳۰۱:


   
   
وللکل وصف ظاهر وباطن، وحد ومطلع، فالظاهر التلاوة، والباطن الفهم، ایشان درادامه به اقوال برخی از عالمان در زمینه مراتب گسترده فهم قرآن اشاره نموده و از برخی انان نقل می‌کند که هر ایه، ظرفیت 60 هزار برداشت را داراست و از برخی دیگر نقل می‌کند که قرآن مشتمل بر 77هزار نوع علم می‌باشد.<ref>البرهان: ج 2ص 154 قال ابن سبع فی " شفاء الصدور " : ...وقد قال بعض العلماء: لکل آیة ستون الف فهم، وما بقی من فهمها أکثر. وقال آخر: القرآن یحوی سبعة وسبعین ألف علم ومائتی علم ،إذ لکل کلمة علم، ثم یتضاعف ذلک أربعة، إذ لکل کلمة ظاهر وباطن، وحد ومطلع </ref>
وللکل وصف ظاهر وباطن، وحد ومطلع، فالظاهر التلاوة، والباطن الفهم، ایشان درادامه به اقوال برخی از عالمان در زمینه مراتب گسترده فهم قرآن اشاره نموده و از برخی آنان نقل می‌کند که هر ایه، ظرفیت 60 هزار برداشت را داراست و از برخی دیگر نقل می‌کند که قرآن مشتمل بر 77هزار نوع علم می‌باشد.<ref>البرهان: ج 2ص 154 قال ابن سبع فی " شفاء الصدور " : ...وقد قال بعض العلماء: لکل آیة ستون الف فهم، وما بقی من فهمها أکثر. وقال آخر: القرآن یحوی سبعة وسبعین ألف علم ومائتی علم ،إذ لکل کلمة علم، ثم یتضاعف ذلک أربعة، إذ لکل کلمة ظاهر وباطن، وحد ومطلع </ref>


ایشان در ادامه به تبین نکته مذکور پرداخته و می‌نویسد: از انجا که همه علوم زیر مجموعه افعال و صفات الهی قرار دارند بنابراین قرآن را می‌توان شرح همه این علوم که- بیانگر ذات، صفات و افعال خداوند هستند- دانست. بدیهی است این امر مستلزم وجود مراتب گسترده در معانی قرآن و فهم آن می‌باشد. <ref>همان: وبالجملة فالعلوم کلها داخلة فی أفعال الله تعالی وصفاته، وفی القرآن شرح ذاته وصفاته وأفعاله، فهذه الأمور تدل علی أن فهم معانی القرآن مجالا " رحبا، ومتسعا بالغا، وأن المنقول من ظاهر التفسیر لیس ینتهی الإدراک فیه بالنقل، والسماع لا بد منه فی ظاهر التفسیر، لیتقی به مواضع الغلط، ثم بعد ذلک یتسع الفهم ولاستنباط، والغرائب التی لا تفهم إلا باستماع فنون کثیرة ....ومن ادعی فهم أسرار القرآن ولم یحکم التفسیر الظاهر، فهو کمن ادعی البلوغ إلی صدرالبیت قبل تجاوز الباب، فظاهر التفسیر یجری مجری تعلم اللغة التی لا بد منها للفهم، وما لا بد فیها من استماع کثیر، لأن القرآن نزل بلغة العرب، فما کان الرجوع فیه إلی لغتهم، فلا بد من معرفتها أو معرفة أکثرها، إذ الغرض مما ذکرناه التنبیه علی طریق الفهم لیفتح بابه ، ... </ref>
ایشان در ادامه به تبین نکته مذکور پرداخته و می‌نویسد: از انجا که همه علوم زیر مجموعه افعال و صفات الهی قرار دارند بنابراین قرآن را می‌توان شرح همه این علوم که- بیانگر ذات، صفات و افعال خداوند هستند- دانست. بدیهی است این امر مستلزم وجود مراتب گسترده در معانی قرآن و فهم آن می‌باشد. <ref>همان: وبالجملة فالعلوم کلها داخلة فی أفعال الله تعالی وصفاته، وفی القرآن شرح ذاته وصفاته وأفعاله، فهذه الأمور تدل علی أن فهم معانی القرآن مجالا " رحبا، ومتسعا بالغا، وأن المنقول من ظاهر التفسیر لیس ینتهی الإدراک فیه بالنقل، والسماع لا بد منه فی ظاهر التفسیر، لیتقی به مواضع الغلط، ثم بعد ذلک یتسع الفهم ولاستنباط، والغرائب التی لا تفهم إلا باستماع فنون کثیرة ....ومن ادعی فهم أسرار القرآن ولم یحکم التفسیر الظاهر، فهو کمن ادعی البلوغ إلی صدرالبیت قبل تجاوز الباب، فظاهر التفسیر یجری مجری تعلم اللغة التی لا بد منها للفهم، وما لا بد فیها من استماع کثیر، لأن القرآن نزل بلغة العرب، فما کان الرجوع فیه إلی لغتهم، فلا بد من معرفتها أو معرفة أکثرها، إذ الغرض مما ذکرناه التنبیه علی طریق الفهم لیفتح بابه ، ... </ref>
خط ۳۷۷: خط ۳۷۷:
ایشان در ادامه می‌نویسد:  
ایشان در ادامه می‌نویسد:  


از انجا که کلام خداوند و انبیاء و اولیای الهی مشتمل بر معانی و اسرار گوناگون است از این‌رو لازم است در تبین کلمات انان به معانی ظاهری شان بسنده نکرده و در فهم وجوه گوناگون آن همت گماشت. <ref>تفسیر المحیط الاعظم ج 1ص 303-302، وهذان الخبران دالان علی أن للقرآن ظواهر تجب التفسیر، وبواطن تجب التأویل، إلی أن یصل التأویل إلی نهایة المراتب السبع، وبل لکل آیة منه، وبل لکل حرف، وعلی هذا التقدیر یجب الشروع فی بیانهما حتی یتحقق بعض هذا المعنی عندک وعند غیرک . ... ، وحیث إن کلام اللَّه تعالی وکلام أنبیائه وأولیائه (ع)، یجب أن یکون محتملا علی معان مختلفة وأسرار متنوعة لیشمل الکل بقدر فهمهم واستعدادهم ویأخذ کل أحد من العباد منه حظَّه ونصیبه، ولا یلزم منه ومن نفیه الإخلال بالواجب بالنسبة إلی بعض العبید، نشرع فیه بوجوه مختلفة ممّا ذهب إلیه أهل الظاهر وأهل الباطن، لیحصل المقصود فی الوسط </ref>
از انجا که کلام خداوند و انبیاء و اولیای الهی مشتمل بر معانی و اسرار گوناگون است از این‌رو لازم است در تبین کلمات آنان به معانی ظاهری شان بسنده نکرده و در فهم وجوه گوناگون آن همت گماشت. <ref>تفسیر المحیط الاعظم ج 1ص 303-302، وهذان الخبران دالان علی أن للقرآن ظواهر تجب التفسیر، وبواطن تجب التأویل، إلی أن یصل التأویل إلی نهایة المراتب السبع، وبل لکل آیة منه، وبل لکل حرف، وعلی هذا التقدیر یجب الشروع فی بیانهما حتی یتحقق بعض هذا المعنی عندک وعند غیرک . ... ، وحیث إن کلام اللَّه تعالی وکلام أنبیائه وأولیائه (ع)، یجب أن یکون محتملا علی معان مختلفة وأسرار متنوعة لیشمل الکل بقدر فهمهم واستعدادهم ویأخذ کل أحد من العباد منه حظَّه ونصیبه، ولا یلزم منه ومن نفیه الإخلال بالواجب بالنسبة إلی بعض العبید، نشرع فیه بوجوه مختلفة ممّا ذهب إلیه أهل الظاهر وأهل الباطن، لیحصل المقصود فی الوسط </ref>


انگاه به تبیین مطلب فوق – مراد از معانی باطنی و تفاسیر مختلفی که از آنها شده است - می‌پردازد.
انگاه به تبیین مطلب فوق – مراد از معانی باطنی و تفاسیر مختلفی که از آنها شده است - می‌پردازد.
خط ۴۰۰: خط ۴۰۰:
ایشان در رد دیدگاه مذکور می‌نویسد:
ایشان در رد دیدگاه مذکور می‌نویسد:


یدگاه متصوفه در قبول معانی باطنی قابل پذیرش نیست بجهت آن‌که خداوند تکلیف واحدی را بر همگان مطرح کرده و بین انسان‌ها تفاوتی در این جهت قائل نشده است و ممکن نیست انان را به امری فراخواند که قادر به فهم آن نباشند بعلاوه آن‌که چنین نیست که در وراء ظاهر قرآن معانی باطنی باشد بگونه‌ای که ظاهر آن برای عوام و باطنش خاص خواص باشد. <ref>نظرات فی التصوف و الکرامات – ص 35 الجواب: ان هذا الزعم لا یستند إلی دلیل، فان الله سبحانه قد کلف الناس جمیعا بتکلیف واحد ولم یفرق بین فئة وفئة ولا بین فرد وفرد، وخاطب الجمیع بالقرآن الکریم وأوجب علیهم العمل به، ومحال ان یأمرهم بأشیاء لا یفهمونها ولا یهتدون إلیها ،کیف وقد وصف الله القرآن بأنه عربی مبین ؟! قال فی الآیة 103 من النحل: " وهذا لسان عربی مبین " وفی الآیة 28 من الزمر، " قرآنا عربیا غیر ذی عوج " إلی غیر ذلک من الآیات ،هذا إلی أن فی القرآن آیات لا یمکن ان یکون وراء الظاهر شئ کقوله تعالی " محمد رسول الله " وقوله: " قل هو الله أحد " .ومن مزاعم هؤلاء ان ظاهر الشرع لعامة الناس، وباطنه للخواص العارفین، فالعبادة کالصوم والصلاة لا تجب علی الصوفی العارف، وانما تجب علی العامة، لان الغایة من العبادة هی الوصول، ومتی وصل العارف فقد بلغ الغایة، وانتهی کل شئ، ولم یبق للوسیلة من اثر، فالدین لیس عقیدة یعتقدها الناس، ولا شعیرة یؤدونها بین مجموعة من الأحجار تسمی معبدا، وانما العقیدة هی الاعتقاد الحق بالله الذی یستلزم الانصراف الکامل عن الخلق، والمعبدالحق هو القائم فی القلب المقدس .نظرات فی التصوف و الکرامات</ref>
یدگاه متصوفه در قبول معانی باطنی قابل پذیرش نیست بجهت آن‌که خداوند تکلیف واحدی را بر همگان مطرح کرده و بین انسان‌ها تفاوتی در این جهت قائل نشده است و ممکن نیست آنان را به امری فراخواند که قادر به فهم آن نباشند بعلاوه آن‌که چنین نیست که در وراء ظاهر قرآن معانی باطنی باشد بگونه‌ای که ظاهر آن برای عوام و باطنش خاص خواص باشد. <ref>نظرات فی التصوف و الکرامات – ص 35 الجواب: ان هذا الزعم لا یستند إلی دلیل، فان الله سبحانه قد کلف الناس جمیعا بتکلیف واحد ولم یفرق بین فئة وفئة ولا بین فرد وفرد، وخاطب الجمیع بالقرآن الکریم وأوجب علیهم العمل به، ومحال ان یأمرهم بأشیاء لا یفهمونها ولا یهتدون إلیها ،کیف وقد وصف الله القرآن بأنه عربی مبین ؟! قال فی الآیة 103 من النحل: " وهذا لسان عربی مبین " وفی الآیة 28 من الزمر، " قرآنا عربیا غیر ذی عوج " إلی غیر ذلک من الآیات ،هذا إلی أن فی القرآن آیات لا یمکن ان یکون وراء الظاهر شئ کقوله تعالی " محمد رسول الله " وقوله: " قل هو الله أحد " .ومن مزاعم هؤلاء ان ظاهر الشرع لعامة الناس، وباطنه للخواص العارفین، فالعبادة کالصوم والصلاة لا تجب علی الصوفی العارف، وانما تجب علی العامة، لان الغایة من العبادة هی الوصول، ومتی وصل العارف فقد بلغ الغایة، وانتهی کل شئ، ولم یبق للوسیلة من اثر، فالدین لیس عقیدة یعتقدها الناس، ولا شعیرة یؤدونها بین مجموعة من الأحجار تسمی معبدا، وانما العقیدة هی الاعتقاد الحق بالله الذی یستلزم الانصراف الکامل عن الخلق، والمعبدالحق هو القائم فی القلب المقدس .نظرات فی التصوف و الکرامات</ref>
== نقد و بررسی گفتار متصوفه و پاسخ مغنیه نسبت به ان ==  
== نقد و بررسی گفتار متصوفه و پاسخ مغنیه نسبت به ان ==  


بنظر می‌رسد بین گفتاری که از متصوفه بیان گردید ونقدهائی که از جانب مغنیه بر آن وارد شد بتوان جمع نمود از این جهت که مفاد گفتاری که از متصوفه بیان شد آن است که قرآن علاوه بر دارا بودن معانی ظاهری از معانی باطنی هم برخوردار است دلیل این امر هم تعدد مراتب فهم و ظرفیت انسان‌هاست که حکمت الهی مقتضی آن است که هر یک به تناسب ظرفیتشان بتوانند از معارف و لطائف قرآن بهره گیرند گردد.  
بنظر می‌رسد بین گفتاری که از متصوفه بیان گردید ونقدهائی که از جانب مغنیه بر آن وارد شد بتوان جمع نمود از این جهت که مفاد گفتاری که از متصوفه بیان شد آن است که قرآن علاوه بر دارا بودن معانی ظاهری از معانی باطنی هم برخوردار است دلیل این امر هم تعدد مراتب فهم و ظرفیت انسان‌هاست که حکمت الهی مقتضی آن است که هر یک به تناسب ظرفیتشان بتوانند از معارف و لطائف قرآن بهره گیرند گردد.  


بدیهی است نکته مذکور امری است که بوضوح مشهود بوده و صحت آن مورد تایید اغلب اندیشمندان قرآنی است اما ایراد مغنیه اشاره به برداشتهای ناصوابی است که برخی از متصوفه از معانی باطنی قرآن نموده و معتقدند که تکالیف الهی از انان بدلیل وصولشان به روح عبادت ساقط می‌گردد؛ بدیهی است چنین برداشتی نوعی تفسیربه رای بوده و مخالف مفاد بسیاری از آیات است که امر به عبودیت الهی نموده و هیچگاه کسی را معاف از آن نمی‌داند.
بدیهی است نکته مذکور امری است که بوضوح مشهود بوده و صحت آن مورد تایید اغلب اندیشمندان قرآنی است اما ایراد مغنیه اشاره به برداشتهای ناصوابی است که برخی از متصوفه از معانی باطنی قرآن نموده و معتقدند که تکالیف الهی از آنان بدلیل وصولشان به روح عبادت ساقط می‌گردد؛ بدیهی است چنین برداشتی نوعی تفسیربه رای بوده و مخالف مفاد بسیاری از آیات است که امر به عبودیت الهی نموده و هیچگاه کسی را معاف از آن نمی‌داند.
== تبیین و بررسی نهائی در روایات بطون معانی قرآن ==  
== تبیین و بررسی نهائی در روایات بطون معانی قرآن ==  


Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۹۳

ویرایش