خورشید احمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' می شوند' به ' میشوند') |
جز (جایگزینی متن - 'نامه ها' به 'نامهها') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
در فضای خانه این فرصت را داشتم که سخنان [[اقبال لاهوری]]، حلی، غالب را بخوانم. من این فرصت را داشتم که صدها شعر را حفظ کنم. از این منظر فضایی وجود داشت که من از همان دوران کودکی با ذائقه علمی و ادبی رشد کردم. در دوران دانشگاه به طور منظم شروع به خواندن کتاب کردم، اما در ابتدایی و متوسطه به نوشتن و صحبت کردن به زبان انگلیسی و [[اردو]] علاقهمند شدم <ref>[http://alsharia.org/2014/jul/prof-khursheed-ahmad-interview-irfan-ahmad برگرفته از سایت اردو زبان الشریعه]</ref>.<br> | در فضای خانه این فرصت را داشتم که سخنان [[اقبال لاهوری]]، حلی، غالب را بخوانم. من این فرصت را داشتم که صدها شعر را حفظ کنم. از این منظر فضایی وجود داشت که من از همان دوران کودکی با ذائقه علمی و ادبی رشد کردم. در دوران دانشگاه به طور منظم شروع به خواندن کتاب کردم، اما در ابتدایی و متوسطه به نوشتن و صحبت کردن به زبان انگلیسی و [[اردو]] علاقهمند شدم <ref>[http://alsharia.org/2014/jul/prof-khursheed-ahmad-interview-irfan-ahmad برگرفته از سایت اردو زبان الشریعه]</ref>.<br> | ||
== تاثیر پذیری از شخصیتهای مهم سیاسی و مذهبی == | == تاثیر پذیری از شخصیتهای مهم سیاسی و مذهبی == | ||
وی همچنین درباره تاثیرپذیری خود از شخصیتهای سیاسی و مذهبی چنین میگوید: از اولین کسانی که تحت تأثیر قرار گرفتم [[ابوالکلام آزاد]]، [[محمدعلی جوهر]]، [[جواهر لعل نهرو]]، مولانا [[حسرت مهانی]] بودند و اتفاقا دو کتاب نهرو را در سن فارغ التحصیلی خوانده بودم. '''تاریخ و دیگر | وی همچنین درباره تاثیرپذیری خود از شخصیتهای سیاسی و مذهبی چنین میگوید: از اولین کسانی که تحت تأثیر قرار گرفتم [[ابوالکلام آزاد]]، [[محمدعلی جوهر]]، [[جواهر لعل نهرو]]، مولانا [[حسرت مهانی]] بودند و اتفاقا دو کتاب نهرو را در سن فارغ التحصیلی خوانده بودم. '''تاریخ و دیگر نامههای پدر به دختر''' اینها در واقع نامههایی هستند که نهرو به '''ایندیرا گاندی''' نوشت. او داستان تاریخ را به زیبایی بیان کرد. از زمانی که جواهر لعل نهرو خواندم کمی به [[کمونیسم]] گرایش داشتم، اما در عین حال از آنجایی که پدرم در [[جنبش انصاف پاکستان]] فعال بود، من نیز به [[حزب مسلم لیگ]] پیوستم. این موضوع بسیار جالبی بود که تحت آن [[اسلام]] [[پاکستان]]، [[مسلمانان]] به سمت استقلال و هویت ملی گرایش داشتند. از این رو وقتی به پاکستان آمدم، برای اولین بار با مولانا مودودی آشنا شدم و ادبیات او را خواندم.<br> | ||
او درباره تاثیر پذیری از [[سید ابوالاعلی مودودی]] این چنین میگوید: مولانا را در کودکی دیده بودم. حدود سال 1938 یا 1939م پدرم با او یک مراسم دوستانه داشت و من در آن زمان برایش غزلی انقلابی خواندم. پس از آن، وقتی نوشتههای مولانا مودودی را خواندم، دنیای دیگری به رویم باز شد. دو کتابی که بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داد، خطبهها و نقدهای مولانا بود. نقد کتاب کمی سخت است، اما به دلیل ارتباط ذهنی من با جامعه، این کتاب من را بسیار تحت تاثیر قرار داد. به ویژه دو مقاله '''بردگی ذهنی ما و علل آن''' و '''انحطاط تمدن اسلامی در هند'''.<br> | او درباره تاثیر پذیری از [[سید ابوالاعلی مودودی]] این چنین میگوید: مولانا را در کودکی دیده بودم. حدود سال 1938 یا 1939م پدرم با او یک مراسم دوستانه داشت و من در آن زمان برایش غزلی انقلابی خواندم. پس از آن، وقتی نوشتههای مولانا مودودی را خواندم، دنیای دیگری به رویم باز شد. دو کتابی که بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داد، خطبهها و نقدهای مولانا بود. نقد کتاب کمی سخت است، اما به دلیل ارتباط ذهنی من با جامعه، این کتاب من را بسیار تحت تاثیر قرار داد. به ویژه دو مقاله '''بردگی ذهنی ما و علل آن''' و '''انحطاط تمدن اسلامی در هند'''.<br> | ||
در این مدت، نوشتههای علامه [[محمد اسد]] '''نو مسلمان''' را خواندم. در زمان تشکیل کشور [[پاکستان]]، تا سال 1947م، 6 یا 7 شماره از مجله عرفات او منتشر شده بود که پس از جستجوی زیاد به آنها دست یافتم. یک دنیای دیگر به روی من باز شد.<br> | در این مدت، نوشتههای علامه [[محمد اسد]] '''نو مسلمان''' را خواندم. در زمان تشکیل کشور [[پاکستان]]، تا سال 1947م، 6 یا 7 شماره از مجله عرفات او منتشر شده بود که پس از جستجوی زیاد به آنها دست یافتم. یک دنیای دیگر به روی من باز شد.<br> |
نسخهٔ ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۷
خورشید احمد | |
---|---|
نام کامل | خورشید احمد |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1923 م، ۱۳۰۱ ش، ۱۳۴۱ ق |
محل تولد | دهلی، هندوستان |
دین | اسلام، اهل سنت |
فعالیتها |
|
زندگینامه
او در 23 مارس 1932م در دهلی متولد شد. وی دارای مدرک لیسانس حقوق و مبانی میباشد. و همچنین دارای مدرک کارشناسی ارشد در اقتصاد و معارف اسلامی و مدرک افتخاری در رشته تعلیم و تربیت از دانشگاه میباشد [۱]
دوران کودکی و تحصیلات
او درباره خود این چنین میگوید:
این یک نعمت بزرگ خداوند برای من بوده است که خانوادهای که چشمانم را به روی آنها باز کردم خانواده خوبی بودند هم از نظر دینی و هم از نظر فکری. پدرم فارغ التحصیل علیگره بود. او در زندگی سیاسی خود در مبارزه برای مسلمین خلافت و تأسیس پاکستان شرکت فعال داشت. پدر من با شخصیتهای مذهبی، سیاسی و ادبی ارتباط عمیقی داشت و این گونه بود که شخصیتهای مهم به دیدار ما می آمدند. از این رو در کودکی فرصتی یافتم که از زندگی ادبی و فرهنگی دهلی بهرهمند شوم. یک انجمن کودکان در دهلی وجود داشت که من جوانترین رئیس منتخب آن بودم.
در فضای خانه این فرصت را داشتم که سخنان اقبال لاهوری، حلی، غالب را بخوانم. من این فرصت را داشتم که صدها شعر را حفظ کنم. از این منظر فضایی وجود داشت که من از همان دوران کودکی با ذائقه علمی و ادبی رشد کردم. در دوران دانشگاه به طور منظم شروع به خواندن کتاب کردم، اما در ابتدایی و متوسطه به نوشتن و صحبت کردن به زبان انگلیسی و اردو علاقهمند شدم [۲].
تاثیر پذیری از شخصیتهای مهم سیاسی و مذهبی
وی همچنین درباره تاثیرپذیری خود از شخصیتهای سیاسی و مذهبی چنین میگوید: از اولین کسانی که تحت تأثیر قرار گرفتم ابوالکلام آزاد، محمدعلی جوهر، جواهر لعل نهرو، مولانا حسرت مهانی بودند و اتفاقا دو کتاب نهرو را در سن فارغ التحصیلی خوانده بودم. تاریخ و دیگر نامههای پدر به دختر اینها در واقع نامههایی هستند که نهرو به ایندیرا گاندی نوشت. او داستان تاریخ را به زیبایی بیان کرد. از زمانی که جواهر لعل نهرو خواندم کمی به کمونیسم گرایش داشتم، اما در عین حال از آنجایی که پدرم در جنبش انصاف پاکستان فعال بود، من نیز به حزب مسلم لیگ پیوستم. این موضوع بسیار جالبی بود که تحت آن اسلام پاکستان، مسلمانان به سمت استقلال و هویت ملی گرایش داشتند. از این رو وقتی به پاکستان آمدم، برای اولین بار با مولانا مودودی آشنا شدم و ادبیات او را خواندم.
او درباره تاثیر پذیری از سید ابوالاعلی مودودی این چنین میگوید: مولانا را در کودکی دیده بودم. حدود سال 1938 یا 1939م پدرم با او یک مراسم دوستانه داشت و من در آن زمان برایش غزلی انقلابی خواندم. پس از آن، وقتی نوشتههای مولانا مودودی را خواندم، دنیای دیگری به رویم باز شد. دو کتابی که بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داد، خطبهها و نقدهای مولانا بود. نقد کتاب کمی سخت است، اما به دلیل ارتباط ذهنی من با جامعه، این کتاب من را بسیار تحت تاثیر قرار داد. به ویژه دو مقاله بردگی ذهنی ما و علل آن و انحطاط تمدن اسلامی در هند.
در این مدت، نوشتههای علامه محمد اسد نو مسلمان را خواندم. در زمان تشکیل کشور پاکستان، تا سال 1947م، 6 یا 7 شماره از مجله عرفات او منتشر شده بود که پس از جستجوی زیاد به آنها دست یافتم. یک دنیای دیگر به روی من باز شد.
رهایی از تفکر کمونیسم و پیوستن به جماعت اسلامی
وی درباره نجات خود از تفکر کمونیسم این چنین میگوید: اقبال لاهوری، مولانا مودودی و علامه محمد اسد، این سه نفر کسانی بودند که در برهه از زندگی، زمانی که گرایش من به کمونیسم بود، وسیله ای شدند تا مرا به سوی اسلام برسانند. بعدها من جمعیت اسلامی به جمع طلاب پیوستم و خیلی زود مسئولیت های مهم را بر عهده گرفتم.
کارهای تشکیلاتی
در دورانی که در جمعیت اسلامی طلاب بودم، هفته نامه دانشجویان انگلیسی راهاندازی شد که اولین مجله دانشجویی در پاکستان بود. اینکار فرصت های بزرگی به من داد. شرکت در مناظره، ارائه پیام اسلام و سپس شناخت حرکتهای غیراسلامی آن زمان و تلاش برای ارائه برتری اسلام در این مناظرات. در این مدت به اقتصاد هم علاقهمند شدم. من یک معیار داشتم، تفکر اسلامی دینی من که بر اساس آن فلسفه غرب را بررسی میکردم، بنابراین هرگز مرعوب اندیشههای فیلسوفان غربی نشدم. مولانا مودودی رابطه من با قرآن کریم را برقرار کرد. نقش مهمی در تربیت دینی خودم را مرحوم استاد محمد اکرم که حافظ قرآن بود ایفا میکند. او برای من مربی بود. محمد اکرم صاحب و سپس درک مولانا مودودی از قرآن نقش اساسی در خواندن و فهم قرآن برای من داشتند [۳].
پیوستن به جماعت اسلامی پاکستان
وی در سال 1956 رسماً به عضویت جماعت اسلامی درآمد. او کارهای زیادی در زمینه اسلام، آموزش، اقتصاد جهانی و در کل جامعه اسلامی انجام داد. و به همین دلیل شهرت بینالمللی به دست آورد [۴].
دیدار با امام خمینی در نوفل لوشاتو و حمایت از انقلاب اسلامی ایران
وی در 23 دی 1357 ه. ش در فرانسه، نوفل لوشاتو با امام خمینی(ره) از طرف عضو شورای جماعت اسلامی پاکستان دیداری داشت و درباره نهضت ایران و مواضع پاکستان این چنین گفت: در گذشته نزدیک، ما در پاکستان با بحرانهای بزرگی روبرو بودیم از جمله تقسیم پاکستان، مسئله بوتو، جنبش 1977م در پاکستان به علت چنین وضعی و به خاطر هدفهای حرکت اسلامی، نظیر ایران، ما هم درصدد کسب قدرت سیاسی برآمدیم. اما به هر جهت به دولت ضیاءالحق ملحق شدیم. درباره اوضاع ایران همیشه آن را با علاقه دنبال کردهایم. در جراید خود، اخبار حرکت اسلامی ایران را منتشر ساختهایم. و بارها مورد اعتراض شدید مقامات ایرانی قرار گرفته ایم و دولت پاکستان به همین مناسبت به کرات ما را و جراید ما را تحت فشار قرار داده است.
شرکت ما در دولت به قصد اعمال نفوذ میباشد. در مورد سفر ضیاءالحق به ایران ما نفوذمان را به کار بردیم. تعهد اصلی ما درباره مردم و درباره اسلام بوده است. تقویت هر جنبشی و حرکتی برای ملت و اسلام خواهد بود. چیزی که مورد توافق اسلام و مردم نباشد، تصویب نخواهیم کرد.
جماعت اسلامی پاکستان در کنار مردم ایران که اسلام را میخواهند قرار دارد. رابطۀ دولت پاکستان با ایران وضع بسیار بدی دارد. اشخاصی که وابسته به هیات حاکمه هستند هر تغییری که مشاهده کنند نگران میشوند. پشتیبانی ما از حرکت اسلامی ایران در سطح افکار عمومی از طریق بیانات و سخنرانیها، مطبوعات، تظاهرات حمایت کنندۀ دانشجویان مسلمان انجام میگیرد. به طور خصوصی هم هر قدر توانسته ایم حمایت کردهایم با توجه به اوضاع پاکستان واقعاً چه انتظاری میتوان داشت. در مواردی هم خیلی علنی و بی پروا از ایران حمایت کردهایم.
ما دفاعی از دولت پاکستان نمیکنیم. اما هر قدر توانسته ایم از انقلاب ایران حمایت کردهایم. اما شما باید وضعیت دولت پاکستان و همچنین ادارات و وزارت امور خارجۀ آن را که از یک سنن خاصی تبعیت می کنند در نظر بگیرید. مسئله سوم اینکه به طور خصوصی ما سعی کردهایم تا از جانب پاکستان، به طور رسمی و یا غیر رسمی، اقداماتی برای فهم بهتر جریان اسلامی و هم تفاهم بیشتر بین دولت پاکستان و جنبش اسلامی بشود.
امام خمینی (ره) در جواب ایشان میگوید: همیشه ملتها، منهای دولتها ـ اگر تحت تأثیر دولتها نباشند ـ گرایشات صحیح دارند. ملتهای اسلامی، اگر دولتهایشان نبود گرایش به اسلام داشتند و دارند و آنچه منحرف میکند ملتها را، حکومتها هستند. وقتی حکومت یک محیطی صحیح نباشد، کم کم محیط را تا یک حدودی به صورت خود در میآورد. اگر حکومتها عادل باشند، کم کم مردم را به صورت خودشان در میآورند. و ما میدانیم که ملت پاکستان با مقاصد ایران که انسانی و اسلامی است موافقند. و آنچه که مورد تأسف است این است که رئیسجمهور آنجا پشتیبانی از یک جانی که تمام حیثیت اسلامی و ایرانیِ ملت را برده است کرده است.
من میدانم کسانی که انسان هستند و حقیقتا مسلم هستند، خوشوقت نیستند. کسانی که قهرا فعالیت اسلامی دارند مثل مودودی راضی نیستند از این پشتیبانیهای دولت شما از شاه در صورتی که شاه در دنیا بیآبروست، و مورد تنفر مردم است. و ما آنچه که از ملت میخواهیم در مجامع عمومی بعد از دعای به ایران که تحت فشار است این است که از نظام شاه و جنایاتی که نموده و میکند پرده بردارند. مطبوعات اروپایی پر است از این مسائل ایران در حالی که کمی از اخبارش در آنجا است. در مطبوعات ایران با وجود کنترل دولت بعضی امور پاکستان را ذکر می کنند.
مسائل ایران را، از ایران دریافت کنید که چه ظلمی به ما میشود و چه گذشته است. پنجاه سال است که ملت ما زیر فشار این پدر و پسر جان میدهند و دولتهای قوی پشتیبانی می کنند و کردهاند. از جمیع جوانب فشار وارد آمده است. نه مطبوعات آزاد داریم، نه مجلس ملی، نه یک دولت که پشتیبان ملت باشد در این پنجاه سال، مگر بسیار نادر اینها کوشش کردهاند شاه کرده است که ملتها را عقب نگه دارد نیروی انسانی ما را به هدر بدهد.
کوشش دارد قدرتهای بزرگ را بر ما مسلط کند مخازن ما را به اجانب بدهد. به دشمنان اسلام، مثل اسرائیل که بر ضد اسلام و مسلمین قیام کرده است، نفت میدهد. کوشش کرده است که حیثیت ملی ما را به باد بدهد کوشش کرده است که احکام اسلام را یکی بعد از دیگری زیر پا بگذارد اگر فرصت پیدا کند که نخواهد کرد به اسلام لطمه ای خواهد زد که به اسم بماند تاریخ ارجمند اسلام را به تاریخ زرتشتیها تغییر داد و فشار ملت موجب شد که دست بردارد.
مصیبتهای ایران یکی دوتا نیست که ذکر شوند تاریخ آنها را مورخین ضبط می کنند نسلهای بعدی متوجه مصیبتهای ما میشوند. لکن امروز ملت ایران بیدار شده است و یکسره در تمام شهرها و قرا و قصبات دست به تظاهرات زده است، یکدل و یکجهت سلطنت پهلوی و شاهنشاهی را سلب و محکوم کرده است و حکومت عدل اسلامی را میخواهد و ما هم به دنبال ملت این مقاصد را داریم و داشته ایم و از شما هم میخواهیم به ما کمک کنید. کمکهای تبلیغاتی و تظاهراتی که آنجا امکان دارد در مساجد آنجا ذکر مصیبتهای ایران بشود در محافل ذکر جرایم دولت ایران بشود آنقدر کشتار شده است که نمیتوانیم مطلع شویم تعداد را که منعکس کنیم. قبرستانها آباد و خانههایمان خراب شده از خداوند خواستاریم به این ملت و همه ملتهای اسلامی رحمت کند و همه ما را از ستم و ظلم و استعمار خارج کند.
وی درجواب امام خمینی(ره) میگوید: ما پاکستانیها با شما هستیم حاضر به مبارزه شانه به شانه در کنار شما هستیم در بسیج و ساختن افکار عمومی و حرکت سیاسی اطمینان میدهم که دولت را تحت حداکثر فشار لازم قرار بدهیم که پشتیبانی گذشته از رژیم شاه دیگر نشود. آیا به طور خاص کار دیگری میتوان کرد که پیشنهاد گردد و ما عمل نماییم به منظور بسط عملیات بیشتر در طی دو ماه گذشته هیات حاکمه اکثرا انقلاب ایران را تقویت میکند و به هیچ وجه احساسی نسبت به شاه ندارد. ضیاء الحق خودش آدم بدی نیست، تحت تاثیر قرار گرفته است. اگر ما خوب عمل کنیم اشکالی در دولت نخواهیم داشت.
امام خمینی در جملات آخر بعد از تشکر به احمد خورشید گفتند: وظیفه مسلمین معاونت با هم است وظیفه الهی است. رسالت است که با همههم صدا باشیم و اگر مسلمین با هم بودند ممکن نبود اجانب مسلط شوند. تماما از تفرقۀ مسلمین است.
خداوند مسلمین را بیدار کند تا به وظایف اسلامی عمل کنند تا وحدت حفظ شود تا در مقابل اجانب ایستادگی و قیام کنند و دست آنها از منابع و ثروت و ذخایر قطع شود خداوند توفیق بدهد [۵]
.
مناصب علمی و سیاسی
مناصبی که خورشید احمد بر عهده داشت:
- او از سال 1978 وزیر فدرال برنامهریزی و توسعه بوده است. وی همچنین نایب رئیس کمیسیون برنامهریزی دولت پاکستان بوده است.
- او به عنوان یک متخصص آموزش و پرورش، از سال 1955 تا 1958 در دانشگاه کراچی تدریس کرد.
- او همچنین پژوهشگر دانشگاه لستر بوده است.
- وی از سال 1983 تا 1987م رئیس مؤسسه بینالمللی اقتصاد دانشگاه بینالمللی اسلامی اسلام آباد بود.
- وی از سال 1984 تا 1992م عضو هیئت مشورتی مرکز بینالمللی تحقیقات اقتصاد اسلامی لستر بود.
- وی از سال 1979 تا 1983م معاون رئیس دانشگاه شاه عبدالعزیز جده بود.
- او از سال 1974 تا 1978م معاون کنفرانس دائمی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در اروپا، برلین و لندن بود.
- او همچنین عضو شورای مشورتی مرکز مطالعات اسلام و روابط مسیحی - مسلمانان، کالج های Silly Oak، بیرمنگام، بریتانیا 1976-1978م بوده است.
- او از سال 1978 تا 1983م عضو کمیته ملی مهاجرت بود.
- در سالهای 1986 و 1987م او عضو کمیته قانونگذاری بود که قوانین اسلامی سودان را بررسی میکرد.
- وی در سالهای 1988 و 1989م عضو کمیته بازنگری مؤسسه آموزشی و پژوهشی بانک توسعه اسلامی جده بود.
- وی در سال های 1985، 1997 و 2002م به عضویت سنای پاکستان انتخاب شد و همچنین به عنوان رئیس کمیته دائمی امور اقتصادی و برنامهریزی سنا فعالیت کرد.
- وی رئیس دو موسسه است. یکی موسسه مطالعات سیاست اسلام آباد، دیگری بنیاد اسلامی لستر (بریتانیا) است.
- وی عضو هیئت امنای مرکز اسلامی زاریا (نیجریه)، دانشگاه بینالمللی اسلامی اسلامآباد، شورای بنیاد، آکادمی سلطنتی جامعهپذیری اسلامی امان (اردن) و معاون آکادمی تحقیقات اسلامی کراچی و لاهور است[۶].
نوسیندگی و دریافت جوایز بیناللملی
خورشید احمد مجلههای و مجلههایی را در موضوعات مختلف عقیدتی ویرایش کرده است. او هفت کتاب به زبان اردو و انگلیسی تألیف کرده است. او در بسیاری از مجلههای همکاری داشته است. وی در بیش از دوازده کنفرانس و سمینار بینالمللی به صورت حضوری یا به عنوان نماینده شرکت کرده است. برای اولین بار اقتصاد اسلامی به عنوان یک رشته علمی توسعه یافت. به منظور قدردانی از این دستاورد، اولین جایزه بانک توسعه اسلامی در سال 1988م به وی اهدا شد. برای قدردانی از دستاوردهای او جایزه بینالمللی شاه فیصل در سال 1990م را دریافت کرد. در ژوئیه 1998م به پاس خدماتش در اقتصاد و امور مالی اسلامی، پنجمین جایزه سالانه لاربو ایالات متحده آمریکا را از خانه مالی آمریکا دریافت کرد. او در حال حاضر به غیر از کارهای دیگر تالیفی سردبیر ماهنامه ترجمان القرآن جماعت اسلامی میباشد [۷].