مُفَسِّر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تعیین کننده' به 'تعیین‌کننده')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
"بدون شک ویژگی‌های تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمی‌دارد و یا به دنبال نوآوری ونواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها می‌تواند تأثیر بسزایی در گرایش‌ها و برداشت‌های مفسر داشته باشد.
"بدون شک ویژگی‌های تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمی‌ دارد و یا به دنبال نوآوری و نواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها می‌تواند تأثیر بسزایی در گرایش‌ها و برداشت‌های مفسر داشته باشد.
== مقدمه ==
== مقدمه ==
یکی از مباحث هرمنوتیک به معنای عام کاوش در مسائل روان شناختی و تأثیر شخصیت مفسر در فهم متون است. روشن است که هر متنی مبتنی بر چند رکن است: خود متن، شنونده و مخاطب متن و تفسیر کننده متن. از متن و ویژگی‌های آن در [[اصول فقه]] و [[علوم قرآنی|علوم قرآن]] و کتاب مقدس گفتگو می‌شود. درباره شنونده متن یعنی مخاطب و مردمی که مؤلف و گوینده با آنان سخن گفته، مسائل گوناگونی مطرح است و از آن جمله مخصوص بودن متن به مخاطبان حاضر یا اعم بودن از مخاطبان حاضر، ضرورت‌ها وپرسش‌های شنوندگان، جامعه‌شناسی عصر مخاطبان، مسائل و مشکلات عصر نزول وحی، افق سطح مخاطبان، مصبوغیت فهم آن به عوامل اجتماعی، اما از همه اینها مهمتر تفسیرکننده متن است که در عرضه فهمی از متن نقش مهمی ایفا می‌کند؛ زیرا مفسر با ذهن خالی به مانند صفحه سفید کاغذ به سراغ متن نمی‌رود تا آنچه از متن در صفحه ذهن او می‌تابد، در آن نقش بندد و دستگاه ذهن در آن دخالتی نداشته باشد. ذهن مفسر خالی نیست؛ بلکه انباشته از دانسته‌ها و گرایش‌ها و منشهایی است که بدون شک در تفسیر او تاثیر می‌گذارد.
یکی از مباحث هرمنوتیک به معنای عام کاوش در مسائل روانشناختی و تأثیر شخصیت مفسر در فهم متون است. روشن است که هر متنی مبتنی بر چند رکن است: خود متن، شنونده و مخاطب متن و تفسیر کننده متن. از متن و ویژگی‌های آن در [[اصول فقه]] و [[علوم قرآنی|علوم قرآن]] و کتاب مقدس گفتگو می‌شود. درباره شنونده متن یعنی مخاطب و مردمی که مؤلف و گوینده با آنان سخن گفته، مسائل گوناگونی مطرح است و از آن جمله مخصوص بودن متن به مخاطبان حاضر یا اعم بودن از مخاطبان حاضر، ضرورت‌ها وپرسش‌های شنوندگان، جامعه‌شناسی عصر مخاطبان، مسائل و مشکلات عصر نزول وحی، افق سطح مخاطبان، مصبوغیت فهم آن به عوامل اجتماعی، اما از همه اینها مهمتر تفسیرکننده متن است که در عرضه فهمی از متن نقش مهمی ایفا می‌کند؛ زیرا مفسر با ذهن خالی به مانند صفحه سفید کاغذ به سراغ متن نمی‌رود تا آنچه از متن در صفحه ذهن او می‌تابد، در آن نقش بندد و دستگاه ذهن در آن دخالتی نداشته باشد. ذهن مفسر خالی نیست؛ بلکه انباشته از دانسته‌ها و گرایش‌ها و منش‌هایی است که بدون شک در تفسیر او تاثیر می‌گذارد.


== جنبه‌های مختلف شخصیت مفسر ==
== جنبه‌های مختلف شخصیت مفسر ==
خط ۷: خط ۷:


=== دانسته‌های مفسر ===
=== دانسته‌های مفسر ===
بخشی از برداشت‌های مفسر ناشی از دانسته‌های وی است. این دانسته‌ها اشکال مختلف دارد. برخی از آنها مبادی و مقدمات علمی مفسر است؛ مانند ادبیات، منطق، کلام و فلسفه. در این موارد هرچه مفسر به این علوم احاطه بیشتری داشته باشد، فهم اواز متن قرآن شفاف تر است. به عنوان نمونه آگاهی مفسر از مسائل روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخی، فلسفه و عرفان و مباحث جدید فلسفه دین و کلام جدید میدان گسترده تری را بوجود می‌آورد و مفسر با آگاهی از آنها و پرسش‌هایی که در این علوم مطرح است، در برخورد با متون نقش کاملا متمایزی ایفا می‌کند و تفاوت آشکاری درگرایش‌ها و برداشت‌های تفسیری او بوجود می‌آورد. مثلا در آنجا که آرای علمی و کلامی رابا آموزه‌های دینی سازگار بیابد و آنها را در برنامه‌های ارشادی و تبلیغی خویش مفید انگارد، به آنها اقبال می‌کند و آنها را به منزله مبادی و مقدمات ادله کلامی خود در تفسیر جای می‌دهد و در آنجا که مفسر با آن آموزه‌ها نظر مخالف داشته باشد و آنها را مباین دستگاه فهم خود ببیند، باز به گونه‌ای متاثر خواهد شد و مباحث را با نگاه شبهه و نقد شبهه می‌بیند و کلمات متن را به گونه‌ای تحلیل و تفسیر می‌کند که آن شبهات را پاسخگوباشد، به همین جهت این معلومات از دیرباز، دست کم نوعی موضع‌گیری مثبت و منفی رادر مجموع دانش‌های بیرونی مفسر فراهم ساخته است.
بخشی از برداشت‌های مفسر ناشی از دانسته‌های وی است. این دانسته‌ها اشکال مختلف دارد. برخی از آنها مبادی و مقدمات علمی مفسر است؛ مانند ادبیات، منطق، کلام و فلسفه. در این موارد هرچه مفسر به این علوم احاطه بیشتری داشته باشد، فهم اواز متن قرآن شفاف‌تر است. به عنوان نمونه آگاهی مفسر از مسائل روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخی، فلسفه و عرفان و مباحث جدید فلسفه دین و کلام جدید میدان گسترده‌تری را بوجود می‌آورد و مفسر با آگاهی از آنها و پرسش‌هایی که در این علوم مطرح است، در برخورد با متون نقش کاملا متمایزی ایفا می‌کند و تفاوت آشکاری در گرایش‌ها و برداشت‌های تفسیری او بوجود می‌آورد. مثلا در آنجا که آرای علمی و کلامی را با آموزه‌های دینی سازگار بیابد و آنها را در برنامه‌های ارشادی و تبلیغی خویش مفید انگارد، به آنها اقبال می‌کند و آنها را به منزله مبادی و مقدمات ادله کلامی خود در تفسیر جای می‌دهد و در آنجا که مفسر با آن آموزه‌ها نظر مخالف داشته باشد و آنها را مباین دستگاه فهم خود ببیند، باز به گونه‌ای متاثر خواهد شد و مباحث را با نگاه شبهه و نقد شبهه می‌بیند و کلمات متن را به گونه‌ای تحلیل و تفسیر می‌کند که آن شبهات را پاسخگو باشد، به همین جهت این معلومات از دیرباز، دست کم نوعی موضع‌گیری مثبت و منفی رادر مجموع دانش‌های بیرونی مفسر فراهم ساخته است.


=== اعتقادات مفسر ===
=== اعتقادات مفسر ===
خط ۱۳: خط ۱۳:


=== تئوری‌های مفسر ===
=== تئوری‌های مفسر ===
تئوری‌های مفسر آنهایی‌اند که در ذهن او جای گرفته، ولی مانند اعتقادات و باورهای کلی نیست. به عنوان نمونه آن کس که در بحث معاد جسمانی تئوری خاص دارد، نگرش او به این دسته از آیات با همان نگرش خواهد بود. مثلا صدرالمتالهین کوشش داشت که میان شریعت و طریقت و حقیقت آشتی برقرار کند و مفاهیم دینی را عقلی کند. کوشش‌های آشتی‌جویانه و در عین حال تاویلی وی از عقل و وحی و اثبات عقلانی اصول اعتقادی بر این فرض مبتنی بود که یافته‌های دین با عقل در تعارض نیست. لذا در جلد نهم اسفار در بحث معاد جسمانی با مقدمه‌ای مفصل تئوری خود را شرح می‌دهد و تجسم اعمال و ثواب و عقاب را به درون انسان می‌کشد و از او جدا نمی‌داند یا در باب تفسیر وحی، عرش، کرسی، لوح، قلم یا روح و نفس آیات را بر معانی غیر مادی و مجرد تطبیق می‌کند. در مباحث جدید کلام مانند نظریه حداقلی یا حداکثری در فقه، مساله انتظارات انسان از دین، مساله کمال و جامعیت دین، بیان روشی یا بیان ارزشی در احکام و دهها مساله دیگر از تئوری‌هایی است که حضور آن در ذهن مفسر می‌تواند نگرش مفسر را نسبت به حجم انبوهی از آیات کاملا متفاوت کندو نگرش و استنباط او رادگرگون سازد.
تئوری‌های مفسر آنهایی‌اند که در ذهن او جای گرفته، ولی مانند اعتقادات و باورهای کلی نیست. به عنوان نمونه آن کس که در بحث معاد جسمانی تئوری خاص دارد، نگرش او به این دسته از آیات با همان نگرش خواهد بود. مثلا صدرالمتالهین کوشش داشت که میان شریعت و طریقت و حقیقت آشتی برقرار کند و مفاهیم دینی را عقلی کند. کوشش‌های آشتی‌جویانه و در عین حال تاویلی وی از عقل و وحی و اثبات عقلانی اصول اعتقادی بر این فرض مبتنی بود که یافته‌های دین با عقل در تعارض نیست. لذا در جلد نهم اسفار در بحث معاد جسمانی با مقدمه‌ای مفصل تئوری خود را شرح می‌دهد و تجسم اعمال و ثواب و عقاب را به درون انسان می‌کشد و از او جدا نمی‌داند یا در باب تفسیر وحی، عرش، کرسی، لوح، قلم یا روح و نفس آیات را بر معانی غیر مادی و مجرد تطبیق می‌کند. در مباحث جدید کلام مانند نظریه حداقلی یا حداکثری در فقه، مساله انتظارات انسان از دین، مساله کمال و جامعیت دین، بیان روشی یا بیان ارزشی در احکام و ده‌ها مساله دیگر از تئوری‌هایی است که حضور آن در ذهن مفسر می‌تواند نگرش مفسر را نسبت به حجم انبوهی از آیات کاملا متفاوت کند و نگرش و استنباط او را دگرگون سازد.


=== روحیات مفسر ===
=== روحیات مفسر ===
بدون شک ویژگی‌های تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمی‌دارد و یا به دنبال نوآوری ونواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها می‌تواند تأثیر بسزایی در گرایش‌ها وبرداشت‌های مفسر داشته باشد. در دانش تفسیر این نظر همواره تأکید می‌گردد که فهم وتفسیر یک متن باید به دور از مسبوقات ذهنی و تمایلات فکری مفسر باشد، (این اندیشه و توصیه به دورى از تمایلات فكرى در عوامل متعددى ریشه دارد كه مهم‌ترین آنها روایاتى است كه در باب تفسیر به رأى رسیده و كسانى خواسته‌اند بگویند: تفسیر به رأى جایز نیست; بلكه باید براساس مأثورات و منصوصات از ناحیه معصوم باشد) و تعصبات مذهبی و گرایش‌های نحله‌ای در تفسیر بروز و ظهور نکند، حتی تاکید می‌شود که تفسیر باید از عقاید عرفی زمان خود به دور باشد و مادام که مفسر در بند این عقاید باشد، ازفهم حقایق قرآن باز می‌ماند. راه رسیدن به فهم کامل مرهون آزادی از عقاید و ارزشهای شخصی مفسر است.
بدون شک ویژگی‌های تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمی‌ دارد و یا به دنبال نوآوری و نواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها می‌تواند تأثیر بسزایی در گرایش‌ها وبرداشت‌های مفسر داشته باشد. در دانش تفسیر این نظر همواره تأکید می‌گردد که فهم وتفسیر یک متن باید به دور از مسبوقات ذهنی و تمایلات فکری مفسر باشد، (این اندیشه و توصیه به دورى از تمایلات فكرى در عوامل متعددى ریشه دارد كه مهم‌ترین آنها روایاتى است كه در باب تفسیر به رأى رسیده و كسانى خواسته‌اند بگویند: تفسیر به رأى جایز نیست; بلكه باید براساس مأثورات و منصوصات از ناحیه معصوم باشد) و تعصبات مذهبی و گرایش‌های نحله‌ای در تفسیر بروز و ظهور نکند، حتی تاکید می‌شود که تفسیر باید از عقاید عرفی زمان خود به دور باشد و مادام که مفسر در بند این عقاید باشد، ازفهم حقایق قرآن باز می‌ماند. راه رسیدن به فهم کامل مرهون آزادی از عقاید و ارزش‌های شخصی مفسر است.


==== پرهیز از تفسیر به رأی ====
==== پرهیز از تفسیر به رأی ====
اما باید پرسید اولا آیا منظور از این باید همان تفسیر به رأی نیست؟ ثانیا، مرز رأی چیست و آیا میان هواها و هوسها و تمایلات فکری مفسر وگرایش‌های تفسیری چگونه می‌توان جدایی افکند؟ ثالثا، چنین تلاشی تا چه اندازه عملی است؛ به ویژه در آن گرایش‌هایی که به طورناخودآگاه و بر اثر تربیت و آموزش و زندگی در محیط مذهبی خاص حاصل آمده است;چرا که صرف نظر از اصول و قواعدی که مفسر خود رابه مراعات آن مصمم می‌داند، مساله گزینشی عمل کردن مفسر در تمام این موارد بسیار مهم است.
اما باید پرسید اولا آیا منظور از این باید همان تفسیر به رأی نیست؟ ثانیا، مرز رأی چیست و آیا میان هواها و هوس‌ها و تمایلات فکری مفسر و گرایش‌های تفسیری چگونه می‌توان جدایی افکند؟ ثالثا، چنین تلاشی تا چه اندازه عملی است؛ به ویژه در آن گرایش‌هایی که به طور ناخودآگاه و بر اثر تربیت و آموزش و زندگی در محیط مذهبی خاص حاصل آمده است; چراکه صرف نظر از اصول و قواعدی که مفسر خود را به مراعات آن مصمم می‌داند، مساله گزینشی عمل کردن مفسر در تمام این موارد بسیار مهم است.


==== تنوع سلیقه در مفسران ====
==== تنوع سلیقه در مفسران ====
واقعیت این است که ما در تاریخ تفسیر به سلیقه‌ها و گرایش‌های متنوعی در افق تاریخی و مذهبی مفسران برخورد می‌کنیم. لازم نیست که مقایسه‌ای میان تفسیر معتزله، اشاعره، سلفیه و دیگر مذاهب داشته باشیم تا با ذهنیت خاص و نقد مذهبی این تنوع راملاحظه کنیم و ریشه اختلاف را در نوع روش آنها ببینیم. حتی این تفاوت‌ها در تفاسیر شیعه نیز در شکل گسترده آن مشاهده می‌شود. کافی است که به تفاسیر گوناگون فلسفی، عرفانی، مأثور و غیر مأثور نظر افکنده شود و گوناگونی برداشت‌های تفسیری ملاحظه گردد، نا گفته نماند که سخن از ترجمه و دلالت ظاهری کلام نیست؛ بلکه سخن از تفسیر است و تفسیر پرده برداری و کشف پیچیدگیهای کلام است؛ به ویژه آنجا که به استنباط وبرداشت در حوزه جهان بینی‌ها و اصول عقاید و نگرش به مساله عام احکام بازگردد؛ آنچه که در این مقال بررسی می‌شود، این است که شخصیت مفسر در تفسیر قرآن کریم چه جایگاهی دارد و تأثیر آن تا چه حدی مقبول و طبیعی است و دراین‌باره مفسرین بزرگ و قرآن پژوهان چه نظری دارند و اصولا پذیرفتن این تئوری که شخصیت مفسر در تفسیر نقش تعیین‌کننده دارد چه مشکلاتی را بوجود می‌آورد. هدف این مقاله کاوش در یکی از مباحث مهم هرمنوتیک و تفسیر و معرفت‌شناسی اندیشه مسلمانان درباره قرآن است و طرح آنها می‌تواند ریشه‌های جزمیت گرایی را در اندیشه پیشینیان به نقد بکشد.
واقعیت این است که ما در تاریخ تفسیر به سلیقه‌ها و گرایش‌های متنوعی در افق تاریخی و مذهبی مفسران برخورد می‌کنیم. لازم نیست که مقایسه‌ای میان تفسیر معتزله، اشاعره، سلفیه و دیگر مذاهب داشته باشیم تا با ذهنیت خاص و نقد مذهبی این تنوع راملاحظه کنیم و ریشه اختلاف را در نوع روش آنها ببینیم. حتی این تفاوت‌ها در تفاسیر شیعه نیز در شکل گسترده آن مشاهده می‌شود. کافی است که به تفاسیر گوناگون فلسفی، عرفانی، مأثور و غیر مأثور نظر افکنده شود و گوناگونی برداشت‌های تفسیری ملاحظه گردد، نا‌گفته نماند که سخن از ترجمه و دلالت ظاهری کلام نیست؛ بلکه سخن از تفسیر است و تفسیر پرده‌برداری و کشف پیچیدگی‌های کلام است؛ به ویژه آنجا که به استنباط و برداشت در حوزه جهان‌بینی‌ها و اصول عقاید و نگرش به مساله عام احکام بازگردد؛ آنچه که در این مقال بررسی می‌شود، این است که شخصیت مفسر در تفسیر قرآن کریم چه جایگاهی دارد و تأثیر آن تا چه حدی مقبول و طبیعی است و دراین‌باره مفسرین بزرگ و قرآن پژوهان چه نظری دارند و اصولا پذیرفتن این تئوری که شخصیت مفسر در تفسیر نقش تعیین‌کننده دارد چه مشکلاتی را بوجود می‌آورد. هدف این مقاله کاوش در یکی از مباحث مهم هرمنوتیک و تفسیر و معرفت‌شناسی اندیشه مسلمانان درباره قرآن است و طرح آنها می‌تواند ریشه‌های جزمیت‌گرایی را در اندیشه پیشینیان به نقد بکشد.


== اختلاف در تفاسیر ==
== اختلاف در تفاسیر ==
با نگاهی به تفاسیری که درباره قرآن یا حتی برخی از دیوان اشعار شعرای نامدار چون مولوی و حافظ نگاشته شده، این حقیقت را درمی یابیم که تفسیرهایی که از این سخنان شده یکسان نیستند و مفسران این متون برداشت‌های مختلفی عرضه کرده‌اند. ماکه آنها را می‌خوانیم نیز با برخی از تفسیرها موافق و با برخی از تفسیرها مخالف می‌شویم. منشا این اختلاف چیست و چه عاملی موجب آن شده که تفسیرهای مختلفی عرضه شود و هر روز که می‌گذرد بر حجم این تفسیرها افزوده می‌شود و دیدگاه‌های جدیدتری عرضه می‌گردد. آیا ریشه اختلاف‌ها در متن است یا مفسر متن یا هر دوی آنها؟ دراین‌باره نظریات مختلفی مطرح شده و درباره معناداری متن و نیت مؤلف و زبان گوینده بحث‌های فراوانی شده است؛ اما بدون شک اگر متنی برداشت‌های گوناگون بپذیرد، مفسر متن در این گوناگونی بی نقش نیست.
با نگاهی به تفاسیری که درباره قرآن یا حتی برخی از دیوان اشعار شعرای نامدار چون مولوی و حافظ نگاشته شده، این حقیقت را درمی‌یابیم که تفسیرهایی که از این سخنان شده یکسان نیستند و مفسران این متون برداشت‌های مختلفی عرضه کرده‌اند. ماکه آنها را می‌خوانیم نیز با برخی از تفسیرها موافق و با برخی از تفسیرها مخالف می‌شویم. منشا این اختلاف چیست و چه عاملی موجب آن شده که تفسیرهای مختلفی عرضه شود و هر روز که می‌گذرد بر حجم این تفسیرها افزوده می‌شود و دیدگاه‌های جدیدتری عرضه می‌گردد. آیا ریشه اختلاف‌ها در متن است یا مفسر متن یا هر دوی آنها؟ دراین‌باره نظریات مختلفی مطرح شده و درباره معناداری متن و نیت مؤلف و زبان گوینده بحث‌های فراوانی شده است؛ اما بدون شک اگر متنی برداشت‌های گوناگون بپذیرد، مفسر متن در این گوناگونی بی نقش نیست.


=== منشأ اختلاف در تفاسیر ===
=== منشأ اختلاف در تفاسیر ===
برخی خواسته‌اند، مساله را ساده جلوه دهندو ریشه این اختلاف را مربوط به هواهای نفسانی و علیل بودن ذهن و مریض بودن دل مربوط کنند؛ اما این عامل پیدایش تمام تفسیرهای مختلف نمی‌تواند باشد؛ زیرا بسیاری از آنها از سر آگاهی و عناد و مرض نیست. به عنوان نمونه اگر مقایسه‌ای میان تفاسیر شیخ طوسی (تبیان)، طبرسی (مجمع البیان)، فیض کاشانی (صافی)، ملا صدرای شیرازی (تفسیر القرآن الکریم)، علامه طباطبایی (المیزان) و سید محمدحسین فضل الله (من وحی القرآن) انجام گیرد، می‌بینیم دیدگاه‌های مختلفی در تفسیر عرضه کرده‌اند؛ در حالی که همگی شیعه هستند، از منبع حدیث اهل بیت (علیهم‌السّلام) استفاده کرده‌اند، قواعد و اصول را رعایت کرده‌اند و هوای نفسانی و مرض و غرض نداشته‌اند.
برخی خواسته‌اند، مساله را ساده جلوه دهند و ریشه این اختلاف را مربوط به هواهای نفسانی و علیل بودن ذهن و مریض بودن دل مربوط کنند؛ اما این عامل پیدایش تمام تفسیرهای مختلف نمی‌تواند باشد؛ زیرا بسیاری از آنها از سر آگاهی و عناد و مرض نیست. به عنوان نمونه اگر مقایسه‌ای میان تفاسیر شیخ طوسی (تبیان)، طبرسی (مجمع البیان)، فیض کاشانی (صافی)، ملا صدرای شیرازی (تفسیر القرآن الکریم)، علامه طباطبایی (المیزان) و سید محمدحسین فضل الله (من وحی القرآن) انجام گیرد، می‌بینیم دیدگاه‌های مختلفی در تفسیر عرضه کرده‌اند؛ در حالی که همگی شیعه هستند، از منبع حدیث اهل بیت (علیهم‌السّلام) استفاده کرده‌اند، قواعد و اصول را رعایت کرده‌اند و هوای نفسانی و مرض و غرض نداشته‌اند.


بنابراین همه اختلافات تفسیری ناشی از هواهای نفسانی یا اختلافات مذهبی نبوده است و حتی نمی‌توان گفت: طبیعت متن چنین بوده که موجب اختلاف و تشتت آرا شده است؛ زیرا اصولا در صورتی می‌توانیم این فهم‌های متفاوت را در شخصیت مفسردخیل ندانیم که چند مساله در نظر ما حل شده باشد:
بنابراین همه اختلافات تفسیری ناشی از هواهای نفسانی یا اختلافات مذهبی نبوده است و حتی نمی‌توان گفت: طبیعت متن چنین بوده که موجب اختلاف و تشتت آرا شده است؛ زیرا اصولا در صورتی می‌توانیم این فهم‌های متفاوت را در شخصیت مفسردخیل ندانیم که چند مساله در نظر ما حل شده باشد:


۱- سؤالات و مسائلی را که مفسر به دنبال پاسخ آنهاست و در ذهن او مشکل سازشده در تفسیر او مؤثر ندانیم. در حالی که در هر عصری دین و معارفش از سوی گروهی مورد هجوم قرار می‌گیرد و مفسری که این شبهات را می‌بیند، در پی پاسخ آنهاست. حال فرقی نمی‌کند که این شبهات مربوط به مسائل کلامی و اعتقادی دیرین باشد یا شبهاتی باشد که در عرصه مباحث جدید مطرح می‌شود؛ مانند حقوق بشر، موقعیت زن، کارکرددین، فلسفه احکام و اخلاق. در این صورت بسیار طبیعی است که مفسرین براساس دانشها و برداشت‌های بیرونی متفاوتی که دارند، به سراغ متن قرآن روند و سؤالات خودرا مطرح کنند.
۱- سؤالات و مسائلی را که مفسر به دنبال پاسخ آنهاست و در ذهن او مشکل‌ساز شده در تفسیر او مؤثر ندانیم. در حالی که در هر عصری دین و معارفش از سوی گروهی مورد هجوم قرار می‌گیرد و مفسری که این شبهات را می‌بیند، در پی پاسخ آنهاست. حال فرقی نمی‌کند که این شبهات مربوط به مسائل کلامی و اعتقادی دیرین باشد یا شبهاتی باشد که در عرصه مباحث جدید مطرح می‌شود؛ مانند حقوق بشر، موقعیت زن، کارکرد دین، فلسفه احکام و اخلاق. در این صورت بسیار طبیعی است که مفسرین براساس دانش‌ها و برداشت‌های بیرونی متفاوتی که دارند، به سراغ متن قرآن روند و سؤالات خودرا مطرح کنند.


۲- هر تفسیری همواره به زمان خود تعلق دارد و بر مبنای دیدگاهی که مفسر به اقتضای شرایط تاریخی خود پیدا کرده، به سراغ متن می‌رود. چنانچه در دوره‌ای تحولات علمی و فرهنگی بسیار سریع و گسترده باشد، موضوعات منعکس شده، درتفسیر هم گسترده خواهد بود و اگر آهنگ این تحولات کند و طولانی باشد، موضوعات محدودتری در تفسیر آن دوره انعکاس می‌یابد.
۲- هر تفسیری همواره به زمان خود تعلق دارد و بر مبنای دیدگاهی که مفسر به اقتضای شرایط تاریخی خود پیدا کرده، به سراغ متن می‌رود. چنانچه در دوره‌ای تحولات علمی و فرهنگی بسیار سریع و گسترده باشد، موضوعات منعکس شده، درتفسیر هم گسترده خواهد بود و اگر آهنگ این تحولات کند و طولانی باشد، موضوعات محدودتری در تفسیر آن دوره انعکاس می‌یابد.
خط ۷۳: خط ۷۳:


=== کسب معلومات جدید ===
=== کسب معلومات جدید ===
گاه مفسر مستقلا یا به تبع جامعه تحول فکری پیدا می‌کند و آگاهی‌های جدیدی را اززندگی، نیازها و مشکلات انسان، بدست می‌آورد و از رهگذر آن بینش او نسبت به مذهب، معنویت و کتاب وحی در مواردی تغییر می‌یابد و تئوری‌های مختلفی را درزمینه شکل اداره جامعه، برخورد با مسائل اجتماعی و حاکمیت معنویت و اخلاق برمی گزیند و تفسیری خاص از آیات مربوط به دست می‌دهد. این تئوری‌ها می‌تواند معقول و مستند به دلایل علمی یا فرضیه‌های ناتمام در عرصه علم و فرهنگ باشد. مفسربا این تئوری‌ها و فرضیه‌ها به سراغ آیات قرآن می‌رود و برداشت‌هایی را از آنها ارائه می‌دهد. تاکید بر روی موضوعات جدید، مانند حکومت، آزادی، حقوق بشر، حقوق زن در تفسیر قرآن به خاطر قرب ذهنی و توجه به تحولات معاصر است. اگر این تحولات علمی و طرح بحث‌های جدید نبود، هرگز مفسران به این مباحث و تفسیر عصری از این آیات اقبال نمی‌کردند.
گاه مفسر مستقلا یا به تبع جامعه تحول فکری پیدا می‌کند و آگاهی‌های جدیدی را اززندگی، نیازها و مشکلات انسان، بدست می‌آورد و از رهگذر آن بینش او نسبت به مذهب، معنویت و کتاب وحی در مواردی تغییر می‌یابد و تئوری‌های مختلفی را درزمینه شکل اداره جامعه، برخورد با مسائل اجتماعی و حاکمیت معنویت و اخلاق برمی گزیند و تفسیری خاص از آیات مربوط به دست می‌دهد. این تئوریها می‌تواند معقول و مستند به دلایل علمی یا فرضیه‌های ناتمام در عرصه علم و فرهنگ باشد. مفسربا این تئوریها و فرضیه‌ها به سراغ آیات قرآن می‌رود و برداشت‌هایی را از آنها ارائه می‌دهد. تاکید بر روی موضوعات جدید، مانند حکومت، آزادی، حقوق بشر، حقوق زن در تفسیر قرآن به خاطر قرب ذهنی و توجه به تحولات معاصر است. اگر این تحولات علمی و طرح بحث‌های جدید نبود، هرگز مفسران به این مباحث و تفسیر عصری از این آیات اقبال نمی‌کردند.
به عنوان نمونه علامه طباطبایی به مناسبت بحث نظام سیاسی اجتماعی اسلام باعنایت به تحولات معاصر این شبهه را مطرح میکند که آیا اسلام در شرایط دنیای جدید قابل اجراست. او گوید: «برخی می‌پندارند که سنت اجتماعی اسلام در دنیا و در شرایط تمدن فعلی دنیا قابل اجرا نیست و اوضاع حاضر دنیا با احکام اسلامی نمی‌سازد. ما نیزاین را قبول داریم؛ لیکن این سخن چیزی را اثبات نمی‌کند؛ چون ما نمی‌گوییم با حفظ شرایط موجود در جهان، احکام اسلام بدون هیچ مشکلی اجرا می‌شود. هر سنتی در هرجامعه‌ای زمانی نبوده و سپس به وجود آمده است. البته شرایط حاضر با آن ناسازگاربوده و آن را طرد کرده است».<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۱۵۶. </ref>
به عنوان نمونه علامه طباطبایی به مناسبت بحث نظام سیاسی اجتماعی اسلام باعنایت به تحولات معاصر این شبهه را مطرح میکند که آیا اسلام در شرایط دنیای جدید قابل اجراست. او گوید: «برخی می‌پندارند که سنت اجتماعی اسلام در دنیا و در شرایط تمدن فعلی دنیا قابل اجرا نیست و اوضاع حاضر دنیا با احکام اسلامی نمی‌سازد. ما نیزاین را قبول داریم؛ لیکن این سخن چیزی را اثبات نمی‌کند؛ چون ما نمی‌گوییم با حفظ شرایط موجود در جهان، احکام اسلام بدون هیچ مشکلی اجرا می‌شود. هر سنتی در هرجامعه‌ای زمانی نبوده و سپس به وجود آمده است. البته شرایط حاضر با آن ناسازگاربوده و آن را طرد کرده است».<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۱۵۶. </ref>
آنگاه ایشان راهکار ایجاد حکومت را مطرح می‌کند. روشن است که اگر تحول ذهنی مفسر و اجراپذیر دانستن احکام نبود، این مباحث مطرح نمی‌شد. به همین دلیل ما در تفسیر علامه طباطبایی شاهد مباحث بسیاری در زمینه اجتماع، حکومت و عدالت اجتماعی، آزادی و تفسیر آیات مناسب با آنها هستیم. چیزی که در تفاسیر پیشین سابقه نداشته است.
آنگاه ایشان راهکار ایجاد حکومت را مطرح می‌کند. روشن است که اگر تحول ذهنی مفسر و اجراپذیر دانستن احکام نبود، این مباحث مطرح نمی‌شد. به همین دلیل ما در تفسیر علامه طباطبایی شاهد مباحث بسیاری در زمینه اجتماع، حکومت و عدالت اجتماعی، آزادی و تفسیر آیات مناسب با آنها هستیم. چیزی که در تفاسیر پیشین سابقه نداشته است.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش