ابوالحسن شاذلی مغربی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
=مبانی فکری شاذلی= | =مبانی فکری شاذلی= | ||
شاذلی مقصود نهایی خود را وصول به مقام فنا میدانست و روش اشتغال به اوراد و اذکار را پیروی میکرد. وی ظاهراً برای هر مریدی به مقتضای نیازهای تربیتی او، تعلیماتی مخصوص داشت و اگر مؤثر میدید به وی اجازه میداد نزد شیخ دیگری، مراحل سلوک را بگذراند. او به سنت سخت پایبند بود و اگر یکی از مریدانش را الهامی مخالف و مباین سنت دست میداد آنرا باطل میشمرد.<ref>لغت نامه دهخدا، کلمه «شاذلیه»</ref> | شاذلی مقصود نهایی خود را وصول به مقام فنا میدانست و روش اشتغال به اوراد و اذکار را پیروی میکرد. وی ظاهراً برای هر مریدی به مقتضای نیازهای تربیتی او، تعلیماتی مخصوص داشت و اگر مؤثر میدید به وی اجازه میداد نزد شیخ دیگری، مراحل سلوک را بگذراند. او به سنت سخت پایبند بود و اگر یکی از مریدانش را الهامی مخالف و مباین سنت دست میداد آنرا باطل میشمرد.<ref>لغت نامه دهخدا، کلمه «شاذلیه»</ref> | ||
شاذلی و پیروان او، مانند بسیاری از صوفیان و طریقتهای صوفی در دهههای نخست تأسیس اعتقادی، به کتاب و کتابت اعتقادی نداشته و حتی در برخی موارد آنرا مذمت میکردند. ولی بعد از گذشت چندین دهه که تغییراتی حاصل شد و ضرورت و اقتضائات جدید به وجود آمد، مشایخ خودشان به کتاب و نوشتن روی آوردند، عطاء الله اسکندری که شاگرد المرسی(جانشین شاذلی) بود، دست به قلم برده و آثاری را تألیف کرد. | شاذلی و پیروان او، مانند بسیاری از صوفیان و طریقتهای صوفی در دهههای نخست تأسیس اعتقادی، به کتاب و کتابت اعتقادی نداشته و حتی در برخی موارد آنرا مذمت میکردند. ولی بعد از گذشت چندین دهه که تغییراتی حاصل شد و ضرورت و اقتضائات جدید به وجود آمد، مشایخ خودشان به کتاب و نوشتن روی آوردند، عطاء الله اسکندری که شاگرد المرسی(جانشین شاذلی) بود، دست به قلم برده و آثاری را تألیف کرد.<ref>عتبی، خالد بن ناصر، الطریقت الشاذلیه، ج ۱، ص ۴۴۶، </ref> <ref>ریاض، ۱۴۳۰ق؛ فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۴۸</ref>امروزه نیز برخی از کتابها به شخص شاذلی منسوب است اما به نظر میرسد، پیروان متأخر او، اوراد و اذکارش را در قالب کتابی جمعآوری کردند.[۱۳] | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
6. تاریخ الإسلام، ج ۴۸. | 6. تاریخ الإسلام، ج ۴۸. | ||
7. عتبی، خالد بن ناصر، الطریقت الشاذلیه، ج ۱. | |||
8. ریاض، ۱۴۳۰ق؛ فرهنگ فرق اسلامی. |
نسخهٔ ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۰۱
ابو الحسن شاذلی مغربی که نامش علی بن عبد الله بن عبد الجبار بوده است،[۱] بزرگ و رئیس فرقه شاذلیه است که از بزرگترین فرقههای اهل تصوف میباشد.[۲]
تولد
او در سال ۵۱۹هـ.ق در منطقه غماره در کشور مغرب متولد شد و مدتی بعد در منطقه شاذله در کشور تونس ساکن شد و همین سکونت سبب شد او را شاذلی بخوانند.[۳]
هجرت
او مدت بسیاری را در همان شهر زندگی کرد و در همانجا به شهرت رسید و مریدان بسیاری به دور او جمع شدند. بعد از سالها، به سوى شرق هجرت کرد و بعد از انجام حج، در شهر اسکندریه ساکن شد.[۴] البته نقل دیگری نیز وجود دارد که شاذلی را در شهرش بسیار اذیت کرده و سپس او را به همراه پیروانش، به اسکندریه تبعید کردند.[۵]
تحصیلات
وی نخست طالب علم کیمیا بود و این علم را دنبال میکرد، اما پس از مدتی این علم را رها کرد. سپس به امور شرعی پرداخت و پس از مدتی در این علوم متبحر گردید، اما با گذشت زمان این علوم را نیز رها کرد و به علوم و رموز تصوف و عرفان پرداخت و طریقه آنها را به عنوان راهنمای خود قرار داد.[۶] او سالها در تهذیب نفس و پیمودن عرفان و تصوف تلاش نمود تا اینکه در این مسیر استاد گردید و مریدان بسیاری به او پیوستند[۷] و طریقه او را ادامه دادند و اینگونه طریقه شاذلیه به وجود آمد.
مذهب
بسیاری از اهل تصوف و عرفایی که به اهل سنت منتسب میشوند، شیعه یا سنی بودن آنها چندان روشن نیست. بیشتر اهل تصوف، در طریقت خویش، خود را به امام علی(ع) منتسب میدانند و از آنجا که علم شریعت و فقه و کلام نیز در میان آنها چندان نقش پُر رنگی ندارد، لذا تقسیم بسیاری از آنها به شیعه و یا سنی، چندان آسان نیست. شیخ شاذلی نیز اینگونه است؛ در مورد او کمتر اشارهای به شیعه یا سنی بودنش وجود دارد ولی با اینکه در طریقت خود امام علی(ع) را سر سلسله قرار میدهد،[۸] اما هیچکس او را در زمره شیعیان قرار نداده و با این حال از فرقه او به عنوان یک فرقه صوفی از اهل سنت یاد میشود.
مبانی فکری شاذلی
شاذلی مقصود نهایی خود را وصول به مقام فنا میدانست و روش اشتغال به اوراد و اذکار را پیروی میکرد. وی ظاهراً برای هر مریدی به مقتضای نیازهای تربیتی او، تعلیماتی مخصوص داشت و اگر مؤثر میدید به وی اجازه میداد نزد شیخ دیگری، مراحل سلوک را بگذراند. او به سنت سخت پایبند بود و اگر یکی از مریدانش را الهامی مخالف و مباین سنت دست میداد آنرا باطل میشمرد.[۹] شاذلی و پیروان او، مانند بسیاری از صوفیان و طریقتهای صوفی در دهههای نخست تأسیس اعتقادی، به کتاب و کتابت اعتقادی نداشته و حتی در برخی موارد آنرا مذمت میکردند. ولی بعد از گذشت چندین دهه که تغییراتی حاصل شد و ضرورت و اقتضائات جدید به وجود آمد، مشایخ خودشان به کتاب و نوشتن روی آوردند، عطاء الله اسکندری که شاگرد المرسی(جانشین شاذلی) بود، دست به قلم برده و آثاری را تألیف کرد.[۱۰] [۱۱]امروزه نیز برخی از کتابها به شخص شاذلی منسوب است اما به نظر میرسد، پیروان متأخر او، اوراد و اذکارش را در قالب کتابی جمعآوری کردند.[۱۳]
پانویس
- ↑ زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج ۴، ص ۳۰۵، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م
- ↑ ابن عماد عکری، عبد الحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق، الأرناؤوط، ج ۷، ص ۴۸۲، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، ۱۴۰۶ق
- ↑ الأعلام، ج ۴، ص ۳۰۵
- ↑ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبد السلام، ج ۴۸، ص ۲۷۴، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- ↑ شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج ۷، ص ۴۸۲ – ۴۸۳.
- ↑ الأعلام، ج ۴، ص ۳۰۵.
- ↑ شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج ۷، ص ۴۸۲.
- ↑ تاریخ الإسلام، ج ۴۸، ص ۲۷۳.
- ↑ لغت نامه دهخدا، کلمه «شاذلیه»
- ↑ عتبی، خالد بن ناصر، الطریقت الشاذلیه، ج ۱، ص ۴۴۶،
- ↑ ریاض، ۱۴۳۰ق؛ فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۴۸
منابع
1. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج ۴، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م
2. ابن عماد عکری، عبد الحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق، الأرناؤوط، ج ۷، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، ۱۴۰۶ق
3. الأعلام، ج ۴
4. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبد السلام، ج ۴۸، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
5. شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج ۷.
6. تاریخ الإسلام، ج ۴۸.
7. عتبی، خالد بن ناصر، الطریقت الشاذلیه، ج ۱.
8. ریاض، ۱۴۳۰ق؛ فرهنگ فرق اسلامی.