سید کاظم حسینی حائری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
| نام = سید کاظم حسینی حائری
| نام = سید کاظم حسینی حائری
| نام‌های دیگر = آیت‌الله العظمی سید کاظم حائری
| نام‌های دیگر = آیت‌الله العظمی سید کاظم حائری
| سال تولد = 1318 ش
| سال تولد = 1317 ش
| تاریخ تولد =  
| تاریخ تولد =  
| محل تولد = [[نجف]]
| محل تولد = [[کربلا]]
| سال درگذشت =  
| سال درگذشت =  
| تاریخ درگذشت =  
| تاریخ درگذشت =  

نسخهٔ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۳

سید کاظم حسینی حائری
428px-Haeri.jpg
نام کاملسید کاظم حسینی حائری
نام‌های دیگرآیت‌الله العظمی سید کاظم حائری
اطلاعات شخصی
سال تولد1317 ش، ۱۹۳۹ م، ۱۳۵۸ ق
محل تولدکربلا
دیناسلام، شیعه
استادان
آثار
  • مباحث الاصول
  • أساس الحکومة الاسلامیة
  • الکفاح المسلح فی الاسلام
  • الإمامة و قیادة المجتمع
  • القضاء فی الفقه الاسلامی
  • ...
وبگاهhttp://www.makarem.com

سید کاظم حسینی حائری فقیه، اصولی، از مراجع تقلید شیعه، نویسنده، مقرر و مؤسس مدرسۀ علمیۀ سید محمد باقر صدر می‌باشد. او داراری تألیفات بسیاری از جمله: «أساس الحکومة الإسلامیة»، «الإمامة وقیادة المجتمع»، «ولایة الأمر فی عصر الغیبة» می‌باشد. ایشان پس از تحصیل در حوزه علمیه نجف، در سال ۱۳۹۴ ق (۱۳۵۳ ش) به ایران مهاجرت کرد و فعالیت‌های علمی خود را در حوزه علمیه قم ادامه داد. وی در قم یک مدرسه علمیه به زبان عربی و یک مؤسسه تبلیغی پایه‌گذاری کرد و پس از سرنگونی حکومت صدام حسین در عراق نیز مدرسه‌ای علمیه در نجف تأسیس نمود. وی تحول در شیوه آموزشی رایج در حوزه‌های علمیه را ضروری می‌داند. او قبل و بعد از سرنگونی نظام بعث بیانیه‌هایی درباره مسائل سیاسی عراق صادر کرد و حضور اشغالگران در این کشور را محکوم نمود و درباره قانون اساسی عراق اعلام موضع کرد. ایشان در اول ماه صفر سال 1444 ق، به دلیل ناتوانی جسمی از مرجعیت کناره‌گیری کرد و در پی آن بیانه‌ای را صادر نمود.

تحصیلات

سید کاظم حسینی حائری تحصیلات خود را از پنج سالگی در محضر مادر فاضل خود آغاز کرد. او خواندن و نوشتن و قرائت قرآن، دعا، زیارت، برخی از رساله‌های عملیه و تعدادی از کتاب‌های حدیث مانند«عین الحیاة»علامه مجلسی را از مادر خود فراگرفت. سپس در محضر پدر دانشمندش علوم عربی، مکاسب شیخ انصاری و کفایه آخوند خراسانی را آموخت. پدرش شیوۀ خاصی در درس دادن به او داشت. او از فرزندش می‌خواست تا هر درسی را خود مطالعه نماید و در جلسه درس ارائه دهد و او اشکالاتش را بر طرف می‌ساخت.

آیت‌الله حائری از محضر درس برخی دیگر از اساتید دوره سطح حوزه علمیه نجف اشرف نیز بهره برد. وی در هفده سالگی پس از اتمام دوره سطح در درس خارج فقه و اصول آیت‌الله سید محمد شاهرودی شرکت کرد. و چندین دوره خارج اصول و کتاب‌های متعدد فقهی را از محضر ایشان فراگرفت. وی بسیار مورد علاقه آیت‌اللّه شاهرودی استاد خود بود به حدی که آیت‌الله شاهرودی جواب برخی از استفتائات خود را به ایشان واگذار می‌کرد.

هجرت به قم

سید کاظم حائری در سال 1394 هجری قمری بر اثر فشارهای دولت عراق مجبور به ترک وطن و مهاجرت به ایران شد. او به شهر قم آمد و در حوزه علمیه قم شروع به درس و بحث و ادامه راه استاد شهید خود نمود. وی با مجالس درس پر رونق خود جمع فراوانی از فضلای حوزه را به دور خود جمع نمود و آنان را با افکار عالی خود و شهید سید محمدباقرصدر آشنا نمود. یکی از خدمات بزرگی که ایشان در این دوران به انجام رساندند تأسیس مدرسه‌ای علمیه به نام «مدرسه علمیه شهید سید محمدباقرصدر» است. وی شبهای جمعه و شبهای ماه مبارک رمضان در این مدرسه به تدریس اخلاق و عقاید می‌پردازد. از دیگر خدماتی که ایشان در این دوران به عمل آوردند تأسیس مرکزی برای اعزام روحانیون مبلغ به مراکز تبلیغی است.

شاگرد مکتب صدر

آشنایی با شهید سید محمدباقرصدر تحولی عظیم در زندگی علمی آیت‌اللّه حائری ایجاد کرد. ایشان خود در‌ این‌باره می‌گوید: «در همین بین با آیت‌الله شهید سید محمدباقرصدر آشنا شدم و حدود چهارده سال از محضر آن شهید بزرگوار، فقه و اصول فراگرفتم. افزون بر فقه و اصول، در فلسفه و اقتصاد از محضر ایشان بهره برده‌ام، بدینگونه که دو اثر مهم ایشان را: «اقتصادنا» و «فلسفتنا» را با دقت مطالعه می‌کردم و هر کجا شبهه و پرسشی پیش می‌آمد، در محضر ایشان مطرح می‌کردم و آن بزرگوار مطلب را برای من باز می‌کردند و به پرسش‌ها، پاسخ می‌دادند. همچنین، کتاب «الأسس المنطقیه» را در نزد ایشان خوانده‌ام و در تدوین بخشی از این کتاب با ایشان همکاری علمی داشته‌ام. این کتاب، در حساب احتمالات و بیان چگونگی رسیدن احتمالات، به علم است. در ابتدای آشنایی من با ایشان، بحث ایشان دربارۀ «ترتب» بود. پس از مدتی شرکت در درس، برای من مشکلاتی پیش آمد که بر آن شدم در درس حاضر نشوم. ایشان، از این جریان آگاه شد و از من خواست به حضور در درس ادامه دهم و فرمود: «اگر پنج سال در این درس حاضر شوی، من اجتهاد تو را تضمین می‌کنم».

شهادت فرزند

از دیگر فداکاری‌های حضرت آیت‌اللّه سید کاظم حائری فرستادن فرزند خود به جبهه‌های حق علیه باطل بود. وی با این کار ثابت کرد که فقط اهل سخن نیست؛ بلکه اهل عمل نیز هست و سرانجام فرزند شجاع ایشان سید جواد حسینی حائری در راه دفاع از اسلام و راه جدش امام حسین(علیه‌السلام) در جبهه‌های حق به شهادت رسید.

آثار

سید کاظم حائری دارای تألیفات ارزشمندی است. ایشان تاکنون کتاب‌های فراوانی در موضوعات گوناگون به نگارشدر‌آورده که برخی از آنها مانند: «مباحث الاصول» این کتاب تقریرات درس خارج اصول شهید سید محمدباقرصدر است.

«أساس الحکومة الاسلامیة»

این کتاب دربارۀ دموکراسی، شورا و ولایت فقیه است.

«الکفاح المسلح فی الاسلام» این کتاب درباره جهاد در زمان غیبت است. «ولایة الأمر فی عصر الغیبة» «دلیل المجاهد» این کتاب در بیان وظایف مجاهدین عراقی در داخل عراق است. «القضاء فی الفقه الاسلامی». «الإمامة و قیادة المجتمع» «الفتاوی المنتخبة» این کتاب رساله عملیه ایشان است که به صورت مجموعه استفتائات ایشان است. «المرجعیة و القیادة» «دلیل المسلم المغترب» این کتاب مجموعه احکام مورد نیاز مسلمان‌هایی که در کشورهای غربی زندگی می‌کنند است.

نامه سید محمد باقر صدر

شهید سید محمدباقرصدر نیز علاقه وافری به آیت‌اللّه سید کاظم حائری داشت. وی در یکی از نامه‌های خود به ایشان می‌فرماید: «فقد تسلمت بقلب یرتعش شوقا و حنینا و ینزف ألما، سطورکم الحبیبة و قرأتها مرارا و تکرارا». «نامه دوست داشتنی شما را با قلبی که از شوق لرزان و با ناله‌ای دردناک از فراق شما دریافت کردم و آن را چندین بار خواندم». وی در جای دیگر می‌فرماید: «قد ربیتک یا أبا جواد من الناحیة العلمیة و کنت آمل أن أستعین بک فی هذه المرحلة». ای ابا جواد من شما را از جهت علمی تربیت نمودم و آرزو دارم تا در این دوران از یاری شما بهره‌مند گردم».

مواضع وپیام‌ها

همایش طلایه داران صلح و وحدت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

والحمد للّه رب العالمین والصلاة والسلام علی رسوله الأمین وعلی آله الغرّ المیامین حضارگرامی! سلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته یکی از ویژگی‌های استاد شهید ما آیت‌الله سید محمدباقر صدر قدس‌سره در کنار همۀ فضائل و محاسن انبوه و پرشمارش عبارت است از وحدت‌گرایی و رویکرد تقریبی که در همه میدان‌های فعالیت او وجود داشت؛ چه در عرصه افکار و مفاهیم و چه در عرصه فعالیت‌های عملی و اجتماعی‌ به‌ویژه مبارزه شجاعانه و هشیارانه‌اش با رژیم حاکم [در عراق] که به شهادت او و خواهر دانشمندش رضوان‌الله‌علیهما منجر شد. این ویژگی را می‌توان از شاخصه‌های پیش رو به‌دست آورد:

۱- طرح‌های تمدنی کلان او که در کتاب‌هایی چون «فلسفتنا»، «الأسس المنطقیة للإستقراء»، «اقتصادنا» و «البنک اللاربوی» بازتاب یافته است. او در این طرح‌ها امت اسلام را با همه گستره پردامنه و وجود وسیعش در نظر داشت و نیازهای فکری، اعتقادی، روشی و عملی همه امت را تشخیص می‌داد و سپس به رفع نیازها و درمان دردهای آن می‌پرداخت. او نگاه خود را به زاویه اجتماعی محدودی نمی‌دوخت، بلکه در بررسی شرایط امت و برآورد آینده آن، نگاهی کاملاً باز داشت و توانایی‌های علمی خود را در راه خدمت به همۀ کرانه‌های وجود امت اسلام به کار می‌انداخت و از این رو به‌راستی نظریه‌پردازی متعلق به همه جریان‌ها و گرایش‌های مذهبی امت اسلام بود.

وقتی موج الحاد در لباس مارکسیسم در میان امت اسلام به راه افتاد، او با «فلسفتنا»ی خود به مقابله با این موج برخاست و با این اثر، ماتریالیسم دیالکتیک را که بخش اول از اصول فکری مارکسیسم بود به چالش کشید و نقطه‌ضعف‌ها و مغالطات موجود در آن را هویدا ساخت. سپس بخش اول از «اقتصادنا» را به نقد بخش دوم از مارکسیسم، یعنی ماتریالیسم تاریخی اختصاص داد تا از این رهگذر، دین مردم را از فروافتادن در باتلاق این جریان الحادی مصون سازد. همچنین به نقد مکتب اقتصادی مارکسیستی و نیز مکتب اقتصاد سرمایه‌داری پرداخت و از آن پس در جلد دوم «اقتصادنا» ساختمان کلی اقتصاد اسلامی و نظام توزیع و تولید در آن را به تفصیل شرح داد. بدین‌سان به نبردی سخت با دو مکتب مارکسیسم و سرمایه‌داری وارد شد و با شکست اندیشه‌های هر دو مکتب، سربلند از این میدان بیرون آمد و پیروزی درخشانی را برای اسلام به ثبت رساند و امنیت فکری را برای همه جناح‌ها و طوائف امت اسلام پدید آورد.

آن‌گاه که تجربه‌گرایی در علوم بلوا به‌پا کرد و روش علمی در میدان اندیشه یکه‌تازی آغاز نمود، با کتاب «الأسس المنطقیة للإستقراء» نظریه‌اش در استقراء را مطرح ساخت تا عقاید اسلامی و حقانیت توحید را براساس براهینی مبتنی‌بر همان اصول و پایه‌های علوم‌تجربی، یعنی از رهگذر تراکم ارزش‌های احتمالی اثبات کند. وقتی نظام بانکداری ربوی چیرگی یافت، طرح مترقی «البنک اللاربوی فی الإسلام» را ارائه نمود تا همه مذاهب اسلامی را از آفت ربا حفظ کند و به امت و دنیا ثابت کند که اسلام می‌تواند هم‌پای زمان پیش برود و راه‌حل‌های جزئی برای همه مشکلات زندگی معاصر ارائه کند.

۲- روش پژوهش؛ شهید صدر در پژوهش‌هایش تنها به بهره‌گیری از ابزارها و پشتوانه‌های علمی خاص (مذهبی) خود بسنده نمی‌کرد، بلکه هر آنچه در عرصه اندیشه اسلامی وجود داشت را به کار می‌گرفت تا به رأی به‌دست‌آمده ویژگی فراگیری و شمول بخشد و آن را به‌عنوان حکم اسلام در چارچوب گسترده آن ارائه کند. در این راستا در اثر بزرگش «اقتصادنا» مذاهب مختلف اسلامی را در دایره پژوهش قرار می‌دهد تا از همه آنها برای ساخت نظریه اقتصادی‌اش بهره بگیرد؛ نظریه‌ای که آن را به‌عنوان نظریه‌ عمومی اسلام و دربرگیرنده انواع مذاهب اسلامی اکتشاف کرده است. به‌عنوان نمونه در بحث مالیات‌های خمس و زکات، بیان کرده است که این دو مالیات برای بالا بردن سطح زندگی فقیر و رساندن آن به سطح زندگی اغنیا، تشریع شده‌اند تا از این رهگذر مفهوم توازن اجتماعی در اسلام محقق شود. او در این راستا به منابع متعددی از میراث اسلامی استناد کرده که در این میان در کنار روایاتی از «وسائل» نقل‌ابن‌قدامه در «المغنی» که در آن نظر شافعی را نیز آورده، وجود دارد.

همچنین در قانون «زمین آبادشده به ‏دست بشر در هنگام فتح‏ملک عمومی همه مسلمانان است» به اجماع منقول در جواهر و نیز سخن ماوردی در‌این‌باره و نقل قول وی از امام مالک، استدلال کرده است. شهید صدر در این کتاب بیان می‌کند که «کسی نمی‌تواند زمینی را به مبلغ معینی اجاره کند و سپس بدون اینکه در آن زمین کاری کند آن را به مقداری بیش از آن مبلغ به دیگری اجاره دهد» و در این حکم به فتاوای فقهای بزرگ شیعه و روایات امامان اهل بیت علیهم‌السلام و نیز به سخن سرخسی در «مبسوط» استدلال می‌کند. وی از این رهگذر به حکمی که استنباط می‌کند صبغه حکم شرعی در چارچوب کلان شریعت اسلامی را می‌دهد.

به همین دلیل بود که به‌طور ویژه از کتاب «اقتصادنا» در کشورهای اسلامی استقبال شد و این کتاب به مرجعی برای فهم مکتب اقتصادی اسلام و نظریات اسلامی در این زمینه تبدیل گشته و به‌عنوان ماده درسی در شماری از دانشگاه‌های جهان اسلام به کار گرفته شد، هرچند که به‌طور کلی همواره دیگر کتاب‌های شهید صدر نیز مورد توجه فرهیختگان، اندیشمندان، پژوهش‌گران و مجامع علمی در سراسر جهان اسلام بوده و هست. ۳- روشی که شهید صدر به مسائل حساس مذهبی می‌پرداخت سومین شاخصه نشان‌دهنده این رویکرد است. او درحالی‌که به باورهای مذهبی خود افتخار می‌نمود و تثبیت و دفاع از آنها را بر عهده می‌گرفت، از این نکته غافل نبود که مخاطب خود را همه مسلمانان با هر مذهبی قرار دهد، به همین‌منظور از ابزارهای عمومی اثبات بهره می‌گرفت و با زبانی فراگیر و تعابیری جذاب سخن می‌گفت و از عبارات مشمئزکننده، پرهیز داشت و به همه طیف‌ها و طوائف امت اسلام با دیده احترام می‌نگریست.

به‌عنوان نمونه در کتاب «التشیع و الإسلام» با طرح سه گزینه محتمل نسبت به آینده دعوت اسلامی‌ بحث خود را آغاز می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه پیش روی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ یکی از این سه‌راه، یعنی «موضع سلبی و وانهادن آینده دعوت»، «موضع ایجابی در قالب نظام شورا» و «موضع ایجابی در قالب تعیین امام» وجود داشته است. سپس این احتمالات را یکی پس از دیگری بررسی و تحلیل می‌کند تا معلوم شود که کدام یک از این گزینه‌ها به واقعیت زندگی مردم و واقعیت دین اسلام نزدیک بوده است. او در این مسیر ادله و شواهد گوناگون را برمی‌شمارد و از اندیشه‌ای آزاد و خطابی همه‌پسند بهره می‌برد و با حفظ احترام و رعایت اخلاق علمی، بی‌آنکه از عقیده خود کوتاه بیاید، مطالبش را بیان می‌کند.

همین روش در کتاب «بحث حول المهدی» نیز مشهود است. او بحث خود را با طرح پرسش‌هایی که در ذهن عموم مسلمانان و پژوهش‌گران وجود دارد می‌آغازد و سپس همه توان فکری و نبوغ پژوهشی خود را در مسیر پاسخ به این پرسش‌ها به کار می‌اندازد و اندیشه مهدویت را در قالبی عقلانی و عقلایی و نه در پوششی افسانه‌ای ارائه می‌کند و نه تنها عرصه را بر مخاطب تنگ نمی‌سازد، بلکه برای مخاطب خود این امکان را فراهم می‌آورد که آنچه را می‌خواند با پیشینه‌های ذهنی‌اش مقایسه کند. بدین‌سان شهید صدر نمونه‌هایی عالی از گفت‌وگوی مذهبی برادرانه و آرام را به نمایش گذاشته است؛ گفت‌وگویی که کینه‌ورزی و ادبیات تحقیر دیگر مذاهب یا جسارت به بزرگان دیگران جایی در آن ندارد.

۴- دیدگاه شهید صدر نسبت به مرجعیت. او مرجع را رهبری برای عموم مسلمانان می‌دانست که در تلاش‌های نظری و عملی‌اش دغدغه همه امت را دارد و این‌طور نیست که تنها مرجع یک فرقه یا گروه معین باشد. بر همین اساس به مبارزه بر ضد حکومت ستمگر عراق برخاست؛ ‌ چراکه می‌دید نظام بعثی به زور سلاح بر گرده ملت عراق سوار شده و این ملت را از ابتدایی‌ترین حقوق و آزادی‌هایش محروم ساخته است و مثلاً پخش اذان و نماز جمعه [اهل سنت] از رادیو را ممنوع و شعائر حسینی را به‌شدت محدود نموده، مساجد را محاصره و آنها را از نیروهای امنیتی و جاسوسانش پر کرده است و مردم را وادار می‌کند که به‌زور به حزب حاکم بپیوندند. در این فضا شهید صدر بر این باور بود که این مصیبت تنها دامن یک مذهب یا قوم خاص را نگرفته، بلکه مصیبت همه ملت عراق است و از این رو موضع جهادی و اقدام دلاورانه‌اش در راستای خدمت به گستره‌ای بزرگ از مسلمانان در عراق بود و تا آخرین نفس در راه این هدف جنگید و مبارزه کرد.

راه او از آغاز همین بود و همواره در این راه پر خطر پیش رفت تا اینکه در پایان به شرف شهادت نائل آمد و زندگی‌اش را به این فوز عظیم پایان برد. او در آخرین پیامی که برای امت عراق، اعم از شیعه و سنی فرستاد، می‌گوید: «من از آن زمان که [جایگاه] خودم و مسئولیتم را در این امت شناختم، وجودم را به طور یکسان وقف شیعه و سنی و عرب و کرد کرده‌ام؛ چراکه من از رسالتی دفاع کردم که همه آنها را متحد می‌کند… پس ای برادر و فرزند سنی‌مذهبم! من به همان اندازه با توام که با برادر و فرزند شیعی‌ام هستم. من به همان اندازه با هر دو شما هستم که شما با اسلام هستید».

این سخن از فشارها و سختی‌های جانکاهی که دیده بود ناشی نمی‌شد و برای جلب طرفداری و یاری دیگران یا تحریک عواطف نبود، بلکه این سخن از باوری ریشه‌دار در جان او نشأت می‌گرفت و براساس مسئولیتی بیان می‌شد که او در طول زندگی پربرکتش آن را بر عهده گرفته بود و حاصل برداشت آگاهانه‌ای بود که آن شهید بزرگوار از اسلام و اهداف بزرگ آن داشت. او روزی این عبارات را بیان کرد و آن تلاش‌ها و فداکاری‌ها را انجام داد که هنوز اختلافات طائفه‌ای بروز نیافته و ناسازگاری‌ها به مرحله درگیری و نزاع نرسیده بود؛ به‌راستی که گویی او آینده امت را به شکلی دقیق می‌دید.

در پایان از خداوند متعال می‌خواهم که روح استاد ما را غرق دریای رحمت بی‌کران خویش کند و او را در اعلی علیین منزل دهد و ما را به ادامه راه او و گام برداشتن در مسیر او یاری نماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

کناره‌گیری از مرجعیت

ترجمه متن بیانیه آیت‌الله حائری به این شرح است:

بسم الله الرحیم الرّحیم

الحمد لله زنة عرشه ومداد کلماته وما أحصاه کتابه وأحاط به علمه، والحمد لله حمداً یلیق بکرم وجهه وعزّ جلاله. والصلاة والسلام علی نبیّ الله الذی أرسله رحمة للعالمین محمّد بن عبد الله وعلی أهل بیته الطاهرین.

قال الله تعالی فی محکم کتابه: ﴿لَا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَها﴾[۱] صدق الله العلیّ العظیم.

بدون شک یکی از مسئولیت‌ها و امانت‌های مهم در زمان غیبت امام عصر علیه‌السلام این است که فقهای جامع الشرایط امور امت مسلمان و مصالح عام و خاص را (از طریق بیان احکام شرعی، راهنمایی و توصیه و هرکاری که موجب حفظ کیان و عزت امت و دور کردن خطرات است) بر عهده گیرند.

پس از آنکه خداوند توفیق داد در خدمت آیت‌الله العظمی سیّد شهید محمّد باقر صدر (رضوان الله تعالی علیه) شاگردی کنم، این مسئولیت را برعهده گرفتم تمام تلاشم را در حد توان برای تحقق اهدافی که او برای آنها شهید شد و انجام اعمال اسلامی در عراق حسینی (علیه اسلام) و یاری اسلام اصیل و حمایت از مومنان به ویژه جامعه عراق در برابر مکر استعمارگران بیگانه به کار گرفتم.

واضح است که از ضروریات انجام این مسئولیت بزرگ، سلامت جسمانی و توان پیگیری مسائل مربوط به امت مسلمان است؛ اما امروز وضع سلامت من به سبب بیماری و سن بالا مناسب نیست، احساس می‌کنم که مانع انجام وظایفی شده که بر عهدۀ من است. لذا اعلام می‌کنم که از این به بعد، این مسئولیت سنگین و بزرگ را ادامه نمی‌دهم. همه وکالت‌ها و اجازه‌های صادر شده از طرف ما یا از طرف دفاتر ما و نیز حق دریافت هرگونه حقوق شرعی از طرف وکلا و نمایندگان از این تاریخ ساقط است.

و در پایان باید سخنی از باب سفارش به فرزندان مومن خود بگویم:

اطاعت از رهبری

یک: بر همه مومنان لازم است که از ولی فقیه، رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله العظمی سید علی خامنه‌ای(دام ظله) اطاعت کنند. در شرایطی که نیروهای کفر و شر ضد اسلام محمدی اصیل هم قسم شده‌اند، ایشان برای رهبری امت و اداره مبارزه با نیروهای ستمگر و مستکبر شایسته‌تر و بایسته‌ترند.

سفارش به مردم عراق

دو: به فرزندانم در عراق عزیز چند سفارش می‌کنم:

الف. حفظ وحدت و انسجام و اینکه به استعمار و صهیونیسم و مزدورانشان فرصت ندهند که آتش فتنه را شعله‌ور کنند و بدانند که دشمن مشترک آنان آمریکا، صهیونیسم و دنباله‌های آن دو هستند.

ب. آزادسازی عراق از هرگونه اشغال بیگانه و از هر نیروی امنیتی یا نظامی بیگانه و به ویژه نیروهای آمریکایی که به بهانه‌های مختلف سینه عراق را شکافته‌اند و اینکه اجازه ندهند در عراق یعنی سرزمین مقدسات، بمانند و اینکه ماندن آنها از بزرگ‌ترین حرام ها نزد خداوند متعال است؛ همانطور که در گذشته گفتیم.

ج. از مسئولان و کسانی که پست‌هایی را برعهده گرفته‌اند، می‌خواهم که به وظایف شرعی خود و وعده‌هایی که به مردم دادند عمل کنند. از منافع شخصی و جناح‌بازی که که منجر به مصائبی بر مردم مظلوم عراق شد دور باشند که این کار موجب امان آنها و عزت مردم و ثبات کشور است.

د. بر همه علما و طلاب و نخبه‌های فرهنگی و نویسندگان است که مردم را آگاه کنند تا دوست را از دشمن بشناسند و منافع واقعی خود را درک کنند و گمراه نشوند و کید و نقشه و توطئه دشمنان را بشناسند.

ھ. بر فرزندان دو شهید صدر [سید محمدباقر صدر و سید محمدصادق صدر] که رحمت خدا بر آن دو باد، لازم است که بدانند که دوستی آن دو شهید اگر با ایمان به روش آن دو در عمل صالح و با پیروی واقعی از اهداف آن دو (که به خاطر همین اهداف شیهد شدند) همراه نباشد، کفایت نخواهد کرد و بدانند که مجرد ادعا یا نسبت خویشاوندی به آن دو شهید کفایت نمی‌کند و هر کس تلاش کند به نام آن دو شهید بین فرزندان امت و مذهب تفرقه بیاندازد یا به نام آن دو رهبری را بر عهده گیرد در حالی که فاقد اجتهاد یا دیگر شرایط مشروط در رهبری شرعی است، در واقع صدری نخواهد بود هرچند چنین ادعایی کند یا نسبتی داشته باشد.

و. همه مومنان را به حشد الشعبی مقدس سفارش می‌کنم و همه باید از آن به عنوان نیرویی مستقل که در دیگر نیروها وارد نشده است، حمایت و آن را تایید کنند زیرا همان گونه که بارها تاکید کرده‌ام حشد الشعبی کنار دیگر نیروهای مسلح عراقی، قلعه محکم و دست توانا و قوۀ قاهره در برابر کسانی است که در پی امنیت و منافع مردم کشور عراقند.

ز. باید بعثی‌های جنایتکار و فاسد و مزدوران را از مناصب و مسئولیت‌ها در کشور دور کرد و اینکه به هیچ وجه قدرت در اختیار آنان قرار نگیرد؛ زیرا آنها خیر شما را نمی‌خواهند و به هیچ چیز جز منافع حزبی و خدمت به اربابان استعمارگر و صهیونیست خود و دنباله‌های آنها نمی‌اندیشند.

﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ﴾[۲].

وآخر دعوانا أن الحمد لله ربّ العالمین.

۱ / صفر المظفر / ١٤٤۴ ھ

کاظم الحسینیّ الحائری

پانویس

  1. سوره بقره:٢٨٦.
  2. همان.