لوح محفوظ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آن‌ها' به ' آنها')
خط ۵۱: خط ۵۱:
===لوح و قلم دو فرشته‌اند===
===لوح و قلم دو فرشته‌اند===
امام صادق (ع) فرمود:«اللوح و القلم فقال هما ملکان.<ref>»بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۶۹.</ref> یعنی لوح و قلم دو فرشته است
امام صادق (ع) فرمود:«اللوح و القلم فقال هما ملکان.<ref>»بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۶۹.</ref> یعنی لوح و قلم دو فرشته است
اطلاق فرشته به لوح و قلم شاید از آن جهت ‌است که تمام نیروهای فعال در جهان خلقت که خدا به آن‌ها نقشی در تدبیر عالم داده و از آن‌ها به «مدبرات امر» یاد کرده است، نوعی فرشته هستند. در متون مذهبی به تمام نیروهای تاثیرگذار در جهان، ملک و فرشته اطلاق شده است و شاید هم منظور از ملک بودن لوح و قلم این باشد که آن‌ها دو حقیقت والایی هستند که هر کدام را ملکی حمل می‌کند، همان‌گونه که عرش را هشت ملک حمل می‌کند.
اطلاق فرشته به لوح و قلم شاید از آن جهت ‌است که تمام نیروهای فعال در جهان خلقت که خدا به آنها نقشی در تدبیر عالم داده و از آنها به «مدبرات امر» یاد کرده است، نوعی فرشته هستند. در متون مذهبی به تمام نیروهای تاثیرگذار در جهان، ملک و فرشته اطلاق شده است و شاید هم منظور از ملک بودن لوح و قلم این باشد که آنها دو حقیقت والایی هستند که هر کدام را ملکی حمل می‌کند، همان‌گونه که عرش را هشت ملک حمل می‌کند.
به همین جهت از [[شیخ صدوق]] نقل شده است:«اعتقادنا فی اللوح و القلم أنهما ملکان» <ref>بحارالانوار، ج۵۴، ص۳۷۰.</ref>  
به همین جهت از [[شیخ صدوق]] نقل شده است:«اعتقادنا فی اللوح و القلم أنهما ملکان» <ref>بحارالانوار، ج۵۴، ص۳۷۰.</ref>  
یعنی اعتقاد ما در لوح و قلم این است که آن‌ها دو فرشته‌اند. اما [[شیخ مفید]] به او ایراد می‌گیرد که این سخن دور از صواب است و به [[ملائکه]] لوح و قلم گفته نمی‌شود و از نظر لغت چنین اطلاقی صحیح نیست.  
یعنی اعتقاد ما در لوح و قلم این است که آنها دو فرشته‌اند. اما [[شیخ مفید]] به او ایراد می‌گیرد که این سخن دور از صواب است و به [[ملائکه]] لوح و قلم گفته نمی‌شود و از نظر لغت چنین اطلاقی صحیح نیست.  


== لوح محفوظ در تعریف فلاسفه ==
== لوح محفوظ در تعریف فلاسفه ==
از منظر برخی از فلاسفه، لوح‌محفوظ همان عقل‌فعال و یا نفس کلی فلک اعظم است که کائنات در آن نقش بسته است. <ref>تهانوى، کشاف اصطلاحات الفنون، ج 2، ص 1292</ref>  
از منظر برخی از فلاسفه، لوح‌محفوظ همان عقل‌فعال و یا نفس کلی فلک اعظم است که کائنات در آن نقش بسته است. <ref>تهانوى، کشاف اصطلاحات الفنون، ج 2، ص 1292</ref>  
[[ملا صدرا]] در تعریف لوح‌محفوظ می‌نویسد: لوح‌محفوظ عبارت است از نفس کلى فلکى، به خصوص فلک اقصى چون هر چه در عالم جریان مى‌یابد و یا در آینده جریان خواهد یافت، در نفوس فلکى نوشته و ثبت شده است، زیرا که آن‌ها به لوازم حرکت‌هاى خود آگاه‌اند ... پس همان‌گونه که در کاغذ محسوس نقوش محسوسى به وسیله قلم نوشته مى‌شود، همین‌طور در عالم عقل‌فعّال صورت‌هاى مشخصى ترسیم مى‌شود که به طور کلى علل و اسباب آن مضبوط است، جایگاه این صورت‌ها نفس کلى است که قلب عالم است». <ref>ملا صدرا، الاسفار الاربعة، جزء اول از سفر سوم. ص، 295</ref>
[[ملا صدرا]] در تعریف لوح‌محفوظ می‌نویسد: لوح‌محفوظ عبارت است از نفس کلى فلکى، به خصوص فلک اقصى چون هر چه در عالم جریان مى‌یابد و یا در آینده جریان خواهد یافت، در نفوس فلکى نوشته و ثبت شده است، زیرا که آنها به لوازم حرکت‌هاى خود آگاه‌اند ... پس همان‌گونه که در کاغذ محسوس نقوش محسوسى به وسیله قلم نوشته مى‌شود، همین‌طور در عالم عقل‌فعّال صورت‌هاى مشخصى ترسیم مى‌شود که به طور کلى علل و اسباب آن مضبوط است، جایگاه این صورت‌ها نفس کلى است که قلب عالم است». <ref>ملا صدرا، الاسفار الاربعة، جزء اول از سفر سوم. ص، 295</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۲ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۹

لوح‌محفوظ صفحه یا کتابی است که در آن تمامی حوادث مربوط به کائنات و تمامی پدیده‌ها اعم از حرکات و سکنات از بزرگ و کوچک ثبت می‌شود بدون آن‌که تغییری در آن ایجاد شود. لوح‌محفوظ با نام‌های دیگری چون کتاب‌مسطور، رقّ‌منشور، کتاب‌مکنون و کتاب‌حفیظ شناخته می‌شود.

لوح در لغت

لوح به معانی مختلفی آمده است.

1.لوح اسم عربی از لَوح و جمع آن الواح است. این واژه به معنای هر چیز پهن، مانندِ سنگ، چوب، استخوان، یا فلز می‌باشد.

2.لوح به معنای قطعه‌ پهنی است که در مکتب‌خانه‌ها بر آن می‌نوشتند.

3.لوح به معنای تختۀ کشتی است. [۱]

معانی لوح محفوظ

۱. در روایات اسلامی آمده است که لوح‌محفوظ لوحی در آسمان‌هفتم است که احوال و حوادث گذشته و آینده در آن ثبت شده است. 2. لوح‌محفوظ در فلسفه به نام عقل‌فعال یا عقل‌اول و یا نفس کلی است. 3.لوح‌محفوظ در تصوف از مراتب نورالهی است که در مرتبه‌ای از خلق و آفرینش متجلی است.[۲]

لوح محفوظ در اصطلاح

لوح‌محفوظ در اصطلاح معنای خاص خود را دارد. در برابر این لوح، لوح‌ محو و اثبات قرار دارد که برخلاف لوح‌محفوظ، وقایعی که در آن نوشته می‌شود، بر اساس شرایط و ضوابط قابل تغییر و تبدیل است. آیه زیر به هر دو لوح اشاره می‌کند:«یَمْحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ» سوره رعد، آیه 39. یعنی خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات می‌کند و اصل کتاب نزد اوست.

ویژگی‌های لوح محفوظ در قرآن

مطابق با آیات قرآن، لوح‌محفوظ دارای ویژگی‌هایی است که به آن اشاره می‌شود.

اُمّ الکتاب

لوح‌محفوظ چون ام‌الکتاب و جایگاه علم کلی خداوند است، پس شامل علم به تمامی موجودات می‌شود. این کتاب در بر‌گیرنده تمام پدیده‌هایی است که موجود شده و یا هنوز به وجود نیامده و قرار است بعدا موجودیت عینی و خارجی پیدا کند. [۳]

آگاهی از رفتار و گفتار همه موجودات

در این کتاب تمام جزییات مربوط به آگاهی از حالات اشخاص و اجتماع و نیز حوادث شخصی و جزیی وجود دارد و نیز تعداد همه موجودات در این لوح حفظ شده است که گاهی از آن به عنوان کتاب‌حفیظ یاد می‌شود.[۴]

جایگاه حقایق قرآنی

لوح‌محفوظ، جایگاه حقایق قرآنی است و قرآن قبل از آنکه بر قلب پیامبر(ص) نازل شود، در آن مکان قرار داشته است. [۵] لوح‌محفوظ با این‌که در به ظاهر فقط یک لوح است، اما شامل تمام حوادث مربوط به همه پدیده‌های عالم هستی می‌شود. [۶]

ویژگی‌های لوح محفوظ در روایات

در بعضی از روایات آمده است که: «اللَّوْحُ الْمَحْفُوظُ لَهُ طَرَفَانِ طَرَفٌ عَلَی الْعَرْشِ وَ طَرَفٌ عَلَی جَبْهَةِ إِسْرَافِیل» [۷] یعنی لوح محفوظ دو طرف دارد یک طرف آن عرش خدا و طرف دیگر آن، پیشانی اسرافیل است. و این شاید به این حقیقت اشاره دارد که لوح‌محفوظ نسبتی با خدا دارد که از این نظر نامحدود است و نسبتی با خلق دارد که از این نظر محدود و متناهی است و می‌توان آن را به یک منشور یا هرم معکوس تشبیه کرد که طرف بالای آن باز و نامحدود و طرف پایین آن محدود و بسته است. بنابراین، در بعضی ازروایات طول آن ذکر شده است.[۸]

دراین‌باره به سه روایت زیر توجه کنیم.

عرش الهی بر روی آب

پیامبر اسلام (ص) فرمود: «کان الله قبل کل شی‌ء و کان عرشه علی الماء و کتب فی اللوح المحفوظ ذکر کل شی‌ء.» [۹] «یعنی خداوند پیش از هر چیزی وجود داشت و عرش او بر آب بود و در لوح‌محفوظ ذکر همه چیز وجود دارد.»

ثبت همه وقایع پیشین و پسین

امام صادق (ع) فرمود: «قال الله للقلم: اکتب فی اللوح المحفوظ ما کان و ماهو کائن الی یوم القیامة فالمداد مداد من نور و القلم قلم من نور و اللوح لوح من نور»[۱۰] «خداوند به قلم گفت: هر چه را که شده( هر اتفاقی که افتاده است و یا تا روز قیامت ‌اتفاق خواهد افتاد را در لوح‌محفوظ بنویس، پس مرکب از نور و قلم از نور و لوح از نور بود»

لوح و قلم دو فرشته‌اند

امام صادق (ع) فرمود:«اللوح و القلم فقال هما ملکان.[۱۱] یعنی لوح و قلم دو فرشته است اطلاق فرشته به لوح و قلم شاید از آن جهت ‌است که تمام نیروهای فعال در جهان خلقت که خدا به آنها نقشی در تدبیر عالم داده و از آنها به «مدبرات امر» یاد کرده است، نوعی فرشته هستند. در متون مذهبی به تمام نیروهای تاثیرگذار در جهان، ملک و فرشته اطلاق شده است و شاید هم منظور از ملک بودن لوح و قلم این باشد که آنها دو حقیقت والایی هستند که هر کدام را ملکی حمل می‌کند، همان‌گونه که عرش را هشت ملک حمل می‌کند. به همین جهت از شیخ صدوق نقل شده است:«اعتقادنا فی اللوح و القلم أنهما ملکان» [۱۲] یعنی اعتقاد ما در لوح و قلم این است که آنها دو فرشته‌اند. اما شیخ مفید به او ایراد می‌گیرد که این سخن دور از صواب است و به ملائکه لوح و قلم گفته نمی‌شود و از نظر لغت چنین اطلاقی صحیح نیست.

لوح محفوظ در تعریف فلاسفه

از منظر برخی از فلاسفه، لوح‌محفوظ همان عقل‌فعال و یا نفس کلی فلک اعظم است که کائنات در آن نقش بسته است. [۱۳] ملا صدرا در تعریف لوح‌محفوظ می‌نویسد: لوح‌محفوظ عبارت است از نفس کلى فلکى، به خصوص فلک اقصى چون هر چه در عالم جریان مى‌یابد و یا در آینده جریان خواهد یافت، در نفوس فلکى نوشته و ثبت شده است، زیرا که آنها به لوازم حرکت‌هاى خود آگاه‌اند ... پس همان‌گونه که در کاغذ محسوس نقوش محسوسى به وسیله قلم نوشته مى‌شود، همین‌طور در عالم عقل‌فعّال صورت‌هاى مشخصى ترسیم مى‌شود که به طور کلى علل و اسباب آن مضبوط است، جایگاه این صورت‌ها نفس کلى است که قلب عالم است». [۱۴]

پانویس

  1. ر ک، فرهنگ عمید.
  2. ر. ک، فرهنگ معین
  3. سوره یونس، آیه۶۱.
  4. سوره ق، آیه۴.
  5. سوره بروج، آیه۲۱-۲۲.
  6. مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۴، ص۲۰۷.
  7. علامه مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۲۵۸.
  8. مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۴، ص‌۳۷۵.
  9. مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۴، ص‌۲۰۷.
  10. بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۶۸.
  11. »بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۶۹.
  12. بحارالانوار، ج۵۴، ص۳۷۰.
  13. تهانوى، کشاف اصطلاحات الفنون، ج 2، ص 1292
  14. ملا صدرا، الاسفار الاربعة، جزء اول از سفر سوم. ص، 295