۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
</div> | </div> | ||
'''شهید سیدمحمدباقر صدر''' (1400ـ1353ق) عنوان مقالهای از بخش پیشگامان [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره ششم میباشد که به قلم رحیم ابوالحسینی تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل بهار سال 1385 منتشر شده است.</div> | '''شهید سیدمحمدباقر صدر''' (1400ـ1353ق) عنوان مقالهای از بخش پیشگامان [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره ششم میباشد که به قلم رحیم ابوالحسینی تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل بهار سال 1385 منتشر شده است.</div> | ||
=مقدمه= | |||
== مقدمه == | |||
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يرْزَقُونَ.<ref>آل عمران / 169</ref><br> | وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يرْزَقُونَ.<ref>آل عمران / 169</ref><br> | ||
در طول تاریخ انسانهای بزرگ و آزاداندیشی وجود داشتهاند که مجاهدتهای صادقانه آنها آن طور که شایسته مقام آنها بودهاست، به مردم معرفی نشدهاست؛ کسانی که در راه اعتلای کلمه اسلام و وحدت میان ملتهای مسلمان تلاشهای مخلصانهای انجام دادهاند و در این راه جان خویش را فدا کردهاند. آیتالله شهید سید محمدباقر صدر از جمله شخصیتهای بزرگی است که مجاهدتها و اندیشههای اصیل او کمتر به جوامع اسلامی شناسانده شده و واقعیتهای زندگی او کمتر مورد اهتمام قرار گرفتهاست. او از آغاز زندگی، خویشتن را وقف دفاع از اندیشههای اصیل اسلامی نموده و در برابر خودکامگان بعثی عراق کمترین هراسی به خود راه نداده و با قلم و زبان خویش پرچم مبارزه با افکار الحادی و انحرافی را برافراشت و نسل متعهد مسلمان را به همراهی با خود فرا خواند.<br> | در طول تاریخ انسانهای بزرگ و آزاداندیشی وجود داشتهاند که مجاهدتهای صادقانه آنها آن طور که شایسته مقام آنها بودهاست، به مردم معرفی نشدهاست؛ کسانی که در راه اعتلای کلمه اسلام و وحدت میان ملتهای مسلمان تلاشهای مخلصانهای انجام دادهاند و در این راه جان خویش را فدا کردهاند. آیتالله شهید سید محمدباقر صدر از جمله شخصیتهای بزرگی است که مجاهدتها و اندیشههای اصیل او کمتر به جوامع اسلامی شناسانده شده و واقعیتهای زندگی او کمتر مورد اهتمام قرار گرفتهاست. او از آغاز زندگی، خویشتن را وقف دفاع از اندیشههای اصیل اسلامی نموده و در برابر خودکامگان بعثی عراق کمترین هراسی به خود راه نداده و با قلم و زبان خویش پرچم مبارزه با افکار الحادی و انحرافی را برافراشت و نسل متعهد مسلمان را به همراهی با خود فرا خواند.<br> | ||
خط ۳۲: | خط ۳۳: | ||
این نوشتار اندک، به سرگذشت رادمردی از نسل پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میپردازد که در عرصههای گوناگون حضوری فعال و کارساز داشت و با بهره گیری از نیروی قلم و زبان در ارایه مبانی ارزشی اسلام در همه زمینههای اعتقادی، اجتماعی و سیاسی از هیچ کوششی فروگذار نکرد. او اگرچه از عمر کوتاهی برخوردار بود و به تمام آرزوهای بلند دینی و سیاسی خود نرسید اما به حق باید گفت خدمات او به اسلام در دوره 47 ساله زندگیاش هیچ گاه فراموش شدنی نیست و به ویژه آنگاه که در مقام مقدس مرجعیت قرار گرفت به طور کامل به حفظ کیان امت اسلامی همت گماشت و هویت دینی را در سرزمینهای اسلامی گسترش داد. گفتنی است در این مقاله از منابعی استفاده شدهاست که نویسندگان آن از شاگردان نزدیک آیتالله شهید صدر بوده و بسیاری از وقایع و صحنهها را از نزدیک شاهد بودهاند.<br> | این نوشتار اندک، به سرگذشت رادمردی از نسل پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میپردازد که در عرصههای گوناگون حضوری فعال و کارساز داشت و با بهره گیری از نیروی قلم و زبان در ارایه مبانی ارزشی اسلام در همه زمینههای اعتقادی، اجتماعی و سیاسی از هیچ کوششی فروگذار نکرد. او اگرچه از عمر کوتاهی برخوردار بود و به تمام آرزوهای بلند دینی و سیاسی خود نرسید اما به حق باید گفت خدمات او به اسلام در دوره 47 ساله زندگیاش هیچ گاه فراموش شدنی نیست و به ویژه آنگاه که در مقام مقدس مرجعیت قرار گرفت به طور کامل به حفظ کیان امت اسلامی همت گماشت و هویت دینی را در سرزمینهای اسلامی گسترش داد. گفتنی است در این مقاله از منابعی استفاده شدهاست که نویسندگان آن از شاگردان نزدیک آیتالله شهید صدر بوده و بسیاری از وقایع و صحنهها را از نزدیک شاهد بودهاند.<br> | ||
=آل صدر و شخصیتهای برجسته این خاندان= | == آل صدر و شخصیتهای برجسته این خاندان == | ||
اجداد و دودمان شهید صدر در طول بیش از دو سده در کشورهای لبنان، سوریه و عراق مشعل هدایت انسانها و مرکز زعامت دینی بودند. آنان در طول این مدت به القابی چون: «آل ابی سبحه، آل حسین القطعی، آل عبدالله، آل ابی الحسن، آل شرف الدین» و در نهایت، «آل صدر» شهرت داشتند. نسبت آل صدر که آخرین سلسله این خاندان است به «سید صدر الدین صدر» (م1264ق) برمیگردد.<br> | اجداد و دودمان شهید صدر در طول بیش از دو سده در کشورهای لبنان، سوریه و عراق مشعل هدایت انسانها و مرکز زعامت دینی بودند. آنان در طول این مدت به القابی چون: «آل ابی سبحه، آل حسین القطعی، آل عبدالله، آل ابی الحسن، آل شرف الدین» و در نهایت، «آل صدر» شهرت داشتند. نسبت آل صدر که آخرین سلسله این خاندان است به «سید صدر الدین صدر» (م1264ق) برمیگردد.<br> | ||
سید صدر الدین در سال 1193 قمری در روستای معرکه در ناحیه جبل عامل چشم به جهان گشود و در سن 4 سالگی همراه پدرش سید صالح به نجف عزیمت کرد و سپس به کاظمین و از آنجا به اصفهان رفت و پس از آن دوباره به نجف بازگشت و در همانجا در سال 1264 قمری وفات یافت و در زاویه غربی صحن امام علی(علیهالسلام) نزدیک باب سلطانی به خاک سپرده شد. وی در زمره یکی از بزرگترین دانشمندان و عالمان برجسته شیعه بود. از آغاز کودکی در فراگیری علوم اسلامی شوق وافر داشت و گفته میشود تعلیقه خود بر کتاب قَطْر الندی را در سن هفت سالگی نگاشت و از خود او نقل شده که در سال 1205 ق، یعنی در سن 12 سالگی، در مجلس درس استاد کل، وحید بهبهانی، حضور مییافت و قبل از رسیدن به سن بلوغ به پایه اجتهاد دست یافته و از دست مبارک علامه سید علی طباطبایی صاحب ریاض (م 1231 ق) گواهی اجتهاد دریافت نمودهاست. <ref>حسینی حائری، 1375، ص 16و17.</ref><br> | سید صدر الدین در سال 1193 قمری در روستای معرکه در ناحیه جبل عامل چشم به جهان گشود و در سن 4 سالگی همراه پدرش سید صالح به نجف عزیمت کرد و سپس به کاظمین و از آنجا به اصفهان رفت و پس از آن دوباره به نجف بازگشت و در همانجا در سال 1264 قمری وفات یافت و در زاویه غربی صحن امام علی(علیهالسلام) نزدیک باب سلطانی به خاک سپرده شد. وی در زمره یکی از بزرگترین دانشمندان و عالمان برجسته شیعه بود. از آغاز کودکی در فراگیری علوم اسلامی شوق وافر داشت و گفته میشود تعلیقه خود بر کتاب قَطْر الندی را در سن هفت سالگی نگاشت و از خود او نقل شده که در سال 1205 ق، یعنی در سن 12 سالگی، در مجلس درس استاد کل، وحید بهبهانی، حضور مییافت و قبل از رسیدن به سن بلوغ به پایه اجتهاد دست یافته و از دست مبارک علامه سید علی طباطبایی صاحب ریاض (م 1231 ق) گواهی اجتهاد دریافت نمودهاست. <ref>حسینی حائری، 1375، ص 16و17.</ref><br> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
مادر شهید سیدمحمدباقر صدر دختر مرحوم آیتالله شیخ عبدالحسین آلیاسین بود که خود از بزرگترین فقیهان روزگار بود. این بانوی وارسته پس از سپری کردن عمری طولانی و مشاهده حادثه جانگداز شهادت دو فرزند خود (شهید صدر و خواهرش بنت الهدی) در ماه ربیع الثانی 1407ق دعوت حق را لبیک گفت. حسینی حائری، پیشین، ص 32).<br> | مادر شهید سیدمحمدباقر صدر دختر مرحوم آیتالله شیخ عبدالحسین آلیاسین بود که خود از بزرگترین فقیهان روزگار بود. این بانوی وارسته پس از سپری کردن عمری طولانی و مشاهده حادثه جانگداز شهادت دو فرزند خود (شهید صدر و خواهرش بنت الهدی) در ماه ربیع الثانی 1407ق دعوت حق را لبیک گفت. حسینی حائری، پیشین، ص 32).<br> | ||
=تولد و دوران کودکی شهید صدر= | == تولد و دوران کودکی شهید صدر == | ||
شهید سید محمدباقر صدر در پنجم ذی قعده 1353 قمری در شهر کاظمین چشم به جهان گشود. پدرش سید حیدر از مراجع عظام تقلید بود که سلسله تبار این خاندان به امام موسی بن جعفر(علیهالسلام)متصل است و از ویژگیهای افراد این خانواده آن است که همگی در زمره مجتهدان و عالمان زمان خود بودهاند و این ویژگی کمتر در افراد یک خاندان دیده میشود. <ref>نعمانی، پیشین، ص47.</ref><br> | شهید سید محمدباقر صدر در پنجم ذی قعده 1353 قمری در شهر کاظمین چشم به جهان گشود. پدرش سید حیدر از مراجع عظام تقلید بود که سلسله تبار این خاندان به امام موسی بن جعفر(علیهالسلام)متصل است و از ویژگیهای افراد این خانواده آن است که همگی در زمره مجتهدان و عالمان زمان خود بودهاند و این ویژگی کمتر در افراد یک خاندان دیده میشود. <ref>نعمانی، پیشین، ص47.</ref><br> | ||
بعد از درگذشت پدر دانشمندش، زیر نظر مادر پاکدامن و برادر خویش سید اسماعیل صدر پرورش یافت. از آغاز کودکی نشانههای نبوغ و تیزهوشی در وی آشکار بود. وی دروس ابتدایی خود را در مدرسه «منتدی النشر» در کاظمین فرا گرفت و به گفته دوست صمیمی او مرحوم محمدعلی خلیلی که با هم در یک مدرسه تحصیل میکردند، تیزهوشی و اخلاق پسندیده او موجب میشد که همه دانشآموزان مدرسه از کوچک و بزرگ به وی توجه کنند و دائماً رفتار او را زیر نظر داشته باشند. همچنان که آموزگاران نیز او را مورد احترام و تقدیر قرار میدادند. در مدرسه همه میدانستند که او دارای هوشی فوقالعاده است و در دروس مدرسه به مراتب از همسالان خود جلوتر است. به همین دلیل آموزگاران مدرسه همیشه او را به عنوان بهترین نمونه دانشآموز کوشا و مؤدّب به دیگران معرفی میکردند. <ref>حسینی حائری، پیشین، ص 36.</ref><br> | بعد از درگذشت پدر دانشمندش، زیر نظر مادر پاکدامن و برادر خویش سید اسماعیل صدر پرورش یافت. از آغاز کودکی نشانههای نبوغ و تیزهوشی در وی آشکار بود. وی دروس ابتدایی خود را در مدرسه «منتدی النشر» در کاظمین فرا گرفت و به گفته دوست صمیمی او مرحوم محمدعلی خلیلی که با هم در یک مدرسه تحصیل میکردند، تیزهوشی و اخلاق پسندیده او موجب میشد که همه دانشآموزان مدرسه از کوچک و بزرگ به وی توجه کنند و دائماً رفتار او را زیر نظر داشته باشند. همچنان که آموزگاران نیز او را مورد احترام و تقدیر قرار میدادند. در مدرسه همه میدانستند که او دارای هوشی فوقالعاده است و در دروس مدرسه به مراتب از همسالان خود جلوتر است. به همین دلیل آموزگاران مدرسه همیشه او را به عنوان بهترین نمونه دانشآموز کوشا و مؤدّب به دیگران معرفی میکردند. <ref>حسینی حائری، پیشین، ص 36.</ref><br> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۸: | ||
شهید صدر از نظر فکری و فهم مطالب چنان از هم کلاسیهای خود جلوتر بود که برخی از مطالبی را که او برای دوستان خود در زنگ تفریح مدرسه، بیان میکرد برای آنها تازگی داشت. وی با مطالعه کتابهای غیردرسی مانند کتابهای فلسفی و مباحث نوین آن روز، سخنانی بر زبان جاری میساخت که دوستان او برای نخستین بار واژههایی نظیر مارکسیزم، امپریالیسم و دیالکتیک را میشنیدند و با شخصیتهایی چون ویکتور هوگو و گوته آشنا میشدند. شهید صدر در ایام ابتدایی چنان با هیبت و بزرگوار بود که یکی از معلمانش به نام «أبو براء» درباره او میگوید: «هرگاه با معلمانش سخن میگفت سر را به زیر میانداخت و دیدگانش را فرو میافکند. من او را از یک سو به عنوان کودکی پاک و بیگناه دوست میداشتم، و از سوی دیگر به عنوان مردی بزرگ به وی مینگریستم و او را احترام میکردم چرا که آکنده از دانش و معرفت بود تا بدان جا که روزی به وی گفتم: من در انتظار فرا رسیدن روزی هستم که از چشمه دانش و آگاهی تو سیراب شوم و در پرتو اندیشهها و نظریات شما راه بیابم. اما او در نهایت ادب و احترام و همراه با شرم زدگی پاسخ داد: استاد! مرا ببخشید من پیوسته شاگرد شما و شاگرد هر کسی که در این مدرسه به من درس آموخته است، بودهام». <ref>پیشین، ص46.</ref><br> | شهید صدر از نظر فکری و فهم مطالب چنان از هم کلاسیهای خود جلوتر بود که برخی از مطالبی را که او برای دوستان خود در زنگ تفریح مدرسه، بیان میکرد برای آنها تازگی داشت. وی با مطالعه کتابهای غیردرسی مانند کتابهای فلسفی و مباحث نوین آن روز، سخنانی بر زبان جاری میساخت که دوستان او برای نخستین بار واژههایی نظیر مارکسیزم، امپریالیسم و دیالکتیک را میشنیدند و با شخصیتهایی چون ویکتور هوگو و گوته آشنا میشدند. شهید صدر در ایام ابتدایی چنان با هیبت و بزرگوار بود که یکی از معلمانش به نام «أبو براء» درباره او میگوید: «هرگاه با معلمانش سخن میگفت سر را به زیر میانداخت و دیدگانش را فرو میافکند. من او را از یک سو به عنوان کودکی پاک و بیگناه دوست میداشتم، و از سوی دیگر به عنوان مردی بزرگ به وی مینگریستم و او را احترام میکردم چرا که آکنده از دانش و معرفت بود تا بدان جا که روزی به وی گفتم: من در انتظار فرا رسیدن روزی هستم که از چشمه دانش و آگاهی تو سیراب شوم و در پرتو اندیشهها و نظریات شما راه بیابم. اما او در نهایت ادب و احترام و همراه با شرم زدگی پاسخ داد: استاد! مرا ببخشید من پیوسته شاگرد شما و شاگرد هر کسی که در این مدرسه به من درس آموخته است، بودهام». <ref>پیشین، ص46.</ref><br> | ||
=شهید صدر در حوزه نجف اشرف= | == شهید صدر در حوزه نجف اشرف == | ||
شهید صدر پس از پایان دوره ابتدایی در شهر کاظمین، با وجود فشارهایی که از سوی آشنایان خود تحمل میکرد، دروس دولتی را رها کرد و بنا به سفارش مادرش عازم حوزه علمیه نجف شد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. <ref>نعمانی، 1424 ق، ج 1، ص 52.</ref><br> | شهید صدر پس از پایان دوره ابتدایی در شهر کاظمین، با وجود فشارهایی که از سوی آشنایان خود تحمل میکرد، دروس دولتی را رها کرد و بنا به سفارش مادرش عازم حوزه علمیه نجف شد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. <ref>نعمانی، 1424 ق، ج 1، ص 52.</ref><br> | ||
وی در سال 1365 ق در محضر دو نفر از بزرگترین شخصیتهای علمی حوزه نجف اشرف، یعنی مرحوم شیخ محمدرضا آل یاسین و مرحوم سید ابوالقاسم خویی شاگردی نمود. در سن یازده سالگی منطق را فراگرفت و رسالهای در همین موضوع نگاشت. موضوع رساله او بررسی اعتراضاتی بود که به برخی از کتابهای منطقی وارد شدهاست. در اوایل دوازده سالگی کتاب معالم الاصول را نزد برادر خود مرحوم سید اسماعیل صدر آموخت. از تیزهوشی او همین بس که بر صاحب معالم ایراداتی را وارد کرد که مرحوم آخوند خراسانی در کفایه به آنها اشاره کردهاست.<br> | وی در سال 1365 ق در محضر دو نفر از بزرگترین شخصیتهای علمی حوزه نجف اشرف، یعنی مرحوم شیخ محمدرضا آل یاسین و مرحوم سید ابوالقاسم خویی شاگردی نمود. در سن یازده سالگی منطق را فراگرفت و رسالهای در همین موضوع نگاشت. موضوع رساله او بررسی اعتراضاتی بود که به برخی از کتابهای منطقی وارد شدهاست. در اوایل دوازده سالگی کتاب معالم الاصول را نزد برادر خود مرحوم سید اسماعیل صدر آموخت. از تیزهوشی او همین بس که بر صاحب معالم ایراداتی را وارد کرد که مرحوم آخوند خراسانی در کفایه به آنها اشاره کردهاست.<br> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۵: | ||
وی به طور رسمی از روز سهشنبه دوازدهم جمادی الثانی سال 1378 ق تدریس خارج اصول را آغاز کرد و این دوره درسی تا سال 1391 ق ادامه یافت. همچنین شهید صدر تدریس خارج فقه را به روش عروةالوثقی در سال 1381 ق آغاز کرد که مدتها ادامه داشت. <ref>حسینی حائری، پیشین، ص49.</ref><br> | وی به طور رسمی از روز سهشنبه دوازدهم جمادی الثانی سال 1378 ق تدریس خارج اصول را آغاز کرد و این دوره درسی تا سال 1391 ق ادامه یافت. همچنین شهید صدر تدریس خارج فقه را به روش عروةالوثقی در سال 1381 ق آغاز کرد که مدتها ادامه داشت. <ref>حسینی حائری، پیشین، ص49.</ref><br> | ||
=شاگردان شهید صدر= | == شاگردان شهید صدر == | ||
شهید صدر در مدت حیات علمی خود شاگردان ارزندهای تربیت نمود که برخی از آنها تا مرحله اجتهاد نزد استاد شهید حضور داشتند. در واقع استاد شهید دو نسل از دانشمندان برجسته را پرورش داد. نسل اول شماری از دانشپژوهان تیزهوش بودند که از ابتدا در حلقه درسی وی حضور یافتند. نسل دوم را نیز گزیدهای از دانشپژوهان هوشمند و اهل نظر تشکیل میدادند که در اواخر دوره اول خارج اصول به حلقه درس استاد پیوستند و تا آخر دوره دوم خارج اصول ادامه دادند. گذشته از این دو گروه برجسته، گروهی دیگر از طلاب نیز از چشمهسار جوشان دانش فراوان استاد بهرهها برده و نکتهها آموختند.<br> | شهید صدر در مدت حیات علمی خود شاگردان ارزندهای تربیت نمود که برخی از آنها تا مرحله اجتهاد نزد استاد شهید حضور داشتند. در واقع استاد شهید دو نسل از دانشمندان برجسته را پرورش داد. نسل اول شماری از دانشپژوهان تیزهوش بودند که از ابتدا در حلقه درسی وی حضور یافتند. نسل دوم را نیز گزیدهای از دانشپژوهان هوشمند و اهل نظر تشکیل میدادند که در اواخر دوره اول خارج اصول به حلقه درس استاد پیوستند و تا آخر دوره دوم خارج اصول ادامه دادند. گذشته از این دو گروه برجسته، گروهی دیگر از طلاب نیز از چشمهسار جوشان دانش فراوان استاد بهرهها برده و نکتهها آموختند.<br> | ||
اما مهمتر از همه باید به نخبگانی از دانشپژوهان دو دوره درسی استاد اشاره کرد که پیوند عاطفی ایشان با شهید گرانقدر به حدّی غیرقابل وصف رسیده بود. در میان این دسته از شاگردان او میتوان به کسانی چون: شهید سید محمدباقر حکیم، [[سید نورالدین اشکوری|سید نورالدین اشکوری]]، [[سید محمود هاشمی|سید محمود هاشمی]]، شیخ محمدرضا نعمانی، [[سید کاظم حسینی حائری|سید کاظم حسینی حائری]]، سید عبدالغنی اردبیلی، سید عبدالعزیز حکیم، شهید سید عزالدین قبانچی، سید حسین صدر، سید محمد صدر، سید صدر الدین قبانچی، شیخ غلامرضا عرفانیان، شیخ محمدباقر ایروانی و بسیاری دیگر اشاره کرد.<br> | اما مهمتر از همه باید به نخبگانی از دانشپژوهان دو دوره درسی استاد اشاره کرد که پیوند عاطفی ایشان با شهید گرانقدر به حدّی غیرقابل وصف رسیده بود. در میان این دسته از شاگردان او میتوان به کسانی چون: شهید سید محمدباقر حکیم، [[سید نورالدین اشکوری|سید نورالدین اشکوری]]، [[سید محمود هاشمی|سید محمود هاشمی]]، شیخ محمدرضا نعمانی، [[سید کاظم حسینی حائری|سید کاظم حسینی حائری]]، سید عبدالغنی اردبیلی، سید عبدالعزیز حکیم، شهید سید عزالدین قبانچی، سید حسین صدر، سید محمد صدر، سید صدر الدین قبانچی، شیخ غلامرضا عرفانیان، شیخ محمدباقر ایروانی و بسیاری دیگر اشاره کرد.<br> | ||
در آن ایام که در نتیجه سرکشی و جنایات حزب کافر بعث شرایط سختی حکمفرما بود، شاگردان استاد، دوران مشقتباری را سپری میکردند. گاهی برخی از ایشان در خانه استاد (که در بازار عماره نزدیک مدرسه صغیر آیتالله بروجردی واقع بود) به حضور آن تندیس دانش و پارسایی شرفیاب میشدند و به سخنان گهربار ایشان گوش فرا میدادند.<br> | در آن ایام که در نتیجه سرکشی و جنایات حزب کافر بعث شرایط سختی حکمفرما بود، شاگردان استاد، دوران مشقتباری را سپری میکردند. گاهی برخی از ایشان در خانه استاد (که در بازار عماره نزدیک مدرسه صغیر آیتالله بروجردی واقع بود) به حضور آن تندیس دانش و پارسایی شرفیاب میشدند و به سخنان گهربار ایشان گوش فرا میدادند.<br> | ||
=آثار و تألیفات= | |||
== آثار و تألیفات == | |||
شهید صدر آثار علمی متعددی از خود بر جای گذاشته که در موضوعات مختلف به رشته تحریر درآمده است. قلم او در موضوعات متنوع علمی حکایت از بینش وسیع او در عرصههای اجتماعی، دینی، سیاسی، اقتصادی و فلسفی دارد. وی در تمام این عرصهها کتابهای ارزشمندی نگاشته که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:<br> | شهید صدر آثار علمی متعددی از خود بر جای گذاشته که در موضوعات مختلف به رشته تحریر درآمده است. قلم او در موضوعات متنوع علمی حکایت از بینش وسیع او در عرصههای اجتماعی، دینی، سیاسی، اقتصادی و فلسفی دارد. وی در تمام این عرصهها کتابهای ارزشمندی نگاشته که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:<br> | ||
1ـ [[اقتصادنا]]؛<br> | 1ـ [[اقتصادنا]]؛<br> | ||
خط ۸۳: | خط ۸۵: | ||
16ـ موجز أحکام الحج.<br> | 16ـ موجز أحکام الحج.<br> | ||
=جایگاه علمی شهید صدر= | == جایگاه علمی شهید صدر == | ||
ویژگیهای علمی شهید صدر تنها به دانش فقه و اصول محدود نمیشود، بلکه دیدگاههای فکری او در عرصههای منطق، فلسفه، اقتصاد، اخلاق، تفسیر و تاریخ نیز قابل ملاحظه است و او در هر یک از این موضوعات تألیفات ارزشمندی دارد. نوآوریها و سخنان تازه او در موضوعات بالا به هیچ وجه قابل انکار نیست.<br> | ویژگیهای علمی شهید صدر تنها به دانش فقه و اصول محدود نمیشود، بلکه دیدگاههای فکری او در عرصههای منطق، فلسفه، اقتصاد، اخلاق، تفسیر و تاریخ نیز قابل ملاحظه است و او در هر یک از این موضوعات تألیفات ارزشمندی دارد. نوآوریها و سخنان تازه او در موضوعات بالا به هیچ وجه قابل انکار نیست.<br> | ||
استاد شهید در کتاب «المعالم الجدیدة للاصول» سیر شکوفایی علم اصول را در سه مرحله دستهبندی کرده است که در این جا مجال بازگویی آنها نیست. اما مباحث تازهای که شهید صدر مطرح کرد، در واقع مرحله چهارمی را به وجود آورد که بعد از مراحل مقدماتی، مرحله ثمردهی علمی، و مرحله رشد و کمال علمی، وارد دوره رشد نهایی اصول گردید که در این مقاطع، بحثهای ارزنده او، همچون گوهری تابناک بر تارک دانش اصول درخشید. بحثهای شهید صدر در باب سیره عقلائیه و سیره متشرعه و راههای کشف آن و قواعد حاکم بر آن، از این نمونهاست و یا به عنوان مثال، مباحثی که وی در مسئله حجیت قطع و مسئله «مولویت مولا و حدود آن» انجام داد از نمونههای دیگر نوآوری و ابتکارات شهید صدر میباشد. <ref>حسینی حائری، پیشین، ص 67.</ref><br> | استاد شهید در کتاب «المعالم الجدیدة للاصول» سیر شکوفایی علم اصول را در سه مرحله دستهبندی کرده است که در این جا مجال بازگویی آنها نیست. اما مباحث تازهای که شهید صدر مطرح کرد، در واقع مرحله چهارمی را به وجود آورد که بعد از مراحل مقدماتی، مرحله ثمردهی علمی، و مرحله رشد و کمال علمی، وارد دوره رشد نهایی اصول گردید که در این مقاطع، بحثهای ارزنده او، همچون گوهری تابناک بر تارک دانش اصول درخشید. بحثهای شهید صدر در باب سیره عقلائیه و سیره متشرعه و راههای کشف آن و قواعد حاکم بر آن، از این نمونهاست و یا به عنوان مثال، مباحثی که وی در مسئله حجیت قطع و مسئله «مولویت مولا و حدود آن» انجام داد از نمونههای دیگر نوآوری و ابتکارات شهید صدر میباشد. <ref>حسینی حائری، پیشین، ص 67.</ref><br> | ||
خط ۸۹: | خط ۹۱: | ||
وی همچنین با نگارش کتابهای '''«[[فلسفتنا]]»''' و '''«اقتصادنا»'''، مکاتب فلسفی مادّی و اقتصادی مارکسیزم و کاپیتالیسم را نقد نموده و در این راستا از روشی نو و دلایلی استوار بهره جسته است؛ چنان که در زمینههای منطق، تاریخ، تفسیر و مانند اینها گامهای مؤثری برداشته و تألیفات ارزشمندی ارایه کردهاست که در اینجا فرصت معرفی آنها نیست.<br> | وی همچنین با نگارش کتابهای '''«[[فلسفتنا]]»''' و '''«اقتصادنا»'''، مکاتب فلسفی مادّی و اقتصادی مارکسیزم و کاپیتالیسم را نقد نموده و در این راستا از روشی نو و دلایلی استوار بهره جسته است؛ چنان که در زمینههای منطق، تاریخ، تفسیر و مانند اینها گامهای مؤثری برداشته و تألیفات ارزشمندی ارایه کردهاست که در اینجا فرصت معرفی آنها نیست.<br> | ||
=تأسیس جماعة العلما و نقش شهید صدر= | == تأسیس جماعة العلما و نقش شهید صدر == | ||
تأسیس این مؤسسه یک حرکت ارزشمند اسلامی بود که توسط گروهی اندک از دانشمندان بزرگ نجف اشرف در زمان عبدالکریم قاسم آغاز گردید. استاد شهید در هنگام پایهگذاری این حرکت، سنین جوانی را پشت سر میگذارد و از اعضای حرکت «جماعة العلما» به شمار نمیآمد. اما به رغم این عدم وابستگی، نسبت به این اقدام پر برکت اسلامی دلسوزی مینمود و در تحریک و راهنمایی این حرکت، نقش کلیدی ایفا میکرد. نعمانی، پیشین، ص 240.<br> | تأسیس این مؤسسه یک حرکت ارزشمند اسلامی بود که توسط گروهی اندک از دانشمندان بزرگ نجف اشرف در زمان عبدالکریم قاسم آغاز گردید. استاد شهید در هنگام پایهگذاری این حرکت، سنین جوانی را پشت سر میگذارد و از اعضای حرکت «جماعة العلما» به شمار نمیآمد. اما به رغم این عدم وابستگی، نسبت به این اقدام پر برکت اسلامی دلسوزی مینمود و در تحریک و راهنمایی این حرکت، نقش کلیدی ایفا میکرد. نعمانی، پیشین، ص 240.<br> | ||
مرحوم شهید سیدمحمدباقر حکیم دراینباره میگوید: «به حق باید گفت که نقش اساسی در تشکیل این گروه بر دوش شخصیت علمی و خردمندانه شهید صدر و نیز تلاشهای مرجعیت دینی آن زمان، مرحوم سید محسن حکیم بود. درست است که استاد شهید سید محمدباقر صدر به دلیل کمی سنّ به عنوان یکی از اعضای رسمی «جماعة العلما» فعالیت نمیکرد، اما نقش بسزای او را در راهاندازی این گروه و جهت دادن به آن، هرگز نمیتوان انکار کرد». <ref>حسینی حائری، پیشین، ص 81.</ref><br> | مرحوم شهید سیدمحمدباقر حکیم دراینباره میگوید: «به حق باید گفت که نقش اساسی در تشکیل این گروه بر دوش شخصیت علمی و خردمندانه شهید صدر و نیز تلاشهای مرجعیت دینی آن زمان، مرحوم سید محسن حکیم بود. درست است که استاد شهید سید محمدباقر صدر به دلیل کمی سنّ به عنوان یکی از اعضای رسمی «جماعة العلما» فعالیت نمیکرد، اما نقش بسزای او را در راهاندازی این گروه و جهت دادن به آن، هرگز نمیتوان انکار کرد». <ref>حسینی حائری، پیشین، ص 81.</ref><br> | ||
به دنبال این حرکت، علمای بزرگ نجف توانستند برنامههای درست اسلامی را عرضه کنند و در طریق ایجاد یک نیروی سیاسی توانمند و مستقل اسلامی گام بردارند. تلاش آنان در قالب بیانیهها، کنفرانسهای عمومی، پیوند با برخی سازمانها و اتحادیههای جوان و انتشار مجله «الأضواء الاسلامیة» صورت میگرفت. نشریه الاضواء زیر نظر هیئتی چاپ میشد که اعضای آن را دانشمندان جوان حوزه علمیه تشکیل میدادند و پیوندی قوی با شهید صدر داشتند. بعد از گذشت کمتر از یک سال، «جماعة العلما» توفیق یافت به عنوان پایگاهی اسلامی و جوان در جامعه اسلامی حضور یابد و بنا بر آن گذاشته شد که مجله «الاضواء الاسلامیه» از یک سو به عنوان ارگان رسمی این گروه و از سوی دیگر، به منظور استمراربخشی به راهی که آغاز شده بود، منتشر گردد. بدیهی است با انتشار این مجله و ارایه دیدگاههای فکری و سیاسی اسلام و عرضه مبانی و روشهای اسلامی در راه پیشبرد اجتماع و تدوین برنامههای گسترده بهویژه با مطالبی که در سرمقاله با عنوان «رسالتنا» توسط شهید صدر و با اسم جماعة العلما منتشر میشد، روح اسلامی را در قشرهای وسیعی از مردم مسلمان بر میانگیخت و غیرت دینی را در آنان تقویت مینمود. <ref>پیشین، ص 82.</ref><br> | به دنبال این حرکت، علمای بزرگ نجف توانستند برنامههای درست اسلامی را عرضه کنند و در طریق ایجاد یک نیروی سیاسی توانمند و مستقل اسلامی گام بردارند. تلاش آنان در قالب بیانیهها، کنفرانسهای عمومی، پیوند با برخی سازمانها و اتحادیههای جوان و انتشار مجله «الأضواء الاسلامیة» صورت میگرفت. نشریه الاضواء زیر نظر هیئتی چاپ میشد که اعضای آن را دانشمندان جوان حوزه علمیه تشکیل میدادند و پیوندی قوی با شهید صدر داشتند. بعد از گذشت کمتر از یک سال، «جماعة العلما» توفیق یافت به عنوان پایگاهی اسلامی و جوان در جامعه اسلامی حضور یابد و بنا بر آن گذاشته شد که مجله «الاضواء الاسلامیه» از یک سو به عنوان ارگان رسمی این گروه و از سوی دیگر، به منظور استمراربخشی به راهی که آغاز شده بود، منتشر گردد. بدیهی است با انتشار این مجله و ارایه دیدگاههای فکری و سیاسی اسلام و عرضه مبانی و روشهای اسلامی در راه پیشبرد اجتماع و تدوین برنامههای گسترده بهویژه با مطالبی که در سرمقاله با عنوان «رسالتنا» توسط شهید صدر و با اسم جماعة العلما منتشر میشد، روح اسلامی را در قشرهای وسیعی از مردم مسلمان بر میانگیخت و غیرت دینی را در آنان تقویت مینمود. <ref>پیشین، ص 82.</ref><br> | ||
=تأسیس حزب الدعوة الاسلامیة= | == تأسیس حزب الدعوة الاسلامیة == | ||
استاد شهید در آغاز جوانی، حزبی را به نام «[[حزب الدعوة الاسلامیة]]» پایهگذاری کرد. این اقدام در ظرف زمانی خود، با توجه به سطح فکر سیاسی موجود آن روز در حوزه علمیه نجف، از شعور عمیق سیاسی وی حکایت میکرد و حرکتی آگاهانه به شمار میآمد. در روزگاری که بسیاری از دینداران هرگونه انتساب به یک حزب اسلامی را نشانه انحراف از اسلام اصیل و همگامی با استکبار میدانستند، پیشگامی او در برافراشتن بنیان یک حزب اسلامی، به راستی بازگوکننده بینش عمیق او بود. جریان تأسیس این حزب در سال 1377 ق اتفاق افتاد و روند رشد و کمال آن در چهار مقطع قرار داده شد: الف ـ مقطع ایجاد و تأسیس حزب و دگرگونی فکر امت؛ ب ـ مقطع اقدامات سیاسی؛ جـ مقطع دستیابی به قدرت؛ د ـ مقطع رسیدگی به مصالح امت اسلام.<br> | استاد شهید در آغاز جوانی، حزبی را به نام «[[حزب الدعوة الاسلامیة]]» پایهگذاری کرد. این اقدام در ظرف زمانی خود، با توجه به سطح فکر سیاسی موجود آن روز در حوزه علمیه نجف، از شعور عمیق سیاسی وی حکایت میکرد و حرکتی آگاهانه به شمار میآمد. در روزگاری که بسیاری از دینداران هرگونه انتساب به یک حزب اسلامی را نشانه انحراف از اسلام اصیل و همگامی با استکبار میدانستند، پیشگامی او در برافراشتن بنیان یک حزب اسلامی، به راستی بازگوکننده بینش عمیق او بود. جریان تأسیس این حزب در سال 1377 ق اتفاق افتاد و روند رشد و کمال آن در چهار مقطع قرار داده شد: الف ـ مقطع ایجاد و تأسیس حزب و دگرگونی فکر امت؛ ب ـ مقطع اقدامات سیاسی؛ جـ مقطع دستیابی به قدرت؛ د ـ مقطع رسیدگی به مصالح امت اسلام.<br> | ||
شهید صدر در جلسات هفتگی خود به بررسی و تحلیل این مقاطع میپرداخت. اما با آنکه خود در تأسیس حزب پیشگام بود بعد از حدود پنج سال این تشکل اسلامی را ترک کرد، زیرا برخی بدخواهان نسبت به این عمل او نزد مرحوم آیتاللهالعظمی سیدمحسن حکیم زبان به اعتراض گشودند. از جمله این افراد، حسین صافی بود که فردی روحانی نما و در واقع از طرفداران حزب بعث عراق به شمار میآمد. وی نزد آیتالله حکیم اظهار داشت: «سید محمدباقر صدر و شماری از افراد او اقدام به تأسیس حزبی به نام حزب الدعوة الاسلامیة کردهاند. اینان با کار خود موجب ویرانی حوزه علمیه خواهند شد». <ref>حسینی حائری، پیشین، ص 94.</ref><br> | شهید صدر در جلسات هفتگی خود به بررسی و تحلیل این مقاطع میپرداخت. اما با آنکه خود در تأسیس حزب پیشگام بود بعد از حدود پنج سال این تشکل اسلامی را ترک کرد، زیرا برخی بدخواهان نسبت به این عمل او نزد مرحوم آیتاللهالعظمی سیدمحسن حکیم زبان به اعتراض گشودند. از جمله این افراد، حسین صافی بود که فردی روحانی نما و در واقع از طرفداران حزب بعث عراق به شمار میآمد. وی نزد آیتالله حکیم اظهار داشت: «سید محمدباقر صدر و شماری از افراد او اقدام به تأسیس حزبی به نام حزب الدعوة الاسلامیة کردهاند. اینان با کار خود موجب ویرانی حوزه علمیه خواهند شد». <ref>حسینی حائری، پیشین، ص 94.</ref><br> | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۲: | ||
شهید صدر پاسخ داد که من دراینباره خواهم اندیشید، اما بعد از مدتی از حزب مذکور کنار کشید. وی پس از رحلت آیتاللهالعظمی حکیم، به تدریج عهدهدار امر مرجعیت شد و در این زمان بود که نظریه «لزوم جدایی دستگاه مرجعیت صالحه از تشکیلات حزبی» را مطرح ساخت. او معتقد بود نظام مرجعیت عهدهدار رهبری صحیح امت اسلامی است نه یک حزب سیاسی و اگرچه وجود یک حزب اسلامی ضرورت دارد تا بازوی مرجعیت بوده و زیر نظر آن حرکت کند، اما در هم آمیختن و یکی کردن دو عنوان «سازمان سیاسی اسلامی» و «نظام مرجعیت» سبب خلط کارها شده و به تداخل حوزه فعالیت این دو پایگاه مستقل میانجامد. <ref>پیشین.</ref> <br> | شهید صدر پاسخ داد که من دراینباره خواهم اندیشید، اما بعد از مدتی از حزب مذکور کنار کشید. وی پس از رحلت آیتاللهالعظمی حکیم، به تدریج عهدهدار امر مرجعیت شد و در این زمان بود که نظریه «لزوم جدایی دستگاه مرجعیت صالحه از تشکیلات حزبی» را مطرح ساخت. او معتقد بود نظام مرجعیت عهدهدار رهبری صحیح امت اسلامی است نه یک حزب سیاسی و اگرچه وجود یک حزب اسلامی ضرورت دارد تا بازوی مرجعیت بوده و زیر نظر آن حرکت کند، اما در هم آمیختن و یکی کردن دو عنوان «سازمان سیاسی اسلامی» و «نظام مرجعیت» سبب خلط کارها شده و به تداخل حوزه فعالیت این دو پایگاه مستقل میانجامد. <ref>پیشین.</ref> <br> | ||
=مرجعیت شایسته و مرجعیت نظام یافته= | == مرجعیت شایسته و مرجعیت نظام یافته == | ||
یکی از برنامههای ارزشمند شهید صدر در طول ده سال پایانی عمر کوتاه و پر برکت خود، برگزاری جلسات هفتگی در منزلش بود. استاد در این جلسات، شاگردان برجسته و شناخته شده خود را گرد هم میآورد و با آنان در زمینههای مختلف اجتماعی و رویدادهای سیاسی گفتوگو میکرد و بسیاری از گرفتاریهای مسلمانان در جوامع شیعی و سنی را برای آنها بازگو مینمود. هر کس که در این مجالس حضور مییافت به روشنی میدید که استاد تا چه اندازه به نیازهای مسلمانان در سراسر کشورهای اسلامی و غیراسلامی توجه داشت، به طور جدی پیرامون آنچه به سود اسلام و مسلمانان است میاندیشید، در راه استوارتر شدن پایههای حوزههای علمیه و مراکز و اجتماعات گسترده عالمان دینی در همه شهرها میکوشید، مبارزان در برابر کفر و طاغوت را در سراسر بلاد اسلامی راهنمایی میکرد و بالاخره مسلمانان را به حیات دوباره و فعّال فرا میخواند. در این جلسات، شهید صدر با الهام از مبارزات امام خمینی(رحمةالله) و انقلاب اسلامی ایران نظریه «مرجعیت شایسته» و «مرجعیت نظام یافته» را مطرح ساخت و معتقد بود مرجعیت شایسته باید سیمایی روشن و یکدست از اهداف خود ارایه دهد و این حرکت هدفدار و آگاهانه پیوسته بر اساس آرمانهای تعیین شده به پیش برود، نه آنکه اقدامات آن پراکنده، سردرگم و فاقد هویت منسجم باشد و تنها بر اثر فشارهای ناشی از نیازهای مقطعی گام بردارد. <ref>حسینی حائری، مباحث الاصول، ج1، ص 99.</ref><br> | یکی از برنامههای ارزشمند شهید صدر در طول ده سال پایانی عمر کوتاه و پر برکت خود، برگزاری جلسات هفتگی در منزلش بود. استاد در این جلسات، شاگردان برجسته و شناخته شده خود را گرد هم میآورد و با آنان در زمینههای مختلف اجتماعی و رویدادهای سیاسی گفتوگو میکرد و بسیاری از گرفتاریهای مسلمانان در جوامع شیعی و سنی را برای آنها بازگو مینمود. هر کس که در این مجالس حضور مییافت به روشنی میدید که استاد تا چه اندازه به نیازهای مسلمانان در سراسر کشورهای اسلامی و غیراسلامی توجه داشت، به طور جدی پیرامون آنچه به سود اسلام و مسلمانان است میاندیشید، در راه استوارتر شدن پایههای حوزههای علمیه و مراکز و اجتماعات گسترده عالمان دینی در همه شهرها میکوشید، مبارزان در برابر کفر و طاغوت را در سراسر بلاد اسلامی راهنمایی میکرد و بالاخره مسلمانان را به حیات دوباره و فعّال فرا میخواند. در این جلسات، شهید صدر با الهام از مبارزات امام خمینی(رحمةالله) و انقلاب اسلامی ایران نظریه «مرجعیت شایسته» و «مرجعیت نظام یافته» را مطرح ساخت و معتقد بود مرجعیت شایسته باید سیمایی روشن و یکدست از اهداف خود ارایه دهد و این حرکت هدفدار و آگاهانه پیوسته بر اساس آرمانهای تعیین شده به پیش برود، نه آنکه اقدامات آن پراکنده، سردرگم و فاقد هویت منسجم باشد و تنها بر اثر فشارهای ناشی از نیازهای مقطعی گام بردارد. <ref>حسینی حائری، مباحث الاصول، ج1، ص 99.</ref><br> | ||
وی در این نظریه به صورت مبسوط اهداف و برنامههای مرجعیت شایسته و نظام یافته را تبیین نمود و همیشه آرزوی تحقق آن را داشت. بدیهی است در این فرصت نمیتوان همه جزئیات این طرح را بازگو نمود، اما مبانی کلی این طرح به قرار ذیل است:<br> | وی در این نظریه به صورت مبسوط اهداف و برنامههای مرجعیت شایسته و نظام یافته را تبیین نمود و همیشه آرزوی تحقق آن را داشت. بدیهی است در این فرصت نمیتوان همه جزئیات این طرح را بازگو نمود، اما مبانی کلی این طرح به قرار ذیل است:<br> | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۴: | ||
شهید صدر معتقد بود استمرار نظام مرجعیت شایسته در بستر زمان باید به گونهای باشد که از محدوده زندگانی یک مرجع معین فراتر رود تا مرجع جدید بتواند مسئولیتهای خود را از نقطه پایانی فعالیتهای مرجع پیشین آغاز کند، نه آنکه از نقطه صفر حرکت نماید و به سختیها و مشکلات ابتدایی حرکت خویش گرفتار آید. این چنین است که نظام مرجعیت میتواند در راه دستیابی به آرمانهای خود پیوسته ثابت قدم بماند و برنامههایی دراز مدت تنظیم نماید. <ref>نعمانی، پیشین، ص 269.</ref><br> | شهید صدر معتقد بود استمرار نظام مرجعیت شایسته در بستر زمان باید به گونهای باشد که از محدوده زندگانی یک مرجع معین فراتر رود تا مرجع جدید بتواند مسئولیتهای خود را از نقطه پایانی فعالیتهای مرجع پیشین آغاز کند، نه آنکه از نقطه صفر حرکت نماید و به سختیها و مشکلات ابتدایی حرکت خویش گرفتار آید. این چنین است که نظام مرجعیت میتواند در راه دستیابی به آرمانهای خود پیوسته ثابت قدم بماند و برنامههایی دراز مدت تنظیم نماید. <ref>نعمانی، پیشین، ص 269.</ref><br> | ||
=بازداشتهای شهید صدر= | == بازداشتهای شهید صدر == | ||
شهید صدر در اثر ستم حزب بعث کافر، چهار مرتبه بازداشت شد. نخستین بار در سال 1392 ق بود که مأموران بعثی سید را در حالی که در بیمارستان نجف در بستر بیماری بود دستگیر نمودند. شهید صدر در اثر مسمومیت شدید، توسط دو تن از شاگردان نزدیکش (سید کاظم حسینی حائری و سید عبدالغنی اردبیلی) به بیمارستان نجف منتقل شد. مأموران بعثی که در پی دستگیری سید بودند، چون از ماجرا اطلاع نداشتند به خانه سید هجوم بردند و بعد از اطلاع از اینکه وی در بیمارستان است، روانه بیمارستان شدند و پس از محاصره آن، از متصدیان امر خواستند سید را به آنان تسلیم کنند. مسئولان بیمارستان از اجرای این خواسته امتناع ورزیدند اما سرانجام مأموران بعثی موفق شدند سید را به بیمارستان کوفه انتقال دهند و در بخش بازداشت شدگان بیمارستان بستری نمایند.<br> | شهید صدر در اثر ستم حزب بعث کافر، چهار مرتبه بازداشت شد. نخستین بار در سال 1392 ق بود که مأموران بعثی سید را در حالی که در بیمارستان نجف در بستر بیماری بود دستگیر نمودند. شهید صدر در اثر مسمومیت شدید، توسط دو تن از شاگردان نزدیکش (سید کاظم حسینی حائری و سید عبدالغنی اردبیلی) به بیمارستان نجف منتقل شد. مأموران بعثی که در پی دستگیری سید بودند، چون از ماجرا اطلاع نداشتند به خانه سید هجوم بردند و بعد از اطلاع از اینکه وی در بیمارستان است، روانه بیمارستان شدند و پس از محاصره آن، از متصدیان امر خواستند سید را به آنان تسلیم کنند. مسئولان بیمارستان از اجرای این خواسته امتناع ورزیدند اما سرانجام مأموران بعثی موفق شدند سید را به بیمارستان کوفه انتقال دهند و در بخش بازداشت شدگان بیمارستان بستری نمایند.<br> | ||
این جریان که به اطلاع امام خمینی نیز رسید، خشم مردم و به ویژه طلاب علوم دینی و در رأس آنان مرحوم آیتالله شیخ مرتضی آل یاسین و مرحوم سید محمدصادق صدر را برانگیخت. آنان با اجتماع در اطراف بیمارستان کوفه خواستار آزادی سید شدند. رژیم بعثی از پیامدهای این شورش و همچنین از وخامت حال سید، بیمناک شد و در مدتی کوتاه حکم آزادی سید را صادر نمود. <ref>حسینی حائری، پیشین، ص 113.</ref><br> | این جریان که به اطلاع امام خمینی نیز رسید، خشم مردم و به ویژه طلاب علوم دینی و در رأس آنان مرحوم آیتالله شیخ مرتضی آل یاسین و مرحوم سید محمدصادق صدر را برانگیخت. آنان با اجتماع در اطراف بیمارستان کوفه خواستار آزادی سید شدند. رژیم بعثی از پیامدهای این شورش و همچنین از وخامت حال سید، بیمناک شد و در مدتی کوتاه حکم آزادی سید را صادر نمود. <ref>حسینی حائری، پیشین، ص 113.</ref><br> | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۲: | ||
مرتبه چهارم و آخرین بازداشت سید که به شهادت او انجامید در سال 1400 ق بود. رژیم بعث که پیش از این برنامه ترور سید را در دستور کار خود داشت، به دلیل عدم موفقیت در این کار، تصمیم به قتل آن عزیز گرفت و پس از گذشت چهار روز از این ماجرا، جنازه پاک آن شهید را نیمه شب به عموزاده وی، مرحوم حجتالاسلام سید محمدصادق صدر، سپردند و او را جهت نظارت بر مراسم دفن استاد مکلف نمودند. پیشین، ص 147.<br> | مرتبه چهارم و آخرین بازداشت سید که به شهادت او انجامید در سال 1400 ق بود. رژیم بعث که پیش از این برنامه ترور سید را در دستور کار خود داشت، به دلیل عدم موفقیت در این کار، تصمیم به قتل آن عزیز گرفت و پس از گذشت چهار روز از این ماجرا، جنازه پاک آن شهید را نیمه شب به عموزاده وی، مرحوم حجتالاسلام سید محمدصادق صدر، سپردند و او را جهت نظارت بر مراسم دفن استاد مکلف نمودند. پیشین، ص 147.<br> | ||
=حدیث شهادت= | == حدیث شهادت == | ||
ماجرای شهادت سید، حادثهای دردناک و اندوهبار بود. ابو سعد، رئیس اداره امنیت نجف، هنگام ظهر و بدون اطلاع قبلی به خانه استاد آمد و استاد را به بغداد انتقال داد. به این ترتیب این شهید گرانقدر به دست دژخیمان بعثی افتاد، در حالی که خود میدانست به زودی به لقاء الله خواهد پیوست. او بعد از اتمام گفتوگوهایش با روحانینمای درباری صدام، در عالم خواب چنین دیده بود که برادرش مرحوم سید اسماعیل صدر و دایی ارجمندش مرحوم شیخ مرتضی آل یاسین هر یک بر روی صندلی جداگانه نشستهاند و یک جایگاه نیز در وسط مجلس برای سید در نظر گرفتهاند. همچنین میلیونها نفر در آنجا حضور دارند که انتظار قدوم سید را میکشند. شهید صدر که پس از این خواب، برای شهادت لحظه شماری میکرد، در همان هفتهای که خواب دیده بود به فیض شهادت رسید. در جنازه آن بزرگوار که به پسر عمویش مرحوم سید محمدصادق صدر تحویل داده شد، نشانههای شکنجه دیده میشد. در همان ایام، خواهرش بنت الهدی را نیز به بهانه ملاقات سید با او، دستگیر و به بغداد انتقال دادند و او را نیز به شهادت رساندند.<br> | ماجرای شهادت سید، حادثهای دردناک و اندوهبار بود. ابو سعد، رئیس اداره امنیت نجف، هنگام ظهر و بدون اطلاع قبلی به خانه استاد آمد و استاد را به بغداد انتقال داد. به این ترتیب این شهید گرانقدر به دست دژخیمان بعثی افتاد، در حالی که خود میدانست به زودی به لقاء الله خواهد پیوست. او بعد از اتمام گفتوگوهایش با روحانینمای درباری صدام، در عالم خواب چنین دیده بود که برادرش مرحوم سید اسماعیل صدر و دایی ارجمندش مرحوم شیخ مرتضی آل یاسین هر یک بر روی صندلی جداگانه نشستهاند و یک جایگاه نیز در وسط مجلس برای سید در نظر گرفتهاند. همچنین میلیونها نفر در آنجا حضور دارند که انتظار قدوم سید را میکشند. شهید صدر که پس از این خواب، برای شهادت لحظه شماری میکرد، در همان هفتهای که خواب دیده بود به فیض شهادت رسید. در جنازه آن بزرگوار که به پسر عمویش مرحوم سید محمدصادق صدر تحویل داده شد، نشانههای شکنجه دیده میشد. در همان ایام، خواهرش بنت الهدی را نیز به بهانه ملاقات سید با او، دستگیر و به بغداد انتقال دادند و او را نیز به شهادت رساندند.<br> | ||
آری! این چنین دفتر زندگانی رادمردان و بلند همتان تاریخ بسته میشود ولی روح زنده و سرشار از نشاط و بالندگی بزرگانی هم چون شهید سید محمدباقر صدر(رحمةالله) همیشه در میان امتهای اسلامی حاضر و ناظر است و مسلمانان آزاداندیش جهان آنان را الگو و سرمشق زندگی خود قرار میدهند.<br> | آری! این چنین دفتر زندگانی رادمردان و بلند همتان تاریخ بسته میشود ولی روح زنده و سرشار از نشاط و بالندگی بزرگانی هم چون شهید سید محمدباقر صدر(رحمةالله) همیشه در میان امتهای اسلامی حاضر و ناظر است و مسلمانان آزاداندیش جهان آنان را الگو و سرمشق زندگی خود قرار میدهند.<br> | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۹: | ||
انت ایقظتنا کیف تغفو*** انت اقسمت ان لن تناما <ref>ای باقر صدر سلام ما بر تو باد، کدامین دست پلید جسم پاک تو را به کام مرگ فرو برد؟ تو ما را بیدار کردی پس چگونه خود چشم بر هم میگذاری؟ تو سوگند یاد کردهای که هرگز نخواهی خوابید.</ref> <br> | انت ایقظتنا کیف تغفو*** انت اقسمت ان لن تناما <ref>ای باقر صدر سلام ما بر تو باد، کدامین دست پلید جسم پاک تو را به کام مرگ فرو برد؟ تو ما را بیدار کردی پس چگونه خود چشم بر هم میگذاری؟ تو سوگند یاد کردهای که هرگز نخواهی خوابید.</ref> <br> | ||
= | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
# پژوهشکده باقر العلوم وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، گلشن ابرار، نشر معروف، قم، 1378. | # پژوهشکده باقر العلوم وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، گلشن ابرار، نشر معروف، قم، 1378. | ||
# جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمان، زندگینامه شهید صدر، زعیم، تهران، 1379. | # جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمان، زندگینامه شهید صدر، زعیم، تهران، 1379. | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۴: | ||
* مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره ششم، بهار 1385 میباشد. | * مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره ششم، بهار 1385 میباشد. | ||
[[رده:مقالهها]] | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | [[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | ||
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |