مرجعیت علمی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها')
جز (Javadi صفحهٔ مرجعیت علمی اهل بیت (ع) را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به مرجعیت علمی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) (مقاله) منتقل کرد)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۸

مرجعیت علمی اهل بیت علیهم‌السلام عنوان مدخلی است که به بیان و بررسی یکی از رویکردهای مهم تقریبی جهان اسلام می‌پردازد. رویکردی که با نام مرجع بزرگ شیعه آیت‌الله بروجردی (ره) گره خورده و در زمان حیات ایشان از جانب ایشان و شاگردانش تبیین و ترویج می‌شده است. تأکید بر مرجعیت علمی اهل بیت «علیهم‌السلام» به عنوان محوری مهم برای تقریب بین پیروان مذاهب، روی کردی است که می‌تواند پیروان تمامی مذاهب اسلامی که معتقد به علم سرشار و زهد و پارسایی امامان شیعه بوده‌اند را گرد هم آورده و از چراغ فروزان علم آنان بهره‌مند سازد.

توضیح و تبیین

شیعه امامیه معتقد است که امامان معصوم، جانشینان رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله» در شئون ولایت و سرپرستی امّت اسلامی و حاکمیت سیاسی بر جامعه اسلامی، تبیین و ترویج دین و حفاظت و پاسداری آن از تحریف‌ها و هدایتگری امّت اسلامی به سمت سعادت و کمال بشری هستند. اگرچه در برهه ای از زمان، به خاطر شرایط خاص جامعه اسلامی، امّت اسلام از برخی فیوضات ائمه معصومین همچون رهبری سیاسی جامعه محروم شده‌اند ولی همواره مرجعیت علمی مسلمین و تلاش برای تبیین و پیراستگی شریعت خالص از شائبه‌ها و انحرافها و هدایت امّت اسلام، از وظایف اصلی امامان شیعه بوده است که حتی در شرایط سخت سیاسی بدان عمل می‌کرده اند.
یکی از اختلاف‌های بین شیعه و اهل سنّت، اختلاف در مرجعیت سیاسی اهل بیت «علیهم‌السلام» بعد از رحلت رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله» است اما در شئون دیگر ائمه اهل بیت «علیهم‌السلام» همچون شأن تبیین معارف دین، نزاع پررنگی بین اهل سنّت و شیعه وجود ندارد. تقریباً تمام امامان مذاهب اهل سنت یا باواسطه و یا بی واسطه، شاگردان مکتب امامان شیعه بوده‌اند و عدالت و پارسایی امامان بزرگوار شیعه و همچنین علم سرشارآنان مورد قبول و اعتراف ائمه اهل سنّت بوده و هست.
به عنوان نمونه ذهبی در تذکرة الحفاظ از قول ابوحنیفه امام حنفیان نقل می‌کند: «ما رأیت أفقه من جعفربن محمد»؛ من کسی را فقیه تر از جعفربن محمد ندیدم. مالک ابن انس اصبحی پیشوای مذهب مالکی نیز در مورد شخصیت امام جعفرصادق «علیه‌السلام» می‌گوید: «مارأت عین و لاسمعت أذن و لاخطر علی قلب بشر أفضل من جعفربن محمد علماً و عبادتاً و ورعاً»؛ هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر قلب هیچ بشری خطور نکرده کسی که از حیث علم و عبادت و تقوا از جعفربن محمد با فضیلت تر باشد.

بنابراین علوم اهل بیت «علیهم‌السلام» و معارف بلندی که از آنان نقل شده است می‌تواند بهترین راه‌گشای امّت اسلام در شرایط کنونی باشد معارفی که می‌تواند مورد وفاق مذاهب دیگر هم باشد. به عبارت دیگر اگرچه مرجعیت سیاسی اهل بیت «علیهم‌السلام» مورد قبول اهل سنّت و جماعت نیست ولی مانعی از پذیرش مرجعیت علمی آنان و احادیثی که از جدّ بزرگوارشان به عنوان سنّت رسول خدا«صلّی اللّه علیه و آله» نقل کرده‌اند وجود ندارد چنان که بسیاری از علمـا و بزرگان اهل سنت از ائمه اهل بیت «علیهم‌السلام» نقل حدیث کرده‌اند و همان طور که اشاره شد امامان اهل بیت «علیهم‌السلام» را برترین نمونه‌های دانش و زهد و پارسایی مى‌دانستند و همین نقطه می‌تواند راه‌گشای حلّ بسیاری از مسائل اختلافی بین شیعه و اهل سنّت باشد.

طرفداران

این رویکرد به آیت اللّه‌العظمی بروجردی از مراجع بزرگ شیعه در قرن اخیر منسوب است. نظر ایشان برای تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی طبق آن چه از برخی شاگردان ایشان نقل شده است این بود که سزاوار است شیعه در عصر حاضر تنها بر مرجعیت علمی اهل بیت «علیهم‌السلام» تأکید کند و از طرح مسأله خلافت بلافصل حضرت علی «علیه‌السلام» و خاندان پاکش بعد از رحلت رسول خدا«صلّی اللّه علیه و آله» خودداری نماید.
البته ایشان به هیچ وجه در نظر نداشت که مسأله خلافت سیاسی ائمه «علیهم‌السلام» را انکار نماید یا آن را کم ارزش و غیر مهم جلوه دهد بلکه ایشان با در نظر گرفتن اولویتها و نیازهای ضروری مسلمانان در عصرحاضر، عقیده داشت اگرشیعه دراثبات مذهب خود به مرجعیت علمی اهل بیت «علیهم‌السلام» اکتفا نماید، قادر خواهد بود پیروان سایر مذاهب را قانع سازد که تمسک به اقوال و فتاوای عترت پیامبر اکرم «صلّی اللّه علیه و آله» می‌تواند مسلمان‌ها را دور هم جمع گردآورد و از اختلاف مذاهب جلوگیری کند.

مبانی

یکی از مهم‌ترین مبانی این رویکرد، حدیث معروف ثقلین است که به تواتر از راویان شیعه و اهل سنّت نقل شده است و به اصطلاح مورد تسالم شیعه و سنّی است. علامه شرف الدین عاملی پس از آنکه طرق صحیح نقل این حدیث را متواتر می‌داند از ابن حجر نقل می‌کند که بیش از بیست طریق برای این حدیث شریف از صحابه رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله» وجود دارد.
آیت اللّه‌العظمی بروجردی در جلد اول کتاب جامع احادیث شیعه ضمن تحقیق جامعی پیرامون حدیث ثقلین می‌نویسد:
«این حدیث مورد اجماع فریقین است و سی وچهار تن از مردان و زنان صحابه و بیش از صد و هشتاد تن از بزرگان، دانشمندان و محدّثان مشهور اهل سنّت در سنن و جوامع حدیثی خود با سندهای صحیح آن را نقل کرده‌اند»
این حدیث با الفاظ گوناگون در مجامع معتبر حدیث شیعه و سنی نقل شده است. احمد بن حنبل در کتاب معروف خود به نام «مسند احمد» حدیث ثقلین را این گونه نقل می‌کند:
«قال رسول اللّه«صلى اللّه علیه وآله و سلم»: انى تارک فیکم الثقلین أحدهما أکبرمن الآخر کتاب اللّه حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتی أهلبیتی و انهما لن یفترقا حتى یردا علىّ الحوض»
هرچند این حدیث شریف با الفاظ گوناگون و طرق مختلف نقل شده است ولی همه‌ آنها حکایت از یک واقعیت دارند و آن مرجعیت اهلبیت پیامبر اکرم «صلّی اللّه علیه و آله» در کنار قرآن کریم برای هدایت بشر است.
در این حدیث پیامبر اکرم «صلّی اللّه علیه و آله» امّت را به دو شیء گران‌بها یعنی کتاب و عترت ارجاع داده‌اند و فرموده‌اند که این دو از یکدیگر جدایی ناپذیرند. بنابراین اهل بیت پیامبر، به عنوان مرجعی برای دریافت معارف دین که همواره با قرآن یعنی منبع وحی اتصال و اقتران دارند از جانب پیامبر اسلام «صلّی اللّه علیه و آله» معرّفی شده‌اند و امّت اسلام باید برای فهم دین، به این دو منبع یعنی قرآن و عترت مراجعه کنند تا هرگز گمراه نشوند.

بنابر حدیث ثقلین، عترت پیامبر«صلّی اللّه علیه و آله»تا روز قیامت از قرآن جدا نمی‌شوند پس هرگونه رفتار یا گفتار آنان همواره مطابق قرآن بوده و این به معنای عصمت و خطاناپذیری آنان در بیان معارف دین است. بنابراین طبق مفاد این حدیث بهترین مرجع برای فهم معارف دین و تفسیر وحی الهی، عترت نبی اکرم«صلّی اللّه علیه و آله» هستند و این مرجعیت در بیان معارف دین می‌تواند عاملی مهم برای تقریب بین مذاهب مختلف اسلامی به شمارآید.
مرحوم آیت اللّه‌العظمی بروجردی بر مبنای همین حدیث شریف بر مرجعیت علمی اهل بیت «علیهم‌السلام» تأکید می‌کرد و عقیده داشت اگر شیعه در اثبات مذهب خویش به مفاد همین حدیث به مرجعیت علمی اهل بیت «علیهم‌السلام» اکتفاء نماید، در زمان حاضر می‌تواند پیروان مذاهب دیگر را قانع کند که تمسک به عترت در فهم معارف دین می‌تواند عاملی برای تقریب بین پیروان مذاهب گردد.
تلاش‌های مرحوم آیت اللّه‌العظمی بروجردی منجر شد که علمای دارالتقریب قاهره به نشر رساله «حدیث الثقلین» پرداختند و بدین وسیله بر صحّت این حدیث گواهی دادند. در مقدمه این رساله و تقریظی که دارالتقریب بر آن زده است آمده است:
«هر زمان صحّت نسبت روایتی به پیامبر «صلّی اللّه علیه و آله» و درستی قولی از آن جناب به هر راه ثابت شود، بر مسلمین است که آن را بپذیرند و به حسن قبول، تلقی نمایند و به فرمان خداوند که در آن روایت کرده است، گردن فرمانبری فرودآورند»
البته اثبات مرجعیت علمی اهلبیت در بیان معارف اسلام منحصر به حدیث ثقلین نیست و احادیث دیگری که مورد پذیرش اهل سنّت و جماعت نیز هست بیانگر این مطلب می‌باشند مانند حدیث شریف سفینه که پیامبراکرم «صلّی اللّه علیه و آله» فرمودند: «مثل اهل بیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجی و من تخلّف عنها غرق»؛ اهل‌بیت من مانند کشتی
نوح هستند که هرکس سوار آن شد نجات پیدا کرد و هر کس مخالفت کرد غرق شد.
طبق این حدیث شریف هرکس از اهل بیت پیامبر«علیهم‌السلام» تبعیت کند اهل نجات خواهد بود و هر کس با آنان مخالفت ورزیده و از همراهی با آنان سرباز زند، اهل هلاکت و گمراهی خواهد بود.
افزون بر علمای بزرگ شیعه، جمعی از بزرگان علمای اهل سنّت از جمله «حاکم نیشابوری» در المستدرک، «طبرانی» در المعجم الکبیر، «ابن ابی‌شیبة» در المصنّف، «طبری»در ذخائر العقبی و «ابن مغازلی» در المناقب با طرق متعدّد و الفاظی مشابه این حدیث را از هشت صحابی پیامبر «صلّی اللّه علیه و آله» نقل کرده‌اند.