اشاعره: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
مکتب اشعری به اصول اعتقادی بر محور برخی از اصول می چرخد.عناوین مهم ترین اصول اعتقادی اشاعره.  
مکتب اشعری به اصول اعتقادی بر محور برخی از اصول می چرخد.عناوین مهم ترین اصول اعتقادی اشاعره.  
اشاعره صفات خدا را زاید بر ذات می دانند. این مکتب در اعتقاد به قضا و قدر سخت معتقدند و  اراده الهی را در همه امور از جمله افعال انسان جاری می کنند و می گویند که انسان کاسب افعال خویش است نه خالق اشاعره به حسن و قبح عقلی اعتقادی ندارند بلکه آن را شرعی می دانند یعنی این که حسن و قبح هر فعلی تابع تشخیص شرع است و هیچ فعلی ذاتا حسن یا قبیح نیست مگر که شرع تشخیص دهد. در اعتقاد اشاعره مطابق با مفاد آیات خداوند در قیامت با چشم دیده می شود و کلام خدا قدیم است و صفات خبری خداوند وقتی قبول است که بدون تشبیه به خدا به مخلوق و بدون تعیین کیبف باشد.
اشاعره صفات خدا را زاید بر ذات می دانند. این مکتب در اعتقاد به قضا و قدر سخت معتقدند و  اراده الهی را در همه امور از جمله افعال انسان جاری می کنند و می گویند که انسان کاسب افعال خویش است نه خالق اشاعره به حسن و قبح عقلی اعتقادی ندارند بلکه آن را شرعی می دانند یعنی این که حسن و قبح هر فعلی تابع تشخیص شرع است و هیچ فعلی ذاتا حسن یا قبیح نیست مگر که شرع تشخیص دهد. در اعتقاد اشاعره مطابق با مفاد آیات خداوند در قیامت با چشم دیده می شود و کلام خدا قدیم است و صفات خبری خداوند وقتی قبول است که بدون تشبیه به خدا به مخلوق و بدون تعیین کیبف باشد.


==زمان شکل گیری مکتب اشاعره==
==زمان شکل گیری مکتب اشاعره==
خط ۲۲: خط ۲۱:
اشعری تا چهل سالگی پیرو مکتب معتزله بود اما در سال 320 قمری با برائت از اندیشه های اعتزالی، خود مکتب جدیدش را بنیان نهاد. <ref>همان ص 231 با اقتباس</ref>
اشعری تا چهل سالگی پیرو مکتب معتزله بود اما در سال 320 قمری با برائت از اندیشه های اعتزالی، خود مکتب جدیدش را بنیان نهاد. <ref>همان ص 231 با اقتباس</ref>


==هدف اشعری از ایجاد مکتب==
==هدف اشعری از ایجاد مکتب ==


در واقع ابو الحسن اشعری مبارزه با دو جریان تندرو عقل گرایی معتزله و نص گرایی اهل حدیث را در دستور کار خود قرار داد تا با تعدیل این دو روی کرد افراطی بتواند مکتب اشعری را پایه گذاری کند   
هدف اصلی ابو الحسن اشعری مبارزه با دو جریان تندرو عقل گرایی معتزله و نص گرایی اهل حدیث بود تا بتواند با تعدیل این دو روی کرد افراطی مکتب میانه روی اشعری را پایه گذاری کند.  
معتزلیان بر مبانی عقلی به عنوان تنها ابزار شناخت تاکید می کردند و با نفی‌ هر آنچه‌ در نظر آنان‌ با فهم عقلی ناسازگار بود و نیز با استناد به آیات نفی کننده تشبیه، تجسیم و رؤیت‌ خدا منکر صفات‌ زاید بر ذات‌ شدند و از خلق‌ کلام‌ خدا سخن‌ گفتند.و اما در برابر معتزلیان اهل حدیث صف بسته بودند پیروان این مکتب با تکیه‌ بر نصوص و متون و نقلیات، روش عقل‌ ستیزانه‌ در پیش‌ گرفتند و به‌ تفسیر ظاهری‌ آیات‌ می پرداختند، و از تأویل‌ عقلانی‌ قرآن‌ سخت‌ پرهیز می کردند.در این میان اشعری‌ و پیروانش با تلاش در برابر این افراط و تفریط ها راه میانه‌ ای را انتخاب و مکتب اشعری را بنا نهادند. برای اطلاع از تفصیل این مطلب به گزارش ابن خلدون مراجعه شود.<ref>ابن‌ خلدون‌، مقدمه‌، ج۲، ص۹۴۲-۹۴۷، ترجمه محمدپروین‌ گنابادی‌، تهران‌، ۱۳۵۳ش‌.</ref>
معتزلیان بر مبانی عقلی به عنوان تنها ابزار شناخت تاکید می کردند و با نفی‌ هر آنچه‌ در نظر آنان‌ با فهم عقلی ناسازگار بود و نیز با استناد به آیات نفی کننده تشبیه، تجسیم و رؤیت‌ خدا منکر صفات‌ زاید بر ذات‌ شدند و از خلق‌ کلام‌ خدا سخن‌ گفتند.و اما در برابر معتزلیان اهل حدیث صف بسته بودند پیروان این مکتب با تکیه‌ بر نصوص و متون و نقلیات، روش عقل‌ ستیزانه‌ در پیش‌ گرفتند و به‌ تفسیر ظاهری‌ آیات‌ می پرداختند، و از تأویل‌ عقلانی‌ قرآن‌ سخت‌ پرهیز می کردند.در این میان اشعری‌ و پیروانش با تلاش در برابر این افراط و تفریط ها راه میانه‌ ای را انتخاب و مکتب اشعری را بنا نهادند. برای اطلاع از تفصیل این مطلب به گزارش ابن خلدون مراجعه شود.<ref>ابن‌ خلدون‌، مقدمه‌، ج۲، ص۹۴۲-۹۴۷، ترجمه محمدپروین‌ گنابادی‌، تهران‌، ۱۳۵۳ش‌.</ref>

نسخهٔ ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۵

اشاعره نامی آشنا برای یک مکتب کلامی اهل سنت است. پایه گذار این مکتب ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری(۲۶۰-۳۲۴ه‍.ق) می باشد. اشعری در ابتدا شاگر مکتب معتزلیان بود و در ادامه با جدا شدن از آن مکتب به مکتب اهل حدیث پیوست با این هدف که میان عقل گرایی افراطی اهل اعتزال و عقل گریزی افراطی اهل حدیث، راه معتدلی را بنیان کند.وی در تفسیر آرای اهل حدیث فهم عقلی را دخالت داد.از جمله معضلاتی که اشاعره به آن پی بردند مسئله جبرگرایی بود به همین دلیل بنیان گذار این مکتب با ارایه نظریه کسب توانست راه نجاتی از مخمصه جبر بیابد.اگر چه ابو الحسن اشعری به نازل ترین مرتبه اختیار در افعال اختیاری عباد بسنده کرد اما متکلمان پیرو او با تفاسیری که ارایه کردند توانستند به طور آشکار از جبر فاصله بگیرند.در عصر کنونی می توان گفت که بیشتر اهل سنت در مشی کلامی خود تابع مکتب اشعری هستند. در مکتب اشعری بزرگانی پروش یافتند که به عنوان نمونه نام برخی از افراد شاخص چون قاضی ابو بکر باقلانی عبد القاهر بغدادی امام الحرمین جوینی ابو حامد غزالی فخر الدین رازی سعد الدین تفتازانی و در عصر های متاخر افرادی چون شعرانی، زرقانی، محمد عبده و شیخ شلتوت نام برد. مهم ترین آثار مکتب اشعری کتاب های الشامل فی اصو الدین جوینی شرح مواقف میر سید شریف جرجانی شرح مقاصد و شرح عقاید النسفیه تفتازانی و تفسیر کبیر فخر رازی می باشد.

جایگاه مذاهب در میان اهل سنت و جماعت

اهل سنت در اصول کلامی به مذاهب معتزله، اشاعره، ماتریدیه و اهل حدیث تقسیم می شوند . معتزلیان پیرو واصل بن عطا( متوفای 131 قمری) هستند اصول اعتقادی شان بر محور عدل الهی بنیان شده است در این نوع تفکر، انسان به طور کامل مسئول افعال خویش محسوب می شود زیرا اختیار ایجاد فعل از سوی خدا به او تفویض شده است. اشاعره و ماتریدیه بر مبنای توحید در خالقیت یا توحید افعالی تفکر اعتقادی خود را بنیان کرده اند اشاعره پیرو تفکر ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری و ماتریدیه پیرو تفکر ابو منصور ماتریدی (متوفای 333 قمری) هستند . انسان در حوزه اعتقادی این دو مذهب شبیه به هم، در قالب فاعل کاسب شناخته می شود نه فاعل خالق و خلق منحصر به خدای متعال است و افعالش بر مبنای کسب که نظریه مشهور آنان است، محاسبه می شود. و اما محور تفکر اهل حدیث اعتماد به ظواهر نصوص و متون قرآن و روایات پیامبر صلوات الله علیه است که البته اهل حدیث در این حوزه انسان را فاعل واقعی افعال خویش به حساب می آورند و او را مسئول آن چه انجام می دهد می دانند. اینان با ارایه نظریه خلق افعال عباد ثابت کردند که از تفکر جبر گرایانه گریزان هستند. بنا بر این می شود گفت تمام اهل سنت و جماعت به تفکری که به طور کامل جبر گرا است و افرادی چون جهم بن صفوان آن را بنا نهادند اما بقیه مذاهب،( به جز معتزله که به طور کامل مفوضه هستند) با ارایه نظریاتی که نام آن ها برده شد در ظاهر متهم به جبر گرایی هستند اما در واقع و بر اساس مستنداتی که در منابع ایشان است، این یک اتهام بی اساس است.

مبانی اعتقادی اشاعره

مکتب اشعری به اصول اعتقادی بر محور برخی از اصول می چرخد.عناوین مهم ترین اصول اعتقادی اشاعره. اشاعره صفات خدا را زاید بر ذات می دانند. این مکتب در اعتقاد به قضا و قدر سخت معتقدند و اراده الهی را در همه امور از جمله افعال انسان جاری می کنند و می گویند که انسان کاسب افعال خویش است نه خالق اشاعره به حسن و قبح عقلی اعتقادی ندارند بلکه آن را شرعی می دانند یعنی این که حسن و قبح هر فعلی تابع تشخیص شرع است و هیچ فعلی ذاتا حسن یا قبیح نیست مگر که شرع تشخیص دهد. در اعتقاد اشاعره مطابق با مفاد آیات خداوند در قیامت با چشم دیده می شود و کلام خدا قدیم است و صفات خبری خداوند وقتی قبول است که بدون تشبیه به خدا به مخلوق و بدون تعیین کیبف باشد.

زمان شکل گیری مکتب اشاعره

این مکتب در زمانی بنیان شد که معتزلیان از طرف برخی از خلفای وقت عباسی طرد شده و همچنین پایگاه های خود را نزد مردم از دست داده بودند و این بیشتر به جهت تبلیغ وسیعی علیه مکتب معتزله بود که این مکتب به دلیل افراط در عقل گرایی برخاسته از فلسفه یونانی، از متون قرآن و روایات غافل شده بودند و همین موجب شد که مردم به این مکتب و پیروانش بد گمان شوند.[۱]

ابو الحسن اشعری

این شخصیت از نسل ابو موسی اشعری است که از صحابه پیامبر صلوات الله علیه بود.[۲] و در سال 260 قمری در بصره به دنیا آمد و در سال 324 قمری در بغداد از دنیا رفت.[۳] اشعری تا چهل سالگی پیرو مکتب معتزله بود اما در سال 320 قمری با برائت از اندیشه های اعتزالی، خود مکتب جدیدش را بنیان نهاد. [۴]

هدف اشعری از ایجاد مکتب

هدف اصلی ابو الحسن اشعری مبارزه با دو جریان تندرو عقل گرایی معتزله و نص گرایی اهل حدیث بود تا بتواند با تعدیل این دو روی کرد افراطی مکتب میانه روی اشعری را پایه گذاری کند. معتزلیان بر مبانی عقلی به عنوان تنها ابزار شناخت تاکید می کردند و با نفی‌ هر آنچه‌ در نظر آنان‌ با فهم عقلی ناسازگار بود و نیز با استناد به آیات نفی کننده تشبیه، تجسیم و رؤیت‌ خدا منکر صفات‌ زاید بر ذات‌ شدند و از خلق‌ کلام‌ خدا سخن‌ گفتند.و اما در برابر معتزلیان اهل حدیث صف بسته بودند پیروان این مکتب با تکیه‌ بر نصوص و متون و نقلیات، روش عقل‌ ستیزانه‌ در پیش‌ گرفتند و به‌ تفسیر ظاهری‌ آیات‌ می پرداختند، و از تأویل‌ عقلانی‌ قرآن‌ سخت‌ پرهیز می کردند.در این میان اشعری‌ و پیروانش با تلاش در برابر این افراط و تفریط ها راه میانه‌ ای را انتخاب و مکتب اشعری را بنا نهادند. برای اطلاع از تفصیل این مطلب به گزارش ابن خلدون مراجعه شود.[۵]

  1. با استفاده از ولوی، علی‌ محمد؛ پيشين، ص450.
  2. ولوی، علی‌محمد؛ تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، موسسه انتشارات بعثت، تهران، 1367، ج2، ص454.
  3. با استفاده از کتاب تاریخ فرق اسلامی نوشته حسین صابری، انتشارات سمت، تهران، 1383، ج1، ص229.
  4. همان ص 231 با اقتباس
  5. ابن‌ خلدون‌، مقدمه‌، ج۲، ص۹۴۲-۹۴۷، ترجمه محمدپروین‌ گنابادی‌، تهران‌، ۱۳۵۳ش‌.