شبهه استغاثه (طلب یاری کردن) از مردگان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
!عنوان مقاله!! data-type="authorName" |نقد و بررسي ديدگاه جريانهاي تكفيري در منع استغاثه (طلب ياري كردن) از مردگان
!عنوان مقاله!! data-type="authorName" |نقد و بررسی دیدگاه جریانهای تكفیری در منع استغاثه (طلب یاری كردن) از مردگان
|-
|-
|زبان مقاله
|زبان مقاله
خط ۱۷: خط ۱۷:
</div>
</div>


از مباني اعتقادي جريانهاي تكفيري منعاستغاثه به مخلوق اعم از پيامبران و ديگران در دوران حيات يا بعد از ان مي باشد. در اين مقاله اين مبنا مورد نقد و بررسي قرار گرفته است  به اينكه هر گاه  استغاثه كننده يه اولياي الهي - كه وفات يافته اند- خواسته اش را بدون اذن الهي و با غفلت از قدرت لايزال الهي انجام دهد شرك بوده اما اگر آنرا با اذن و مشيت الهي انجام دهد عين توحيد خواهد بود.  
از مبانی اعتقادی جریانهای تكفیری منع استغاثه به مخلوق اعم از پیامبران و دیگران در دوران حیات یا بعد از ان می باشد. در این مقاله این مبنا مورد نقد و بررسی قرار گرفته است  به اینكه هر گاه  استغاثه كننده یه اولیای الهی - كه وفات یافته اند- خواسته اش را بدون اذن الهی و با غفلت از قدرت لایزال الهی انجام دهد شرك بوده اما اگر آنرا با اذن و مشیت الهی انجام دهد عین توحید خواهد بود.  


== گفتار برخي از شخصيتهاي وهابي در زمينه منع استغاثه از مخلوق ==
==گفتار برخی از شخصیتهای وهابی در زمینه منع استغاثه از مخلوق==


از جمله مباني اعتقادي جريانهاي تكفيري منع استغاثه به مخلوق اعم از پيامبران و ديگران در دوران حيات يا بعد از ان مي باشد. البته استغاثه ممنوع در جائي است كه فردي كه مورد استغاثه قرار گرفته قادر به انجام ان كار نباشد ..پيامبر اكرم چنين استغاثه اي را از غير خداوند نهي فرمود:‌ إنَّهُ لَا يُسْتَغَاثُ بِي وَإِنَّمَا يُسْتَغَاثُ بِاَللَّهِ <ref>مجموعه الفتاوي ج 1ص 304</ref>
از جمله مبانی اعتقادی جریانهای تكفیری منع استغاثه به مخلوق اعم از پیامبران و دیگران در دوران حیات یا بعد از ان می باشد. البته استغاثه ممنوع در جائی است كه فردی كه مورد استغاثه قرار گرفته قادر به انجام ان كار نباشد ..پیامبر اكرم چنین استغاثه ای را از غیر خداوند نهی فرمود:‌ إنَّهُ لَا یُسْتَغَاثُ بِی وَإِنَّمَا یُسْتَغَاثُ بِاَللَّهِ <ref>مجموعه الفتاوي ج 1ص 304</ref>


      
      
لازم به ذكر است برخي از سلفيان معاصر همه انواع استغاثه را شرك مي دانند و معتقدند كه استغاثه بغيرخداوند مطلقا ممنوع و حرام مي باشد .
لازم به ذكر است برخی از سلفیان معاصر همه انواع استغاثه را شرك می دانند و معتقدند كه استغاثه بغیرخداوند مطلقا ممنوع و حرام می باشد .




سعید قحطانی، از نویسندگانِ وهابیِ معاصر، در اظهارنظری صریح، دربارۀ استغاثه مي گويد:
سعید قحطانی، از نویسندگانِ وهابیِ معاصر، در اظهارنظری صریح، دربارۀ استغاثه می گوید:


هرکس انسانی را بخواند، چه زنده باشد و چه مرده، یا به‌صورت استغاثه باشد یا غیر آن، به شرکی دچار شده که بدون توبه، از آن خلاصی نمی‌یابد. هرکس پیامبر- یا انسان صالحی را بدین صورت بخواند: «ای آقای من، کمکم کن! به دادم برس! به من روزی بده! من در اختیار تو هستم!» همۀ اینها شرک است و شخص را باید از این کارها توبه داد و اگر توبه نکند، باید کشته شود .<ref>قحطانی؟، سعید بن علی، نور الهدى و ظلمات الضلال، ص280</ref>
هرکس انسانی را بخواند، چه زنده باشد و چه مرده، یا به‌صورت استغاثه باشد یا غیر آن، به شرکی دچار شده که بدون توبه، از آن خلاصی نمی‌یابد. هرکس پیامبر- یا انسان صالحی را بدین صورت بخواند: «ای آقای من، کمکم کن! به دادم برس! به من روزی بده! من در اختیار تو هستم!» همۀ اینها شرک است و شخص را باید از این کارها توبه داد و اگر توبه نکند، باید کشته شود .<ref>قحطانی؟، سعید بن علی، نور الهدى و ظلمات الضلال، ص280</ref>


محمد بن عبدالوهاب مي گويد : ‌از انجا كه استغاثه نظير انابه و استعانه عبادت است و عبادات نيز توقيفي است از اينرونمي توان غير خداوند را درآن شريك نمود .چنانكه از قران نيز استفاده مي شود كه استغاثه بغير خداوند مشروع نيست:‌‌اذتستغيثون ربكم <ref>الشيخ محمدبن عبدالوهاب ص 65- 67</ref> .   
محمد بن عبدالوهاب می گوید : ‌از انجا كه استغاثه نظیر انابه و استعانه عبادت است و عبادات نیز توقیفی است از اینرونمی توان غیر خداوند را درآن شریك نمود .چنانكه از قران نیز استفاده می شود كه استغاثه بغیر خداوند مشروع نیست:‌‌اذتستغیثون ربكم <ref>الشيخ محمدبن عبدالوهاب ص 65- 67</ref> .   




ابن تيميه مي گويد:‌ استغاثه به پيامبر در اموري كه لائق به منصب ان بزرگوار است مشروع بوده اما استغاثه به ان حضرت در اموري كه لائق منصب او نيست انسان را درجرگه كفار قرار خواهد داد. انگاه دعاي موسي عليه السلام را نقل مي كند كه اينچنين با خداوند مناجات مي كرد :‌ " اللَّهُمَّ لَك الْحَمْدُ وَإِلَيْك الْمُشْتَكَى وَأَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَبِك الْمُسْتَغَاثُ وَعَلَيْك التكلان وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلَّا بِك " <ref>مجموعه الفتاوي ج 1ص 112-113</ref>   
ابن تیمیه می گوید:‌ استغاثه به پیامبر در اموری كه لائق به منصب ان بزرگوار است مشروع بوده اما استغاثه به ان حضرت در اموری كه لائق منصب او نیست انسان را درجرگه كفار قرار خواهد داد. انگاه دعای موسی علیه السلام را نقل می كند كه اینچنین با خداوند مناجات می كرد :‌ " اللَّهُمَّ لَك الْحَمْدُ وَإِلَیْك الْمُشْتَكَى وَأَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَبِك الْمُسْتَغَاثُ وَعَلَیْك التكلان وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلَّا بِك " <ref>مجموعه الفتاوي ج 1ص 112-113</ref>   




ايشان در بخش ديگر از گفتارشان مي گويد مسلمانان در عهد پيامبر انگاه كه مبتلا به خشكسالي گرديدند از پيامبر استغاثه نموده و از ان حضرت خواستند كه به انان در حل مشكل پيش امده كمك نمايد كه پيامبر به انان  فرمود به خداوند استغاثه نماييد :‌ اللَّهُمَّ أَغِثْنَا اللَّهُمَّ أَغِثْنَا اللَّهُمَّ أَغِثْنَا <ref>همان ص 115</ref>
ایشان در بخش دیگر از گفتارشان می گوید مسلمانان در عهد پیامبر انگاه كه مبتلا به خشكسالی گردیدند از پیامبر استغاثه نموده و از ان حضرت خواستند كه به انان در حل مشكل پیش امده كمك نماید كه پیامبر به انان  فرمود به خداوند استغاثه نمایید :‌ اللَّهُمَّ أَغِثْنَا اللَّهُمَّ أَغِثْنَا اللَّهُمَّ أَغِثْنَا <ref>همان ص 115</ref>


   
   
لازم به ذكر است كه مباحث ذكر شده در زمينه استغاثه از منظر وهابيت در مورد انابه در كنار قبور اولياي الهي جاري مي باشد.
لازم به ذكر است كه مباحث ذكر شده در زمینه استغاثه از منظر وهابیت در مورد انابه در كنار قبور اولیای الهی جاری می باشد.


   
   
چنانكه محمدبن عبدالوهاب مي گويد :‌ انابه نيز همانند استغاثه و توسل در زمره عبادات بوده و نمي توان غير خداوند را دران شريك نمود . <ref>ديوان النهضه ، محمدبن عبدالوهاب ص 65-67</ref>  
چنانكه محمدبن عبدالوهاب می گوید :‌ انابه نیز همانند استغاثه و توسل در زمره عبادات بوده و نمی توان غیر خداوند را دران شریك نمود . <ref>ديوان النهضه ، محمدبن عبدالوهاب ص 65-67</ref>  
دليل تحليلي ابن تيميه و وهابيون در منع انابه و استغاثه بغير خداوند  
دلیل تحلیلی ابن تیمیه و وهابیون در منع انابه و استغاثه بغیر خداوند  




وهابيون و پيروان ابن تيميه دراثبات مشركانه بودن استغاثه بغير خداوند در امور خار العاده علاوه براياتي نظير: فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّـهِ أَحَدًا و حدیث لا یستغاث بی إنّما یستغاث بالله عزوجل دليل تحليلي نيز ذكر كرده اند. مهمترين استدلال اينان عبارتست از اينكه :‌ استغاثه بغير خداوند مستلزم نسبت دادن اوصاف مختص به خداوند بغير خدا مي باشد كه اين امر مستلزم شرك مي باشد .
وهابیون و پیروان ابن تیمیه دراثبات مشركانه بودن استغاثه بغیر خداوند در امور خار العاده علاوه برایاتی نظیر: فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّـهِ أَحَدًا و حدیث لا یستغاث بی إنّما یستغاث بالله عزوجل دلیل تحلیلی نیز ذكر كرده اند. مهمترین استدلال اینان عبارتست از اینكه :‌ استغاثه بغیر خداوند مستلزم نسبت دادن اوصاف مختص به خداوند بغیر خدا می باشد كه این امر مستلزم شرك می باشد .




تبيين :‌ استغاثه كننده بغير خداوند از مدعو مي خواهد كه كار خارق العاده اي كه از توانش خارج است را انجام دهد علاوه بر اينكه در انجا كه مدعو غايب است و استغاثه كننده او را جهت خواسته اش ندا مي كند كه اين امر مستلزم اگاهي مدعو اگاهي از امور غيب مي باشد. نتيجه انكه از انجا كه استغاثه مستلزم نسبت دادن دو صفت قدرت بر انجام كارهاي خارق العاده و نيز اگاهي از امور غيب بر غير خداوند مي باشد و اين نوع امور از منظر مسلمانان شرك مي باشد از اينرو عمل استغاثه كننده عملي مشركانه خواهد بود.  <ref>رك به :‌ كتاب كشف الشبهات محمدبن عبدالوهاب ص 14-16 ؛ ديوان النهضه ،محمدبن عبدالوهاب ص 65-67؛</ref>  
تبیین :‌ استغاثه كننده بغیر خداوند از مدعو می خواهد كه كار خارق العاده ای كه از توانش خارج است را انجام دهد علاوه بر اینكه در انجا كه مدعو غایب است و استغاثه كننده او را جهت خواسته اش ندا می كند كه این امر مستلزم اگاهی مدعو اگاهی از امور غیب می باشد. نتیجه انكه از انجا كه استغاثه مستلزم نسبت دادن دو صفت قدرت بر انجام كارهای خارق العاده و نیز اگاهی از امور غیب بر غیر خداوند می باشد و این نوع امور از منظر مسلمانان شرك می باشد از اینرو عمل استغاثه كننده عملی مشركانه خواهد بود.  <ref>رك به :‌ كتاب كشف الشبهات محمدبن عبدالوهاب ص 14-16 ؛ ديوان النهضه ،محمدبن عبدالوهاب ص 65-67؛</ref>  


== نقد ‌دلائل ابن تيميه و وهابيت در منع استغاثه از غير خداوند: ==
==نقد ‌دلائل ابن تیمیه و وهابیت در منع استغاثه از غیر خداوند:==


بايد گفت :‌ اولا اشكال فوق در صورتي وارد است كه استغاثه كننده انجام اين اعمال را بدون اذن الهي و با غفلت از قدرت لايزال الهي انجام دهد اما اگر اين امور با اذن و مشيت الهي نگريسته شود عين توحيد خواهد بود. ثانيا همانطور كه در مساله توسل بيان گرديد قول ابن تيميه و وهابيت در مشرك نبودن كسي كه  از غير خداوند در خواست انجام امورغير خارق العاده اموري كه مدعو قدرت بر انجام ان را دارد مستلزم نوعي شرك است بدين معنا كه بر اساس توحيد افعالي لازم است تمام افعال هستي را در اصل بخداوند نسبت دهيم حتي امورات عادي بجهت انكه اراده او فوق همه اراده ها بوده و تا او كاري را اراده ننمايد ان كار هيچگاه محقق نخواهد شد .   
باید گفت :‌ اولا اشكال فوق در صورتی وارد است كه استغاثه كننده انجام این اعمال را بدون اذن الهی و با غفلت از قدرت لایزال الهی انجام دهد اما اگر این امور با اذن و مشیت الهی نگریسته شود عین توحید خواهد بود. ثانیا همانطور كه در مساله توسل بیان گردید قول ابن تیمیه و وهابیت در مشرك نبودن كسی كه  از غیر خداوند در خواست انجام امورغیر خارق العاده اموری كه مدعو قدرت بر انجام ان را دارد مستلزم نوعی شرك است بدین معنا كه بر اساس توحید افعالی لازم است تمام افعال هستی را در اصل بخداوند نسبت دهیم حتی امورات عادی بجهت انكه اراده او فوق همه اراده ها بوده و تا او كاری را اراده ننماید ان كار هیچگاه محقق نخواهد شد .   


                                                                                  
                                                                                  


در تفسير نمونه نيز در نقد انديشه وهابيت امده است :‌  
در تفسیر نمونه نیز در نقد اندیشه وهابیت امده است :‌  
اگر براستى كسى كار خدا را از غيرخدا بخواهد و او را مستقل در انجام آن بداند مشرک است، ولى اگر از او شفاعتى بخواهد كه كار خود او است و خدا به او داده، نه تنها شرک نيست بلكه عين ايمان و توحيد است. كلمۀ «مع» در آيۀ{فَلا تَدْعُوا مَعَ الله أَحَداً}نيز گواه بر اين مدعاست كه نبايد كسى را در رديف خداوند مبدأ تاثير مستقل دانست.    <ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏1، ص246</ref>
اگر براستى كسى كار خدا را از غیرخدا بخواهد و او را مستقل در انجام آن بداند مشرک است، ولى اگر از او شفاعتى بخواهد كه كار خود او است و خدا به او داده، نه تنها شرک نیست بلكه عین ایمان و توحید است. كلمۀ «مع» در آیۀ{فَلا تَدْعُوا مَعَ الله أَحَداً}نیز گواه بر این مدعاست كه نباید كسى را در ردیف خداوند مبدأ تاثیر مستقل دانست.    <ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏1، ص246</ref>




==پانويس==
==پانویس==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}


== منابع ==
==منابع==
[[رده:اعتقادي،نقد شبهات وهابيت  ]]
[[رده:مقاله]]

نسخهٔ ‏۳۰ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۳۶

عنوان مقاله نقد و بررسی دیدگاه جریانهای تكفیری در منع استغاثه (طلب یاری كردن) از مردگان
زبان مقاله فارسی
نویسنده سید مصطفی حسینی رودباری

از مبانی اعتقادی جریانهای تكفیری منع استغاثه به مخلوق اعم از پیامبران و دیگران در دوران حیات یا بعد از ان می باشد. در این مقاله این مبنا مورد نقد و بررسی قرار گرفته است به اینكه هر گاه استغاثه كننده یه اولیای الهی - كه وفات یافته اند- خواسته اش را بدون اذن الهی و با غفلت از قدرت لایزال الهی انجام دهد شرك بوده اما اگر آنرا با اذن و مشیت الهی انجام دهد عین توحید خواهد بود.

گفتار برخی از شخصیتهای وهابی در زمینه منع استغاثه از مخلوق

از جمله مبانی اعتقادی جریانهای تكفیری منع استغاثه به مخلوق اعم از پیامبران و دیگران در دوران حیات یا بعد از ان می باشد. البته استغاثه ممنوع در جائی است كه فردی كه مورد استغاثه قرار گرفته قادر به انجام ان كار نباشد ..پیامبر اكرم چنین استغاثه ای را از غیر خداوند نهی فرمود:‌ إنَّهُ لَا یُسْتَغَاثُ بِی وَإِنَّمَا یُسْتَغَاثُ بِاَللَّهِ [۱]


لازم به ذكر است برخی از سلفیان معاصر همه انواع استغاثه را شرك می دانند و معتقدند كه استغاثه بغیرخداوند مطلقا ممنوع و حرام می باشد .


سعید قحطانی، از نویسندگانِ وهابیِ معاصر، در اظهارنظری صریح، دربارۀ استغاثه می گوید:

هرکس انسانی را بخواند، چه زنده باشد و چه مرده، یا به‌صورت استغاثه باشد یا غیر آن، به شرکی دچار شده که بدون توبه، از آن خلاصی نمی‌یابد. هرکس پیامبر- یا انسان صالحی را بدین صورت بخواند: «ای آقای من، کمکم کن! به دادم برس! به من روزی بده! من در اختیار تو هستم!» همۀ اینها شرک است و شخص را باید از این کارها توبه داد و اگر توبه نکند، باید کشته شود .[۲]

محمد بن عبدالوهاب می گوید : ‌از انجا كه استغاثه نظیر انابه و استعانه عبادت است و عبادات نیز توقیفی است از اینرونمی توان غیر خداوند را درآن شریك نمود .چنانكه از قران نیز استفاده می شود كه استغاثه بغیر خداوند مشروع نیست:‌‌اذتستغیثون ربكم [۳] .


ابن تیمیه می گوید:‌ استغاثه به پیامبر در اموری كه لائق به منصب ان بزرگوار است مشروع بوده اما استغاثه به ان حضرت در اموری كه لائق منصب او نیست انسان را درجرگه كفار قرار خواهد داد. انگاه دعای موسی علیه السلام را نقل می كند كه اینچنین با خداوند مناجات می كرد :‌ " اللَّهُمَّ لَك الْحَمْدُ وَإِلَیْك الْمُشْتَكَى وَأَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَبِك الْمُسْتَغَاثُ وَعَلَیْك التكلان وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلَّا بِك " [۴]


ایشان در بخش دیگر از گفتارشان می گوید مسلمانان در عهد پیامبر انگاه كه مبتلا به خشكسالی گردیدند از پیامبر استغاثه نموده و از ان حضرت خواستند كه به انان در حل مشكل پیش امده كمك نماید كه پیامبر به انان فرمود به خداوند استغاثه نمایید :‌ اللَّهُمَّ أَغِثْنَا اللَّهُمَّ أَغِثْنَا اللَّهُمَّ أَغِثْنَا [۵]


لازم به ذكر است كه مباحث ذكر شده در زمینه استغاثه از منظر وهابیت در مورد انابه در كنار قبور اولیای الهی جاری می باشد.


چنانكه محمدبن عبدالوهاب می گوید :‌ انابه نیز همانند استغاثه و توسل در زمره عبادات بوده و نمی توان غیر خداوند را دران شریك نمود . [۶] دلیل تحلیلی ابن تیمیه و وهابیون در منع انابه و استغاثه بغیر خداوند


وهابیون و پیروان ابن تیمیه دراثبات مشركانه بودن استغاثه بغیر خداوند در امور خار العاده علاوه برایاتی نظیر: فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّـهِ أَحَدًا و حدیث لا یستغاث بی إنّما یستغاث بالله عزوجل دلیل تحلیلی نیز ذكر كرده اند. مهمترین استدلال اینان عبارتست از اینكه :‌ استغاثه بغیر خداوند مستلزم نسبت دادن اوصاف مختص به خداوند بغیر خدا می باشد كه این امر مستلزم شرك می باشد .


تبیین :‌ استغاثه كننده بغیر خداوند از مدعو می خواهد كه كار خارق العاده ای كه از توانش خارج است را انجام دهد علاوه بر اینكه در انجا كه مدعو غایب است و استغاثه كننده او را جهت خواسته اش ندا می كند كه این امر مستلزم اگاهی مدعو اگاهی از امور غیب می باشد. نتیجه انكه از انجا كه استغاثه مستلزم نسبت دادن دو صفت قدرت بر انجام كارهای خارق العاده و نیز اگاهی از امور غیب بر غیر خداوند می باشد و این نوع امور از منظر مسلمانان شرك می باشد از اینرو عمل استغاثه كننده عملی مشركانه خواهد بود. [۷]

نقد ‌دلائل ابن تیمیه و وهابیت در منع استغاثه از غیر خداوند:

باید گفت :‌ اولا اشكال فوق در صورتی وارد است كه استغاثه كننده انجام این اعمال را بدون اذن الهی و با غفلت از قدرت لایزال الهی انجام دهد اما اگر این امور با اذن و مشیت الهی نگریسته شود عین توحید خواهد بود. ثانیا همانطور كه در مساله توسل بیان گردید قول ابن تیمیه و وهابیت در مشرك نبودن كسی كه از غیر خداوند در خواست انجام امورغیر خارق العاده اموری كه مدعو قدرت بر انجام ان را دارد مستلزم نوعی شرك است بدین معنا كه بر اساس توحید افعالی لازم است تمام افعال هستی را در اصل بخداوند نسبت دهیم حتی امورات عادی بجهت انكه اراده او فوق همه اراده ها بوده و تا او كاری را اراده ننماید ان كار هیچگاه محقق نخواهد شد .


در تفسیر نمونه نیز در نقد اندیشه وهابیت امده است :‌ اگر براستى كسى كار خدا را از غیرخدا بخواهد و او را مستقل در انجام آن بداند مشرک است، ولى اگر از او شفاعتى بخواهد كه كار خود او است و خدا به او داده، نه تنها شرک نیست بلكه عین ایمان و توحید است. كلمۀ «مع» در آیۀ{فَلا تَدْعُوا مَعَ الله أَحَداً}نیز گواه بر این مدعاست كه نباید كسى را در ردیف خداوند مبدأ تاثیر مستقل دانست. [۸]


پانویس

  1. مجموعه الفتاوي ج 1ص 304
  2. قحطانی؟، سعید بن علی، نور الهدى و ظلمات الضلال، ص280
  3. الشيخ محمدبن عبدالوهاب ص 65- 67
  4. مجموعه الفتاوي ج 1ص 112-113
  5. همان ص 115
  6. ديوان النهضه ، محمدبن عبدالوهاب ص 65-67
  7. رك به :‌ كتاب كشف الشبهات محمدبن عبدالوهاب ص 14-16 ؛ ديوان النهضه ،محمدبن عبدالوهاب ص 65-67؛
  8. ناصر مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏1، ص246

منابع