احمد محرم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
خط ۳: خط ۳:


==تحصیلات==
==تحصیلات==
احمد محرم  در روستا مانند افراد متنعم زمان خود بزرگ شده بود. و پدرش برای تعلیم وی، معلمانی را در روستا استخدام کرده و این امر موجب شد که وی به حساب، اصول خواندن و نوشتن و حفظ قرآن کریم تسلط داشته باشد.سپس پدرش او را در یکی از مدارس قاهره، که تحصیل در آن مخصوص فرزندان قشر مرفه بود، ثبت نام کرد، اما برنامه‌های درسی این مدرسه به مذاق محرم خوش نیامد و باز پدرش او را به مکتب دیگری منتقل کرد که به نظر او از اولی بهتر بود. ولی این مدارس، چون قدرت ایجاد حس عربی دوستی و عشق به ادبیات عرب را در وی مضاعف نمی‌کرد از این مدارس سرگردان بود و از این رو در شعری برای پدرش، رنج  و درد بیگانگی‌اش از زبان عربی را در این مدارس، در خود به تصویر می‌کشد و در آن زمان پانزده سال بیشتر نداشت.
پدرش چاره ای نداشت جز اینکه او را به روستا برگرداند و چند استاد الازهر برای او بیاورد تا به او زبان شناسی بیاموزند.
عربی و ادبیات آن

نسخهٔ ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۹

زندگی‌نامه

احمد بن حسن بن عبد‌الله معروف به احمد محرم در روز شنبه پنجم محرم در سال 1294 ق، در روستای إبیا‌ء‌الحمراء، یکی از روستاهای مرکز دلنجات در استان بحیره متولد شد. پدرش حسن أفندی عبد‌الله، از فرزندان مملوکان شرکسی، نظامیان ترک که نزدیک به سه قرن از قرن 13 تا 16 میلادی در شام و مصر فرمانروایی کردند، و مادرش در اصل ترک بودند. با این‌حال این‌ ریشه ترکی آنان به تعبیر خود احمد محرم با خون مصری آمیخته شده بود. حسن افندی عبدالله، علیرغم اصالت ترکی، مردی بود که عمیقاً به عربیت علاقه داشت، عاشق ادبیات و تاریخ آن و مردی متدین بود که علاوه بر قرائت فراوان، به اصول اسلام و شعائر آن پایبند بود و این ویژگی‌های او در تربیت دینی و سرودن اشعاری در ستایش دین اسلام و زندگی و غزوات پیامبر (صلی الله علیه و‌آله) توسط پسرش، احمد محرم تأثیر مهمی داشت و وی دینداری و ستایش شکوه اسلام و دفاع از آن را از پدرش به ارث برده بود.

تحصیلات

احمد محرم در روستا مانند افراد متنعم زمان خود بزرگ شده بود. و پدرش برای تعلیم وی، معلمانی را در روستا استخدام کرده و این امر موجب شد که وی به حساب، اصول خواندن و نوشتن و حفظ قرآن کریم تسلط داشته باشد.سپس پدرش او را در یکی از مدارس قاهره، که تحصیل در آن مخصوص فرزندان قشر مرفه بود، ثبت نام کرد، اما برنامه‌های درسی این مدرسه به مذاق محرم خوش نیامد و باز پدرش او را به مکتب دیگری منتقل کرد که به نظر او از اولی بهتر بود. ولی این مدارس، چون قدرت ایجاد حس عربی دوستی و عشق به ادبیات عرب را در وی مضاعف نمی‌کرد از این مدارس سرگردان بود و از این رو در شعری برای پدرش، رنج و درد بیگانگی‌اش از زبان عربی را در این مدارس، در خود به تصویر می‌کشد و در آن زمان پانزده سال بیشتر نداشت. پدرش چاره ای نداشت جز اینکه او را به روستا برگرداند و چند استاد الازهر برای او بیاورد تا به او زبان شناسی بیاموزند. عربی و ادبیات آن