تابعین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
عنوانی برای نسلی از عالمان دينی که به درک پيامبر اکرم صلی الله علیه وآله نايل نشده، اما اصحاب آن حضرت را درک کردهاند. اين اصطلاح در حوزههای مختلف از علوم اسلامی، از حديث و تاريخ گرفته تا فقه و تفسير اهميت داشته، و بيانگر مرحلهای از انتقال و نيز ساماندهی علوم اسلامی است.تعبير تابعين خاستگاه قرآنی دارد، اما مفهوم آن در فرايندی تاريخی شکل گرفته است. در اين فرايند، گروهی از مسلمانان نخستين که در قرآن کريم «تابعين به احسان» خوانده شده، و مورد ستايش قرار گرفتهاند، نسل پس از صحابه دانسته شده، و نزد مسلمانان به اين تعبیر شهرت یافتهاند. تعبير قرآنی تابعين، نخست زمينهساز شکلگيری صفت منسوب «تابعی» (منسوب به تابعين) شده، و سپس تعبير تابعين با تسامح، به عنوان جمع تابعی شناخته شده است. تنها در برخی کتب شرح مصطلحات اشاره شده که افزون بر تابعی، تابع نيز به عنوان مفرد تابعين شناخته بوده است.<ref>دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 14، مدخل "تابعین" از احمد پاکتچی</ref> | |||
==معنای لغوی تابعین== | |||
تابعين جمع تابع يا تابعي و بر گرفته از ريشه «ت ـ ب ـ ع» به معناي پيروان است. <ref>لسان العرب، ج8، ص27؛ المعجم الوسيط، ص81، «تبع»</ref>. | |||
تابعين جمع تابع يا تابعي و | |||
==پیدایش اصطلاح تابعین== | ==پیدایش اصطلاح تابعین== | ||
«تابعين» زمانى به يك اصطلاح تبديل شد كه خداوند در آيه 100 سوره توبه/9 مسلمانان را به چند گروه تقسيم و از دستهاى از آنان با اين وصف ياد كرد. اين توصيف قرآنى در سال نهم هجرى روى داده است زيرا سوره توبه بنا به نقل قتاده و مجاهد آخرين سورهاى است كه بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نازل شده است.[۳]محتواى آن نيز به روشنى بيانگر اين نكته است زيرا بخش نخست آن ناظر به برائت از مشركان و بخش دوم آن ناظر به غزوه تبوك است كه هر دو به حوادث سال نهم بازمىگردند. | «تابعين» زمانى به يك اصطلاح تبديل شد كه خداوند در آيه 100 سوره توبه/9 مسلمانان را به چند گروه تقسيم و از دستهاى از آنان با اين وصف ياد كرد. اين توصيف قرآنى در سال نهم هجرى روى داده است زيرا سوره توبه بنا به نقل قتاده و مجاهد آخرين سورهاى است كه بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نازل شده است.[۳]محتواى آن نيز به روشنى بيانگر اين نكته است زيرا بخش نخست آن ناظر به برائت از مشركان و بخش دوم آن ناظر به غزوه تبوك است كه هر دو به حوادث سال نهم بازمىگردند. <ref>السيرة النبويه، ج2، ص516،</ref> 543؛ <ref>الطبقات، ج2، ص128</ref>.از مسائلى كه در اين سوره بدان پرداخته مىشود، اعزام و بسيج نيروهاى نظامى است. در آيات اين بخش، از قبايل و شخصيت هايى كه بر اثر هراس از روم در اين اعزام حاضر نشدند مذمت شده و از مسلمانانى كه به اطاعت از پيامبر در غزوه تبوك حضور يافتند تمجيد و به آنان وعده بهشت و سعادت عظيم داده شده است: «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ». در اين آيه تحسين شدگان به دو دسته تقسيم شدهاند. مسلمانان سابقهدار، اعم از مهاجر و انصار: «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ» و نومسلمانانى كه به خوبى از مسلمانان نخست پيروى كردهاند: «وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ»و به آنها نيز وعده بهشت داده شده و جزو كسانى قرار گرفتهاند كه سعادت بزرگى نصيبشان شده است. روشن است كه برخى از تازه مسلمانان رويهاى ديگر در پيش گرفته بودند و دنبالهرو مسلمانان اوليه نبودند.به نظر مىرسد كه به مرور زمان مفهوم تابعين رو به گسترش مىگذارد تا جز سابقان شامل همه مسلمانان بشود. طبيعت اين گسترش معنايى به مفهوم دو بعدى تابعان باز مىگردد. به لحاظ زمانى تابعين در برابر سابقين قرار مىگيرند و معيار تفكيك اين دو معيارى زمانى است و معلوم نيست دوره تابعين تا چه زمانى ادامه خواهد يافت. | ||
==تفسیر تابعین== | |||
تابعین نخستین مفسرانی به شمار میروند که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) را ندیده بودند؛ اما قرآن کریم را برای مردم زمانشان تفسیر میکردند. تابعین شاگردان صحابهاند و معلومات آنان غالباً به صحابه منتهی میشود.<ref>شاهرودی، عبد الوهاب، ارغنون آسمانی، جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی، ص۹۹، رشت، کتاب مبین، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.</ref> <ref>شاکر، محمدکاظم، مبانی و روشهای تفسیری، ص۲۷۴، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.</ref> <ref>مروتی، سهراب، پژوهشی پیرامون تاریخ تفسیر قرآن، ص۱۷۶، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.</ref> | |||
در دوره تابعین با گسترش دولت اسلامی و حوزههای حکومت و هجرت برخی اندیشمندان به نواحی گوناگون سرزمین اسلام، حوزههای علوم اسلامی شکل گرفت و پیدایش طبقات مفسران و جریانهای تفسیری به این عصر میپیوندد که مشهورترین آنها مدارس تفسیری مکه، مدینه و عراق میباشد و تفسیر که از اولین علوم متداول در حوزههای علوم اسلامی است، در این مراکز گسترش یافت.<ref>ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۷۷ ۱۲۷، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.</ref> | |||
به | |||
==شرایط تابعین== | ==شرایط تابعین== | ||
۱. سماع از صحابه. | ۱. سماع از صحابه. | ||
۲. طول ملازمت با صحابه و برخورداری از قوهی تمیز. مامقانی، عبداللّه، مقباس الهدایة فی علم الدرایة ج۳، ص۳۱۱. | ۲. طول ملازمت با صحابه و برخورداری از قوهی تمیز. <ref>مامقانی، عبداللّه، مقباس الهدایة فی علم الدرایة ج۳، ص۳۱۱</ref>. <ref>شهیدثانی، زینالدین بن علی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۴۶.</ref> | ||
۳. مهم ترین شرط در مورد تابعی دیدار او با صحابی است.ابن صلاح <ref>ابن صلاح، تقیالدین، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ص۳۰۲.</ref> | |||
شرط دیدار را کافی دانسته و ابن حَجَر عسقلانی <ref>ابن حجر عسقلانی، احمد، نزهة النظر شرح نخبة الفکر، ص۱۱۳.</ref> | |||
۳. | همین رأی را اختیار کرده است.برخی، چند تن از تابعین را که سماع آنها از صحابه به اثبات نرسیده، معرفی کردهاند.<ref>سخاوی، محمد بن عبدالرحمان، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۴، ص۱۴۷۱۴۹.</ref> <ref>خطیب بغدادی، احمدبن علی، الکفایة فی علم الروایة ص۳۸.</ref> | ||
شرط دیدار را کافی دانسته و ابن حَجَر | به عقیدهی این افراد، شرط دیدار از روایتی از رسول اکرم صلوات الله علیه به دست میآید که فرمود: «طوبی لِمَن رَآنی و آمن بی، و طوبی لمن رأی مَن رآنی » (خوشا به حال کسی که مرا دیده و به من ایمان آورده است و خوشا به حال آن کس که کسی را که مرا دیده، دیده باشد.<ref>سخاوی، محمد بن عبدالرحمان، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۴، ص۱۴۸.</ref> <ref>سیوطی، جلالالدین، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۰۷.</ref> | ||
همین رأی را اختیار کرده است. | |||
برخی، چند تن از تابعین را که سماع آنها از صحابه به اثبات نرسیده، معرفی کردهاند. | |||
به عقیدهی | |||
== | ==پانویس== | ||
==رده ها== واژگان قرآنی. اصطلاحات علوم حدیث.اصطلاحات علوم اسلامی. | |||
نسخهٔ ۱۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۲
عنوانی برای نسلی از عالمان دينی که به درک پيامبر اکرم صلی الله علیه وآله نايل نشده، اما اصحاب آن حضرت را درک کردهاند. اين اصطلاح در حوزههای مختلف از علوم اسلامی، از حديث و تاريخ گرفته تا فقه و تفسير اهميت داشته، و بيانگر مرحلهای از انتقال و نيز ساماندهی علوم اسلامی است.تعبير تابعين خاستگاه قرآنی دارد، اما مفهوم آن در فرايندی تاريخی شکل گرفته است. در اين فرايند، گروهی از مسلمانان نخستين که در قرآن کريم «تابعين به احسان» خوانده شده، و مورد ستايش قرار گرفتهاند، نسل پس از صحابه دانسته شده، و نزد مسلمانان به اين تعبیر شهرت یافتهاند. تعبير قرآنی تابعين، نخست زمينهساز شکلگيری صفت منسوب «تابعی» (منسوب به تابعين) شده، و سپس تعبير تابعين با تسامح، به عنوان جمع تابعی شناخته شده است. تنها در برخی کتب شرح مصطلحات اشاره شده که افزون بر تابعی، تابع نيز به عنوان مفرد تابعين شناخته بوده است.[۱]
معنای لغوی تابعین
تابعين جمع تابع يا تابعي و بر گرفته از ريشه «ت ـ ب ـ ع» به معناي پيروان است. [۲].
پیدایش اصطلاح تابعین
«تابعين» زمانى به يك اصطلاح تبديل شد كه خداوند در آيه 100 سوره توبه/9 مسلمانان را به چند گروه تقسيم و از دستهاى از آنان با اين وصف ياد كرد. اين توصيف قرآنى در سال نهم هجرى روى داده است زيرا سوره توبه بنا به نقل قتاده و مجاهد آخرين سورهاى است كه بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نازل شده است.[۳]محتواى آن نيز به روشنى بيانگر اين نكته است زيرا بخش نخست آن ناظر به برائت از مشركان و بخش دوم آن ناظر به غزوه تبوك است كه هر دو به حوادث سال نهم بازمىگردند. [۳] 543؛ [۴].از مسائلى كه در اين سوره بدان پرداخته مىشود، اعزام و بسيج نيروهاى نظامى است. در آيات اين بخش، از قبايل و شخصيت هايى كه بر اثر هراس از روم در اين اعزام حاضر نشدند مذمت شده و از مسلمانانى كه به اطاعت از پيامبر در غزوه تبوك حضور يافتند تمجيد و به آنان وعده بهشت و سعادت عظيم داده شده است: «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ». در اين آيه تحسين شدگان به دو دسته تقسيم شدهاند. مسلمانان سابقهدار، اعم از مهاجر و انصار: «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ» و نومسلمانانى كه به خوبى از مسلمانان نخست پيروى كردهاند: «وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ»و به آنها نيز وعده بهشت داده شده و جزو كسانى قرار گرفتهاند كه سعادت بزرگى نصيبشان شده است. روشن است كه برخى از تازه مسلمانان رويهاى ديگر در پيش گرفته بودند و دنبالهرو مسلمانان اوليه نبودند.به نظر مىرسد كه به مرور زمان مفهوم تابعين رو به گسترش مىگذارد تا جز سابقان شامل همه مسلمانان بشود. طبيعت اين گسترش معنايى به مفهوم دو بعدى تابعان باز مىگردد. به لحاظ زمانى تابعين در برابر سابقين قرار مىگيرند و معيار تفكيك اين دو معيارى زمانى است و معلوم نيست دوره تابعين تا چه زمانى ادامه خواهد يافت.
تفسیر تابعین
تابعین نخستین مفسرانی به شمار میروند که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) را ندیده بودند؛ اما قرآن کریم را برای مردم زمانشان تفسیر میکردند. تابعین شاگردان صحابهاند و معلومات آنان غالباً به صحابه منتهی میشود.[۵] [۶] [۷] در دوره تابعین با گسترش دولت اسلامی و حوزههای حکومت و هجرت برخی اندیشمندان به نواحی گوناگون سرزمین اسلام، حوزههای علوم اسلامی شکل گرفت و پیدایش طبقات مفسران و جریانهای تفسیری به این عصر میپیوندد که مشهورترین آنها مدارس تفسیری مکه، مدینه و عراق میباشد و تفسیر که از اولین علوم متداول در حوزههای علوم اسلامی است، در این مراکز گسترش یافت.[۸]
شرایط تابعین
۱. سماع از صحابه. ۲. طول ملازمت با صحابه و برخورداری از قوهی تمیز. [۹]. [۱۰] ۳. مهم ترین شرط در مورد تابعی دیدار او با صحابی است.ابن صلاح [۱۱] شرط دیدار را کافی دانسته و ابن حَجَر عسقلانی [۱۲] همین رأی را اختیار کرده است.برخی، چند تن از تابعین را که سماع آنها از صحابه به اثبات نرسیده، معرفی کردهاند.[۱۳] [۱۴] به عقیدهی این افراد، شرط دیدار از روایتی از رسول اکرم صلوات الله علیه به دست میآید که فرمود: «طوبی لِمَن رَآنی و آمن بی، و طوبی لمن رأی مَن رآنی » (خوشا به حال کسی که مرا دیده و به من ایمان آورده است و خوشا به حال آن کس که کسی را که مرا دیده، دیده باشد.[۱۵] [۱۶]
پانویس
==رده ها== واژگان قرآنی. اصطلاحات علوم حدیث.اصطلاحات علوم اسلامی.
- ↑ دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 14، مدخل "تابعین" از احمد پاکتچی
- ↑ لسان العرب، ج8، ص27؛ المعجم الوسيط، ص81، «تبع»
- ↑ السيرة النبويه، ج2، ص516،
- ↑ الطبقات، ج2، ص128
- ↑ شاهرودی، عبد الوهاب، ارغنون آسمانی، جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی، ص۹۹، رشت، کتاب مبین، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- ↑ شاکر، محمدکاظم، مبانی و روشهای تفسیری، ص۲۷۴، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- ↑ مروتی، سهراب، پژوهشی پیرامون تاریخ تفسیر قرآن، ص۱۷۶، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- ↑ ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۷۷ ۱۲۷، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- ↑ مامقانی، عبداللّه، مقباس الهدایة فی علم الدرایة ج۳، ص۳۱۱
- ↑ شهیدثانی، زینالدین بن علی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۴۶.
- ↑ ابن صلاح، تقیالدین، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ص۳۰۲.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد، نزهة النظر شرح نخبة الفکر، ص۱۱۳.
- ↑ سخاوی، محمد بن عبدالرحمان، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۴، ص۱۴۷۱۴۹.
- ↑ خطیب بغدادی، احمدبن علی، الکفایة فی علم الروایة ص۳۸.
- ↑ سخاوی، محمد بن عبدالرحمان، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۴، ص۱۴۸.
- ↑ سیوطی، جلالالدین، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۰۷.