زکریا معمر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۶: خط ۳۶:


==مقاومت، راه حل بحران فلسطین==
==مقاومت، راه حل بحران فلسطین==
وی معتقد است که مقاومت در برابر اشغال به هر شکل و روشی، به ویژه مقاومت نظامی قابل دستیابی بوده و آینده متعلق به مقاومت است. زیرا قدرت و عمق عربی و اسلامی آن، درگیری را به مناطق وسیعی باز می‌کند و حضور مشروع مقاومت را تقویت و معادلات بزرگتر، قوی‌تر و توانمندتری برای رسیدن به آزادی فلسطین تحمیل می‌کند. او بر این باور است که در محاصره نگه داشتن غزه، اشغال کرانه باختری، انتقال قدرت به یک نهاد امنیتی در ازای پول، از بین بردن مسئله پناهندگان، گسترش جنایت در داخل اراضی اشغالی، استراتژی اشغالگران است. در حالی که مردم فلسطین با مقاومت در نوار، انقلاب در کرانه باختری و با پایبندی به هویت ملی و مقاومت در برابر اراضی رژیم صهیونیستی به مقابله می پردازند نقش سازمان آزادیبخش فلسطین را بخشی از محافل خود دانسته و آن را از محتوای آن خالی کرده است و از آن به عنوان کارتی استفاده می کند که در صورت لزوم به نحوی در خدمت برنامه های خود باشد، در حالی که حماس خواهان اصلاح و بازسازی سازمان و عدم رفتن به سمت پروژه های جایگزین است، زیرا این امر باعث افزایش شکاف فلسطینی ها می شود و باعث می شود که درهای جنبش اسلامی را بسته نگه دارد. مردم فلسطین بر این باورند سیاست مرجعیت در کرانه باختری، بر اساس ممانعت از استفاده از هر کارت قدرت و مانع تراشی در وحدت فلسطینیان، مانع از دستیابی به اهداف مردم فلسطین می شود و معتقد است که هیچ پروژه دیگری به نتیجه نخواهد رسید، زیرا این سرزمین نمی تواند هیچ چیز دیگری را تحمل کند، مگر این که فلسطینی خالص باشد نظام سیاسی کنونی فلسطین که توسط حکومت خودگردان نمایندگی می شود توسط گروهی از منافع اداره می شود که تصمیم و نمایندگی را ربوده اند در حالی که تعادل واقعی آن صفر است، در واقع اکثریت قریب به اتفاق پایگاه جنبش فتح به این گروه از منافع اعتماد ندارند و خواهان بسیج مردم فلسطین در همه جا برای مقابله با پروژه اشغالگری هستند.
وی معتقد است که مقاومت در برابر اشغال به هر شکل و روشی، به ویژه مقاومت نظامی قابل دستیابی بوده و آینده متعلق به مقاومت است. زیرا قدرت و عمق عربی و اسلامی آن، درگیری را به مناطق وسیعی باز می‌کند و حضور مشروع مقاومت را تقویت و معادلات بزرگتر، قوی‌تر و توانمندتری را برای رسیدن به آزادی [[فلسطین]] هموار می‌کند. او بر این باور است که در محاصره نگه داشتن [[غزه]]، اشغال [[کرانه باختری]]، انتقال قدرت به یک نهاد امنیتی در ازای پول، از بین بردن مسئله پناهندگان، گسترش جنایت در داخل اراضی اشغالی، استراتژی [[رژیم صهیونیستی]] است. در حالی که مردم فلسطین با مقاومت در [[نوار غزه]]، انقلاب در کرانه باختری، و پایبندی به هویت ملی و مقاومت در برابر پروژه‌های یهودی‌سازی و اسرائیلی‌سازی در سرزمین‌های مربوط به سال 1948 م، مقابله می کنند. ابو معمر معتقد بود که [[جنبش فتح|تشکیلات خودگردان فلسطین]] نقش [[سازمان آزادی بخش فلسطین|سازمان آزادیبخش فلسطین]] را به حاشیه رانده و آن را بخشی از محافل خود می‌داند و آن را از محتوا و هدفش خالی کرده و با آن به‌عنوان برگ برنده‌ای که در صورت لزوم از آن برای ارائه دستور کار خود استفاده  کندف رفتار می‌کند. در حالی که [[حماس]] خواستار اصلاح و بازسازی سازمان بوده و به دنبال پروژه‌های جایگزین نمی‌رود. زیرا این امر باعث افزایش شکاف فلسطین شده و بسته نگه داشتن درهای سازمان به روی جنبش‌های [[حماس]] و [[جهاد اسلامی فلسطین|جهاد اسلامی]]، مشروعیت و جایگاه خود را به عنوان نماینده مردم فلسطین از دست می‌دهد. به باور او سیاست مرجع و تعیین کننده در کرانه باختری مبنی بر جلوگیری از استفاده از هرگونه برگ برنده‌ای است که مانع وحدت فلسطین و دستیابی به اهداف مردم فلسطین شود و هیچ پروژه دیگری به نتیجه نخواهد رسید، زیرا این سرزمین نمی‌تواند چیزی جز یک موجودیت صرفاً فلسطینی باشد و هیچ حاکمیتی جز ملت فلسطین وجود ندارد و نظام سیاسی کنونی فلسطین، که توسط حکومت خودگردان نمایندگی می‌شود، گروهی است که تعادل  تصمیم گیری و نمایندگی را ندارد و  اکثریت قریب به اتفاق [[جنبش فتح]] به این گروه ذینفع اعتماد ندارد و خواستار ضرورت بسیج مردم فلسطین در همه جا بوده و تنها پروژه در مقابل اشغالگران، پروژه مقاومت است.


==وضعیت نامطلوب اعراب==
==وضعیت نامطلوب اعراب==
confirmed
۸٬۴۱۰

ویرایش