ابن عثمان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'فاس' به 'فاس') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
در آغاز سال 1200ق سلطان محمد، ابن عثمان را با هدایایى نزد سلطان عبدالحمید عثمانى، به [[استانبول]] فرستاد و وی با هیأت تحت سرپرستى خود در اواخر همان سال وارد استانبول شد. سلطان عبدالحمید کسانى را به استقبال وی فرستاد و او در 27 شوال با سلطان دیدار کرد. جزئیات این دیدار در سفرنامه وی آمده است. پس از آن ابن عثمان مدتى طولانى در استانبول ماند و از جاهای مختلف و دیدنى آن شهر و دیگر شهرهای آن دیار بازدید کرد و با برخى از شاعران ترک، مانند صدقى مصطفى، آشنا شد. | در آغاز سال 1200ق سلطان محمد، ابن عثمان را با هدایایى نزد سلطان عبدالحمید عثمانى، به [[استانبول]] فرستاد و وی با هیأت تحت سرپرستى خود در اواخر همان سال وارد استانبول شد. سلطان عبدالحمید کسانى را به استقبال وی فرستاد و او در 27 شوال با سلطان دیدار کرد. جزئیات این دیدار در سفرنامه وی آمده است. پس از آن ابن عثمان مدتى طولانى در استانبول ماند و از جاهای مختلف و دیدنى آن شهر و دیگر شهرهای آن دیار بازدید کرد و با برخى از شاعران ترک، مانند صدقى مصطفى، آشنا شد. | ||
او در رجب 1201 از استانبول به [[حجاز]] رفت و همزمان با خروج او جنگ [[عثمانى]] و [[روسیه]] آغاز شد و او که وعده مساعدت به ترکان داده بود، ضمن سرودن ابیاتى از دلاوریهای سربازان ترک ستایش کرد. ابن عثمان در 9 ذیحجه 1201 وارد [[مکه]] شد و ضمن به جای آوردن مراسم [[ | او در رجب 1201 از استانبول به [[حجاز]] رفت و همزمان با خروج او جنگ [[عثمانى]] و [[روسیه]] آغاز شد و او که وعده مساعدت به ترکان داده بود، ضمن سرودن ابیاتى از دلاوریهای سربازان ترک ستایش کرد. ابن عثمان در 9 ذیحجه 1201 وارد [[مکه]] شد و ضمن به جای آوردن مراسم [[حج]] 18 روز در آن شهر ماند. | ||
آنگاه به [[فلسطین]] رفت و از شهرهای [[قدس]] و [[عکا]] و نیز امیر جَزّاز، فرمانروای فلسطین، دیدار کرد. پس از آن از طریق دریا آهنگ دیدار [[قبرس]] کرد، اما در بین راه کشتى دچار آشوب دریا شد و او ناچار به طرف [[تونس]] رفت و پس از چند روز به مغرب بازگشت و در رمضان 1202 به پایتخت وارد شد. | آنگاه به [[فلسطین]] رفت و از شهرهای [[قدس]] و [[عکا]] و نیز امیر جَزّاز، فرمانروای فلسطین، دیدار کرد. پس از آن از طریق دریا آهنگ دیدار [[قبرس]] کرد، اما در بین راه کشتى دچار آشوب دریا شد و او ناچار به طرف [[تونس]] رفت و پس از چند روز به مغرب بازگشت و در رمضان 1202 به پایتخت وارد شد. |
نسخهٔ ۱۶ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۰
اِبْنِ عُثْمان، ابوعبدالله محمد بن عبدالوهاب بن عثمان مکناسى، نویسنده و دولتمرد در عصر 3 تن از پادشاهان مغرب. شناخت این شخصیت از جهت اثری که وی بر وحدت مذاهب اسلامی میتواند داشته باشد، حائز اهمیت است.
پیشینه
از تاریخ تولد او اطلاعى در دست نیست. ظاهراً در اواسط سده 12ق/18م در مکناس (واقع در مراکش) زاده شد. و در 1213ق/1799م بر اثر ابتلا به بیماری وبا که در مغرب شیوع یافته بود، درگذشت. [۱].
مشاغل و مسئولیتها
دوره سلطنت سلطان محمد بن عبدالله
پدرش به صحافى اشتغال داشت و نیز در یکى از مساجد مکناس وعظ مىکرد. ابن عثمان در روزگار جوانى، همچون پدر به صحافى مشغول شد و آنگاه وظیفه کتابداری و سپس منصب کتابت را در دستگاه سلطان محمد بن عبدالله برعهده گرفت. او مدتى نیز به سمت قضای تطوان برگزیده شد و آنگاه به امارت آن شهر رسید. برخى در باب امارت وی تردید کردهاند [۲].
چنانکه از کتاب خود او احراز المعلّى که حاوی گزارش سفرِ وی به شرق اسلامى است، برمىآید در 1193ق/1779م به عنوان نماینده سلطان محمد بن عبدالله به اسپانیا رفت و با تلاش وی بین دولتهای مغرب و اسپانیا صلح و سازش افتاد؛ هم در این مأموریت، سفرنامهای با عنوان الاکسیر فى فکاک الا´سیر نوشت.
ابن عثمان در 20 شوال این سال از رباط حرکت کرد [۳] و در 4 محرم 1194 به مادرید رسید [۴]. در این فاصله و پس از آن، چنانکه خود در سفرنامهاش به تفصیل شرح داده، از جاهای مختلف دیدار کرد [۵]. از جمله در شقوبیه (شهری بزرگ و کهن در شمال مادرید که بین آن دو 90 کم فاصله است) از اسیران مسلمان الجزایری بازدید کرد و هدایای پادشاه مغرب را به آنان داد [۶]. وی از پادشاه اسپانیا خواست تا اسیران را آزاد کند، امّا تنها با آزادی دو تن موافقت شد [۷].
پس از انعقاد پیمان صلح در 26 جمادیالاول 1194، وی از برخى از شهرهای اسپانیا دیدار کرد، و پس از سیاحت غرناطه همراه اسیران آزاد شده، وارد تطوان شد [۸] و هنگامیکه از این سفر موفقیت آمیز بازگشت، سلطان او را به وزارت منصوب کرد.
3 سال بعد، سلطان محمّد او را برای پىگیری کاری که در جهت صلح و تفاهم در اسپانیا آغاز کرده بود، با مالى فراوان در رأس هیأتى به عنوان سفیر خود به مالت و ناپل فرستاد تا اسیران مسلمانى را که در آن دو جا زندانى بودند، آزاد کند. در همین مأموریت بود که او سفرنامه البدر السافر را نوشت. این هیأت در ذیحجه 1195 از مراکش حرکت کرد. در این سفر پیمان نامهای بین ابن عثمان و نماینده پادشاه ناپل و سیسیل (فردیناند اول پسر پادشاه کارلوس سوم) در 12 ذیقعده 1196 مبنى بر صلح و سازش در ناپل امضا شد.
در آغاز سال 1200ق سلطان محمد، ابن عثمان را با هدایایى نزد سلطان عبدالحمید عثمانى، به استانبول فرستاد و وی با هیأت تحت سرپرستى خود در اواخر همان سال وارد استانبول شد. سلطان عبدالحمید کسانى را به استقبال وی فرستاد و او در 27 شوال با سلطان دیدار کرد. جزئیات این دیدار در سفرنامه وی آمده است. پس از آن ابن عثمان مدتى طولانى در استانبول ماند و از جاهای مختلف و دیدنى آن شهر و دیگر شهرهای آن دیار بازدید کرد و با برخى از شاعران ترک، مانند صدقى مصطفى، آشنا شد.
او در رجب 1201 از استانبول به حجاز رفت و همزمان با خروج او جنگ عثمانى و روسیه آغاز شد و او که وعده مساعدت به ترکان داده بود، ضمن سرودن ابیاتى از دلاوریهای سربازان ترک ستایش کرد. ابن عثمان در 9 ذیحجه 1201 وارد مکه شد و ضمن به جای آوردن مراسم حج 18 روز در آن شهر ماند.
آنگاه به فلسطین رفت و از شهرهای قدس و عکا و نیز امیر جَزّاز، فرمانروای فلسطین، دیدار کرد. پس از آن از طریق دریا آهنگ دیدار قبرس کرد، اما در بین راه کشتى دچار آشوب دریا شد و او ناچار به طرف تونس رفت و پس از چند روز به مغرب بازگشت و در رمضان 1202 به پایتخت وارد شد.
پس از آن برای استراحت و دیدار با خانوادهاش به مکناس رفت، اما سلطان محمد از او خواست بىدرنگ به تلمسان برود و با اسیران الجزایری که از اسپانیا باز مىگشتند، همراهى کند. ابن عثمان در سفرنامهاش احراز المعلى از تبادل اسیران میان الجزایر و اسپانیا و نیز از دیدار با اسیران بازگشته الجزایری و نقش سلطان محمد در آزادی آنان و پولهایى که در این راه صرف شده، به تفصیل سخن گفته است. او از عهده انجام مأموریت تازه نیز به خوبى برآمد. پس از بازگشت از این مأموریت به زادگاهش رفت تا چندی به استراحت بپردازد. ابن عثمان پس از مدتى اقامت در مکناس به منصب وزارت خویش در کاخ سلطنتى فاس بازگشت.
دوره سلطنت زید بن محمد
رجب 1203 سلطان محمد درگذشت و فرزندش یزید که در تاریخ مراکش به سنگدلى و خشونت معروف است، به سلطنت رسید. نقش و مسئولیت ابن عثمان در دوران کوتاه سلطنت وی چندان روشن نیست.
از اسناد خزانه ملى مادرید، قسمت مربوط به روابط اسپانیا و مغرب که به وسیله بالاو انتشار یافته، چنین برمىآید که چند ماه پس از آن که یزید به سلطنت رسید، وی ابن عثمان را به عنوان سفیر نزد کارلوس چهارم پادشاه اسپانیا فرستاد. در این میان روابط مغرب و اسپانیا به تیرگى گرایید و یزید، ابن عثمان را از سفارت برکنار کرد و در 1205ق/ 1791م پسر عمّ خود على بن احمد بن ادریس را به جای او گماشت، اما این عثمان اعتنایى نکرد و همچنان به حل مشکلات موجود بین دو دولت سرگرم بود و یزید پس از 5 ماه بار دیگر او را به مقام خود بازگرداند.
دوره سلطنت سلیمان
ابن عثمان در اسپانیا ماند تا خبر مرگ یزید را شنید و به مغرب بازگشت و نزد سلیمان، برادر و جانشین یزید، اعتبار و احترام بسیار یافت. در دوران حکومت سلطان سلیمان، ابن عثمان از برجستهترین رجال سیاسى و حکومتى شمرده مىشد، رسیدگى به امور و سیاست خارجى را برعهده داشت و در عین حال در حل و فصل امور داخلى نیز اهتمام مىورزید.
در 1212ق/1797م که سلیمان وارد شهر مراکش شد، ابن عثمان به عنوان وزیر اول همراه او بود. در این احوال نفوذ و اقتدار او در سراسر مغرب، جز شهر آسفى، گسترده بود. در این شهر، عبدالرحمان ابن ناصر فرمانروایى داشت و او با هشام، یکى از برادران سلیمان، بیعت کرده بود. سلطان ابن عثمان را مأمور حل مسأله عبدالرحمان کرد و او به امیر آسفى توصیفه کرد تا راه اطاعت پیش گیرد. عبدالرحمان به بهانه بیماری از رفتن نزد سلطان سلیمان سرباز زد، ولى نامهای به او نوشت و در آن اطاعت و انقیاد خود را اعلام کرد.
به طور کلى در دوران قدرت ابن عثمان، روابط مغرب با اسپانیا و دیگر کشورهای اروپا بسیار خوب بود و او که طرفدار صلح و تفاهم در روابط ملل بود، کوشش فراوانى در جهت رفع مشکلات بین دولت مغرب و دیگر دولتها داشت. در 1213ق پیمان صلح و تجارت و دریانوردی بین مغرب و اسپانیا به کوشش او امضا شد [۹].
آثار
ابن عثمان آثار زیادی نوشته که بیشتر آنها سفرنامههایى مبنى بر گزارش سفرهای او به کشورهای مختلف است:
- کتاب الاکسیر فى فکاک الا´سیر که سفرنامه وی در نخستین دوره سفارت او به اسپانیاست، در 1965م به کوشش محمد فاسى در رباط چاپ شده است. نویسنده در این کتاب، تمامى حوادث و رویدادهای سفرش را از آغاز تا انجام به زیبایى شرح داده است. او از مردمان، شخصیتهای سیاسى - اجتماعى، علمى، مذهبى، دانشگاهها و مدارس، بیمارستانها، راهها و خیابانها، مساجد، کلیساها، دیرها و راهبهها، نظامیان و قلعههای نظامى، بازار و اوضاع اقتصادی، چگونگى کشاورزی، پیشرفتهای علمى و صنعتى، زندگى مردم و آداب و سنن و اخلاق و کردار آنان، تا آنجا که در حوزه دید او قرار گرفته، اطلاعات روشن و مفیدی به دست داده است. او با ذکر دقیق رویدادها، از دیدارش با کارلوس سوم پادشاه اسپانیا سخن مىگوید و جزئیات احوال او و تاریخچهای از خاندانش را بیان مىکند. در این میان از شهرهای بزرگى چون مادرید، و شهرهای بزرگ کهنى چون اشبیلیه، قرطبه، طلیطله و غرناطه با گستردگى بیشتر سخن گفته است. از آنجا که نویسنده مسلمان و دارای غیرت دینى است، از اسپانیا عموماً و از شهرهای بازمانده از دوران حاکمیت اسلام خصوصاً با شیفتگى و دلبستگى ویژه سخن رانده است.
غیرت اسلامى ابن عثمان سبب شده است که وی به هنگام یاد کردن از شهرها و آبادیهای اسپانیا عبارت: «اعادها الله داراسلام» را به کار ببرد و یا پادشاه اسپانیا را «طاغیه» بنامد. به طور کلى وی به هنگام ذکر آثار دیرین اسلامى با تأسف سخن مىگوید. اطلاعاتى که ابن عثمان از تاریخ اسلام در اسپانیا و نیز تاریخ مسیحیت و فرمانروایان مسیحى آنجا به دست مىدهد، بیانگر چیرهدستى او در تاریخ و سیاست و عقاید است.
- دو سفرنامه دیگر از ابن عثمان باقى مانده که یکى احراز المعلّى والرقیب فى حج بیتالله الحرام وزیارة القدس الشریف والتبرک بقبر الحبیب است که سفرنامه وی به کشور عثمانى و مکه و فلسطین است و نسخهای از آن در خزانه زیدانیه وجود دارد [۱۰] و دیگر البدر السافر فى افتکاک الا´ساری من یدالعدوّ الکافر که نسخهای از آن نیز در همانجا موجود است [۱۱].
- اثر دیگری با عنوان منظومة فى المناسک نیز به او منسوب است [۱۲].
پانویس
منابع
- ابن عثمان، محمد، الاکسیر فى فکاک الا´سیر، به کوشش محمد فاسى، رباط 1965م
- سلاوی، احمد، الاستقصاء، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضاء، 1376ق/1956م
- فاسى، محمد، «الکاتب الوزیر محمد بن عثمان المکناسى»، مجلة معهد المخطوطات العربیة، قاهره، 1381ق/1961م
- کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1957م
- مراکشى، عباس، الاعلام بمن حلّ مراکش، فاس، 1357ق/1938م.