ابن زیات: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'تلمسان' به 'تلمسان')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''اِبْن زَیات'''، ابوحجّاج (یا ابویعقوب ) یوسف بن یحیى بن عیسى ابن عبدالرحمان تادلى، ادیب، لغوی، [[فقیه]] و قاضى [[مالکى]] مراکشى است.  
'''اِبْن زَیات'''، ابوحجّاج (یا ابویعقوب ) یوسف بن یحیى بن عیسى ابن عبدالرحمان تادلى، ادیب، لغوی، [[فقیه]] و قاضى [[مذهب مالکی|مالکى]] مراکشى است.  


==پیشینه==
==پیشینه==
از تاریخ تولد وی اطلاعاتی در دسترس نیست، اما درگذشت وی را در سال 627 یا 628 قمری (1230 یا 1231 میلادی) ذکر کرده‌اند.
از تاریخ تولد وی اطلاعاتی در دسترس نیست، اما درگذشت وی را در سال 627 یا 628 قمری (1230 یا 1231 میلادی) ذکر کرده‌اند.


ابن زیات اهل تادلا یا تادله، شهری در جبال بربر، نزدیک تلمسان و [[فاس]] <ref>یاقوت، 1/810</ref> بود. [[فیروزآبادی]] <ref>ص 294</ref> و [[سیوطى]] <ref>ص 425</ref> او را در [[نحو]] و لغت و ادب امام خوانده اند. وی به حضور ابوالعباس احمد سبتى (524 -601ق /1130- 1204م ) پیر و ولى مراکشى رسید و [[ابن حوط الله]] و [[سلالقى]] را نیز ملاقات کرد. ابن زیات، هنگامى که در شهر رگراگه (رجراجه یا چنانکه [[باباتنبکتى]] آورده: دقداق ) قاضى بود، درگذشت <ref>بابا تنبکتى، 352</ref>. فیروزآبادی و سیوطى درگذشت او را پس از 540ق /1145م نوشته اند <ref>همانجاها</ref>، اما او خود از رجالى یاد کرده است که در 616ق /1219م درگذشته اند <ref>ابن زیات، 469</ref>. [[حاجى خلیفه]] <ref>2/1790</ref> و [[بغدادی]] <ref> هدیه،552</ref> نیز سال وفات او را پس از 540 ق نوشته اند ولى بغدادی در جای دیگر سال 630ق /1233م را یاد کرده است <ref> [[ایضاح]]،292</ref>. گفته اند که جنازه او را به [[مراکش]] بردند و در قبه [[سیدی محمد فرّان]] و [[سیدی محمد بربوشى]] در بیرون شهر و نزدیک دروازه خمیس به خاک سپردند.
ابن زیات اهل تادلا یا تادله، شهری در جبال بربر، نزدیک تلمسان و [[فاس]] <ref>یاقوت، 1/810</ref> بود. فیروزآبادی <ref>ص 294</ref> و سیوطى <ref>ص 425</ref> او را در نحو و لغت و ادب امام خوانده اند. وی به حضور ابوالعباس احمد سبتى (524 -601ق /1130- 1204م ) پیر و ولى مراکشى رسید و ابن حوط الله و سلالقى را نیز ملاقات کرد. ابن زیات، هنگامى که در شهر رگراگه (رجراجه یا چنانکه باباتنبکتى آورده: دقداق ) قاضى بود، درگذشت <ref>بابا تنبکتى، 352</ref>. فیروزآبادی و سیوطى درگذشت او را پس از 540ق /1145م نوشته اند <ref>همانجاها</ref>، اما او خود از رجالى یاد کرده است که در 616ق /1219م درگذشته اند <ref>ابن زیات، 469</ref>. حاجى خلیفه <ref>2/1790</ref> و بغدادی <ref> هدیه،552</ref> نیز سال وفات او را پس از 540 ق نوشته اند ولى بغدادی در جای دیگر سال 630ق /1233م را یاد کرده است <ref> [[ایضاح]]،292</ref>. گفته اند که جنازه او را به [[مراکش]] بردند و در قبه سیدی محمد فرّان و سیدی محمد بربوشى در بیرون شهر و نزدیک دروازه خمیس به خاک سپردند.


==تصوف==
==تصوف==
از کتاب [[التشوّف الى رجال التصوّف]] او برمى آید که او خود در زمره صوفیان بوده و گاه مطالبى را از زبان مریدان نقل کرده است (مثلاً در ص 222). ابن زیات در ادب، تألیفى به نام [[نهایة المقامات فى درایة المقامات]] در شرح مقامات حریری داشته است که آن را بهترین شرحها <ref>فیروزآبادی، سیوطى، همانجاها</ref> و «شرحى نبیل » <ref>بابا تنبکتى، همانجا</ref> گفته اند، اما اکنون از آن اطلاع نداریم. اثر موجود ابن زیات همان التشوف الى رجال التصوف است.  
از کتاب التشوّف الى رجال التصوّف او برمى آید که او خود در زمره صوفیان بوده و گاه مطالبى را از زبان مریدان نقل کرده است (مثلاً در ص 222). ابن زیات در ادب، تألیفى به نام نهایة المقامات فى درایة المقامات در شرح مقامات حریری داشته است که آن را بهترین شرحها <ref>فیروزآبادی، سیوطى، همانجاها</ref> و «شرحى نبیل » <ref>بابا تنبکتى، همانجا</ref> گفته اند، اما اکنون از آن اطلاع نداریم. اثر موجود ابن زیات همان التشوف الى رجال التصوف است.  


==کتاب التشوف الی رجال التصوف==
==کتاب التشوف الی رجال التصوف==
در این کتاب که تألیف آن را در [[شعبان]] 617 آغاز کرده (ص 13) و در روز [[جمعه]] 12 [[ذیقعده]] همان سال به پایان رسانیده (ص 478) احوال صالحینى را آورده است که مقیم مراکش بوده، یا به گونه ای با آن پیوند داشته اند (ص 3). ابن زیات در مقدمه کتاب مى نویسد که از اخبار و آثار اولیاءالله در [[مغرب]] کسى چیزی نمى داند، چنانکه شخص بى اطلاع گمان مى برد که در مغرب ولى و وتدی نیست. وی مى نویسد که آنچه در این کتاب یاد کرده است، یا شنیده های اوست و یا مطالبى است که اسنادی در مورد آنها داشته است و در هر حال بر صحیح ترین آنها اعتماد کرده است (ص 4).
در این کتاب که تألیف آن را در شعبان 617 آغاز کرده (ص 13) و در روز جمعه 12 ذیقعده همان سال به پایان رسانیده (ص 478) احوال صالحینى را آورده است که مقیم مراکش بوده، یا به گونه ای با آن پیوند داشته اند (ص 3). ابن زیات در مقدمه کتاب مى نویسد که از اخبار و آثار اولیاءالله در مغرب کسى چیزی نمى داند، چنانکه شخص بى اطلاع گمان مى برد که در مغرب ولى و وتدی نیست. وی مى نویسد که آنچه در این کتاب یاد کرده است، یا شنیده های اوست و یا مطالبى است که اسنادی در مورد آنها داشته است و در هر حال بر صحیح ترین آنها اعتماد کرده است (ص 4).


[[التشوف]] مأخذ مصنفّین پس از ابن زیات قرار گرفته است: از آن جمله [[ابن ابى زرع]] <ref>ص 36، 170</ref>، [[ابن مریم]] <ref>ص 33، 108، 111</ref>، ناصری <ref>2/74، 262-263</ref>، [[عبدالحق بادسى]] مؤلف [[المقصد]]، [[احمد تادلى]] مؤلف [[المغری]]، [[ابن عسکر]] مؤلف [[دوحة الناشر]]، [[محمد کتانى]] مؤلف [[سلوة الانفاس]] و [[ابن موقت]] مؤلف [[السعادة الابدیة]] از این کتاب نقل کرده اند (فور1، «ب »). التشوف مشتمل بر گزارش احوال شماری از افاضل علما و فقها و عباد و زهّاد و پارسایان (وَرِعین ) و جز آنان است. مؤلف عقیده دارد که همه این اشخاص را مى توان صوفى خواند.  
التشوف مأخذ مصنفّین پس از ابن زیات قرار گرفته است: از آن جمله ابن ابى زرع <ref>ص 36، 170</ref>، ابن مریم <ref>ص 33، 108، 111</ref>، ناصری <ref>2/74، 262-263</ref>، عبدالحق بادسى مؤلف المقصد، احمد تادلى مؤلف المغری، ابن عسکر مؤلف دوحة الناشر، محمد کتانى مؤلف سلوة الانفاس و ابن موقت مؤلف السعادة الابدیة از این کتاب نقل کرده اند (فور1، «ب »). التشوف مشتمل بر گزارش احوال شماری از افاضل علما و فقها و عباد و زهّاد و پارسایان (وَرِعین ) و جز آنان است. مؤلف عقیده دارد که همه این اشخاص را مى توان صوفى خواند.  


او صوفى را در اصل منسوب به صوفه، قومى از عرب، مى داند و مى نویسد که متصوف کسى است که خود را در زی صوفیان درآورد (ص 4). ابن زیات در این کتاب به ایراد اخبار رجال تصوف بسنده کرده و از علوم تصوف چیزی نیاورده است، زیرا [[احیاء علوم الدین]] [[ابوحامد محمد غزالى]] آن علوم را کاملاً بیان کرده است. او با بیان عباراتى درباره [[غزالى]] ارادت خویش را به مقام معنوی وی نشان مى دهد (ص 6 -7). ابن زیات پیش از تحریر تراجم اولیا که بخش اصلى تشوف است، مدخلى در 7 باب: 1. در صفت اولیا؛ 2. در حفظ قلوب آنان و ترک منکرات؛ 3. در دوستى آنان؛ 4. در دیدار و همنشینى آنان؛ 5. در حُسن ثنا و قبول آنان بر روی زمین؛ 6. در اثبات احوال آنان؛ 7. در اثبات کرامات آنان آورده و فصولى نیز بر این مدخل افزوده است (ص 17-60). او «تراجم اولیا» را تبّرکاً با نام کسانى که محمد نام داشته اند، آغاز کرده و با همین نام به پایان رسانده است (ص 61). در این کتاب گزارش احوال و کرامات 277 تن از مردان و زنان آمده است و چنانکه در مقدمه یاد شده، مؤلف به ذکر احوال زندگان نپرداخته است (ص 13).
او صوفى را در اصل منسوب به صوفه، قومى از عرب، مى داند و مى نویسد که متصوف کسى است که خود را در زی صوفیان درآورد (ص 4). ابن زیات در این کتاب به ایراد اخبار رجال تصوف بسنده کرده و از علوم تصوف چیزی نیاورده است، زیرا احیاء علوم الدین ابوحامد محمد غزالى آن علوم را کاملاً بیان کرده است. او با بیان عباراتى درباره غزالى ارادت خویش را به مقام معنوی وی نشان مى دهد (ص 6 -7). ابن زیات پیش از تحریر تراجم اولیا که بخش اصلى تشوف است، مدخلى در 7 باب: 1. در صفت اولیا؛ 2. در حفظ قلوب آنان و ترک منکرات؛ 3. در دوستى آنان؛ 4. در دیدار و همنشینى آنان؛ 5. در حُسن ثنا و قبول آنان بر روی زمین؛ 6. در اثبات احوال آنان؛ 7. در اثبات کرامات آنان آورده و فصولى نیز بر این مدخل افزوده است (ص 17-60). او «تراجم اولیا» را تبّرکاً با نام کسانى که محمد نام داشته اند، آغاز کرده و با همین نام به پایان رسانده است (ص 61). در این کتاب گزارش احوال و کرامات 277 تن از مردان و زنان آمده است و چنانکه در مقدمه یاد شده، مؤلف به ذکر احوال زندگان نپرداخته است (ص 13).
[[مَقّری تلمسانى]] <ref>10/128-140</ref> در شرح احوال ابوالعباس احمد ابن جعفر سَبْتى خزرجى، مکرر از ابن زیات نقل قول کرده و یک بار به کتاب التشوف او اشاره صریح کرده است <ref>همو، 10/134</ref>، اما در نسخه چاپى التشوف شرح احوال [[ابوالعباس سَبْتى]] نیامده و ابن زیات به مناسبتى یک بار از او نام برده است (ص 417). با اینهمه در پایان چند نسخه خطى این کتاب، چنانکه [[آدولف فور]] در مقدمه التشوف (ص «ج، د») یاد کرده، شرح احوال ابوالعباس سبتى نیز وارد شده است.  
مَقّری تلمسانى <ref>10/128-140</ref> در شرح احوال ابوالعباس احمد ابن جعفر سَبْتى خزرجى، مکرر از ابن زیات نقل قول کرده و یک بار به کتاب التشوف او اشاره صریح کرده است <ref>همو، 10/134</ref>، اما در نسخه چاپى التشوف شرح احوال ابوالعباس سَبْتى نیامده و ابن زیات به مناسبتى یک بار از او نام برده است (ص 417). با اینهمه در پایان چند نسخه خطى این کتاب، چنانکه آدولف فور در مقدمه التشوف (ص «ج، د») یاد کرده، شرح احوال ابوالعباس سبتى نیز وارد شده است.  


ابن زیات در این کتاب به ذکر کرامات صاحبان ترجمه ها پرداخته و از راه رفتن آنان بر روی آب (ص 98، 192، 325، 365)، پریدن در هوا (ص 252) و سخن گفتن مردگان در گور (ص 287) سخن گفته است. کتاب التشّوف الى رجال التصوف در 1958م در [[رباط]] از طرف معهد العلیا المغربیة به کوشش آدولف فور چاپ شده است. از دیگر تألیفات ابن زیات مناقب [[ابوالعباس سبتى]] است که قاضى عباس ابن ابراهیم آن را در جلد دوم <ref>ص 65 -240</ref> اِعلام بِمَن حَل مَرّاکش و اَغمات مِن الاَعلام که در 1936م در [[فاس]] به چاپ رسیده، نقل کرده است.
ابن زیات در این کتاب به ذکر کرامات صاحبان ترجمه ها پرداخته و از راه رفتن آنان بر روی آب (ص 98، 192، 325، 365)، پریدن در هوا (ص 252) و سخن گفتن مردگان در گور (ص 287) سخن گفته است. کتاب التشّوف الى رجال التصوف در 1958م در رباط از طرف معهد العلیا المغربیة به کوشش آدولف فور چاپ شده است. از دیگر تألیفات ابن زیات مناقب ابوالعباس سبتى است که قاضى عباس ابن ابراهیم آن را در جلد دوم <ref>ص 65 -240</ref> اِعلام بِمَن حَل مَرّاکش و اَغمات مِن الاَعلام که در 1936م در [[فاس]] به چاپ رسیده، نقل کرده است.





نسخهٔ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۴۰

اِبْن زَیات، ابوحجّاج (یا ابویعقوب ) یوسف بن یحیى بن عیسى ابن عبدالرحمان تادلى، ادیب، لغوی، فقیه و قاضى مالکى مراکشى است.

پیشینه

از تاریخ تولد وی اطلاعاتی در دسترس نیست، اما درگذشت وی را در سال 627 یا 628 قمری (1230 یا 1231 میلادی) ذکر کرده‌اند.

ابن زیات اهل تادلا یا تادله، شهری در جبال بربر، نزدیک تلمسان و فاس [۱] بود. فیروزآبادی [۲] و سیوطى [۳] او را در نحو و لغت و ادب امام خوانده اند. وی به حضور ابوالعباس احمد سبتى (524 -601ق /1130- 1204م ) پیر و ولى مراکشى رسید و ابن حوط الله و سلالقى را نیز ملاقات کرد. ابن زیات، هنگامى که در شهر رگراگه (رجراجه یا چنانکه باباتنبکتى آورده: دقداق ) قاضى بود، درگذشت [۴]. فیروزآبادی و سیوطى درگذشت او را پس از 540ق /1145م نوشته اند [۵]، اما او خود از رجالى یاد کرده است که در 616ق /1219م درگذشته اند [۶]. حاجى خلیفه [۷] و بغدادی [۸] نیز سال وفات او را پس از 540 ق نوشته اند ولى بغدادی در جای دیگر سال 630ق /1233م را یاد کرده است [۹]. گفته اند که جنازه او را به مراکش بردند و در قبه سیدی محمد فرّان و سیدی محمد بربوشى در بیرون شهر و نزدیک دروازه خمیس به خاک سپردند.

تصوف

از کتاب التشوّف الى رجال التصوّف او برمى آید که او خود در زمره صوفیان بوده و گاه مطالبى را از زبان مریدان نقل کرده است (مثلاً در ص 222). ابن زیات در ادب، تألیفى به نام نهایة المقامات فى درایة المقامات در شرح مقامات حریری داشته است که آن را بهترین شرحها [۱۰] و «شرحى نبیل » [۱۱] گفته اند، اما اکنون از آن اطلاع نداریم. اثر موجود ابن زیات همان التشوف الى رجال التصوف است.

کتاب التشوف الی رجال التصوف

در این کتاب که تألیف آن را در شعبان 617 آغاز کرده (ص 13) و در روز جمعه 12 ذیقعده همان سال به پایان رسانیده (ص 478) احوال صالحینى را آورده است که مقیم مراکش بوده، یا به گونه ای با آن پیوند داشته اند (ص 3). ابن زیات در مقدمه کتاب مى نویسد که از اخبار و آثار اولیاءالله در مغرب کسى چیزی نمى داند، چنانکه شخص بى اطلاع گمان مى برد که در مغرب ولى و وتدی نیست. وی مى نویسد که آنچه در این کتاب یاد کرده است، یا شنیده های اوست و یا مطالبى است که اسنادی در مورد آنها داشته است و در هر حال بر صحیح ترین آنها اعتماد کرده است (ص 4).

التشوف مأخذ مصنفّین پس از ابن زیات قرار گرفته است: از آن جمله ابن ابى زرع [۱۲]، ابن مریم [۱۳]، ناصری [۱۴]، عبدالحق بادسى مؤلف المقصد، احمد تادلى مؤلف المغری، ابن عسکر مؤلف دوحة الناشر، محمد کتانى مؤلف سلوة الانفاس و ابن موقت مؤلف السعادة الابدیة از این کتاب نقل کرده اند (فور1، «ب »). التشوف مشتمل بر گزارش احوال شماری از افاضل علما و فقها و عباد و زهّاد و پارسایان (وَرِعین ) و جز آنان است. مؤلف عقیده دارد که همه این اشخاص را مى توان صوفى خواند.

او صوفى را در اصل منسوب به صوفه، قومى از عرب، مى داند و مى نویسد که متصوف کسى است که خود را در زی صوفیان درآورد (ص 4). ابن زیات در این کتاب به ایراد اخبار رجال تصوف بسنده کرده و از علوم تصوف چیزی نیاورده است، زیرا احیاء علوم الدین ابوحامد محمد غزالى آن علوم را کاملاً بیان کرده است. او با بیان عباراتى درباره غزالى ارادت خویش را به مقام معنوی وی نشان مى دهد (ص 6 -7). ابن زیات پیش از تحریر تراجم اولیا که بخش اصلى تشوف است، مدخلى در 7 باب: 1. در صفت اولیا؛ 2. در حفظ قلوب آنان و ترک منکرات؛ 3. در دوستى آنان؛ 4. در دیدار و همنشینى آنان؛ 5. در حُسن ثنا و قبول آنان بر روی زمین؛ 6. در اثبات احوال آنان؛ 7. در اثبات کرامات آنان آورده و فصولى نیز بر این مدخل افزوده است (ص 17-60). او «تراجم اولیا» را تبّرکاً با نام کسانى که محمد نام داشته اند، آغاز کرده و با همین نام به پایان رسانده است (ص 61). در این کتاب گزارش احوال و کرامات 277 تن از مردان و زنان آمده است و چنانکه در مقدمه یاد شده، مؤلف به ذکر احوال زندگان نپرداخته است (ص 13). مَقّری تلمسانى [۱۵] در شرح احوال ابوالعباس احمد ابن جعفر سَبْتى خزرجى، مکرر از ابن زیات نقل قول کرده و یک بار به کتاب التشوف او اشاره صریح کرده است [۱۶]، اما در نسخه چاپى التشوف شرح احوال ابوالعباس سَبْتى نیامده و ابن زیات به مناسبتى یک بار از او نام برده است (ص 417). با اینهمه در پایان چند نسخه خطى این کتاب، چنانکه آدولف فور در مقدمه التشوف (ص «ج، د») یاد کرده، شرح احوال ابوالعباس سبتى نیز وارد شده است.

ابن زیات در این کتاب به ذکر کرامات صاحبان ترجمه ها پرداخته و از راه رفتن آنان بر روی آب (ص 98، 192، 325، 365)، پریدن در هوا (ص 252) و سخن گفتن مردگان در گور (ص 287) سخن گفته است. کتاب التشّوف الى رجال التصوف در 1958م در رباط از طرف معهد العلیا المغربیة به کوشش آدولف فور چاپ شده است. از دیگر تألیفات ابن زیات مناقب ابوالعباس سبتى است که قاضى عباس ابن ابراهیم آن را در جلد دوم [۱۷] اِعلام بِمَن حَل مَرّاکش و اَغمات مِن الاَعلام که در 1936م در فاس به چاپ رسیده، نقل کرده است.


پانویس

  1. یاقوت، 1/810
  2. ص 294
  3. ص 425
  4. بابا تنبکتى، 352
  5. همانجاها
  6. ابن زیات، 469
  7. 2/1790
  8. هدیه،552
  9. ایضاح،292
  10. فیروزآبادی، سیوطى، همانجاها
  11. بابا تنبکتى، همانجا
  12. ص 36، 170
  13. ص 33، 108، 111
  14. 2/74، 262-263
  15. 10/128-140
  16. همو، 10/134
  17. ص 65 -240

منابع

  1. ابن ابى زرع، على، الانیس المطرب، رباط، 1972م
  2. ابن زیات، یوسف، التشوف الى رجال التصوف، به کوشش آدولف فور، رباط، 1958م
  3. ابن مریم، محمد، البستان، به کوشش محمد بن ابى شنب، الجزایر، 1326ق /1908م
  4. باباتنبکتى، احمد، «ذیل الابتهاج » در حاشیه الدیباج المذهب ابن فرحون، قاهره، 1351ق
  5. بغدادی، ایضاح
  6. همو، هدیه
  7. حاجى خلیفه، کشف
  8. سیوطى، بغیه الوعاه، قاهره، 1326ق
  9. فور، آدولف، مقدمه بر التشوف (نک: ابن زیات در همین مآخذ)
  10. فیروزآبادی، محمد، البُلغه، به کوشش محمد مصری، دمشق، 1392ق /1972م
  11. مقری تلمسانى، احمد، نفح الطیب، به کوشش یوسف الشیخ محمد بقاعى، بیروت، 1406ق /1986م
  12. ناصری، احمد، الاستقصا، به کوشش جعفر و محمد ناصری، دارالبیضاء، 1954م
  13. یاقوت، بلدان.