پیامبران: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
از آیات [[قرآن کریم]] استفاده میشود که نام برخی از پیامبران در قرآن آمده است و برخی دیگر ذکر نشده: | از آیات [[قرآن کریم]] استفاده میشود که نام برخی از پیامبران در قرآن آمده است و برخی دیگر ذکر نشده: | ||
و لقد ارسلنا رسلاً من قبلک منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک غافر (۴۱)، آیه ۷۸. ما پیش از تو رسولانی فرستادیم، سرگذشت گروهی را برای تو گفته و گروهی را نگفتهایم. | و لقد ارسلنا رسلاً من قبلک منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک <ref>غافر (۴۱)، آیه ۷۸</ref>. ما پیش از تو رسولانی فرستادیم، سرگذشت گروهی را برای تو گفته و گروهی را نگفتهایم. | ||
=دلیل ذکر نام برخی از انبیاء= | |||
==فضیلت برخی بر برخی دیگر== | |||
خداوند متعال میفرماید: | |||
«تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ؛ بعضی از آن رسولان بر بعضی دیگر برتری دادیم، برخی از آنها، خدا با او سخن گفت، و بعضی را درجاتی برتر دادیم». <ref> بقره (۲)، آیه ۲۵۳.</ref> | |||
==عبرتآموزی== | |||
قرآن زندگی بعضی از پیامبران را به جهت عبرت برای آیندگان نقل کرده است: | |||
«لقد کان فی قصصهم عبرة لأولی الالباب <ref> یوسف (۱۲)، آیه ۱۱۱. </ref> در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود». | |||
==تسلی خاطر پیامبر اسلام== | |||
قرآن برای تسلی خاطر پیامبر اسلام (ص) اشاره به وضع مشابه پیامبران پیشین میکند تا حضرت بداند که آنها نیز با چنین مشکلاتی روبرو بودند، اما صبر پیشه کردند و در نهایت پیروز گشتند. <ref> مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، چاپخانه امیرالمؤمنین، چ ۱۵، ۱۳۷۶ ه. ش، ج ۲۰، ص ۱۸۱</ref> | |||
«و کلا نقص علیک من أنباء الرّسل ما نثبت به فؤادک و جاءک فی هذه الحق و موعظة و ذکری للمؤمنین؛ ما از هر یک از سرگذشتهای انبیا برای تو بازگو کردیم تا بهوسیله آن قلبت را آرامش بخشیم و ارادهات قوی گردد و در این اخبار و سرگذشتها برای تو حق و برای مؤمنان موعظه و تذکر آمده است». | |||
==بیان هدف از بعثت رسل== | |||
قرآن با نقل زندگی برخی انبیا درصدد بیان هدف اصلی از بعثت انبیا میباشد و اینکه آنها برای [[هدایت]] بشر و تکامل معنوی آنها آمدهاند. | |||
نسخهٔ ۲۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۳۸
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۱۰:۳۸، ۲۲ ژوئن ۲۰۲۱ (ساعت هماهنگ جهانی) (۳ سال پیش) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید. |
پیامبران یا انبیاء افرادی که خدا از طریق آنها، انسان را به سوی خود دعوت میکند. خداوند بوسیله وحی با پیامبران در ارتباط است.
عصمت[۱]، آگاهی از علم غیب، معجزه و دریافت وحی از ویژگیهای پیامبران است. در قرآن برخی از معجزات پیامبران، مانند سرد شدن آتش بر ابراهیم(ع)، تبدیل شدن عصای موسی به اژدها، زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی(ع) و قرآن کریم ذکر شده است.
بنابر دیدگاه مشهور، تعداد پیامبران ۱۲۴ هزار تَن است. در قرآن نام ۲۶ تن از آنان آمده است. نخستین پیامبر حضرت آدم(ع) و آخرین پیامبر حضرت محمد(ص) است.
عالمان شیعه در آثار خود به تاریخ پیامبران پرداخته و کتابهای مستقلی این باره نوشتهاند. النّورُ المُبین فی قِصَص الاَنْبیاءِ وَ المُرْسَلینِ سید نعمت الله جزایری، قصص الانبیای راوندی، تنزیه الانبیاء اثر سید مرتضی و حیات القلوبِ علامه مجلسی[۲] از این موارد است.
پیامبر
پیامبر یا نبی کسی است که بدون واسطه بشر از جانب خدا خبر میدهد. [۳] و واسطه بین خدا و مخلوقات است و مخلوقات را به سوی خدا دعوت میکند. [۴]
دریافت وحی، علم غیب، [۵] و عصمت [۶] و مستجاب الدعوه بودن [۷] از ویژگیهای پیامبران است. بیشتر متکلمان اسلامی بر این باورند که پیامبران در همه امور و مراحل زندگی از گناه و خطا معصوماند؛ [۸] از اینرو مواردی را که در قرآن از استغفار پیامبران و بخشایش خداوند سخن به میان آمده، [۹] مانند کشتن مرد مصری توسط حضرت موسی(ع)[۱۰]، [۱۱] رها کردن رسالت توسط حضرت یونس(ع) [۱۲] و خوردن میوه ممنوعه توسط حضرت آدم(ع) [۱۳] به ترک اولی تفسیر کردهاند. در مقابل برخی متکلمان، عصمت پیامبران را فقط در امور مربوط به نبوت لازم میدانند و در امور جاری زندگی قائل به سهو النبی هستند. [۱۴]
پیامبران در قرآن
از آیات قرآن کریم استفاده میشود که نام برخی از پیامبران در قرآن آمده است و برخی دیگر ذکر نشده: و لقد ارسلنا رسلاً من قبلک منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک [۱۵]. ما پیش از تو رسولانی فرستادیم، سرگذشت گروهی را برای تو گفته و گروهی را نگفتهایم.
دلیل ذکر نام برخی از انبیاء
فضیلت برخی بر برخی دیگر
خداوند متعال میفرماید:
«تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ؛ بعضی از آن رسولان بر بعضی دیگر برتری دادیم، برخی از آنها، خدا با او سخن گفت، و بعضی را درجاتی برتر دادیم». [۱۶]
عبرتآموزی
قرآن زندگی بعضی از پیامبران را به جهت عبرت برای آیندگان نقل کرده است:
«لقد کان فی قصصهم عبرة لأولی الالباب [۱۷] در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود».
تسلی خاطر پیامبر اسلام
قرآن برای تسلی خاطر پیامبر اسلام (ص) اشاره به وضع مشابه پیامبران پیشین میکند تا حضرت بداند که آنها نیز با چنین مشکلاتی روبرو بودند، اما صبر پیشه کردند و در نهایت پیروز گشتند. [۱۸]
«و کلا نقص علیک من أنباء الرّسل ما نثبت به فؤادک و جاءک فی هذه الحق و موعظة و ذکری للمؤمنین؛ ما از هر یک از سرگذشتهای انبیا برای تو بازگو کردیم تا بهوسیله آن قلبت را آرامش بخشیم و ارادهات قوی گردد و در این اخبار و سرگذشتها برای تو حق و برای مؤمنان موعظه و تذکر آمده است».
بیان هدف از بعثت رسل
قرآن با نقل زندگی برخی انبیا درصدد بیان هدف اصلی از بعثت انبیا میباشد و اینکه آنها برای هدایت بشر و تکامل معنوی آنها آمدهاند.
پانویس
- ↑ ر.ک:مقاله عصمت
- ↑ ر.ک:مقاله علامه مجلسی
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۷۵
- ↑ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۸ش، ج۱۲، ص۵۵
- ↑ طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۵۹
- ↑ مفید، عدم سهو النبی، ۱۴۱۳ق، ص۲۹و۳۰؛ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۳۸۷ش، ص۳۴
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۲، ص۱۱۶
- ↑ مفید، عدم سهو النبی، ۱۴۱۳ق، ص۲۹و۳۰؛ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۳۸۷ش، ص۳۴
- ↑ سوره قصص، آیه ۱۶؛ سوره انبیاء، آیه۸۷؛ سوره طه، آیه۱۲۱
- ↑ ر.ک:مقاله حضرت موسی (ع)
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۴۲، ۴۳
- ↑ طباطبایی، المیزان،۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۳۱۵
- ↑ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲، ج۷، ص۵۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۲۳
- ↑ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۶۰
- ↑ غافر (۴۱)، آیه ۷۸
- ↑ بقره (۲)، آیه ۲۵۳.
- ↑ یوسف (۱۲)، آیه ۱۱۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، چاپخانه امیرالمؤمنین، چ ۱۵، ۱۳۷۶ ه. ش، ج ۲۰، ص ۱۸۱