مؤمن: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «تعریف مؤمن [ویرایش] "مؤمن" اسم فاعل از واژۀ ایمان و از مادّۀ امن است "اَمْن" عب...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
=تعریف مؤمن= | |||
"مؤمن" اسم فاعل از واژۀ ایمان و از مادّۀ امن است "اَمْن" عبارت است از آرامش و رفعِ ترس و نگرانی، و ایمان عبارت است از خود یا دیگری را در امنیت و آرامش قرار دادن. پس مؤمن یعنی مطمئِنّ، آمَنَ باللهِ؛ یعنی برای او اطمینان و آرامش نسبت به خدای متعال حاصل شد. [۱] | "مؤمن" اسم فاعل از واژۀ ایمان و از مادّۀ امن است "اَمْن" عبارت است از آرامش و رفعِ ترس و نگرانی، و ایمان عبارت است از خود یا دیگری را در امنیت و آرامش قرار دادن. پس مؤمن یعنی مطمئِنّ، آمَنَ باللهِ؛ یعنی برای او اطمینان و آرامش نسبت به خدای متعال حاصل شد. [۱] | ||
متعدی شدن مؤمن با «ل» و «یاء» | =متعدی شدن مؤمن با «ل» و «یاء»= | ||
واژۀ "آمن" اگر با «ل» متعدّی شود به معنای تصدیق است و اگر با «یاء» متعدّی شود به معنای اصطلاحی خواهد بود. | واژۀ "آمن" اگر با «ل» متعدّی شود به معنای تصدیق است و اگر با «یاء» متعدّی شود به معنای اصطلاحی خواهد بود. | ||
«...یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ...»[۲] | «...یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ...»[۲] | ||
«...پیامبر به خدا ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق میکند...». [۳] | «...پیامبر به خدا ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق میکند...». [۳] | ||
مؤمن در اصطلاح قرآنی | =مؤمن در اصطلاح قرآنی= | ||
[ | مؤمن به کسی گفته میشود که خدا، فرشتگان، فرستادگان الهی، کتابهای آسمانی و روز قیامت (آخرت) و غیب را پذیرفته باشد.[۴] | ||
قرآن کریم میفرماید: | قرآن کریم میفرماید: | ||
«آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلآئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ و َرُسُلِهِ...»[۵] | «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلآئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ و َرُسُلِهِ...»[۵] | ||
«پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن میباشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش ایمان آوردهاند...». | «پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن میباشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش ایمان آوردهاند...». | ||
همچنین میفرماید: | |||
«الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ...»[۶] | همچنین میفرماید: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ...»[۶] «کسانی که به غیب (آنچه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان میآوررند». | ||
«کسانی که به غیب (آنچه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان میآوررند». | |||
ایمان و عمل صالح | ایمان و عمل صالح |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۳۵
تعریف مؤمن
"مؤمن" اسم فاعل از واژۀ ایمان و از مادّۀ امن است "اَمْن" عبارت است از آرامش و رفعِ ترس و نگرانی، و ایمان عبارت است از خود یا دیگری را در امنیت و آرامش قرار دادن. پس مؤمن یعنی مطمئِنّ، آمَنَ باللهِ؛ یعنی برای او اطمینان و آرامش نسبت به خدای متعال حاصل شد. [۱]
متعدی شدن مؤمن با «ل» و «یاء»
واژۀ "آمن" اگر با «ل» متعدّی شود به معنای تصدیق است و اگر با «یاء» متعدّی شود به معنای اصطلاحی خواهد بود. «...یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ...»[۲] «...پیامبر به خدا ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق میکند...». [۳]
مؤمن در اصطلاح قرآنی
مؤمن به کسی گفته میشود که خدا، فرشتگان، فرستادگان الهی، کتابهای آسمانی و روز قیامت (آخرت) و غیب را پذیرفته باشد.[۴]
قرآن کریم میفرماید:
«آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلآئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ و َرُسُلِهِ...»[۵]
«پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن میباشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش ایمان آوردهاند...».
همچنین میفرماید: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ...»[۶] «کسانی که به غیب (آنچه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان میآوررند».
ایمان و عمل صالح [ویرایش]
در بسیاری از آیات قرآن، ایمان و عمل صالح با هم ذکر شدهاند: «وَ بَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ...»[۷] «به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، بشارت ده...». و در جایی که هر یک به تنهایی آمده باید آنرا تقیید کرد و عمل صالح در فرهنگ قرآن، عملی است که مطابق با یکی از منابع دین باشد، عبارت «الّذین آمنوا» حاکی از حسن فاعلی [۸] و «عَمِلوا الصالحاتِ...» بیانگر حسن فعلی است یعنی بشارت به بهشت ویژه کسانی است که افزون بر اعتقاد به مبدأ و معاد و سایر اصول دین دارای عمل صالح نیز باشند.[۹] و در حدیثی از امام رضا (ع) آمده است: «إِنَّ الایمَانَ هُو الصدیقُ بِالقَلْبِ و الاقرارُ بالسانِ وَ الْعَمَلُ بالارکانِ» «ایمان، تصدیق به قلب و اقرار به زبان و عمل به اعضاء و جوارح است».
مقایسه میان مؤمن و کافر [ویرایش]
قرآن برای روشنگری هر چه بیشتر میان مؤمن و کافر راه مقایسه را پیش میگیرد تا تمام وجدانها در هر سطحی مسأله را درک کنند: [۱۰]
← ازدیاد ایمان مؤمنین با یاد خدا
مؤمنان با یاد خدا ایمانشان زیاد میشود: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا...»[۱۱] «مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده میشود، ایمانشان فزونتر میگردد...». ولی کافران، کفرشان بیشتر میشود: «وَ إِنِّی کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا»[۱۲] «(نوح گفت: پروردگارا) و من هر زمان آنها را دعوت کردم که ایمان بیاورند و تو آنها را بیامرزی، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدّت استکبار کردند».
← سرپرست مؤمنان بودن خدا
سرپرست مؤمنان خداست: «اللهُ ولِیّ الّذینَ آمنو...»[۱۳] «خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند...». ولی سرپرست کافران، طاغوتها هستند. «...و الّذین کَفَروُا اَوْلِیاءُ الطاغُوت...»[۱۴] «...کسانی که کافر شدند اولیای آنها طاغوتها هستند...».
← آرامش قلب مؤمنین
خداوند بر دل مؤمن، آرامش نازل میکند: «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ...»[۱۵] «او کسی است که آرامش را بر دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند...». ولی بر دلِ کفار ترس و وحشت میافکند: «سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُواْ الرَّعْبَ...»[۱۶] «بزودی در دلهای کافران ترس و وحشت میافکنم...».
← پیرو حق بودن مؤمنین
افراد مؤمن، پیرو حق هستند: «وَ أَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ...»[۱۷] «...مؤمنان از حقّی که از سوی پروردگارشان بود تبعیّت نمودند...». ولی افراد کافر پیرو باطلاند: «... الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ...»[۱۸] «...کافران از باطل پیروی کردند...»
بایستههای ایمان [ویرایش]
اینکه مؤمنان در راستای اقتضای ایمانشان باید به چه ویژگیهایی خود را آراسته سازند؟ و از چه زشتیهایی روح و روان خود را پیراسته نمایند قرآن کریم رعایت اموری را به جدّ از آنان میطلبد تا در سایه عمل به آن در زمرۀ مؤمنان واقعی قرار گیرند:[۱۹]
← اطاعت از خدا
«...وَ أَطِیعُواْ اللّهَ وَ رَسُولَهُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»[۲۰] «...و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید».
← برپا داری نماز
«الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا...»[۲۱] «آنها که نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنها روزی دادهایم، انفاق میکنند (آری) مؤمنان حقیقی آنها هستند...».
← جهاد در راه خدا
«وَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ...أُولَـئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا...»[۲۲] «وآنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند... آنان مؤمنان حقیقیاند...».
← اجرای عدالت
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَ لَوْ عَلَی أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبِینَ...»[۲۳] «ای کسانی که ایمان آوردهاید. کاملاً قیام به عدالت کنید! برای خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهی) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده است...».
← انفاق
«...وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا...»[۲۴] «...(آنهایی) از آنچه به آنها روزی دادهایم، انفاق میکنند (آری) مؤمنان حقیقی آنها هستند...».
← تبّری و بیزاری از دشمنان خدا
«لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ...»[۲۵] «هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمییابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند...». برپایه این آیه، محبّت پدران و فرزندان و برادران و اقوام، هنگامی که رو در روی محبّت خدا قرار گیرد ارزش خود را از دست میدهد چرا که میفرماید: «...والّذین آمَنوُ اَشَدُّ حُبّاًللهِ...» [۲۶] «...آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا شدیدتر است».
← توکّل
«...وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»[۲۷] «و افراد با ایمان، باید تنها بر خدا توکّل کنند».
← پرهیز از ربا خواری
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَ ذَرُواْ مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»[۲۸] «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفان فرمان) خدا بپرهیزید و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید اگر ایمان دارید!»
← اجتناب از کم فروشی
«فَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَ الْمِیزَانَ وَ لاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ وَ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»[۲۹] «...حق پیمانه دوزان را ادا کنید: و از اموال مردم چیزی نکاهید! و در روی زمین، بعد از آنکه (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید! این برای شما بهتر است اگر با ایمان هستید!»
آثار و نتایج ایمان [ویرایش]
ایمان آثار بسیار خوبی در زندگی انسان دارد که ذیلا به آنها اشاره میکنیم:
← آرامش
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَ آتَوُاْ الزَّکَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»[۳۰] «کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند اجرشان نزد پروردگارشان است! و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند». از عبارت «لاخوف علیهم و لاهم یحزنون» استفاده میشود که امنیّت و آرامش واقعی، در سایه ایمان و عمل صالح و پیوند با خدا و بندگان خداست.
← قبولی اعمال
«وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ یَزِیدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَ الْکَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ»[۳۱] «و (خداوند) در خواست کسانی را که ایمان آورده و کارهای نیک انجام دادهاند میپذیرد و از فضل خود بر آنها میافزاید امّا برای کافران عذاب شدیدی است». واژۀ استجابت به معنای اجابت دعا است و از آنجایی که عبادت خود نوعی دعوت و خواندن خدای متعال است لذا از قبول عبادت آنان تعبیر به استجابت کرد به دلیل اینکه دنبالش فرمود: «ویزیدُهُم مِنْ فَضْلِه» چون ظاهر این جمله است که منظور از زیاد کردن فضل از یاد کردن ثواب باشد و همچنین از اینکه در مقابل استجابت مؤمنان فرموده: «و کافران عذابی شدید دارند» این معنی (قبولی اعمال مؤمنان) استفاده میشود.[۳۲]
← نزول خیر و برکت الهی
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَ اتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَ الأَرْضِ...»[۳۳] «و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمانها و زمین را بر آنها میگشودیم...».
← بهرهمندی از حیات معنوی
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً...»[۳۴] «هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم...». حیات طیّبة، حیات حقیقی و جدیدی است که در عین اینکه از زندگی دیگران جدا نیست ولی غیر از آن است و در مرتبه والا و برتری از آن قرار دارد صاحب چنین زندگیی، در خود؛ نور، کمال، قوّت، عزّت، لذت و سروری احساس میکند که قابل وصف و اندازگیری نیست که نظیر آیه؛[۳۵]
← نورانیّت
«یَوْمَ تَرَی الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَی نُورُهُم بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانِهِم...»[۳۶] «روزی که مردان و زنان با ایمان را مینگری که نورشان پیش رو و در سمت راستشان بسرعت حرکت میکند».
← دریافت پاداش بطور کامل
«وَ أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ...»[۳۷] «امّا آنها که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را بطور کامل خواهد داد...».
← آمرزش و پاداش بزرگ الهی
«وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ» [۳۸] «خداوند به آنها که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند وعدۀ آمرزش و پاداش بزرگی داده است».
← ورود به بهشت و روزی بیحساب
«...وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ»[۳۹] «هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد یا زن در حالی که مؤمن باشد آنها وارد بهشت میشوند و در آن، روزی بی حسابی به آنها داده خواهد شد».
پی آمدهای بیایمانی [ویرایش]
بر خلاف باایمان بودن، بیایمانی آثار سوئی در زندگی انسان دارد که اشاره میشود:
← پلیدی
«کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ»[۴۰] «خداوند، پلیدی را بر افرادی که ایمان نمیآورند قرار می دهد!»
← ولایت شیطان
«...إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء لِلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ»[۴۱] «ما شیاطین را اولیای کسانی قرار دادیم که ایمان نمیآورند».
← عذاب دردناک
«و أَنَّ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا»[۴۲] «برای آنان که به قیامت ایمان نمیآوردند عذاب دردناکی آماده ساختهایم».
← انحراف از صراط مستقیم
«وَ إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاکِبُونَ»[۴۳] «امّا کسانی که به آخرت ایمان ندارند از صراط مستقیم منحرفند!»
← تحیّر و سرگردانی
«إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ»[۴۴] «کسانی که به آخرت ایمان ندارند اعمال (بد)شان را برای آنان زینت میدهیم بطوری که سرگردان میشوند».
← در زمره زیانکارترین افراد
«أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَ هُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ»[۴۵] «(بیایمانان) آنان کسانی هستند که عذاب بد (و دردناک) برای آنهاست و آنها در آخرت زیانکارترین مردمند!» تعبّیر به"زیانکارترین" اشاره دارد به اینکه نه تنها ثواب نمیبرند بلکه بدلیل گمراهی و ضلالتشان با عِتاب و سرزنش مواجه هستند.[۴۶]
پانویس [ویرایش]