حضرت نوح: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
=داستان پسر نوح (ع)= | =داستان پسر نوح (ع)= | ||
[[قرآن کریم]] به همسر <ref> | [[قرآن کریم]] به همسر <ref>گفته اند حضرت نوح (علیه السلام) دو زن داشت که یکی کافر و دیگری مؤمن بود و هیکل نام داشت. در سوره تحریم آیه ۱۰ از همسر نوح به نام واغله به عنوان زنی ناسازگار با آن حضرت سخن به میان آورده است و فرموده واغله و همچنین زن لوط هر چند افتخار زوجیت بندگان صالح خدا را داشتند ولی این انتساب، آنان را از آتش جهنم نگه نداشت و در کنار سایر اهل جهنم وارد آن خواهند شد زیرا به شوهران خود خیانت کردند. خیانت همسر نوح این بود که او کافر بود و در مورد شوهرش به مردم می گفت: او دیوانه است! و هرگاه که کسی به آیین او ایمان می آورد، به سران قومش خبر مید اد. (تفسیر مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۱۹)</ref> و فرزند بی ایمان [[نوح]] اشاره می کند که بر اثر انحراف و همکاری با گناهکاران از مسیر [[ایمان]] خارج شدند؛ حق سوار شدن بر کشتی نجات را نداشتند زیر شرط سوار شدن بر کشتی ایمان بود. | ||
همچنین [[قرآن]] به استقامت و استواری این پیامبر بزرگ اشاره می کند به طوری که محصول سالیان بسیار دراز و تلاش پی گیر نوح (ع) در راه تبلیغ آیین خویش، جز ایمان آوردن گروهی اندک نبود که [[حضرت نوح]] برای هدایت هر یک از آنان به سوی [[خدا]] به طور متوسط ده سال زحمت کشید! زحمتی که مردم عادی حتی برای هدایت و نجات فرزندشان تحمل نمی کنند. | |||
[[کنعان]] پسر نوح در زمره دشمنان آن حضرت به سر می برد و به دین و آیین او ایمان نیاورده بود. در آن هنگام که آب از هر سو زمین را فرا گرفت و نوح و همراهانش در کشتی قرار گرفتند، ناگاه چشم نوح به کنعان افتاد که مانند دیگران برای نجات خود تلاش کرد و می خواست به هر وسیله ای خود را از غرق شدن نجات دهد. | |||
به فرموده قرآن نوح فرزندش را که در کناری جدا از پدر قرار گرفته بود مخاطب ساخت و فریاد زد: پسرم! با ما سوار شو و با [[کافران]] مباش <ref>هود / ۴۲</ref> که فنا و نابودی تو را در بر خواهد گرفت. ولی آن فرزند لجوج و کوتاه فکر به گمان این که با خشم خدا نیز می توان مبارزه کرد و فریاد برآورد: «پدر! برای من نگران نباش. به زودی به کوهی پناه می برم که دست این سیلاب به دامنش هرگز نخواهد رسید و مرا در دامان خود پناه خواهد داد». <ref>هود / ۴۳</ref> | |||
نوح (ع) باز مأیوس نشد و بار دیگر به اندرز و نصیحت فرزند کوتاه فکر پرداخت تا شاید از مرکب غرور و خیره سری فرود آید و راه حق پیش گیرد، از این رو گفت: «فرزندم! امروز برای هیچ قدرتی در برابر فرمان و عذاب الهی پناهگاهی وجود ندارد و تنها کسانی که مورد رحمت الهی قرار گیرند، اهل نجات هستند... ». <ref>هود / ۴۳</ref> | |||
در این هنگام موجی برخاست و فرزند نوح را چون پر کاهی از جا کند و درهم کوبید «و میان پدر و فرزند جدایی افکند و او را در صف غرق شدگان قرار داد». <ref>هود / ۴۳</ref> | |||
در این هنگام موجی برخاست و فرزند نوح را چون پر کاهی از جا کند و درهم کوبید «و میان پدر و فرزند جدایی افکند و او را در صف غرق شدگان قرار داد». <ref> هود / ۴۳</ref> | |||
هنگامی که نوح فرزند خود را در میان امواج دید، عاطفه پدری به جوش آمد و به یاد وعده الهی درباره نجات فرزندش افتاد و رو به درگاه خدا کرد و گفت: | هنگامی که نوح فرزند خود را در میان امواج دید، عاطفه پدری به جوش آمد و به یاد وعده الهی درباره نجات فرزندش افتاد و رو به درگاه خدا کرد و گفت: | ||
«پروردگارا! پسرم از اهل من و خاندان من است و تو وعده فرمودی که خاندان مرا از طوفان و هلاکت رهایی | «پروردگارا! پسرم از اهل من و خاندان من است و تو وعده فرمودی که خاندان مرا از طوفان و هلاکت رهایی بخشی».<ref>هود / ۴۵</ref> | ||
پروردگار در پاسخ نوح فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! بلکه او عملی است غیر صالح و حال که چنین است، آنچه را از آن آگاه نیستی از من تقاضا مکن. من به تو موعظه می کنم تا از جاهلان | پروردگار در پاسخ نوح فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! بلکه او عملی است غیر صالح و حال که چنین است، آنچه را از آن آگاه نیستی از من تقاضا مکن. من به تو موعظه می کنم تا از جاهلان نباشی». <ref>هود / ۴۶</ref> | ||
نوح دریافت که این تقاضا از پروردگار درست نبوده است و هرگز نباید نجات چنین فرزندی را مشمول وعده الهی بر نجات خاندانش بداند. از این رو به پروردگارش گفت: «پروردگارا! من به تو پناه می برم از این که چیزی از تو بخواهم که به آن آگاهی ندارم و اگر مرا نبخشی و مشمول رحمتت قرار ندهی، از زیانکاران خواهم بود». <ref>هود / ۴۷</ref> | نوح دریافت که این تقاضا از پروردگار درست نبوده است و هرگز نباید نجات چنین فرزندی را مشمول وعده الهی بر نجات خاندانش بداند. از این رو به پروردگارش گفت: «پروردگارا! من به تو پناه می برم از این که چیزی از تو بخواهم که به آن آگاهی ندارم و اگر مرا نبخشی و مشمول رحمتت قرار ندهی، از زیانکاران خواهم بود». <ref>هود / ۴۷</ref> |
نسخهٔ ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۷
نام | نوح |
---|---|
نام در قرآن | نوح |
نام در کتاب مقدس | Noah |
نام کتاب | صحف نوح |
نام پدر | لامک |
نام مادر | قینوش |
محل تولد | بین النهرین • کوفه |
محل زندگی | بین النهرین • کوفه |
حوادث مهم | ساخت کشتی • طوفان نوح |
تکرار نام در قرآن | ۴۳ |
نام قوم | کلده و آشور |
آرامگاه اختلافی | نجف • کوفه • کرک بعلبک • نخجوان |
حضرت نوح (ع) فرزند لامک فرزند متوشلخ فرزند اخنوخ (ادریس) است. و نسب او به شیت فرزند حضرت آدم[۱](ع) مىرسد تاریخ نویسان بر این باورند که حضرت نوح (ع) اولین رسولى است که خداى سبحان او را به سوى اهل زمین فرستاد، و به او فرمانداد تا قومش را آگاه کند و آنان را از عذاب خدا برحذر نماید .
اولین پیامبر اولوالعزم و از جمله ی پیامبرانی که با عمری طولانی در راه گسترش خدا پرستی و نجات مردم از نادانی رنج فراوانی کشید نوح پیامبر (ع) بود .
در زمان این پیامبر بزرگوار ، بت پرستی و گرایش مردم به خدایان دروغین ، گسترش یافته بود . حضرت نوح (ع) مدّتی از عمر خویش را از مردم کناره گرفت تا اینکه به فرمان پروردگار ، مأمور هدایت مردم شد . همزمان با شروع نصیحت های نوح پیامبر (ع) ، بزرگان شهر که هفتاد نفر بودند ، به مخالفت با آن حضرت پرداختند و به دنبال آنان مردم نادان هم به بهانه ی اینکه « تو دروغ میگوئی ، چون انسانی مثل ما هستی » او را مسخره کردند . چنان که در قرآن مجید آمده است : «ما نوح را به سوى قومش فرستادیم (وگفتیم) آگاه کن قومخود را قبل از آن که ایشان را عذابى دردناک بیاید» [۲]
نام نوح(ع)
بر اساس برخی گزارشهای تاریخی، نوح نبی(ع) پسر «لمک»، پسر «متوشلخ(متوشلح)»، و مادرش «قینوش» دختر براکیل بود. [۳] گفته شده که حضرتشان 126 سال بعد از وفات و 1056 سال پس از هبوط حضرت آدم(ع) به دنیا آمد. [۴] وی از جمله پنج پیامبر بزرگ صاحب شریعت است که صدها سال برای هدایت مردم به توحید و بندگی خدای یکتا، تلاش نمود.
آنچه در مورد نام این پیام آور الهی میتوان گفت این است که در منابع تاریخی و روایی او را عبد الغفار، عبد الملک، و عبد الأعلی نامیدند. [۵] البته در برخی منابع نام وی را عبد الجبار هم نقل کردهاند. [۶]
شیخ صدوق [۷] بعد از نقل این روایات متفاوت؛ میگوید: «اخبار و احادیث راجع به نام حضرت نوح(ع) همخوان بوده و اختلافى بینشان نیست؛ زیرا در همه این روایات، ابتدای اسم آنحضرت، کلمه "عبد" ثبت شده است و بدین ترتیب، او را عبد الغفّار، عبد الملک و عبد الاعلى معرّفى نمودهاند»؛ [۸] یعنی همه بیانگر عبودیت و بندگی نوح(ع) در پیشگاه خدایی است که غفّار، مالک و اعلی میباشد. [۹]
در ضمن، ممکن است اسامی یاد شده، ترجمهای از نام حضرتشان در زبان دیگر باشد. اما اینکه چرا این پیامبر به نوح معروف شد، برخی نُوح را واژهای غیر عربی میدانند، [۱۰] اما این ریشه در عربی نیز وجود داشته و گزارشهایی نیز وجود دارد که نشانگر تناسب میان نام آن پیامبر و این ریشه است. واژه «نَوح» مصدر «ناحَ یَنُوحُ» به معنای گریه و ماتم به آواز بلند است. «نائحه» به زنی که صدا به ناله بلند میکند اطلاق میشود. [۱۱] در برخی روایات گفته شده است که علت نامگذاری این نام برای نوح پیامبر، آن بود که او مدت بسیاری را به گریه و نوحه گذراند. [۱۲]
البته با توجه به اینکه ممکن است برخی معانی در زبانهای مختلف با واژههایی که تا حدودی با هم مشابه هستند، مورد استفاده قرار گیرد(مانند برادر، مادر، پدر در فارسی و انگلیسی)، این احتمال هم وجود دارد که «نوح» عربی نبوده، اما در همان زبان دیگر نیز معنایی مشابه با عربی داشته است.
عمر نوح
در اینکه نوح نبی(ع) مسنترین پیامبر الهی - دست کم به غیر از آدم(ع) - بوده؛ و از اینرو به شیخ الانبیاء معروف شد، تردیدی وجود ندارد و بر اساس تصریح قرآن کریم، کمترین سنی که برای حضرتشان میتوان در نظر گرفت، 950 سال است، اما با این وجود در مقدار سن او اختلاف وجود دارد.
1. براساس برخی گزارشها آنحضرت 2300 سال عمر کرد؛ یعنی 850 سال قبل از نبوت، 950 سال نبوت، و 500 سال بعد از طوفان و بعد از پایین آمدن از کشتی. [۱۳]
2. گزارش دیگر اما میگوید: نوح 2500 سال عمر کرد، یعنی 850 سال قبل از نبوت، 950 سال بعد از نبوت و در حال تبلیغ، 200 سال بعد از ناامیدی از هدایت مردم و در حال ساخت کشتی، و 500 سال بعد از طوفان. [۱۴] البته برخی گزارشها، این 2500 سال را به شیوه دیگری تفکیک میکنند: 850 سال قبل از نبوت، 950 سال بعد از نبوت و هنگام تبلیغ، و 700 سال بعد از طوفان. [۱۵]
3. گزارش سوم سن ایشان را 2450 سال اعلام میکند. [۱۶]
4. برخی گزارشها عمر نوح را همان 950 سال اعلام شده در قرآن میداند، و معتقد است که این آیه ناظر به تمام عمر حضرتشان بوده و نه تنها مدت رسالت و تبلیغ ایشان:
نوح هنگام نبوت 480 ساله بود و 120 سال مردم را به پیامبرى خویش خواند. آنگاه خدای متعال او را مأمور به ساختن کشتى نمود و 600 ساله بود که طوفان شروع شد و پس از طوفان نیز 350 سال دیگر زیست. [۱۷]
5. برخی هم در مجموع سن نوح بین 1450 سال تا 2800 اعلام کردهاند. [۱۸]
فرزندان
نوح در سن 500 سالگى داراى سه فرزند پسر، به نامهاى «سام، حام و یافث» بود. [۱۹]
داستان پسر نوح (ع)
قرآن کریم به همسر [۲۰] و فرزند بی ایمان نوح اشاره می کند که بر اثر انحراف و همکاری با گناهکاران از مسیر ایمان خارج شدند؛ حق سوار شدن بر کشتی نجات را نداشتند زیر شرط سوار شدن بر کشتی ایمان بود.
همچنین قرآن به استقامت و استواری این پیامبر بزرگ اشاره می کند به طوری که محصول سالیان بسیار دراز و تلاش پی گیر نوح (ع) در راه تبلیغ آیین خویش، جز ایمان آوردن گروهی اندک نبود که حضرت نوح برای هدایت هر یک از آنان به سوی خدا به طور متوسط ده سال زحمت کشید! زحمتی که مردم عادی حتی برای هدایت و نجات فرزندشان تحمل نمی کنند.
کنعان پسر نوح در زمره دشمنان آن حضرت به سر می برد و به دین و آیین او ایمان نیاورده بود. در آن هنگام که آب از هر سو زمین را فرا گرفت و نوح و همراهانش در کشتی قرار گرفتند، ناگاه چشم نوح به کنعان افتاد که مانند دیگران برای نجات خود تلاش کرد و می خواست به هر وسیله ای خود را از غرق شدن نجات دهد.
به فرموده قرآن نوح فرزندش را که در کناری جدا از پدر قرار گرفته بود مخاطب ساخت و فریاد زد: پسرم! با ما سوار شو و با کافران مباش [۲۱] که فنا و نابودی تو را در بر خواهد گرفت. ولی آن فرزند لجوج و کوتاه فکر به گمان این که با خشم خدا نیز می توان مبارزه کرد و فریاد برآورد: «پدر! برای من نگران نباش. به زودی به کوهی پناه می برم که دست این سیلاب به دامنش هرگز نخواهد رسید و مرا در دامان خود پناه خواهد داد». [۲۲]
نوح (ع) باز مأیوس نشد و بار دیگر به اندرز و نصیحت فرزند کوتاه فکر پرداخت تا شاید از مرکب غرور و خیره سری فرود آید و راه حق پیش گیرد، از این رو گفت: «فرزندم! امروز برای هیچ قدرتی در برابر فرمان و عذاب الهی پناهگاهی وجود ندارد و تنها کسانی که مورد رحمت الهی قرار گیرند، اهل نجات هستند... ». [۲۳]
در این هنگام موجی برخاست و فرزند نوح را چون پر کاهی از جا کند و درهم کوبید «و میان پدر و فرزند جدایی افکند و او را در صف غرق شدگان قرار داد». [۲۴]
هنگامی که نوح فرزند خود را در میان امواج دید، عاطفه پدری به جوش آمد و به یاد وعده الهی درباره نجات فرزندش افتاد و رو به درگاه خدا کرد و گفت:
«پروردگارا! پسرم از اهل من و خاندان من است و تو وعده فرمودی که خاندان مرا از طوفان و هلاکت رهایی بخشی».[۲۵]
پروردگار در پاسخ نوح فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! بلکه او عملی است غیر صالح و حال که چنین است، آنچه را از آن آگاه نیستی از من تقاضا مکن. من به تو موعظه می کنم تا از جاهلان نباشی». [۲۶]
نوح دریافت که این تقاضا از پروردگار درست نبوده است و هرگز نباید نجات چنین فرزندی را مشمول وعده الهی بر نجات خاندانش بداند. از این رو به پروردگارش گفت: «پروردگارا! من به تو پناه می برم از این که چیزی از تو بخواهم که به آن آگاهی ندارم و اگر مرا نبخشی و مشمول رحمتت قرار ندهی، از زیانکاران خواهم بود». [۲۷]
مدت رسالت حضرت نوح(ع)
پس از ادریس پیامبر(ع)، خداوند نوح(ع) را براى مردم روزگارش به پیامبرى برانگیخت و محل سکونت او سرزمین عراق بود، مردم او را تکذیب کردند و خداوند آنها را غرق کرد و نوح و همراهانش به وسیله کشتىای که از قبل ساخته بود نجات یافتند. [۲۸]
قرآن کریم در زمینه مدت رسالت حضرت نوح(ع) میفرماید: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِینَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ»؛ [۲۹] و ما نوح را به سوى قومش فرستادیم و او را در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ کرد، اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فراگرفت در حالیکه ظالم بودند.
براساس آیه فوق حضرت نوح(ع) 950 سال قبل از طوفان در میان قومش پیامبری نمود و در این مدت شخص دیگرى با او در نبوت شریک نبود، [۳۰] اما براساس روایت امام صادق(ع)؛ نوح پس از خارج شدن از کشتى مدت پانصد سال زندگى کرد و بعد جبرئیل بر او نازل شد و گفت: مدّت نبوّت تو پایان یافته و عمرت تمام شده است؛ [۳۱] لذا میتوان گفت؛ مدت پیامبری حضرت نوح(ع) 1450 سال بود. [۳۲]
کتاب نوح
در روایات، از کتاب حضرت نوح(ع) با عنوان عام صحف نوح یاد شده است، [۳۳] و اسم خاصی برای آن ذکر نشده است.
محل دفن حضرت نوح
گزارشهای متعددی از ائمه(ع) وارد شده است که محل دفن و قبر حضرت نوح(ع) را در شهر نجف اشرف و در همان مزار امام علی(ع) [۳۴] میداند و از آنجا که در آن زمان نجف بیابان خشک و بیآب و علف بود، از آن به عنوان پشت کوفه یا نزدیک کوفه یاد شده است. [۳۵]
پانویس
- ↑ ر.ک:مقاله آدم
- ↑ سوره نوح آیه 1
- ↑ مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 16، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا
- ↑ طبرى، محمد بن جریر، تاریخ طبرى ترجمه، پاینده، ابو القاسم، ج 1، ص 174، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، 1375ش
- ↑ صدوق، محمد بن على، علل الشرائع، ج 1، ص 28، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، 1385ق
- ↑ قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الانبیاء، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 84، مشهد، مرکز پژوهش های اسلامی، چاپ اول، 1409ق
- ↑ ر.ک:مقاله شیخ صدوق
- ↑ قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الانبیاء، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 29، مشهد، مرکز پژوهش های اسلامی، چاپ اول، 1409ق
- ↑ علت نامگذاری حضرت نوح(ع) به این نام، پاسخ 103998
- ↑ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، ج 1، ص 349، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1415ق
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 2، ص 627، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق
- ↑ علل الشرائع، ج 1، ص 28
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 284، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق
- ↑ شیخ صدوق، امالی، ص 512، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 523، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 523، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق
- ↑ تاریخ طبری، ترجمه،ج 1، ص 117
- ↑ مسعودی، على بن حسین، إثبات الوصیة، مترجم، نجفی، محمدجواد، ص 41، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1362ش
- ↑ مسعودی، على بن حسین، إثبات الوصیة، مترجم، نجفی، محمدجواد، ص 116، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1362ش
- ↑ گفته اند حضرت نوح (علیه السلام) دو زن داشت که یکی کافر و دیگری مؤمن بود و هیکل نام داشت. در سوره تحریم آیه ۱۰ از همسر نوح به نام واغله به عنوان زنی ناسازگار با آن حضرت سخن به میان آورده است و فرموده واغله و همچنین زن لوط هر چند افتخار زوجیت بندگان صالح خدا را داشتند ولی این انتساب، آنان را از آتش جهنم نگه نداشت و در کنار سایر اهل جهنم وارد آن خواهند شد زیرا به شوهران خود خیانت کردند. خیانت همسر نوح این بود که او کافر بود و در مورد شوهرش به مردم می گفت: او دیوانه است! و هرگاه که کسی به آیین او ایمان می آورد، به سران قومش خبر مید اد. (تفسیر مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۱۹)
- ↑ هود / ۴۲
- ↑ هود / ۴۳
- ↑ هود / ۴۳
- ↑ هود / ۴۳
- ↑ هود / ۴۵
- ↑ هود / ۴۶
- ↑ هود / ۴۷
- ↑ دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص 1، قم، منشورات الرضی، 1368ش
- ↑ عنکبوت، 14
- ↑ کافی، ج 8، ص 115
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 23، ص 33، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق
- ↑ دوران نبوت پیامبران اولو العزم، پاسخ 45253
- ↑ بحار الانوار، ج 35، ص 22
- ↑ ر.ک:مقاله امام علی(ع)
- ↑ قبر حضرت آدم و نوح در نجف، پاسخ 8427