علی بن ابی بکر السکران: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۸: خط ۵۸:


=سخنان او=
=سخنان او=
و سخنان ارزشمندی در علم طریق و حق دارد از جمله:
برخی از سخنان و نصیحت های ایشان از این قرار است:


با همه موافق باش و با خدا نیت کن.
با همه خوب باش و نیت های آنها را به خدا واگذار؛
خود را به بی تفاوتی عادت دهید؛ مدار منافع مردم زمان آن.
 
پذیرش از سوی خداوند به صدای آسمان نزدیکتر است که در منطق فصیح و در زبان فصیح است.
خود را عادت دهید که بر مردم خرده گیر نباشید؛
اولاً آموزش پسر توسط شخص دیگری غیر از پدر است. زیرا تربیت پدر به پسر، وارث سخت گیری است و نافرمانی از او زاده می شود.
 
ادب باطن و ادب ظاهری اثر دارد، پس اگر پسر آدم گناه کند دلها از او بیگانه می شود.
آموزش پسر توسط شخص دیگری غیر از پدر بهتر است. زیرا تربیت پدر به پسر، سخت گیری به دنبال دارد و کم کاری فرزند ممکن است عاق والدین به بار آورد.
 
ادب باطن و ادب ظاهری اثر دارد، پس اگر پسر آدم گناه کند دلها از او بیزار می شود. و اگر پشیمان شود، این پشیمانی در دل ها اثر می کند و دلها به او متمایل می شود. این پشیمانی لازم است.


=شعرهای او=
=شعرهای او=
اگر نگاهی به شعر او بیندازیم، احساسات ملی را در آن می‌یابیم و از فضای عرفانی فراتر نمی‌رود و نمونه‌ای از آن را با تکه‌هایی دراز می‌آوریم:  
اگر نگاهی به شعر او بیندازیم، احساسات ملی را در آن می‌یابیم و از فضای عرفانی فراتر نمی‌رود و نمونه‌ای از آن را با تکه‌هایی از شعرهای مطول او می‌آوریم:  
در جهان هستی و شگفتی های آن
 
                                في الكون وعجائبه
 
سبحان من فطر الكونين مقتدرا وشق رتقهما في الروح والصور
وأحكم الكل في إتقان صنعته وأحسن الخلق والإبداع في الفطر
وزين الكون في ترتيب محكمه كنظم عقد من الياقوت والدرر
وانظر عجائبه تشهد لموجده منطوق ذراته في كل منتشر
لا يشهد الكون إلا من مكونه ولا الوجود سوى جود لمقتدر
إن تملت في الكون آيات موسعة يطول مجموعها في مشهد النظر
فارجع لأنموذج يحكي عجائبها ويشهد الكون في المأثور والأثر
فقد طوى الكون رب في عوالمه بكل أسراره في الهيكل البشري
وقد توسع في أنوار جوهره ووسع أسراه في الجوهر الخطر
ومن تمكن في هذا رأى عجبا في كل كليه والجزء والثمر
 
                                منظر قومي
 
فأعظم بسادات حووا في انتسابهم على شرفي مجد يطول ويكبر
بنو علوي الأكرمون بهم علت تريم ومن فيها يعز ويفخر
محبهم والجار يسمو بفضلهم وفضل نداهم للأباعد يغمر
وأسرارهم تمتد من بحر أحمد إلى جاههم أم البرايا وكبروا


منزه است کسی که جهان را آفرید، توانا و آنها را در روح و تصاویر از هم جدا کنید
                                في العلم
و عاقل تر از همه در تسلط بر فن اوست بهترین آداب و خلاقیت در قارچ
و کیهان را با چیدمانی فشرده تزئین کنید به عنوان سیستم های گردن بند از یاقوت کبود و مروارید
و معجزات او را شاهد باش بر جلال او اتم های آن در هر پراکنده تلفظ می شوند
جهان هستی را فقط جزء آن می بینیم وجودی جز وجود حق تعالی نیست
اگر حوصله کردی در کیهان آیات منبسط طول کل نما
به مدلی برگردید که شگفتی های خود را می گوید جهان هستی شاهد ضرب المثل و تاثیر است
جهان هستی پروردگاری را در عوالم خود تا کرده است با تمام رازهایش در اسکلت انسان
او در نورهای ذات خود گسترش یافت و اسیران خود را در ذات خطرناک گسترش داد
هر کس موفق به انجام این کار شد معجزه ای دید در هر کل، جزء و میوه
چشم انداز ملی


بزرگترین بالش ها حوا در وابستگی آنها به افتخار من شکوه رشد می کند و رشد می کند
بالعلم يعلو الورى مجدا ويفتخر وينبت الخير والأنوار تنتشر
بنی علوی سخاوتمندترین مردم طارم و کسانی که در آن هستند گرامی و مغرورند
فالعلم أس أصول المجد أجمعها وفضله ليس يحصيه لنا بشر
آنها را دوست بدار و همسایه به لطف آنها برمی خیزد و بهترین ندای آنها به دورترین ها مغلوب است
لا غنية عنه في الدنيا وآخرة فالعلم للقلب غيث هاطل غمر
و اسرار آنها از دریای احمد سرچشمه می گیرد به افتخار آنها مادر البرایه و بزرگ شدند
تحيى القلوب بفيض العلم زاكية بكل فضل ومجد ياله ثمر
در علم
يحكي رياضا زهت في حسن بهجتها مطولة في الضحى أغصانها الخضر
لا فخر كالعلم فيه كل منفعة وفضله في كلا الدارين منتشر
والجهل داء عضال مهلك وبه لا شك يدرس رسم الخير والأثر
كم فوت الجهل للسادات من خبر وكنز علم وآيات بها اشتهروا


با علم، در شکوه و سربلندی بالا می رود و نیکی جوانه می زند و چراغ ها گسترده می شود
دانش پایه و اساس همه افتخارات است و فضل او را انسانها حساب نمی کنند
برای او در دنیا و آخرت ضروری است علم دل باران و باران و سیل است
دلها به وفور دانش ناب سلام می کند با این همه لطف و شکوه، چه میوه ای
او با خوشحالی از ریاض ذهت می گوید صبح طولانی، شاخه های سبزش
هیچ غروری مانند دانشی نیست که در آن همه سود باشد فضل او در هر دو جهان گسترده است
جهل یک بیماری لاعلاج و کشنده است شکی نیست که او ترسیم خیر و تأثیر را مطالعه می کند
ناآگاهی سادات چقدر از اخبار غافل شد؟ گنجینه دانش و آیاتی که با آن شهرت یافتند


=تالیفات=
=تالیفات=

نسخهٔ ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۳

علی بن ابی بکر السکران (۸۱۸ - ۸۹۵ هجری قمری) پیشوا و شیخ صوفیه و از علمای برجسته حضرموت در زمان خود بود. او شاعری با شعرهای فراوان است و اشعار او بیش از همه عرفانی محور در تدبر خدا و در مدح رسول است. او مسجد معروفی در شهر تریم دارد که همان مسجد شیخ علی است . و «السکران» کنیه ای است که به خاطر شدت علاقه اش به عبادت به گونه ای که دیدگانش را مست کرده است پدرش به او داده است.


نسب

علی بن أبی بكر السكران بن عبد الرحمن السقاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن أبی طالب، و علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است.

وی بیست و دومین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.

تولد و تربیت

وی در سال 818 هجری قمری در شهر تریم حضرموت متولد شد. مادرش مریم بنت احمد بن محمد بارشید است. یک ساله بود که پدربزرگش در گذشت و سه ساله بود که پدرش نیز از دنیا رفت. به سرپرستی برادرش عبدالله عیدروس ، و عمویش عمر المحضار، رشد کرد. از دانشمندان بزرگ تریم و مجتهدین آن زمان آموزش دید. قرآن را حفظ کرد و با تجوید و بر مبنای ابو عمرو و نافع قرائت می کرد. کتاب "الحاوی الصغیر" نوشته آقای قزوینی در فقه و "القاعده -هاوی» در لغت و چندین متن در بسیاری از هنرها را حفظ شده بود. او به کتاب «تحفه المتعبد» و عمل به آن بسیار اهتمام می ورزید همچنین به کتاب های امام غزالی به ویژه کتاب «إحیاء علوم الدین» بسیار علاقه داشت و بیست و پنج مرتبه آن را نزد برادرش عبدالله العیدروس خواند و در پایان هر بار، برادرش برای او ضیافتی برای طلاب و فقرا برپا می کرد.

اساتید

او به الشحر و الغیل سفر کرد و به مدت چهار سال در آنجا ماند و از درس فقها بهره برد و بر دانش خود افزود. سپس به عدن و زبید رفت و از دانشمندان آنجا آموخت. سپس به در سال 849 ق، به حرمین شریفین رفت و حج و عمره به جا آورد و جدش را زیارت کرد و از علمای زیادی در آنجا کسب علم کرد، سپس به تریم بازگشت . از جمله اساتیدی او عبارتند از:

عمویش عمر بن عبد الرحمن المحضار

برادرش عبد الله بن أبی بكر العیدروس

محمد بن حسن جمل اللیل

سعد بن علی مذحج

محمد بن علی مولى عیدید

محمد بن أحمد بافضل

محمد بن علی باعدیلة

إبراهیم بن محمد باهرمز

محمد بن أحمد باغشیر

عبد الله بن محمد باغشیر

عبد الله بن عبد الرحمن باوزیر

مسعود بن سعد باشكیل

شاگردان

وقتی به تریم آمد، خود را وقف تدریس و فتوا و قضاوت کرد. افراد بسیاری در زمینه های مختلف از او کسب علم کردند. از جمله ایشان:

عمر بن عبد الرحمن صاحب الحمراء

ابن أخیه أبو بكر بن عبد الله العدنی

محمد بن عبد الرحمن الأسقع

أحمد بن عبد الله شنبل

محمد بن أحمد باجرفیل

قاسم بن محمد العراقی

محمد بن سهل باقشیر

محمد بن عبد الرحمن باصهی

سخنان او

برخی از سخنان و نصیحت های ایشان از این قرار است:

با همه خوب باش و نیت های آنها را به خدا واگذار؛

خود را عادت دهید که بر مردم خرده گیر نباشید؛

آموزش پسر توسط شخص دیگری غیر از پدر بهتر است. زیرا تربیت پدر به پسر، سخت گیری به دنبال دارد و کم کاری فرزند ممکن است عاق والدین به بار آورد.

ادب باطن و ادب ظاهری اثر دارد، پس اگر پسر آدم گناه کند دلها از او بیزار می شود. و اگر پشیمان شود، این پشیمانی در دل ها اثر می کند و دلها به او متمایل می شود. این پشیمانی لازم است.

شعرهای او

اگر نگاهی به شعر او بیندازیم، احساسات ملی را در آن می‌یابیم و از فضای عرفانی فراتر نمی‌رود و نمونه‌ای از آن را با تکه‌هایی از شعرهای مطول او می‌آوریم:

                               في الكون وعجائبه

سبحان من فطر الكونين مقتدرا وشق رتقهما في الروح والصور وأحكم الكل في إتقان صنعته وأحسن الخلق والإبداع في الفطر وزين الكون في ترتيب محكمه كنظم عقد من الياقوت والدرر وانظر عجائبه تشهد لموجده منطوق ذراته في كل منتشر لا يشهد الكون إلا من مكونه ولا الوجود سوى جود لمقتدر إن تملت في الكون آيات موسعة يطول مجموعها في مشهد النظر فارجع لأنموذج يحكي عجائبها ويشهد الكون في المأثور والأثر فقد طوى الكون رب في عوالمه بكل أسراره في الهيكل البشري وقد توسع في أنوار جوهره ووسع أسراه في الجوهر الخطر ومن تمكن في هذا رأى عجبا في كل كليه والجزء والثمر

                               منظر قومي

فأعظم بسادات حووا في انتسابهم على شرفي مجد يطول ويكبر بنو علوي الأكرمون بهم علت تريم ومن فيها يعز ويفخر محبهم والجار يسمو بفضلهم وفضل نداهم للأباعد يغمر وأسرارهم تمتد من بحر أحمد إلى جاههم أم البرايا وكبروا

                               في العلم

بالعلم يعلو الورى مجدا ويفتخر وينبت الخير والأنوار تنتشر فالعلم أس أصول المجد أجمعها وفضله ليس يحصيه لنا بشر لا غنية عنه في الدنيا وآخرة فالعلم للقلب غيث هاطل غمر تحيى القلوب بفيض العلم زاكية بكل فضل ومجد ياله ثمر يحكي رياضا زهت في حسن بهجتها مطولة في الضحى أغصانها الخضر لا فخر كالعلم فيه كل منفعة وفضله في كلا الدارين منتشر والجهل داء عضال مهلك وبه لا شك يدرس رسم الخير والأثر كم فوت الجهل للسادات من خبر وكنز علم وآيات بها اشتهروا


تالیفات

گروهی از علما او را با طبقه بندی نیکو و سیر و سلوک و بیان نیکو و فصاحت کامل توصیف کرده اند. کتابهای او در موضوعات مختلف از جمله در تکبیر آغازین، افتتاحیه، پناه بردن و بسمله، و نیز در نکاح، احکام صرف و نحو و علم الوقت بسیار است.

«معارج الهدایة إلى ذوق جنى المعاملة فی النهایة»

«البرقة المشیقة فی ذكر الخرقة الأنیقة وشیوخ الطریقة»

«الدر المدهش البهی فی مناقب الشیخ سعد بن علی المذحجی»

دیوان شعر أكثره فی علوم الصوفیة وفی الحضرات الربانیة

فرزندان

او هفت پسر و پنج دختر دارد، و دختران: بهیه، علویه، رقیه، مریم، عایشه، و پسران: عبدالرحمن، محمد، عمر، عبدالله، علوی، حسن و ابوبکر.

وفات

Batrim درگذشت در دوازدهم محرم 895 ق، و در کنار عمویش به خاک سپرده شد آل MIHDHAR در گورستان Zanbel .

منابع

الشالی، محمد بن ابی بکر (1402ق). شارع روی در فضایل جناب آقایان آل ابی علوی (PDF) . قسمت دوم (ویرایش دوم). صفحه 470. خرد، محمد بن علی (1381). شکوه خیره کننده نور فریب خورد و زیبایی پر زرق و برق خیره شد . قاهره، مصر: کتابخانه میراث الازهر. صفحه 296.

پانویس