سمنیه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'میگردد') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
سابقه این فرقه به پیش از اسلام باز | سابقه این فرقه به پیش از اسلام باز میگردد. عبدالقاهر بغدادی می نویسد: «ایشان قبل از دولت اسلام بوده اند.<ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص289</ref>عبدالمنعم حفنی نیز می نویسد: اصل این عقیده از هند بوده و سمنیه هند از دهریه و یا از بودائیان بوده اند. نام حقیقی ایشان شمنیه (به شین منقوطه) بوده و بعدها سمنیه خوانده شده است. <ref>حنفی عبدالمنعم، موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، ص409</ref> محمد بن احمد خوارزمی در مفاتیح العلوم از چنین گروهی نام می برد و آن ها را عبادت کنندگان بُت معرفی می کند. | ||
<ref>خوارزمی محمد بن احمد، مفاتیح العلوم، ص55</ref> | <ref>خوارزمی محمد بن احمد، مفاتیح العلوم، ص55</ref> | ||
ابن ندیم در الفهرست می نویسد: پیامبر سمنیه شخصی به نام بوداسف است و بیشتر مردم ماوراءالنهر، پیش از اسلام بر این مذهب بوده اند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص408</ref> این در حـالی است که شیـخ محمد حمـزه در نشأة الفرق الاسلامیة می نویسد: سمنیه جماعتی ملحد هستند که جـز بـه حس ایمان ندارند.<ref>محمد حمزه، نشأة الفرق الاسلامیة، ص150</ref> همچنین محمد ملطی شافعی در ذکر اندیشـه جَهمیه می نویسد: جهمیه آرای خویش را از سمنیه گرفتند که در ناحیه خراسان بودند. آن ها در دین خود شک کردند و از دین خـارج شدند. البته ممکن است سمنیه همـان اهـل [[تناسخ]] باشند. <ref>ملطی شافعی، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ص99 | ابن ندیم در الفهرست می نویسد: پیامبر سمنیه شخصی به نام بوداسف است و بیشتر مردم ماوراءالنهر، پیش از اسلام بر این مذهب بوده اند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص408</ref> این در حـالی است که شیـخ محمد حمـزه در نشأة الفرق الاسلامیة می نویسد: سمنیه جماعتی ملحد هستند که جـز بـه حس ایمان ندارند.<ref>محمد حمزه، نشأة الفرق الاسلامیة، ص150</ref> همچنین محمد ملطی شافعی در ذکر اندیشـه جَهمیه می نویسد: جهمیه آرای خویش را از سمنیه گرفتند که در ناحیه خراسان بودند. آن ها در دین خود شک کردند و از دین خـارج شدند. البته ممکن است سمنیه همـان اهـل [[تناسخ]] باشند. <ref>ملطی شافعی، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ص99 |
نسخهٔ ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۵
سمنیه گروهى از دهریان هند هستند.
موسس فرقه
رهبر این فرقه شخصی به نام جریر بن حازم ازدی بود که در بصره میزیسته و منزل وی به عنوان محلی برای اجتماع گفتگوی بودائیان بوده است. [۱]
پیشینه
سابقه این فرقه به پیش از اسلام باز میگردد. عبدالقاهر بغدادی می نویسد: «ایشان قبل از دولت اسلام بوده اند.[۲]عبدالمنعم حفنی نیز می نویسد: اصل این عقیده از هند بوده و سمنیه هند از دهریه و یا از بودائیان بوده اند. نام حقیقی ایشان شمنیه (به شین منقوطه) بوده و بعدها سمنیه خوانده شده است. [۳] محمد بن احمد خوارزمی در مفاتیح العلوم از چنین گروهی نام می برد و آن ها را عبادت کنندگان بُت معرفی می کند. [۴] ابن ندیم در الفهرست می نویسد: پیامبر سمنیه شخصی به نام بوداسف است و بیشتر مردم ماوراءالنهر، پیش از اسلام بر این مذهب بوده اند.[۵] این در حـالی است که شیـخ محمد حمـزه در نشأة الفرق الاسلامیة می نویسد: سمنیه جماعتی ملحد هستند که جـز بـه حس ایمان ندارند.[۶] همچنین محمد ملطی شافعی در ذکر اندیشـه جَهمیه می نویسد: جهمیه آرای خویش را از سمنیه گرفتند که در ناحیه خراسان بودند. آن ها در دین خود شک کردند و از دین خـارج شدند. البته ممکن است سمنیه همـان اهـل تناسخ باشند. [۷]
اعتقادات
سمنیه به تناسخ اعتقاد دارند. همچنین آن ها منکر وقوع علم از روى اخبارند و می گویند که راهى به سوى علم جز از راه حسّ نیست. [۸] ی[۹] [۱۰] از جمله دیگر عقاید منسوب به سمنیه این است که آن ها بت پرست بوده اند و نیز گروهی از آن ها معتقد به تجسد بودا در صورت انسان بودند. همچنین سمنیه مبعوث شدن از قبر و معاد را انکار می کردند. [۱۱]
پانویس
- ↑ ر.ک. دانش نامه جهان اسلام.
- ↑ بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص289
- ↑ حنفی عبدالمنعم، موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، ص409
- ↑ خوارزمی محمد بن احمد، مفاتیح العلوم، ص55
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص408
- ↑ محمد حمزه، نشأة الفرق الاسلامیة، ص150
- ↑ ملطی شافعی، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ص99
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 235
- ↑ مانی یحیی بن مرتضی، المنیة و الأمل فى شرح الملل و النحل، تحقیق دکتر محمد جواد مشکور، بیروت، ص 55
- ↑ محمد حمزه، نشأة الفرق الاسلامیة، محمد حمزه، ص150
- ↑ ماتریدی محمد، التوحید، به کوشش فتح الله خلیف، بیروت، سا 1970 میلادی، ص۱۵۲و۱۵۳.