جابر بن عبدالله انصاری: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'می رسد' به 'میرسد') |
جز (جایگزینی متن - 'شده اند' به 'شدهاند') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
=قبر جابر در کجاست= | =قبر جابر در کجاست= | ||
در بعضی از کتاب ها نوشته اند جابر بن عبدالله از صحابه ای است که در [[بقیع]] دفن | در بعضی از کتاب ها نوشته اند جابر بن عبدالله از صحابه ای است که در [[بقیع]] دفن شدهاند. اما از بعضی احادیث تاریخی به دست می آید که او در قبرستان طایفه «بنی سلمه» در غرب مدینه دفن شده است؛ چرا که جابر هم از بنی سلمه بوده است. ابن عساکر حدیثی آورده است که «ابان بن عثمان» والی مدینه به فرزندان جابر پیام داد: هر گاه پدرتان مرد، او را دفن نکنید تا من بر او [[نماز]] گزارم. وقتی جابر از دنیا رفت، ابان آمد و پرسید: کجا دفن می شود؟ گفتند: آن جا که مردگان بنی سلمه را دفن می کنیم. <ref>تاریخ دمشق، ج 11، ص 237</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= |
نسخهٔ ۱۴ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۳۱
نام کامل | جابر بن عبداللّه انصاری |
---|---|
زادگاه | مدینه • حجاز |
محل زندگی | مکه • مدینه |
مهاجر • انصار | انصار |
زمان اسلام آوردن | در عقبه دوم |
حضور در جنگها | بیشتر غزوهها |
درگذشت | ۶۸ تا ۷۹ هجری |
محل دفن | مدینه |
جابر بن عبدالله انصاری به همراه شاگردش عطیه عوفی نخستین زائران حرم امام حسین(ع) بودند که پس از واقعة عاشورای سال 61 هجری از مدینه رهسپار عراق[۱] شدند و روز بیستم صفر به کربلا رسیدند. زیارت اربعین سیدالشهدا(ع) یادگار اوست. جابر صحابی رسول خدا و پنج امام معصوم(ع) پیش از هجرت پیامبر| به مدینه، در منی با آن حضرت بیعت[۲] کرد. او در جنگ های بسیاری در رکاب رسول خدا و امیرمؤمنان(ع) شرکت کرد و همواره مدافع پیامبر| و اهل بیت(ع)[۳] بود. گزارش جابر از حجةالوداع و حضور او در شمار راویان حدیث غدیر، نشان از شخصیت آگاه و شجاع او دارد. این صحابی جلیل القدر هیچ گاه در برابر ستم خلفای اموی خاموش نماند در رخدادهای صدر اسلام، حضوری پرنگ داشت.
نسب جابر
پدر جابر، عبدالله بن عمرو بن حزام(حرام) [۴] بن ثعلبه بود [۵] که در بیعت عقبه دوم همراه 70 نفر از مردم مدینه با پیامبر(ص) پیمان بست، [۶] و از جمله 12 نقیبی شد که پیامبر(ص) آنها را برگزید. [۷] عبدالله انصاری در جنگ احد در رکاب پیامبر اسلام(ص) در کنار حمزه(عموی پیامبر) به شهادت رسید. [۸] مادر جابر نسیبه(انیسه) [۹] بنت عقبة بن عدی بن سنان بود. [۱۰]
فرزندان و نوادگان جابر
برای جابر، سه فرزند بدون واسطه نام برده شده است. در کتاب «قاموس الرجال» گوید: جابر انصاری دو پسر داشت: عبدالرحمن و محمد. [۱۱] در کتاب تهذیب التهذیب آمده است: فرزندان جابر عبارتند از: عبدالرحمن، عقیل و محمد. [۱۲]
اما از نوادگان و منسوبین او، افرادی را که آگاهی یافتیم ذکر می کنیم:
ابن اثیر[۱۳] گوید: در شعبان سال 512 هجری، ابوالفضل بکر بن محمد بن علی بن الفضل الأنصاری، از نوادگان جابر بن عبدالله انصاری که از شهر بخاراست، وفات یافت. [۱۴]
در پاورقی «نقباء البشر» در شرح حال عالم کامل و صاحب کرامات و نفس قدسی آیت الله معظّم مولی حسینقلی همدانی& (1239 ـ 1311) آمده است که او از ذریه جابر بن عبدالله انصاری است. [۱۵]
یکی دیگر نوادگان ایشان، فقیه بلندآوازه و اصولیِ عمیق، آیت الله العظمی حاج شیخ مرتضی انصاری دزفولی (1214 ـ 1281) است. [۱۶] در کتاب «زندگی و شخصیت شیخ انصاری» شجره نامه ای برای شیخ انصاری درج شده که با 16 واسطه به جابر میرسد. [۱۷] البته به نظر ما این شجره نامه کامل نیست و نیمی از آن افتاده است.
یکی دیگر از منسوبین جابر بن عبدالله، شیخ جابر کاظمی است که صاحب دیوان شعر است. [۱۸]
دیگر منسوبین به جابر بن عبدالله، خاندان مشهور و بزرگی در اصفهان است که به «جابری انصاری» معروفند. بزرگ این خاندان به نام «جلال الدین» هفتصد سال پیش به ایران هجرت کرد.
خاندان بزرگ و مشهور «مشایخ انصاری» نیز منسوب به ایشانند که در روستای «نودای جان» از قصبه «سرکوه» در هشت فرسخی داراب در استان فارس زندگی میکنند. جمعی از فضلای معاصر نیز از این خاندان بزرگ برخاسته اند که نامدارترین آنان علامه مجاهد زاهد حاج شیخ یحیی انصاری دارابی شیرازی است که اکنون مدرس فلسفه و حکمت اسلامی در حوزه مبارک قم[۱۹] است. وی از نوادگان شیخ زکریا و شیخ عبدالرحمن است.
درباره انگیزه مهاجرت فرزندان جابر از مدینه منوره به استان فارس و زمان آغاز آن، احتمال میرود در زمانی که فرزندان امام موسی کاظم(ع) برای زیارت امام رضا(ع) از مدینه به سوی مرو حرکت کرده اند، از فرزندان جابر هم در کاروان آنان حضور داشته است. این کاروان وقتی به شیراز میرسد، حاکم فارس از طرف مأمون مأموریت می یابد تا از حرکت آنان جلوگیری کند و نبردی بین دو طرف درمی گیرد و حضرت احمد بن موسی شاه چراغ و برادرش به شهادت می رسند. نوادگان جابر که در آن کاروان حضور داشته اند، پراکنده می شوند و در قریه «نودای جان» سکونت می گزینند و از نسل آنان تاکنون در همان جا اقامت دارند.
اولین زائر قبر امام حسین(ع)
جابر به همراه عطیه کوفی براى زیارت قبر امام حسین(ع)[۲۰] به کربلا رفتند. وقتى به کربلا رسیدند، جابر در رود فرات غسل کرد. سپس لنگى به کمر خود بست و قطعه دیگرى (مانند لباس احرام) به شانهی خود گذاشت و خود را خوشبو نمود و به سمت قبر امام(ع) رفت. وقتی نزدیک قبر رسید، به عطیه گفت دستم را به قبر برسان. تا دست او به قبر رسید، بیهوش بر روى آن افتاد.
عطیه قدرى آب به صورت جابر پاشید تا به هوش آمد. سپس سه بار گفت: یا حسین، بعد از آن گفت: دوستی که جواب دوستش را نمیدهد! سپس گفت، چگونه پاسخ دهى؛ زیرا خون از رگهاى گردنت به پشت و شانه تو روان شده، و بین بدن و سر مبارکت جدایى افتاده. سپس شروع به خواندن این زیاتنامه نمود: «أَشْهَدُ أَنَّک ابْنُ النَّبِیینَ وَ ابْنُ سَیدِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنُ حَلِیفِ التَّقْوَى وَ سَلِیلُ الْهُدَى وَ خَامِسُ أَصْحَابِ الْکسَاءِ وَ ابْنُ سَیدِ النُّقَبَاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ سَیدَةِ النِّسَاءِ ...». [۲۱] گزارش شده که در همین ایام، خاندان امام حسین(ع) نیز به کربلا رسیده و همراه با جابر به عزاداری و سوگواری پرداختند. [۲۲]
وفات جابر
از میان اصحاب پیامبر(ص) او آخرین کسی بود که از دنیا رفت.[48] وفات او در دوران عبدالملک بن مروان [۲۳] و در یکی از سالهای 68، 74،77[52] یا 78 هجری و در سن 94 سالگی [۲۴] در شهر مدینه رخ داد [۲۵] و ابان بن عثمان بر او نماز خواند. [۲۶]
قبر جابر در کجاست
در بعضی از کتاب ها نوشته اند جابر بن عبدالله از صحابه ای است که در بقیع دفن شدهاند. اما از بعضی احادیث تاریخی به دست می آید که او در قبرستان طایفه «بنی سلمه» در غرب مدینه دفن شده است؛ چرا که جابر هم از بنی سلمه بوده است. ابن عساکر حدیثی آورده است که «ابان بن عثمان» والی مدینه به فرزندان جابر پیام داد: هر گاه پدرتان مرد، او را دفن نکنید تا من بر او نماز گزارم. وقتی جابر از دنیا رفت، ابان آمد و پرسید: کجا دفن می شود؟ گفتند: آن جا که مردگان بنی سلمه را دفن می کنیم. [۲۷]
پانویس
- ↑ ر.ک:مقاله عراق
- ↑ ر.ک:مقاله بیعت
- ↑ ر.ک:مقاله اهل بیت(ع)
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 46، ص 60، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق
- ↑ کشى، محمد بن عمر، رجال الکشی(اختیار معرفة الرجال مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، محقق، مصحح، رجایى، مهدى، ج 1، ص 205، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، 1363ش
- ↑ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 3، ص 189، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق
- ↑ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 3، ص 189، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق
- ↑ المعارف، ص 307
- ↑ ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 11، ص 213، بیروت، دار الفکر، 1415ق
- ↑ اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص 307
- ↑ محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج 2، ص 526
- ↑ ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 2، ص 42
- ↑ ر.ک:مقاله ابن اثیر
- ↑ ابناثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ج 10، ص 545
- ↑ آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ص 674
- ↑ محدث نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، ج 2، ص 43
- ↑ مرتضی انصاری، زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص 57 ـ 63
- ↑ این مطلب را مرحوم آیة الله العظمی نجفی مرعشی برای نگارنده حکایت فرمود
- ↑ ر.ک:مقاله قم
- ↑ ر.ک:مقاله امام حسین(ع)
- ↑ بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج 2، ص 74
- ↑ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 107، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ سوم، 1406ق
- ↑ الرجال (لابن داود)، ص 79
- ↑ المعارف، ص 307
- ↑ مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 3، ص 115، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق
- ↑ المعارف، ص 307
- ↑ تاریخ دمشق، ج 11، ص 237